اما تجربه تاريخي اصولگرايان حداقل در رابطه با چند انتخابات اخير نشان از اين واقعيت دارد كه يافتن اين حلقه مفقوده يعني همان وحدت سياسي، چندان كار آساني به نظر نميرسد. روزگاري ريش سفيداني همچون ناطق نوری، مرحوم ايت الله مهدوي كني و عسگراولادي به اميد وحدت در مسير يك صدا كردن مردان اصولگرا گام بر ميداشتند، امری که در سال های اخیر به فراموشی سپرده شده است و سررشتههای زیادی پیدا کرده است، همین روزهایی که جوانترها گوش شان بدهکار ندای وحدت طلبی بزرگان و پدرانشان نیست.
یک دغدغه برای انتخابات 96؛ ائتلاف دايرهاي يا مثلثي؟
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 96 باز هم مدل های مختلفی از وحدت روی میز اصولگرایان قرار گرفته است. در يك سوي ميدان جبهه پیروان خط امام و رهبری تلاش می کنند با محوریت قرار دادن جامعه روحانيت، «مدل دايرهاي» را مدل نهایی ائتلاف اصولگرایان کند تا نقش«ميانداری» وحدت باز هم به دست روحانیت و سنتی های اصولگرا بیفتد. مدلی که براساس آن همه احزاب اصولگرا درکنار برخی چهرههای حقیقی و حقوقی دور یک میز نشسته و برای انتخابات 96 رایزنی کنند.
اما «مدل دايرهاي» تنها مدلي نيست كه در ارودگاه اصولگرايان رونمايي شده و بر سر چند و چون آن بحث است. در كنار ريش سفيدان و اصولگرايان سنتي، هستند مرداني با صفت«نواصولگرايي» كه به دنبال اجراي «مدل مثلثي» هستند.
نو اصولگرايان در برهههاي مختلف انتخاباتي، نشان دادهاند كه رغبت چندان به حضور پر رنگ نيروهاي سنتي همچون جامعه روحانيت و جامعه مدرسين و جبهه پیروان در مقام تصميمگيري ندارند و ترجيح ميدهند با گستردهتر كردن مدل ائتلاف 94 و حفظ کردن جایگاه آيت لله مصباح يزدي به عنوان يكي از اضلاع سه گانه اصولگرايان، وارد گود انتخابات شوند.
*يك کاندیدای اصولگرا با چند معاون به میدان بیاید
هنوز اما و اگرهاي مدلهاي انتخاباتي اصولگرايان براي به وحدت رسيدن، سرانجامي نيافته بود كه زمزمههايي در مورد يك ايده جديد از خيمه اصولگرايي به گوش رسيد.
«يك رئيس جمهور با همراهي چند معاون»، اين ايده اي بود كه گويا به دليل تعدد گزينههاي رياست جمهوري، اصولگرايان به آن پناه برده اند، ايده اي كه در انتخابات 88 با عنوان عبور از احمدي نژاد و همچنين انتخابات 92 در دستور كار اصولگرايان قرار گرفته بود.
حال بعد از گذشت از دوران انتخاب رئيس جمهور دولت دهم و يازدهم، و به ثمر نرسيدن ايده معرفي چند كانديدا تحت عنوان«رئيس جمهور و معاون اول»، اصولگرايان بارديگر در آزموني سخت به نام معرفي گزينه مناسب براي رياست دولت دوازدهم قرار گرفتهاند و به نظر می رسد بی تمایل نباشند که با گزینه یک و دو به میدان بیایند.(اینجا)
طرح دوباره اين ايده، از جانب محمدجواد لاریجانی انجام شد. برادر روسای قوه مقننه و قضائيه، با قرار دادن اين راه حل تكراري در برابر اصولگرايان، تأكيد كرد كه« در انتخابات آینده کاندیدای ریاستجمهوری و معاون اولش هر دو به مردم عرضه شوند. معاون اول در تشیخص گرایش اجرایی رئیسجمهور موثر است.»(اينجا)
در واقع نبود يك گزينه واحد در ميان اصولگرايان را ميتوان دليل اصلي رجعت به ايده تكراري معرفي گزينه معاون اولي در كنار گزينه كانديداي رياست جمهوري دانست، نكته اي كه روزنامه رسالت نيز در ستون سرمقالهاش در بيست و هفتم شهريور به آن پرداخت و پيشنهاد كرد كه« حالا که کاندیدای مطرح نداریم، یک تیم کاندیدا معرفی کنیم.»
