رویداد۲۴ اصولگرایان چرا همچنان بر کاندیداتوری ابراهیم رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری با وجود مسئولیت او در رأس قوه قضائیه اصرار دارند؟ پاسخ آنها به این اتهام که گویا ترجیح میدهند حل مسائلی مانند بازگشت طرفین برجام به تعهداتشان و پیوستن به «افایتیاف» به زمانی پس از انتخابات خرداد سال آینده موکول شود چیست؟
مهدی چمران نایب رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب به برخی از این سؤالات پاسخهای روشن و مشخصی داد.
آقای چمران، درحالی که در میان اصولگرایان نه یک جبهه بلکه دو جبهه یعنی شورای ائتلاف اصولگرایان و همین طور شورای ائتلاف نیروهای انقلاب برای ایجاد اجماع حول محور کاندیدای واحد تلاش میکنند شاهد آن هستیم که چهرههایی که در واقع در محدوده جریان سیاسی اصولگرا تعریف میشوند منتظر این سازو کارها نمانده و پا در راه گذاشتهاند. موضع گیریها هم به نحوی است که گویا قصد دارند تا انتها راه را ادامه بدهند. اصولگرایان نسبت به این وضعیت نگرانند یا تصور میکنند میتوانند آن را به نحوی مدیریت کنند؟
بله، مشخص است که حضور افراد متعدد در رقابتهای انتخاباتی اگر از یک حدی بیشتر باشد مشکل ایجاد میکند و انتخاب برای مردم سخت میشود. تقسیم آرا بین نیروها نه فقط امکان شکست گزینههای یک جریان سیاسی را افزایش میدهد که حتی سبب میشود در صورت پیروزی یکی از کاندیداها او با پشتوانه رأی کمتری در جایگاه مهم ریاست جمهوری مستقر شود.
با این حال اینکه تعداد زیادی از افراد خود را آماده قبول پذیرش چنین مسئولیتی میدانند فی نفسه ایرادی ندارد بلکه برای کشور از بعد وجود سرمایه انسانی مایه دلگرمی است، اما در نهایت این شورای نگهبان است که باید تشخیص بدهد کدام یک از این افراد یک رجل سیاسی است و معیارهای مصرح در قانون اساسی را در خود دارد؛ بنابراین آنچه سخت میشود کار شورای نگهبان و تصمیمگیری درباره احراز صلاحیت این کاندیداهای متعدد است.
تاریخ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران نشان داده که شورای نگهبان در نهایت تعداد معدودی از این افراد را تأیید صلاحیت میکند. بله مسلماً کار برای تشکلهای ائتلافی نیز مشکلتر میشود و بر پیچیدگیهای مسیر رسیدن به اجماع میافزاید.
چهرههای دیگری از اصولگرایان هم گفتهاند که به نحوی به کاهش کاندیداها در فرایند احراز صلاحیت از سوی شورای نگهبان امید دارند. مثل آقای بادامچیان که گفتند میگذاریم شورای نگهبان اصلح را انتخاب کند و بعد ما ارجح را انتخاب کنیم. بااین حساب فرد مورد حمایت ائتلاف اصولگرایان بعد از احراز صلاحیتها معرفی خواهد شد؟
بله، تا قبل از آن معرفی نمیشود. اصولاً فضا چنان که باید انتخاباتی نشده و نمیشود تصمیمگیری کرد. قاعدتاً باید بگذاریم ببینیم چند نفر باقی ماندند و چند نفر نهایتاً میخواهند با هم رقابت کنند. چون به هر حال ممکن است تعدادی به نفع دیگری کنارهگیری کنند.
محور مشترک اظهارات هم جناحیهای شما، اما تأکید بر حمایت از آقای رئیسی است. چرا اصولگراها از بین این همه کاندیدا که در مسئولیت خاصی نیستند ترجیحشان این است که فردی را به رقابت با پایان نامشخص وارد کنند که همین حالا هم یکی از مهمترین مسئولیتهای نظام را بر عهده دارد؟
اتفاقاً بهدلیل مسئولیتی که آقای رئیسی دارند همانقدر که از حضور ایشان حمایت میشود، تردید هم وجود دارد. اما انکار نمیشود کرد که رأی ۱۶ میلیونی ایشان در انتخابات سال ۹۶ و اقبالی که مردم به ایشان داشتند نقطه اتکای خوبی است. موضوع دیگر این است که حضور ایشان میتواند مسأله اجماع را تسهیل و امکان به نتیجه رسیدن را بیشتر کند. وقتی ایشان بیاید توقع میرود که عموم دیگر نامزدهای انقلابی به سود ایشان کنارهگیری کنند و با ایشان همراهی داشته باشند.
