صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

جمعه ۱۲ مرداد ۱۴۰۳ - 2024 August 02
کد خبر: ۲۵۵۲۷
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۷ - ۳۱ شهريور ۱۳۹۵

از منظر مجلس دهم،‌ بهترین رئیس‌جمهور بعدی ایران چه کسی است؟/ جلیلی،‌ احمدی‌نژاد،‌ لاریجانی یا روحانی

در جریان انتخابات مجلس دهم، مهمترین شعاری که ازسوی نامزدهای انتخاباتی مطرح می‌شد، لزوم ایجاد مجلسی همراه با دولت بود و حال در آستانه برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری به نظر می‌رسد، بهترین رییس‌جمهور، فردی است که بتواند به بهترین نحو رابطه متقابل دولت با مجلس را سامان دهد.
رویداد۲۴- در جریان انتخابات مجلس دهم، مهمترین شعاری که ازسوی نامزدهای انتخاباتی مطرح می‌شد، لزوم ایجاد مجلسی همراه با دولت بود و حال در آستانه برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری به نظر می‌رسد، بهترین رییس‌جمهور، فردی است که بتواند به بهترین نحو رابطه متقابل دولت با مجلس را سامان دهد.

در جریان انتخابات مجلس دهم، شاید مهمترین شعاری که ازسوی نامزدهای انتخاباتی مطرح شد، لزوم ایجاد مجلسی همراه با دولت بود؛ این شعار علاوه بر این‌که در مرکز فعالیت‌های انتخاباتی «لیست امید» قرار گرفت، توسط نامزدهای مستقل به‌عنوان بزرگترین گروه نمایندگان پس از اعضای امید نیز مورد استقبال قرار گرفت و جالب‌تر آن‌که هرچه بیشتر به ۷ اسفند ۹۴ و متعاقباً ۱۰ اردیبهشت ۹۵ نزدیک شدیم، برخی از اصولگرایان شناسنامه‌دار که رسماً ازسوی ائتلاف اصولگرایان موردحمایت قرار گرفته بودند نیز با میانه‌روی در انتقاد از دولت، تلاش کردند میان خود و طیف تندرویی که عموماً از اعضا و نزدیکان جبهه پایداری بود، فاصله بیاندازند و خود را اهل تعامل با دولت معتدل معرفی کنند.

فضیلت مجلس؛ همراهی و همدلی با دولت

در پایان بیش از ۱۶۰ کرسی از ۲۹۶ کرسی مجلس به ائتلاف اصلاح‌طلبان رسید و حدود نیمی از ۱۳۰ کرسی باقی مانده نیز به نمایندگان مستقلی رسید که شعارشان تشکیل مجلسی همراه با دولت بود و درنتیجه نزدیک به ۸۰٪درصد کرسی‌های پارلمان در اختیار حامیان روحانی و دولت یازدهم قرار گرفت.

همه مردان رییس‌جمهور

حال در شرایطی که اصولگرایان پس از دوران هشت ساله دولت احمدی‌نژاد، در بدترین دوران فعالیت خود بسر می‌برند و بدنه پایگاه اجتماعی‌شان بیش از هر زمان دیگری باریک و نحیف شده و سعی دارند با طرح مسائلی همچون حمایت از رییس‌جمهور فعلی -که با رای و حمایت اصلاح‌طلبان به پیروزی رسیده‌بود- یا تهیه فهرست ۳۰نفره از نامزدهای احتمالی، به‌نوعی حضورشان در انتخابات را موجه جلوه دهند و همزمان در شرایطی که تقریباً تمامی گزینه‌های محتمل در میان اصولگرایان با درک درست از این‌که در مقابل روحانی، هیچ شانسی ندارند، با محافظه‌کاری خاص خود هرگونه تلاش برای رسیدن به پاستور را از اساس تکذیب می‌کنند، به نظر می‌رسد باز هم می‌توان برای پیش‌بینی نسبت رابطه مجلس دهم با دولت دوازدهم، پای چند گزینه را به میان کشید؛ سیاستمدارانی که هر کدام یا حداقل یک‌بار شانس‌شان را برای نشست بر کرسی رییس‌جمهور مملکت آزموده‌اند یا همواره در ادبیات سیاسی و رسانه‌ای کشور به‌عنوان گزینه‌ای محتمل برای حضور در پاستور مطرح بوده‌اند.