روزنامه رسالت در اين رابطه نوشت:« اگر اصولگرايان نتوانستند چهره جديد صددرصدي را وارد ميدان رقابت کنند مي توانند مدل جديدي را براي رقابت برگزينند و يکي از اين مدل ها که تا کنون تجربه نشده و به نوعي کاملا" "جديد" است،"حضور تيمي" در انتخابات رياست جمهوري است! حضور تيمي به اين معني که اصولگرايان به جاي معرفي فقط يک نفر بهعنوان رئيسجمهور،يک رئيسجمهور به همراه تعدادي از معاونين وي را معرفي مي کنند.اين معاونين مي توانند شامل،معاون اول،معاون سازمان برنامه و بودجه،معاون علم و فناوري،معاون امور زنان و خانواده و رئيس بنياد شهيد و امور ايثارگران باشند.»(اينجا)
در اين ميان، نقشه راه جديد اصولگرايان مورد توجه ديگر چهرههاي سياسي اصولگرا نيز قرار گرفت، تا جايي كه احمد توكلي ضمن استقبال از اين پيشنهاد گفت: به نظر من پیشنهاد بسیار خوبی است. من از پیشنهاد معرفی معاون اول از سوی کاندیداهای ریاست جمهوری دوازدهم دفاع میکنم. باید اینکار انجام شود.»(اينجا)
حسین نجابت نیز در تأیید این پیشنهاد در گفتوگویی با خبرآنلاین گفته بود:« در کل اگر گفتمانی جلو برویم بهتر است یک نفر نامزد ریاست جمهوری می شود و بعد معاون اول و دو وزیر تأثیرگذار خود را معرفی می کند. آن وقت 4 نفر در فضای اجتماعی بحث و نقادی می کنند و اگر ادب و قواعد بازی را رعایت کنند ممکن است شاهد اتفاق دیگری به جز آنچه تاکنون سنت انتخابات ریاست جمهوری بود باشیم. یعنی اگر از بین 30 شخصیت اصولگرا 4 نفر بتوانند بین خودشان برای ریاست جمهوری، معاون اولی، وزارت فرهنگ و وزارت امور اقتصادی و دارایی تقسیم کار کنند اتفاقی نو خواهد بود.»
وی ضمن دفاع از این راهکار و اشاره به پیگیری این موضوع در جلسات انتخاباتی اصولگرایان تأکید کرد که«من از این مدل دفاع می کنم ولی اینکه در نهایت چه شود الان لُجنه اصولگرایان به تدریج دارد شکل می گیرد. جلساتی شروع شده همه این گروه ها همچون جبهه پیروان، ایثارگران و رهپویان و دیگران جلسات خودشان را دارند، حتی آخرین خبر هم یک تماسی بود که بین روحانیت مبارز و جامعه مدرسین انجام شد. اینها عناصر طیف اصولگرایی هستند حالا به چه جمع بندی برسند باید صبر کنیم و ببینیم. ولی اینهایی که می گویم در فضای سیاسی موج می زند. این بحث ها در جلساتی که ما هفته ای یک بار یا دو هفته یک بار می رویم وجود دارد.»(اينجا)
احمد کریمی اصفهانی عضو شورای مرکزی جبهه پیروان نیز معتقد است «هر رییس جمهور موفق در سایه همکاران قوی و باتجربه قادر است یک دولت کارآمد داشته باشد؛ یکی از این نیروها هم معاون اول است. از همین روست که ایده معرفی معاون اول توسط کاندیداهای ریاست جمهوری یک ایده مناسب به نظر می رسد تا از این طریق هم محافل سیاسی هم مردم بتواند کاندیدا را براساس تیمی که قرار است داشته باشد مورد ارزیابی قرار دهند. در این حالت خواهیم فهمید که چه نوع حرکتی را در ادامه خواهد داشت و چه مقدار می تواند توفیق پیدا کند.» (اینجا)
اما در كنار نكات مثبت اين ايده كه قرار است، موجبات وحدت اصولگرايان را مهيا كند، نگرانيهايي نيز احساس ميشود.
برخي از اين موضوع كه فرد انتخاب شده به عنوان كانديد رياست جمهوري پس از پيروزي پاي عهد خود نمانده و گزينههاي ديگري را به عنوان معاونان خود معرفي كند يا اينكه نوشته شدن شكست كانديداي رياست جمهوري به پاي تمام معاونان پيشنهادي، را به عنوان خطاهاي احتمالي اين ايده انتخاباتي اصولگرايان معرفي ميكنند،.
نكته اي كه حميدرضا ترقي عضو شوراي مركزي حزب موتلفه در رابطه با آن معتقد است:« معرفی کاندیدا با تیم معاونانش چون علنی می شود خلاف آن عمل کردن برای رئیس جمهور منتخب قدری مشکل تر می شود تا اینکه غیرعلنی و در جلسات خصوصی بخواهد این را مطرح کند. معمولا نامزدها در جلسات خصوصی به گروه های مختلف وعده هایی را می دهند چون این مباحث علنی نمی شود بعد از پیروزی شاید آن وعده ها جنبه اجرایی پیدا نکند ولی وقتی علنی شد مردم به دنبال تحقق قول و وعده رئیس جمهور منتخب هستند اگر او این کار را نکند همان ابتدا عدم صداقتش را مشخص کرده است.»
او همچنين در مورد گسترده شدن نتايج منفي شكست گزينه رياست جمهوري، گفت:« طبیعتا اگر انتخاب درستی نباشد، ممکن است حتی موجب تضعیف نامزد محوری هم بشود و چنین اثری را شاهد باشیم ولی اگر انتخاب درستی انجام شد باعث تقویت خواهد شد. به هر حال ریسک است. برای مثال آقای باهنر نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود معاون اول خود را آقای ناطق نوری انتخاب کند خوب این انتخاب به وزن آقای باهنر اضافه می کند. در مجموع اجرای چنین مدلی ریسک دارد ولی از آن طرف آثار مثبتش برای تقویت نامزد محوری بیشتر است. »(اينجا)
گویی تا به امروز مدلهاي مختلف اصولگرايان براي ورود به زمين انتخابات، در عين حال كه ميتوانند وحدت ساز باشد، با كوچكترين اشتباه محاسباتي ميتوانند شكست ديگري را در کارنامه اصولگرایان به ثبت برسانند.