رویداد۲۴ ماجرای انتخابات ۱۴۰۰ و فراز و نشیب آن یک طرف، رفتار اصلاحطلبان و اما و اگرهای سیاسیشان هم یک طرف؛ از یک سو سیدمحمد خاتمی فرمان انتخاباتی میدهد و علم «نهاد اجماعساز» برای رسیدن به یک استراتژی مشخص، برپا میشود از سوی دیگر هنوز در این میدان افرادی میان آمدن و نیامدن مردد هستند و کنار نشستن را بیشتر به صلاح و مصلحت جناح چپ میدانند.
درست در همین ایام است که خبر دست به قلم شدن سید محمد خاتمی و نامهاش به رهبر انقلاب خبرساز میشود و بار دیگر موج گمانهزنیها را به راه میاندازد. به سراغ محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران رفتیم و این سوالات را با او در میان گذاشتیم.
سلامتی معتقد است اگر تعدادی از اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات مردد هستند به دلیل رفتار شورای نگهبان در انتخابات اخیر و بررسی صلاحیتها و همچنین کاهش میل و رغبت مردم برای مشارکت در انتخابات است. او نهاد اجماعساز را امیدوارکنندهتر از شورایعالی سیاستگذاری میداند و این نهاد را نهادی برآمده از احزاب معرفی میکند، برخلاف شورایعالی سیاستگذاری که نهادی ساخته و پرداخته جبهه هماهنگی اصلاحات بود.
سلامتی درباره نامه خاتمی به رهبری هم صحبت کرد و به نوعی این نامه را در راستای هموار کردن راه اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات دانست.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفت و گو است:
آقای سلامتی! هنوز در میان اصلاح طلبان نگاه تردید آمیز را برای شرکت در انتخابات می توان مشاهده کرد و عده ای معتقدند به جای آنکه اصلاح طلبان به میدان انتخابات بیایند و یک شکست را در کارنامه خود رقم بزنند تماشاچی باشند و دولت و مجلس را زیر نظر بگیرند تا در دوره بعد بتوانند خود را تقویت کنند آیا شما هم از کسانی هستید که این نگاه را ترجیح میدهید؟
به نظر می رسد نگاه تردید آمیز در مورد شرکت یا عدم شرکت در انتخابات آینده در میان برخی از اصلاح طلبان،حداقل ناشی از دو چالش احتمالی باشد.اول ردصلاحیت کاندیداهای اصلی اصلاح طلبان که به نظر این دوستان، عملا شرکت در انتخابات را بی معنی می کند و دوم و مهم تر از آن این که باتوجه به تجربه انتخابات اسفند ماه گذشته، احتمال تکرار عدم حضور حد اکثری مردم درانتخابات آینده که دور از ذهن نیست.
لذا از آنجا که موفقیت اصلاح طلبان در گرو حضور حداکثری مردم در انتخابات است، عدم تحقق این امر،شکست مجددی را نصیب اصلاح طلبان خواهد کرد. اما به نظر من این دو چالش احتمالی نباید موجب جلوگیری از تحرک فعلی اصلاح طلبان در جهت مشارکت جدی در انتخابات باشد. اصولا فلسفه وجودی احزاب، علاوه بر دفاع از مطالبات و منافع اقشار مختلف جامعه که نمایندگی آن ها را برعهده گرفته اند،تلاش در جهت ایجاد شرایط مناسب برای پی گیری از این مطالبات و منافع است.
لذا آن ها باید ضمن اعلام برنامه های خود و تبلیغ آن تلاش کنند تا رسالت پیشتازی خود را به عنوان نمایندگان فکری و سخنگویان اقشار وسیعی از جامعه که طبقات محروم و متوسط را دربر می گیرد،انجام دهند. در غیر این صورت آن ها نمی توانند پاسخگوی کوتاهی های خود در این زمینه باشند. در نهایت اگر تلاش اصلاح طلبان مؤثر واقع نشود و زمینه حضور در عرصه انتخابات از آن ها گرفته شود و عدم شرکت بر آن ها تحمیل شود، عذر آن ها موجه و مسئولیت آن برعهده دیگران خواهد بود.لذا به نظر من جبهه اصلاحات هیچ گاه نباید تماشاچی بوده و منتظر تکرار سوء مدیریت طرف مقابل برای ارتقاء وجهه اش باشد. مردم نیز به سخنگویان فعال بیشتر از سخنگویان منفعل اعتماد دارند.
اصلاح طلبان با سازوکار جدید قرار است وارد انتخابات ۱۴۰۰ شوند شما چقدر به این ساز و کار جدید امیدوار هستید؟
به نظر من سازوکارهای گذشته اصلاح طلبان برای انتخابات، علیرغم انتقاداتی که به آن ها می شد واشکالاتی که داشتند،در محدوده وظایفی که برای آن ها تعریف شده بود، موفق بوده اند.این سازو کارها به تدریج تکمیل شدند.میتوان گفت سازوکار جدید مرحله تکامل یافته ای است که تقریبا همه احزاب عضو را که خود در این خصوص تصمیم گیرنده بودند، راضی کرده است. بنابراین باتوجه به رضایت اعضا می توان به آن امیدوار بود.