محمود احمدی‌نژاد: احتمال تکرار یکشنبه سیاه؟

تا یک سال پیش حتی نزدیک‌ترین یارانِ رییس‌جمهور عجیب پیشین هم تصور نمی‌کردند احمدی‌نژاد پس از آن همه مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که در دولت‌های نهم و دهم به‌بارآورد و هزینه‌هایی که در مقاطعی همچون انتخابات دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش در سال ۸۸ یا قهر ۱۱ روزه برای کشور ایجاد کرد، هنوز عرقش خشک نشده و نفسی تازه نکرده، بار دیگر اسب ریاست زین کند و در رویای تکرار حضورش در پاستور کوی و برزن را زیرپا بگذارد؛ شاید با جذب رای مناطقی که به‌لحاظ سیاسی کمتر توسعه‌یافته‌اند، بار دیگر به همراه یاران پر حاشیه‌اش نهاد ریاست‌جمهوری را به تصرف خود درآورد.

با این حال، بر فرض محال هم که احمدی‌نژاد بار دیگر رییس‌جمهور شود، احتمالاً دیگر شاهد هیچ‌گونه همراهی و همدلی ازسوی مجلس نخواهد بود و بعید است که پارلمان امید، آن‌چنان رفتار و کردار نامتعارفش را تاب بیاورد. احمدی‌نژاد که حتی قادر به تعامل با مجلس اصولگرای نهم نبود، بی‌شک نمی‌تواند با مجلس دهمی که اکثریت مطلقش با شعارهای ضداحمدی‌نژادی ازمردم رای گرفته، کنار بیاید و اگر روزی در مجلس نهم، فجایعی همچون «یکشنبه سیاه» را رقم زد، احتمالاً در مجلس دهم باید منتظر هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌های سیاه باشیم.

محمدباقر قالیباف: ترمیم اعتبار با تایید صلاحیت

شهردار تهران که در حدود یک‌دهه‌ای که با درآوردن رخت سربازی، ردای سیاست بر تن کرده، همواره یکی از گزینه‌های ریاست جمهوری بوده و به‌ویژه در انتخابات ۹۲ مهمترین گزینه اصولگرایان بود، علی‌رغم شکست سنگین در انتخابات، هرگز از پای ننشست و درحالی که خود را برای ورود به رقابت‌های انتخاباتی اردیبهشت‌ماه ۹۲ آماده می‌کرد، با بحران عجیبی که آن را واگذاری غیرقانونی املاک عمومی پایتخت به برخی مسئولان شهرداری و اعضای اصولگرای شورای شهر تهران می نامند، روبرو شد.

با این حال، قالیباف که هرگز در برابر هجمه‌های انتقادی حدود یک ماه اخیر درخصوص این واگذاری‌ها، تن به عقب‌نشینی نداده و هر بار با اعتماد به نفس یک کهنه‌سرباز، خود و سازمان متبوعش را از هرگونه اتهام مبری دانسته، می‌تواند بار دیگر گزینه نخست اصولگرایان برای حضور در پاستور باشد.

این درحالی است که مجلس دهم و در راس آن، فراکسیون امید که به‌عنوان تنها فراکسیون حقیقی و تاثیرگذار مجلس قصد دارد بعد از یک‌دهه بر عملکرد شهرداری تهران نظارت کند و با آغاز تحقیق‌وتفحص اساسی از شهرداری، پیش از تغییر شورای‌شهر در ابتدای سال آینده، فضا را برای اتمام حاکمیت ۱۳ ساله سردار بر پایتخت مهیا کند، بعید به نظر می‌رسد به یک‌باره با قالیبافی که احیاناً رییس‌جمهور شده به این راحتی‌ کنار بیاید.