بیشتر بخوانید: فائزه هاشمی: کرباسچی تنها موافق حمایت از لاریجانی در ۱۴۰۰ است
یعنی نیروهای دیگر این وزنه قابلیت ایجاد اجماع را ندارند؟
نمیتوان مطلق نظر داد، اما به ترتیب از قابلیت اجماعشان کم میشود.
یکی از انتقادات مطرح این روزها چه در مورد اصلاحطلبان و چه اصولگراها این است که عمده تمرکزشان معطوف به سامان دادن به نیروهای سیاسی است. اینکه در نهایت از چه کسی حمایت کنند آنقدر مسأله پررنگی است که تبیین گفتمان و تعیین راهبرد برای حل مسائل جاری و آینده کشور را از سوی آنها به محاق برده...
بله، این انتقاد درستی است. باید موضوعات گفتمانی را مطرح کرد و برای حل نابسامانیهای موجود و مشکلات کشور برنامهریزی کرد. حتی افرادی که به میدان آمدهاند یا خواهند آمد لازم است که تیم کاریشان و توانمندی آنها و برنامههای آتیشان را معرفی و تشریح کنند. حالا منظورم این نیست که مشخصاً وزرا و معاونان منتخب خودشان را معرفی کنند، اما همین که بگویند آن حلقه نزدیکانی که در دولت احتمالیشان به یاری خواهند گرفت چه کسانی هستند میتواند در امر انتخاب راهگشا باشد.
اصولگرایان یا دستکم بخشی از آنها که در نهادهای حاکمیتی مسئولیتهای تأثیرگذاری دارند با این اتهام مواجهاند که ترجیح میدهند مسائلی مانند بازگشت به برجام، پیوستن به افایتیاف و نظایر آن که اتفاقاً تأثیر غیرقابل انکاری هم بر اقتصاد کشور و مسائل معیشتی مردم گذاشتهاند به بعد از انتخابات موکول شود.
اظهاراتی مانند این گفته مجتبی ذوالنوری که «اگر اصولگرایان (با امریکا) مذاکره کنند پشتوانه اجراییشان بیشتر است، چون به سیاستهای نظام نزدیک ترند» یا موضعگیری آقای محسن رضایی در گفتگو با فایننشال تایمز که برای رفع تحریمها بر خلاف موضع نظام فرصت یک ساله مطرح کردند این اتهام را تقویت کرد. تمایل به حل نشده ماندن این مسائل به انتفاع مسائل انتخاباتی تا چه حد قابل دفاع است؟
من چندان به بحث اصولگرا و اصلاحطلب معتقد نیستم بلکه تقسیمبندی حضرت آقا که فرمودند انقلابی و غیرانقلابی را قبول دارم. از این جهت معتقدم هیچ فرد انقلابی هیچگاه حاضر نیست که حتی برای یک لحظه کشور و مردم خودش را در فشار ببیند و حل این مسأله و فشار را گره بزند به مسأله دیگری. حالا اینکه عدهای از این موضع گیریها چنین برداشتی کردهاند و چنین اتهامی را مطرح کردهاند چندان مستدل نیست. بنده به شخصه نه تنها به چنین تأخیر انداختنهایی را در حل مسائل کشور معتقد نیستم بلکه بعکس فکر میکنم برای گشایش مشکلات جامعه همیشه و در هر زمانی باید آماده بود. اما در عین حال معتقدم این طور نیست که همه مشکلات را به این مسائل خارجی گره بزنیم. بله درصدی از مسائل با بحث تحریمها و افایتیاف گره خورده است، ولی ما میتوانیم بیشتر مسائل را با مساعی و توان داخلی خودمان حل کنیم. ببینید در مورد قانون اقدام متقابل در برابر تحریمها که مجلس مصوب کرد ابتدا دولت رضایت نداشت، اما بعد همین قانون دولت را در مقابل طرفهای اروپایی و امریکایی تقویت کرد و موجب موفقیت شد. فکر میکنم اگر با همین روش و با اتکا به خودمان جلو برویم میشود مشکلات را بخوبی حل کرد. حالا نه اینکه مشکلات یک شبه حل بشوند، اما شدنی است.
