رویداد۲۴ شادی مکی: این روزها موضوع اختیاری یا اجباری بودن حجاب تبدیل به یکی از دغدغههای زنان شده است. برخوردهای نامناسب و قهری با زنان و حتی پلیس ویژهای با عنوان گشت ارشاد برای اجبار زنان به حفظ حجاب مورد تایید حکومت چالشهایی را ایجاد کرده است. از سوی دیگر توجه ویژه به زنان بیحجاب یا در تعبیری جدیدتر شل حجاب که در شرایط عادی از سوی ماموران گشت ارشاد مورد عتاب و خطاب قرار میگیرند، در روزهای خاصی مانند ۲۲ بهمن، روز قدس و ... باعث شده که مردم و بهویژه زنان نسبت به این برخوردهای دوگانه نگاهی منفی داشته و این برخوردها را مورد انتقاد قرار دهند. برخوردهایی که در بسیاری مواقع رنگ و بوی استفاده ابزاری از مطالبات بخش بزرگی از زنان جامعه را با خود به همراه دارد.
با غلامرضا منتظری نائب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس و نماینده مردم گرگان و آق قلا در مجلس گفتگوی مفصلی داشتیم که در ادامه بخشی از این گفتگو که درباره این نوع برخوردها و اصولا اجبار بر پذیرفتن پوشش و عقیدهای خاص است را میخوانید.
شما در جایی اشاره کرده بودید که حجاب با زور ممکن نیست، اما ما شاهد برخوردهای قهری با زنان در حوزه حجاب هستیم، میدانیم که نیروی گشت ارشاد هم به همین علت سازماندهی شد به نظر شما این نوع برخوردها با زنانی که نوع دیگری از پوشش را انتخاب میکنند درست است؟
در حوزه فرهنگ برای اینکه یک رفتار عمومیت یابد یا یک باور تجلی پیدا کند نیاز به دو عنصر هست قانون و فرهنگ. آموزش و فرهنگسازی باعث تغییر نگرش میشود که من این موضوع را مقدم بر قانون میدانم. زیرا در زندگی اجتماعی ما ابتدا فرهنگ متولد شده و بعد برای اینکه این رفتارهای فرهنگی مانا و استاندارد شود قانون برای آنها تعریف شده است. به عنوان مثال وقتی از چراغ قرمز راهنمایی و رانندگی عبور میکنیم و به آن احترام نمیگذاریم آن زمان قانون مداخله میکند. قانون هم معمولا کمی تلخ و گزنده است.
با اینکه به قانون بگوییم «زور» مخالف هستم. قانون، زور نیست. قانون در واقع زمینه پایبندی بیشتر جامعه را به اصولی که برای جامعه به لحاظ اجتماعی، اخلاقی و اعتقادی محترم است، فراهم میکند. گرچه اولویت را در تمام حوزهها با فرهنگ میدانم، اما معتقدم فرهنگ و قانون باید در کنار هم باشند. تجربه تاریخی ما هم این موضوع را نشان داده است. خداوند وقتی به پیامبر قرآن را اعطا میکند میفرماید که برای تحول جامعه باید از فرهنگ شروع کنید به همین دلیل هم اولین اقدام پیامبر ساخت مسجد است که به آن دانشگاه عمومی میگویند؛ لذا اولویت با حوزه فرهنگ است، اما تجربه تاریخ بشر نشان داده که ما به قوانین هم نیاز داریم.
