براساس این توافق نامه که به طور رسمی تحت عنوان برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام شناخته میشود، ذخایر اورانیوم ایران کاهش یافت، ضمن اینکه تاسیسات هستهای آن تحت نظارت بین المللی قرار گرفت. در طول سه سال اول برجام، آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها و بارها پایبندی کامل ایران را تأیید کرد.
بیشتر بخوانید: سوال جنجالی نماینده کنگره: ابتدا آمریکا از برجام خارج شد چرا اول به آن بازنگردد؟
با این وجود، دولت ترامپ در ماه مه ۲۰۱۸ به طور یک جانبه از برجام خارج شد و در عوض، یک رژیم جامع تحریمی را دوباره علیه ایران اعمال کرد. به گفته رئیس جمهور ترامپ، هدف کمپین فشار حداکثری این بود که ایران را مجبور به پذیرش محدودیتهای هستهای بیشتر کند و همچنین این کشور را وادار به متوقف کردن حضور منطقهای خود از جمله پایان دادن به حمایت از سازمانهایی مانند حزب الله در لبنان، حوثیها در یمن و مجموعهای از شبه نظامیان در عراق کند.
با این حال ایران تسلیم نشد و فشار حداکثری، حداقل نتیجه را به همراه داشت.
با گذشت نزدیک به دو ماه از روی کار آمدن دولت جدید، کمپین فشار حداکثری همچنان به عنوان سیاست واقعی آمریکا باقی مانده است.
در سه سال گذشته، ایران ذخایر اورانیوم خود را ۱۴ برابر افزایش داده و غنی سازی اورانیوم را با غلظت پنج برابر حد مجاز برجام آغاز کرده است. با این اوصاف مدت زمان لازم برای دستیابی به مواد قابل انعطاف به ارزش یک بمب هستهای به سه ماه کاهش مییابد. دولت ترامپ نتوانست ایران را از ادامه آزمایش موشکهای بالستیک، از حملات علیه تاسیسات نظامی و دیپلماتیک آمریکا در عراق یا مجموعهای از اقدامات تخریبی در خلیج فارس که به طور گسترده به ایران نسبت داده میشود، منصرف کند. تحریمهای آمریکا آسیبهای زیادی به مردم ایران وارد کرده است.
در ماه دسامبر، نشانههای امیدوار کنندهای از طرف تیم انتقال بایدن و همچنین اروپا و تهران وجود داشت که نشان دهنده احتمال بازگشت سریع دو طرف به برجام بود. تیم سیاست خارجی بایدن تجربه قابل توجهی در دیپلماسی هستهای ایران داشت. در این بین امریکا به عنوان طرف خارج از توافق، فرصتی پیدا کرد تا اولین قدم را در جهت ترمیم آن بردارد.
متأسفانه، دولت بایدن هنوز مشخص نکرده است که یک مسیر معتبر بازگشت به دیپلماسی چگونه خواهد بود.
در عوض، طی هفتههای اخیر شاهد تبادل موشک و آتش بین آمریکا و شبه نظامیان تحت حمایت ایران در عراق و سوریه و همچنین انفجار مرموز یک کشتی اسرائیلی در دریای عمان بودهایم. ماه گذشته، ایران اعلام کرد که همکاری خود را با بازرسان هستهای آژانس کاهش میدهد. در مباحث اخیر، تحلیلگران ایرانی متذکر شدهاند که گرچه لحن واشنگتن تغییر کرده است، اما سیاستهای این کشور تغییری نشان نمیدهد.
در واقع، با گذشت نزدیک به دو ماه از روی کار آمدن دولت جدید، فشار حداکثری همچنان به عنوان سیاست واقعی آمریکا اجرا میشود. هرچه دولت بایدن در بازگشت به برجام تعلل به خرج دهد، ایرانیها بیشتر متقاعد میشوند که واشنگتن به تغییر حکومت متعهد است.
در بهترین حالت، این بازی تاکتیکی باعث اتلاف وقت و حواس پرتی از اولویتهای واقعی میشود و هزینه دیپلماسی در هر دو طرف را بالا میبرد. در بدترین حالت هم میتواند به یک چرخه تنش منجر شود که به طور کلی برجام را به خطر بیندازد.