به بیان دیگر در شرایطی که پارلمان دهم با ۳۰ نماینده اصلاح‌طلبش در تهران، عزم خود را برای بیرون کشیدن تهران از ید قدرت قالیباف جزم کرده، بعید است حاضر شود کل کشور را به آسانی در اختیار سردار اصولگرا قرار دهد.

البته قالیباف در صورت حضور در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم این شانس را هم خواهد داشت که در صورت تایید صلاحیت اعتبار خدشه‌دار شده‌اش را ترمیم کرده و به این حداقل بسنده کند.

سعید جلیلی: نابرجامی در مجلس برجامیان

سعیدحجاریان یک روز بعد از دور دوم انتخابات مجلس دهم گفته بود که "در این انتخابات بیشتر با تقسیم‌بندی برجامیان و نابرجامیان روبه‌رو بودیم تا اصلاح‌طلبان و اصولگرایان؛ و با این دسته‌بندی، عقلای اصولگرا به اصلاح‌طلبان گرایش پیدا کردند و نابرجامیان ضعیف شدند." تئوریسن اصلاحات البته مشکل اصولگرایان را فراتر از عدم‌همراهی با برجام ارزیابی می‌کند اما تاکید او بر نقش برجام در پیروز انتخابات مجلس دهم، اساس مهمترین تحلیل‌های موفق در این باره را تشکیل داد.

در یک چنین شرایطی، اگر سعید جلیلی به‌عنوان فردی که سال‌ها مسئول اصلی پرونده هسته‌ای ایران بود و نتیجه فعالیتش در این سال‌ها، صدور قطعنامه‌های کمرشکن علیه ملت و البته قرائت بیانیه‌ در مذاکرات بوده، بخواهد همچون گذشته پا در میدان رقابت بگذارد و با فرض بعید مبنی بر این‌که مردم عرض چندماه آینده، نظر مثبت‌شان به برجام را که منجر به تشکیل مجلس اصلاح‌طلب-اعتدالی فعلی شد، تغییر دهند و با جلیلی و دوستانش همراه شوند- که امری بعید به نظر می‌رسد- جلیلی رییس‌جمهور خواهد شد اما حتی در آن صورت هم مجلس دهم، مجلس نهم یا هشتم و هفتم نمی‌شود.

این درحالی است که حتی بسیاری از نمایندگان اصولگرا که بعضاً سابقه حضور در مجالس هفتم، هشتم و نهم را هم در کارنامه دارند، معتقدند جلیلی باوجود وجاهت خوب و قابل‌قبولی که دارد، از توانایی لازم برای اداره کشور برخوردار نیست و باتوجه به این‌که ملت، اکثریت نمایندگان فعلی و ادوار مجلس و دیگر مسئولان و دلسوزان نظام نظر مثبتی به برجام دارند و آقای جلیلی نیز مخالف شماره یک برجام است، حضورش در انتخابات ریاست‌جمهوری بی‌نتیجه خواهد بود.

بی‌شک مجلس دهم، مجلسی است اعتدالی که صلاح کشور را در پیشبرد سیاست‌های عقلانی-اعتدالی دولت یازدهم می‌بیند. مجلس دهم همچون دولت یازدهم همزمان به دنبال پیشرفت درون‌زا و برون‌نگر است و نیک می‌داند اگر خواستار سروسامان بخشیدن به این اقتصاد نابسامان است، راهی جز گشودن درها به روی جهان و افزایش توان داخلی ندارد و نیز می‌داند دلواپسی و حاشا و غوغا برای این ملت نه آب می‌شود و نه نان!