یعنی این ساز و کار چه تفاوتی با شورایعالی سیاستگذاری دارد؟ چون هنوزم منتقدانی به این نهاد اجماع ساز وجود دارد و آن را شبیه شورایعالی می دانند.
ساختار شورای عالی سیاستگذاری، توسط" شورای هماهنگی جبهه اصلاحات" که متشکل از احزاب جبهه اصلاحات است تشکیل نشده بود. این خود به عنوان یک نقطه ضعف وعامل تضعیف تحزب تلقی می شد.علاوه بر این در شورای عالی سیاستگذاری شخصیت های حقیقی عضو دارای حق رایی مثل احزاب عضو داشتند که یکی از چالش برانگیزترین موارد بود. درسازو کار جدید این دو مشکل برطرف شده است به این معنی که اولا سازوکار جدید که عنوان"نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان"را به آن داده اند، نهادی انتخابی از سوی" شورای هماهنگی جبهه اصلاحات" است و ثانیا اعضای حقیقی عضو حالت مشورتی داشته و دارای حق رای نمی باشند. از این مهمتر این که در ساختار جدید ترکیب اشخاص حقیقی طوری انتخاب شدند که موضوع نسبتا مسئله ساز" وزن متفاوت" احزاب که ناشی از عملکرد متفاوت آن ها تلقی می شد را، نیز حل کرده است.
بیشتر بخوانید: واکنشهای گسترده به نامه خاتمی به رهبری / تقابل میانهروها و رادیکالها
چقدر حضور بهزاد نبوی در راس نهاد اجماع ساز میتواند امیدبخش باشد؟
از آن جا که برخلاف سازوکارهای گذشته، رییس این نهاد از سوی خود اعضا انتخاب شده است، می توان بیشتربه تعامل و کارآیی آن امید داشت.
آقای سلامتی آیا درباره میزان مشارکت و جلب مشارکت مردم هم در جریان اصلاحات بحث شده است، در واقع آیا این توانایی را در اصلاحطلبان میبینید که بتوانند یک بار دیگر آرای خاکستری را پای صندوقهای رای جمع کنند؟
تاجایی که من می دانم هنوز بحث جدی درمورد انتخابات در"نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان"صورت نگرفته است.اما به نظر من هنر سیاسیون و احزاب این است که شرایط سیاسی جامعه را به سمتی پیش ببرند که اقتضای اهدافشان است. اصلاح طلبان بالقوه این ظرفیت را دارند، آن ها باید تلاش کنند آن را به فعل درآورند. اصلاح طلبان باید بدنه جامعه را هرچه بیشتر به حضور حداکثری در انتخابات ترغیب کنند و آثار ناگوار عدم حضور آن ها را توضیح دهند.
اخیرا سید محمد خاتمی نامهای به رهبری نوشته است هرچند نامهنگاری روسای جمهوری به رهبری مسبوق به سابقه بوده است و چیز عجیبی نیست اما تحلیل هایی مطرح است. تحلیل شما از دست به قلم شدن آقای خاتمی چیست؟
شرایط جامعه شرایط مناسبی نیست . تغییر این شرایط همکاری و معاضدت همه نیروها را می طلبد.لذا یکی از وظایف مهم و اساسی مسئولین و دست اندرکاران در این مرحله کمک به ایجاد وحدت و همدلی برای مقابله با بحران موجوداست.
فقط این کار می تواند مقاومت را در برابر توطئه های دشمنان بالا ببرد. لذا هر انگیزه برای تعلل در این زمینه باید تحت الشعاع این مهم قرار گیرد. من از محتوای نامه آقای خاتمی اطلاعی ندارم .اما اگرمحتوای آن باتوجه به شرایط کشور، تحلیل وضع موجود و ارائه راهکار و اعلام آمادگی برای کمک باشد،به نظر من باید حتما از آن استقبال کرد.
به نظر شما این نامه می تواند در تغییر وضعیت اصلاح طلبان در حاکمیت (بیشتر مسئله تائید صلاحیت کاندیداها) تاثیر گذار باشد؟
برای برون رفت از وضع فعلی انتظار این است که چنین تاثیری داشته باشد.اگر چنین اثری از خود به جا به گذارد،نشاط کم سابقه ای ایجاد می کند که تضمین کننده حل بسیاری از مشکلات خواهد بود.
اگر جناح خط امام (اصلاح طلب امروز) در آن زمان قهر نمیکرد و همچون امام، با رهبر پس از امام بیشتر مراوده مینمود امروز جامعه سیاسی ایران دچار این همه آشفتگی و چند دستگی نبود علی الخصوص که رهبر جدید پیش از آن دو دوره رئیس جمهور کشور نیز بود و با شناختی که از روحیه آن مقطع از ایشان وجود دارد چنانچه جناح چپ قهر سیاسی نمیکرد، جناح راست امکان تمامیت خواهی پیدا نمیکرد و نمیتوانست با مسموم نمودن ذهن رهبر کشور از جناح مقابل، تا این اندازه همه مناصب حکومتی را از آن خوو نماید .