منتقدان جریان متبوع شما برای اینکه بگویند اصولگراها این مسائل را به انتخابات گره زدهاند دلایل متعددی مطرح میکنند. از جمله در شرایطی که گفته میشد مجمع تشخیص مصلحت نظام نظرات دولت و کمیسیونهای مربوط خود را درباره افایتیاف گرفته و تا پیش از پایان سال درباره آن تصمیمگیری نهایی میکند، به فاصله چند روز اعلام شد که این تصمیمگیری به این زودیها ممکن نیست. آیا با وجود این ارتباطی میان انتخابات و این تصمیم گیریهای ضروری نمیبینید؟
مجمع تشخیص یک نهاد است و متکی به فرد یا جریان خاصی نیست. حالا یک سری دلیل هم برای این تأخیر در تصمیمگیری عنوان کردهاند. باید آنها را بررسی کنیم و ببینیم واقعاً مسأله چه بوده است. البته بحث افایتیاف کاملاً مشخص است و نیازی به کش و قوسهای رایج ندارد. رهبر معظم انقلاب در این باره بارها صحبت کردهاند. نقل به مضمون اینکه ما هر چه در داخل کشور خودمان قوانین سخت تری برای مبارزه با پولشویی، تروریسم و... تدوین کنیم خوب است و کسی مخالفت نمیکند، اما اینکه بخواهیم به کنوانسیونها و معاهدات بینالمللی بپیوندیم که عربستان یکی از کشورهای ناظر آن است مشخص نیست که نتیجهاش چه خواهد شد. هیچ کس هم نیامده بگوید که با این کار چه گشایشی حاصل میشود. حالا بالاخره مسأله پیوستن به این معاهدات روی میز بوده و هست. موضوع هم روشن است. حالا اینکه چرا تصمیمگیری را عقب انداختهاند احتمالاً دلایلی دارد.
مسأله مهم انتخابات پیش رو مشارکت سیاسی است. آیا اصولگرایان در این باره نگران نیستند و فکر نمیکنند که به مصلحت منافع کلان ملی است که در فرصت باقی مانده تا انتخابات تصمیماتی گرفته شود که خروجی آن بهبود وضعیت معیشتی مردم و ایجاد امیدواری بهعنوان ضرورت و بستر افزایش مشارکت سیاسی باشد؟
مشارکت هر چه بیشتر باشد بدون شک بهتر است. اینکه بعضی میگویند اصولگراها میخواهند مشارکت کم باشد اتهام واهی است. مشارکت بیشتر باشد قوام و انسجام کشور و انقلاب را تقویت خواهد کرد. پس شکی نیست که همه باید تلاش کنند که مشارکت افزایش پیدا کند. اما باید از طرف دیگر آسیب شناسی کنیم که چرا الان نظرسنجیها نشان میدهند که میزان مشارکت پایین است. بهنظر میرسد عامل اثرگذارتر مسائل اقتصادی است و نه مسائل سیاسی داخلی و خارجی. تورم توده مردم را رنج میدهد. این مردم را از هرگونه گزینش و انتخابی زده کرده است. درست است که اصلاح باید از طریق انتخاب صورت بپذیرد، ولی مردم به این اعتقاد رسیدهاند که فرقی نمیکند و این بسیار بد است.
از این جهت مشخص است که گشایش اقتصادی در افزایش مشارکت مؤثر است، اما این گشایش نباید مقطعی باشد، زیرا مقطعی بودن آن اعتماد مردم به سیستم حکومتی را سست میکند.
این اعتماد سرمایه ما است و نباید براحتی از دست بدهیم و نباید بگذاریم سست شود. همه انتخابات برای آن نیست که یک عدهای بیایند سر کار و عدهای بروند. برای این است که منتخبان بتوانند برای مردم و کشور کاری کنند. به این خاطر آسیب رساندن به اعتماد اجتماعی با گشایشهای مقطعی واقعاً زیانبار است.
پیشبینیتان از نمای کلی انتخابات ۱۴۰۰ چیست؟ آیا پیشبینی میکنید که یک رقابت حداکثری شکل بگیرد
معلوم نیست چه میشود، اما امیدوارم که گرم باشد و همه به میدان بیایند و رقابت جدی بین نیروهای طرفین شکل بگیرد و انتخابات پرنشاطی بهوجود بیاید و نتیجه خوبی هم بگیریم. چون انتخاب باید انتخاب هوشمندانه باشد.
فقط لفظ انتخاب مهم نیست انتخابی نتیجه دارد که بتواند کشور را از مشکلاتی که الان هست و در زمان کوتاهی هم قابل اصلاح نیست عبور دهد. باید برایش زمان گذاشت. همان طور که گفتم امیدوارم باید یک تیم مناسب و خوب و با تجربه در دولت آینده شکل بگیرد.