محمدرضا باهنر: لابی‌منی که دیگر موفق نیست

زمانی که پس از ۲۸ سال حضور در پارلمان و شکستن رکورد تمامی نمایندگان ادوار مجالس شورای اسلامی با ۷ دوره حضور، حاضر به نام‌نویسی در انتخابات مجلس دهم نشد، عاقلانه‌ترین تحلیل این بود که باهنر بعد از سال‌ها اداره جلسات علنی، حال سودای اداره مملکت را در سر دارد و با این حال تنها یک جای این تحلیل عاقلانه می‌لنگید: باهنر آنقدر باهوش بود که پس از این همه سال، صبر و حوصله یک‌باره در شرایطی که روحانی خود را برای دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش آماده می‌کند، وارد گود نشود و درحالی که همچون عقلای اصولگرایی، خود را حامیِ منتقد رییس‌جمهور تعریف کرده بود، ناگهان مخالفی منتقد شود و جایگاه مساعدی که به دلیل سال‌ها گوشه‌نشینی و نظاره‌گری برای خود دست و پا کرده، این‌طور نابجا به چالش بکشد.

با این همه، با تصور این‌که سال آینده باهنر جایگزین روحانی شده باشد، نمی‌توان نسبت به تعامل خود مجلس دهم با خود امیدوار باشد. درست است که باهنر لابی‌من اصلی مجالس نهم و هشتم بوده اما تفاوت مجلس دهم با روزهایی که باهنر ژنرال بی‌چون‌وچرای پارلمان بود، آن‌قدر هست که فردی چون او دیگر امکان عرض اندام نداشته باشد.

غلامعلی حدادعادل: رییس سنی مجلس در رویای پاستور؟

رییس فراکسیون اقلیت مجلس اصلاح‌طلب ششم، رییس مجلس اصولگرای هفتم و نخستین رییس‌مجلس غیرروحانی و البته محافظه‌کار تاریخ مجالس شورای اسلامی، رییس کمیسیون فرهنگی مجلس اصولگرای هشتم و بالاخره رییس فراکسیون اصولگرایان مجلس نهم که تنها چهار روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲، یک‌باره با بی‌توجهی به ائتلاف ۲+۱ با قالیباف و ولایتی، و به نفع تمامی اصولگرایان از رقابت کنار کشید، در انتخابات مجلس دهم، در مرکز فعالیت اصولگرایان قرار گرفت و سرلیست فهرست ۳۰ نفره آن‌ها در پایتخت شد و در نهایت، با کسب عنوان سی‌ویکم، از حضور در مجلس بازماند.

به نظر می‌رسد، مجلسی که بدون حضور حدادعادل تشکیل شده و نمایندگانی که همین چند روز پیش در گوشه و کنار تهران و ایران، به انتقاد از عملکرد ۱۶ ساله حدادعادل و فعالیت ۱۲ ساله دوستانش راه خود را برای ورود به بهارستان هموار کردند، به این راحتی بتوانند با او در مقام ریاست‌جمهوری کنار بیایند.

علی لاریجانی: مردی که رو دست می‌زند

اگر عملکرد بزرگان جریان اصولگرایی را در حدود یک دهه اخیر ارزیابی کنیم، با کلکسیونی از شکست، ناکامی، ناکارآمدی و بی‌کفایتی روبرو خواهیم شد و در این میان، شاید تنها مهره‌ای که همچنان خود را از این افتضاحات دور نگه داشته و برعکس، توانسته برای خود شانی والا در سیاست کشور دست و پا کند، علی لاریجانی است.

رییس سازمان صداوسیما در سال‌های اصلاحات و رکورددار ریاست مجالس شورای اسلامی که پس از ۸ سال ریاست در مجالس هشتم و نهم، حال نهمین سال ریاستش را در مجلس دهم پشت سر می‌گذارد، در این سال‌ها، از چهره‌ای محافظه‌کار به فردی معتدل‌تر تبدیل شده که با درک درستی که از فضای سیاسی داخلی و خارجی دارد، مصحلت‌اندیشی را چاره حل مشکلات می‌داند و این درحالی است که در چند سال گذشته، قدرتی دوچندان یافته و تبدیل به یکی از مهمترین شخصیت‌های نظام سیاسی ایران تبدیل شده است.