بیشتر بخوانید: اگر دختر حاکم دوبی به ایران بیاید، چه آزادیهایی دارد؟
ناامنی با مجوز/ وقتی فرمان خشونت از تریبون نماز جمعه صادر میشود (فیلم)
برخی اصول مانند حجاب برای بخشی از جامعه محترم بوده و بخش دیگری به آن اعتقاد ندارند، آیا میتوان افراد را با برخوردهای پلیسی اجبار به پذیرفتن یک اعتقاد کرد؟
مقوله عفاف و حجاب از اصول ارزشی در فرهنگ ماست. برای اینکه جامعه به این اصل ارزشی پایبند باشد بیشترین وقت و هزینه را باید در حوزه اندیشه و فکر داشته باشیم. اعتقاد ندارم اگر کسی در جامعه حجاب را رعایت نمیکند مخالف آن است، گرچه ممکن است افرادی هم مخالف حجاب باشند. اما بخشی از این افراد که حجاب را رعایت نمیکنند نیازمند پاسخ اقناعی هستند. اگر به دختران پاسخ مناسبی به این سوال که چرا باید حجاب داشته باشند داده نشود فرد متزلزل میَشود. برای کار فرهنگی در حوزه عفاف و حجاب ما کار طولانی در پیش داریم. باید متناسب با ادبیات این نسل و عصر فعالیت کنیم. شیوه پدران ما برای امروز مناسب نیست، زیرا نسل و عصر تغییر کرده است و باید فرزندانمان را با ادبیات امروز به یک مساله ارزشی دعوت کنیم. بخش فرهنگی زیربناست که اگر خوب ساخته نشده و ضرورت یک مساله به خوبی آموزش داده نشود، آنوقت ممکن است قانون را زور قلمداد کنند.
رفتار و عملکرد مجریان قانون نیز بسیار مهم است. به عنوان مثال مامور نیروی انتظامی میتواند در چارچوب قانون و محترمانه خودرو متخلف را متوقف کرده و مراحل قانونی را طی کند. اما اگر خارج از قانون و به صورت افراط یا تفریط با مردم برخورد کند دیگر نمیتوان نام آن را قانون گذاشت. گاهی هم ممکن است سلیقه فرد و نحوه برخورد او برای ما زیبا نباشد و خاطره تلخی را در ذهن ما به جای بگذارد. ادبیات تذکر مهم است اگر در حوزه حجاب میخواهیم به فردی تذکر بدهیم نحوه برخورد و ادبیات بسیار مهم است.
نقش آموزش و پرورش هم در مقوله حجاب مهم است. اگر کودک یا نوجوان در کنار والدین و مدرسه به این باور نرسد که باید به این ارزش پایبند باشد بعدا برای تمام سازمانها و نهادهای قانونی مشکل ایجاد میشود. چرا که زیربنا خوب شکل نگرفته است. وقتی با برخی والدین صجبت میکنم آنها میگویند که نمیتوانند به سوالات دینی فرزندانشان پاسخ قانعکننده بدهند. یک ایراد آن است که برخی از خانوادهها دین را امری تخصصی نمیدانند. وقتی دین امری عمومی تلقی شود نگاه آن است که اگر درباره یک موضوع دینی بچه قانع نشد ممکن است به زور متوسل بشویم.
خانوادهها بپذیرند که دین تخصص است و اگر فرزند من نماز نمیخواند یا حجاب را رعایت نمیکند نباید او را مجبور کنند. بلکه باید از کارشناس متخصص برای فرزندمان کمک بگیریم. اگر خانواده این کار را برای کودک انجام ندهد، کودک وارد آموزش و پرورش شده و برای این نهاد هم ایجاد مشکل میشود یعنی معلم با این کودک درگیر است چرا که زیرساختها خوب شکل نگرفته است. اگر آموزش و پرروش هم کوتاهی کند ما در همان مبحث فرهنگی که زیربنای کار است با مشکل مواجه میشویم.