در چند روز گذشته البته بارقههای امیدی به وجود آمده است. هفته گذشته هنگامی که آمریکا و اروپا از ارائه قطعنامهای برای محکومیت ایران در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هستهای جلوگیری کردند، عملا مانع افزایش تنش شدند و این حرکت ممکن است به ایجاد فضا برای هر دو طرف کمک کند. همزمان گزارش شده است که آمریکا داراییهای ایران را که در بانکهای کره جنوبی، عراق و عمان مسدود شده آزاد کرده است. دولت بایدن همچنین ممکن است موافقت ضمنی خود با درخواست وام صندوق بین المللی پول به ایران و حمایت از سازوکار تجارت بشردوستانه اروپا با ایران موسوم به اینستکس را اعلام کند. از سوی مقابل ایران نیز باید نشان دهد که مصمص به رعایت دوباره محدودیتها است.
با یک قدم به عقب، مذاکرات مستقیم بین واشنگتن و تهران همچنان محتمل است. هر دو طرف خواهان حفظ توافق هستند.
البته نگرانیهایی در قبال برجام وجود دارد. به عنوان مثال اگرچه بسیاری از مفاد آن، مانند منع برنامه دستیابی به سلاحهای هستهای و رژیم بازرسی جامع، دائمی هستند، اما برخی از جنبههای آن از جمله محدودیت تجارت سلاحهای متعارف، منقضی شدهاند. هنگامی که آمریکا به توافق نامه بازگشت، دولت بایدن باید درباره مذاکره مجدد در مورد بند موسوم به "غروب" خود تحقیق کند. این موضوعات از طریق یک توافق چندجانبه بسیار قابل حلتر از خلق یک بحران بین المللی است، اما در هر مذاکرهای، برای به دست آوردن یک سری منافع، باید امتیازی هم بدهید. پس از سه سال فشار حداکثری، ایران مطمئناً خواستههای جدید خود را خواهد داشت.
منتقدان همچنین تاکید دارند که برجام به رفتار منطقهای ایران توجه نمیکند. در واقع، با این وجود، وقایع شش سال اخیر حاکی از آن است که برجام تنها در صورت تکمیل شدن با یک روند موازی منطقهای پایدار خواهد بود. جنگ در یمن و سوریه از اولویتهای فوری است. حقوق بشر، موشکهای بالستیک، بازیگران غیر دولتی، عدم مداخله در امور حاکمیتی و برخی موارد دیگر نیز همین طور است. اتفاقات سال گذشته نشان داد که بهداشت عمومی، تغییرات آب و هوایی، ناامنی غذایی و آب به اندازه موشک و ... برای رفاه مردم ایران حیاتی است. راه اندازی یک گفتگوی منطقهای و در نظر گرفتن حتی برخی از این دستور کارها آسانتر از انجام است، اما به هر حال اتفاقات منطقهای بسیار خطرناک هستند و چنین گفتگویی بسیار ضروری است.
در همین حال، دولت بایدن تمایل زیادی برای جلوگیری از گرفتار شدن در خاورمیانه نشان داده است که این خود ممکن است یکی از دلایل تعلل دولت آمریکا در از سرگیری دیپلماسی باشد. با توجه به دستور کار فوری داخلی و همچنین سابقه آمریکا در خاورمیانه از ۱۱ سپتامبر، این خواسته قابل درک است، اما واقعیت هم این است که یا به عنوان ابزاری برای منع گسترش سلاحهای هستهای یا به عنوان نقطه شروع گفتگوی منطقهای، هیچ جایگزین جدی برای برجام وجود ندارد.
در حال حاضر بزرگترین موانع نجات برجام نه دیپلماتیک و نه فنی بلکه سیاسی است. هم کنگره آمریکا و هم مجلس ایران قوانین داخلی را برای تضعیف توافق تصویب کردهاند. ایران در ماه ژوئن رئیس جمهور جدیدی را انتخاب میکند که احتمالاً باعث کندی بیشتر دیپلماسی و اتخاذ رویکردهای جدید شود. تعطیلات نوروز از ۲۱ مارس آغاز میشود و ماه رمضان در آوریل خواهد بود بنابراین فرصت چندانی نمانده است.
در واشنگتن، جمهوری خواهان تقریبا به شکل دسته جمعی با توافق ایران مخالفاند و برخی از دموکراتها نیز همچنان تردید دارند، اما در مجموع دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۰ نشان دادند که برجام را تایید میکنند. در ماه دسامبر، ۱۵۰ دموکرات مجلس نمایندگان نامهای عمومی را امضا کردند که از ورود مجدد به برجام حمایت میکرد. جنگ بر سر ایران در کنگره مطمئناً جدی خواهد بود، اما ۱۵۰ نفر تعداد کمی نیست، چراکه به بایدن قدرت وتو میدهد.
فصل آشفته انتخابات آمریکا به پایان رسیده است. جو بایدن از حمایت افکار عمومی در جهت تعامل دیپلماتیک با ایران برای احیا برجام برخوردار است. زمان آن رسیده است که از این سرمایه استفاده کند.