رویداد۲۴ مرضیه حسینی: بیش از یک سوم جمعیت شهری ایران در سکونتگاههای غیررسمی، بافتهای فرسوده و مسکن غیر متعارف سکونت دارند. افزایش ۱۸ درصدی حاشیه نشینی در مقایسه با رشد ۲ درصدی شهرنشینی، به عنوان یکی از پیامدهای روند غلط توسعه در ایران وضعیت نگران کنندهای از حیث افزایش آسیبهای اجتماعی ایجاد کرده است. در یک فرایند تاریخی، دولتها یکی پس از دیگری از مسئولیتهای اجتماعی خود کاسته و تامین نیازمندیهای اقشار کم برخوردار و نابرخوردار را به دست خودشان سپردند. در برنامههای توسعه همچنین نشانی از راهکارهای موثر برای حمایت از اقشار کم درآمد از طریق تشکیل تعاونیهای مسکن، ایجاد تسهیلات بانکی، حمایت و توانمندسازی کم درآمدها در طرحهای تفصیلی و جامع شهری دیده نمیشود.
در سالهای پس از انقلاب ۵۷، تنها یکبار به پدیده حاشیه نشینی از حیث علمی توجه شد که این نگاه به تنظیم «سند ملی ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاههای غیر رسمی» در هیئت دولت انجامید. در این سند آمده: «اسکان غیررسمی به علت نبود فضای رسمی مناسب و در حد استطاعت اقشار کمدرآمد شهری به وجود آمده است و از این رو بازنگری در برخورد متداول بخش دولتی- عمومی به این پدیده و به فرایندهای برنامهریزی و طرحریزی شهری به منظور تأمین فضای رسمی قابل زندگی برای این اقشار، یک اصل است»؛ بنابراین حقوق شهروندی در این سند مورد تاکید قرار گرفته و حق اقامت و امنیت برای کلیه ساکنین فارغ از مهاجر بودن، به رسمیت شناخته شده است. به همین اعتبار، تخریب و تخلیه قهری هر محلهای بدون مذاکره با ساکنان و توافق در خصوص شیوههای جایگزینی، نادیده گرفتن حق شهروندی همه ساکنین آن محله است.
تضییع این حق، مدتی است در سیاستهای شهرداری نسبت به دره فرحزاد دیده میشود. طرحهایی که به بهانه نوسازی، بدون درنظر گرفتن صدها خانواده فرودست و مهاجر ایرانی در حال انجام است. افخم صباغ، مدیر NGO مهرماه در فرحزاد در گفتگوی با رویداد۲۴ سیاستهای دولت و شهرداری در خصوص دره فرحزاد را مورد بررسی قرار میدهد.
افخم صباغ در ابتدا به تاریخچه فرحزاد و بافت جمعیتی این منطقه اشاره کرد و گفت: «فرحزاد از محلههای تاریخی شمال تهران، سکونتگاهی در مسیر جاده امامزاده داوود و در مجاورت رودخانه فرحزاد بوده و به مرور زمان با توسعه پایتخت، به محدوده شهر تهران ملحق شده است. این محله تقریبا ۲۲۰ هکتار وسعت دارد.
در این منطقه جمعیتی بالغ بر ۲۰۰۰۰ نفر سکونت دارند که ۱۱ درصد آن را اهالی بومی و بقیه را مهاجرین تشکیل میدهند. طبق گزارش جمعیت شناختی دفتر توسعه فرحزاد، در حدود ۲۰ درصد این جمعیت مهاجرین افغانستانی هستند که سالهای زیادی است در این محله سکونت دارند. به عبارتی ۶۹ درصد بافت جمعیتی منطقه را مهاجرین ایرانی که در جستجوی کار از شهرها و روستاهای مختلف به فرحزاد آمدند، تشکیل میدهند. بیش از دو سوم ساکنین محل مستاجر بوده و در خانههایی با متراژ کوچک زندگی میکنند.»
بیشتر بخوانید:مردمی که گناهشان فقر و بی سرپناهی است!/ مخالفت با ایجاد گرمخانه زنان بیخانمان توسط مردم
صباغ در ادامه به روند تجمع کارگران و مهاجرین فقیر در محله فرحزاد اشاره کرد و در این رابطه گفت: «تعلل در تصویب و اجرای طرح تفصیلی باعث عدم رشد مناسب محله همگام با محلات مجاور شده، به علاوه، اجاره بهای کمتر خانههای نقلی از سویی و رونق ساخت و ساز در مناطق ۱ و ۲ تهران (در دورانی) از سوی دیگر، سبب شده که کارگران این محله را برای سکونت خود انتخاب کنند. فقر فزاینده و حرکت به سمت سکونتگاههای حاشیه نیز در طول چند سال اخیر نقش مهمی در افزایش جمعیت فرودست فرحزاد داشته است.»