بیشتر بخوانید:داستان حجاب اجباری در ایران/ پوشش اسلامی چگونه پس از انقلاب الزامی شد؟ (فیلم)
ایجاد ناامنی برای زنان، دودی که به چشم همه میرود/ امام جمعه اصفهان در نقش پدر یا ناپدری؟
چرا با مقوله حجاب زنان برخوردی دوگانه میشود به این معنا که همان زنانی که به دلیل انتخاب نوع پوشش مد نظر خود یا دوچرخه سواری مورد انتقاد بخشی از جامعه و حکومت قرار میگیرند زمان انتخابات، راهپیمایی ۲۲ بهمن، روز قدس و... بیشترین مصاحبه توسط رسانه ملی با آنهاست، عکسهای این زنان بیشتر منتشر میشود، نماینده مجلس خبرگان میگوید دوچرخه سواری زن توهین به خداست، اما روز ۲۲ بهمن امسال زنان به صورت ساماندهی شده دوچرخه سواری کردند. به نظر میرسد در واقع از این خانمها استفاده ابزاری میشود یعنی هر جا به نفع حکومت هست این خانمها حضور دارند گشت ارشاد هم کاری ندارد و هر جا نفعی نباشد با باتوم به سراغشان میروند؟ این رفتارهای متضاد را چگونه میتوان تفسیر کرد؟
ما در جامعه نیازمند تعریف استاندارد در هر جایی هستیم که خلایی احساس میشود. یا استانداردهایی داریم یا اینکه باید به صورت فکر شده استانداردهایی را تعریف کنیم. باید برای جامعه نظام سیاسی پیشبینیپذیر باشد. یعنی جامعه باید بداند در مقابل کنشی خاص با چه واکنشی مواجه میشود. اگر استانداردها تعریف نشود ممکن است افرادی سوال کنند که چرا با ما برخوردهای متفاوتی میشود.
آنچه که امروز در موضوع دوچرخهسواری زنان مطرح است روزگاری در موضوع شطرنج هم مطرح بود. امام به این موضوع ورود کرده و مشکل را حل کردند. در بحث موسیقی هم چنین مسائلی وجود دارد و به نظر من تنها راهکار استانداردسازی است. اینها مسائل جامعه هستند. ما میتوانیم دو به این قضایا نگاه داشته باشیم، یکی آنکه مساله را پاک کنیم که درست نیست، زیرا مثلا موسیقی یک نیاز است. حل مساله سخت و زمانّبر بوده و باید متخصصان در تمامیحوزههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به استاندارد سازی روی بیاورند. این مساله ایجاد اعتماد کرده و از نقش بازی کردن افراد جلوگیری میکند. همچنین استاندارد سازی باعث پیشبینیپذیری میشود که حاصل آن اعتماد است.
به عنوان مثال حاج قاسم سلیمانی را بسیاری از ما ندیدهایم و با او گفتگو هم نداشتهایم، اما افرادی از طیفهای مختلف در مراسم او حضور داشتند و بدرقه باشکوهی انجام دادند. معنی این موارد آن نیست که همه مردم صد درصد آنچه در کشور میگذرد را قبول دارند، اما به دلیل شاخصههای رفتاری وی و فداکاری بیدریغ که در این انسان دیدند به او علاقهمند شدند. زیرا استانداردهای شهید سلیمانی تعریف شده بو و فرد میدانست که اگر در مقابل شهید سلیمانی بنشیند چه رفتاری خواهد داشت. هر قدر استانداردهای ما تعریف شده باشد بهتر است.
بیشتری بخوانید:متهم یا قربانی؟/ آیا برخورد نیروی انتظامی با دختر جوان در پارک پلیس جرم بود؟
آزادیهای یواشکی در مجموعه هتلهای پارس/ سبک مشتری مداری ناجا در هتلهای تحت مالکیت خود چگونه است؟
درباره آنچه در مراسم ۲۲ بهمن و ... رخ میدهد، باید بپذیریم که در جامعه همه یک تفکر و نگرش ندارند، ما در کشورمان اقلیتهای دینی و مذهبی داریم. رسانههای بیگانه ممکن است این برداشت را داشته باشند که انقلاب را گروههای خاصی دوست دارند. رسانه وظیفه دارد که در تابلویی که از ملت نشان میدهد این جامعیت و فراگیر بودن را به تصویر بکشد. رسانه وظیفه دارد بازتاب بینالمللی مسائل را مورد توجه قرار داده و به بهترین تصویر را نشان بدهد، اما به معنی آن نیست که همه، همه چیز را در کشور قبول دارند، اما این مساله نشان میدهد که همه مردم در یک مساله فصل مشترک دارند و آن موضوع مصالح ملی است و ما کشورما را دوست داریم نقدمان هم به معنای مخالفت نیست. انتقاد حق طبیعی جامعه است اگر در جامعهای نقد نباشد آن جامعه به جایی نمیرسد. ما مسئولان باید پنجره افکارمان را به سوی نسیم اندیشهها باز کنیم، مسائل را بشنویم و بهترین را انتخاب کنیم.