لاریجانی هم‌اکنون رییس پارلمان دهم است و در این شرایط درصورتی که سال دیگر در چنین روزهایی رییس‌جمهور شود، باید همچنان بر این مجلس مسلط باشد. اما این ظاهر امر است.

لاریجانی درحالی رییس مجلس است که دو بازوی چپ و راستش در اختیار مسعود پزشکیان و علی مطهری است که در فراکسیون امید به رهبری محمدرضا عارف عضویت دارند و مهمتر این‌که درصورتی که لاریجانی رییس مجلس نباشد، بی‌شک محمدرضا عارف رییس خواهد بود. این پازل پیچیده هنگامی کامل می‌شود که از یاد نبریم، اصولگرایان و حتی حدود ۳۰ نماینده مستقل دوستدار لاریجانی در مجلس، هنوز موفق به ساماندهی تشکیلات سیاسی و فراکسیونی خود نشدند و از آن‌سو، فراکسیون امید به رهبری محمدرضا عارف، مدت‌ها است جایگاه خود را در پارلمان تعریف کرده و با نظمی قابل‌قبول در مسیر خواسته‌های خود حرکت می‌کند.

از طرف دیگر در مجلس دهم هنوز اصولگرایان تندرویی حضور دارند که اگرچه امروز بنابه مصالحی، عداوت دیروزشان با لاریجانی را کتمان می‌کنند و به‌صورت غیررسمی و نانوشته با رییس فعلی مجلس پیمان بسته‌اند، اما ممکن است به محض خروج او از مجلس، دیگر خود را متعهد به این تعهد ندانند.

به بیان دیگر، خطر اصلی برای لاریجانی این است که حدود ۲۰۰ نماینده‌ای که امروز با رای خود، او را به‌عنوان رییس پارلمان برگزیدند، به محض خروجش از مجلس به دشمنان بالقوه‌اش تبدیل می‌شوند. در واقع حکایت لاریجانی، حکایت آن آقامعلم‌های مقتدری است که به محض این‌که پشت‌شان را به کلاس درس می‌کنند، همهمه به راه می‌افتد و باید منتظر حمله موشک‌های کاغذی از پس سر باشند.

حسن روحانی: همراه با پارلمان امید

همان‌طور که پیش از این نیز گفتیم یکی از مهمترین شعارهای نامزدهای انتخاباتی در مجلس دهم، تشکیل مجلسی همراه با دولت بود. دولتی که حال آخرین سال عمرش را پشت سر می‌گذارد و با وجود انتقادهایی فراوان دوست و دشمن، توانسته کشور را از مشکلات ۸ ساله احمدی‌نژاد و یارانش نجات بخشد و بار دیگر ثبات و آرامشی نسبی را بر چهارگوشه کشور حاکم کند و حتی اگر توفیقی ملموس برای ملت حاصل نکرده باشد، لااقل امید به تغییر را در دل این مردم زنده کرده است.

حال درشرایطی که دولت بدون اتکا به مجلسی همراه و همدل، و برعکس درمقابل کارشکنی‌ها و سنگ‌اندازی‌های گاه و بیگاه مجلس تندروی نهم به این موفقیت‌های قابل‌قبول دست یافته، به نظر می‌رسد در سال‌های پیش رو و در کنار مجلس معتدل و عاقل دهم، توفیق‌های به‌مراتب بیشتری حاصل کند.

امروز دیگر همه می‌داند که حتی اگر روحانی بهترین گزینه برای ریاست دولت دوازدهم نباشد، بی‌شک یکی از بهترین‌هاست و در شرایط فعلی و از منظر همکاری دولت با مجلس دهم، گزینه‌ای بهتر از رییس‌جمهور فعلی در دسترس نیست.
منبع: ایلنا
نظرات شما