مدیر موسسه مهر ماه در ادامه به طرحهای اجرایی دولت در محله فرحزاد اشاره کرد و گفت: «در خصوص فرخزاد و به اسم نوسازی و احیای این منطقه حداقل از سال ۹۴ به این سوی طرحهای متعددی مطرح شده که البته همه نیمه کاره متوقف شدهاند، از جمله آنها طرح «امتداد پارک نهج البلاغه» که به تخریب تعدادی از خانهها و افزایش چند برابری قیمت مسکن و اجاره بها منجر شد؛ در نهایت اما، چیزی که از این طرح به جا ماند، تنها آلونکهای ویران شده و نخالههای ساختمانی بود.
دی ماه ۹۸ نیز در راستای طرح «اکو پارک» به بهانه جمع کردن معتادها به صورت ناگهانی و ضربتی بولدزر آوردند و ضمن تخریب آلونکهای کارتن خوابها صدها مرد و زن را بی آنکه در خصوص سرنوشت آنها صحبتی شود بردند، این طرح هم نیمه تمام ماند و دره فرحزاد مجدد به محل تجمع کارتن خوابها و معتادها تبدیل شد. بعد از اکو پارک، طرح «ژینایی» مطرح شد مبنی بر احیای دره و تبدیل منطقه به محلی برای گردشگرها و کوهنوردها، که اهالی مخالفت کردند و شهرداری چند جلسه پیاپی برگزار کرد که ما هم حضور داشتیم و اعلام کردیم که مخالفتی با طرحهای عمرانی نداریم، اما پرسش این است که چه بلایی بر سر هزاران ساکن این منطقه میآید.»
افخم صباغ در خصوص پیامدهای اجتماعی اجرای طرحهای نوسازی در غیاب مطالعات لازم در باره ضروت در نظر گرفتن پیوستهای اجتماعی گفت: «اجرای طرحهای نوسازی و عمرانی در دوره فرحزاد بدون لحاظ کردن پیوستهای اجتماعی و طرحهای جایگزینی در کنار طرحهای فیزیکی، تاثیرات مخرب و کشندهای بر ساکنین فرحزاد یعنی کارگران، مهاجرین و فرودستان داشته و بی تردید به آسیبهای اجتماعی این منطقه دامن میزند.
فرحزاد از قدیم مسئله معارض داره یعنی در خصوص مالکیت زمینها و خانههای خودساخته اهالی، حرف و حدیث وجود دارد. در همین رابطه، یکی از مشکلات جدی ساکنین فرحزاد این است که خانههای آنها فاقد سند و عمدتا قولنامه است، زیرا در بافت قدیم که روستایی بوده معاملات به شکل قولنامه انجام میگرفته. یعنی بسیاری از ساکنین با اینکه چند نسل در این خانهها سکونت دارند، اما خانه هاشان فاقد سند است، طرح تفصیلی هم که مقرر بود به این موضوع ورود کند چندین سال است که مطرح نشده تازه یک ماه است که میشنویم طرح تفصیلی آمده که دست همه هم نرسیده، به دلیل همین تعلل و عدم وجود برنامهای عملیاتی برای ساخت و ساز، بسیاری از اهالی بسیار فرودست از گذشته شروع به ساخت آلونکهای بسیار ناایمن و سکونت در مسکنهای غیر رسمی کردند.
شهرداری و سایر نهادهای مسئول درصدد تبدیل منطقه به محل گردشگری هستند بی آنکه پاسخ دهند برای صدها خانواری که در راستای اجرای این طرح آلونک ها، خانهها و همان سکونت گاههای بسیار ناایمن شان خراب شده و آواره و سرگردان میشوند، چه تدبیری دارند؟ تعیین حریم و بستر رودخانه در این طرح همچنین باید با مشورت ملاکین صورت گیرد، ضرورتی که نهادهای مربوطه به آن بی توجه اند.
آقایان میتوانند در رابطه با نوسازی منطقه فرحزاد حداقل به طرح «مسکن اجتماعی» مصوب برنامه چهارم توسعه و طرح «جامع مسکن ۱۳۸۴» توجه کنند؛ که تکیه بر تجربه و دانش جهانی دارد، گامی مناسب در جهت حل معضل منطقه فرحزاد میتواند به شمار آید. موسسه مهرو ماه از مسئولین شهری مصرانه درخواست رسیدگی به وضعیت اجتماعی ساکنین محله فرحزاد را داشته و تقاضا دارد قبل از حصول برنامهای منسجم و قابل اعتماد برای سکونت اقشار کم برخوردار از اجرای طرحهای عمرانی صرف خود داری شود.