حضرت علی (ع) به مالک میفرمایند؛ اگر در بین مردم بودی شنل حکومتی را از تنت خارج کن تا مردم با دیدن ابهت تو گره به زبانشان نیفتند و راحت با تو سخن بگویند اگر این کار را نکنی تحلیل تو از جامعه با واقعیت موجود فاصله دارد و نسخهای هم میپیچی شفابخش نیست. این نکات در فرهنگ ما وجود دارد.
اینکه فرمودید قانون باید رعایت بشود، اما در زمانهای خاص باید نشان داده شود که همه طیفها انقلاب را دوست دارند این سوال را ایجاد میکند که آیا بهتر نیست در تمامی ایام سال نشان بدهیم که همه افراد با هر فکر و عقیدهای میتوانند راحت زندگی کرده و دغدغه گشت ارشاد، نیروی انتظامی و برخوردهای قهری را ندارند؟
شما گفتید تصاویر زنان با پوششهای مختلف در این روزها در رسانه منتشر میَشود، اما در هر شرایطی لزومی ندارد که رسانه به انعکاس تصاویر دست بزند. ما حریم خصوصی داریم، زندگیهای خاص خودمان را داریم جایی که پای مصالح ملی به میان میآید رسانه به این عرصهها ورود پیدا میکند. همانطور که قبلا گفتم تحول فرهنگی تدریجی بوده و یک باره رخ نمیدهد اگر خانمی با لباسی که از نظر من نوعی نامناسب در خیابان حاضر میشود شاید در حال اندیشه است و تغییری در فکر او ایجاد شود شاید هم به این جمعبندی برسد که اصلا قبول ندارد مثلا حجاب را، اما نکته آن است که وقتی در یک جامعه زندگی میکنم ممکن است برخی مسائل را قبول نداشته باشم و این حق را دارم که قانع نشوم، اما وقتی در کشوری زندگی میکنم باید بدانم که کشور قانون اساسی دارد که با رای اکثریت جامعه به تصویب رسیده است این قانون معیار و چارچوب چگونه زیستن در آن کشور است لذا من چه قانع باشم چه نباشم باید به آن قانون احترام بگذارم وگرنه آن کشور نمیتواند دوام بیابد، اگر قانون را رعایت نکنیم کشور اداره نمیشود.
در کشوری مانند فرانسه که مهد آزادی بیان و حقوق بشر خود را میداند اگر یک خانم محجبه در دانشگاه بخواهد تحصیل کند با او برخورد میکنند. یکی از همکاران ما در مجلس در فرانسه تحصیل کرده است وقتی دخترش مقطع ابتدایی در فرانسه بود مدیر مدرسه به او میگوید که از فردا نمیتواند به مدرسه بیاید مدیر مشکل را روسری این دختر عنوان کرده و میگوید براساس قوانینی که ما داریم نباید روسری داشته باشید این موضوع منجر شد به اینکه همکار ما دخترش را برای تحصیل به ایران بفرستد؛ لذا اگر در ایران زندگی میکنیم یک مذهب اکثریتی دارد ما به کسی که مسلمان نیست بگوییم حتما باید اینگونه باشی یا اگر کسی به عنوان گردشگر وارد ایران میشود، اما باید به قوانین احترام گذاشته شود.