صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ - 2023 January 30
کد خبر: ۲۵۶۰۱۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۱ - ۰۴ فروردين ۱۴۰۰
تعداد نظرات: ۱ نظر

برجام برای هر دولتی در ایران و آمریکا گریز ناپذیر است

دیاکو حسینی: مشکل عمده ما در حال حاضر این است که سیاست خارجی ما به طرز عجیب و استثنایی به سیاست داخلی گره خورده و مشکل عمده‌ای برای هر نوع برنامه ریزی ما به وجود اورده.

رویداد۲۴ امریکایی ها برای بازگشت به توافق هسته ای زمان را هدر می دهند. ایران هنوز بر روی شرایطی که گذاشته پافشاری می کند و طرف مقابل هم بی توجه به اقدام غیر قانونی ترامپ در خروج از برجام، خواهان بازگشت ایران به تعهداتش است. کماکان چشم اندازی در مورد اینکه تحریم های کشورمان در چه زمان و با چه شرایطی برداشته شود،‌وجود ندارد.چرا بازگشت به توافق هسته ای انقدر زمان برده است و ایران چه سیاست خارجی را می تواند در پیش بگیرد تا این روند سرعت بیشتری پیدا کند؟

گفتگو با دیاکو حسینی کارشناس مسائل راهبردی را در ادامه می خوانیم:

مدت ها از زمان حضور بایدن در کاخ سفید گذشته نه تحریم ها برداشته شده و نه توافقی فعلا در راه است. در سال جدید در حوزه سیاست خارجی چه اتفاق هایی خواهد افتاد؟

اتفاق های پیش رو بستگی به تصمیماتی دارد که ما از همین امروز می گیریم. به نظر من هیچ چیز برای ایران نه در مسایل منطقه و نه در روابطمان با جهان خارج از منطقه مهم تر از این نیست که چطور برای اینده برنامه ریزی کنیم. مشکل عمده ما در حال حاضر این است که سیاست خارجی ما به طرز عجیب و استثنایی به سیاست داخلی گره خورده و مشکل عمده ای برای هر نوع برنامه ریزی برای ما به وجود اورده. برای اینکه ما بتوانیم هر نوع تصمیمی بگیریم باید بتوانیم این دو حوزه را از یکدیگر تفکیک کنیم.

ما این مشکل را در اوج خود در چند ماه اخیر دیدیم که چطور سیاست خارجی ما و فرصت هایی که می توانست در اختیارمان قرار بگیرد به خاطر سیاست داخلی کشورمان به نتایج کافی نرسیده است. قدم اول این است که در سال جدید تلاش کنیم تا این رابطه منفی را بین سیاست داخلی و روابط خارجی که به امنیت ملی و نه به مسایل جناحی و حزبی مربوط است، را از هم جدا کنیم. 

اگر چنین اتفاقی رخ دهد ما می توانیم برنامه ریزی میان مدتی برای سیاست خارجی خود داشته باشیم. به ویژه اینکه ما در مرحله گذار قرار گرفته ایم. این دوران هم در ساختار سیاست خارجی به خاطر ظهور قدرت های جدید و تغییراتی است که در دولت امریکا شکل گرفته. ایران هم باید در این ساختار جدید جایگاه خود ش را پیدا کند. متعاقب اینها دریچه هایی برای ایران و روابط منطقه ای آن باز شده.

این خیلی مهم است که فشار حداکثری علیه ایران شکست خورده است. کشورهایی که خیلی امیدوار بودند این فشارها بتواند ایران را به زانو در آورد قطع امید کرده اند. ما باید تحلیل درستی از این قضیه داشته باشیم و در سطح جامعه هم آن را مورد بحث قرار دهیم. چرا که مردم در این مدت ناملایمات را تحمل کرده اند و بخشی از این موفقیت محصول دیپلماسی چهارسال اخیر ما بود که منجر شد که ایران به لحاظ حقوقی دست بالا را داشته باشد و به لحاظ اخلاقی هم به عنوان کشوری دیده شود که به رقم خروج امریکا به توافق پایبند بود. من فکر می کنم اگر ما گذشته را خوب تحلیل کنیم و نیات سیاسی را کنار بگذاریم می توانیم پلتفرم خوبی برای برنامه ریزی سال اینده و اینکه می خواهیم به چه اهدافی در حوزه بین الملل برسیم، داشته باشیم.

بنابراین قدم اول تحلیل سه سال گذشته و حتی هفت سال اخیر است. درک اینکه چه اتفاقی افتاد و ما از چه نقطه ای به چه نقطه ای رسیدیم و خروج امریکا چه نوع فشارهایی را به ما تحمیل کرد و با چه تکنیک ها و شیوه هایی فضا را مدیریت کردیم که دولت امریکا به شکستش اذعان کند. تحلیل این اتفاقات می تواند به ما مسیر درستی را برای فهم درست برنامه ریزی های اینده نشان دهد.

شما گفتید که ایران می تواند دیگر کشورها را با خود متحد کند. با امدن بایدن این امکان برای ایران در حال کاهش است. ما این گپ به وجود آمده را چطور می توانیم پر کنیم؟

ما در چهارسال اخیر هم اروپا را متحد ایران نکردیم. تنها کاری که انجام دادیم این بود که بااتخاذ خویشتن داری و صبر مانع از این شدیم که اروپا به سمت امریکا سوق پیدا کند. در همان دوره هم چنین استعدادی برای اینکه انها علیه ما متحد شوند وجود داشت. چرا که دولت ترامپ هم روابط خود را با آنها حفظ کرده بود و به هر حال با وجود اختلافات این دو هرگز اتحاد خود با یکدیگر را فراموش نکرده بودند. در دوره جدید همانطور که اشاره کردید این استعداد قوی تر است. این را باید در نظر گرفت که اروپا و امریکا به هر حال منافع مشترک بسیاری دارند و هرچند واگرایی های ساختاری در روابط دو سوی اتلانتیک وجود دارد اما مرتبط با اینکه چه کسی در کاخ سفید است ندارد. آن موضوع دلایل جداگانه ای دارد. یک دلیل این واگرایی این است که ما وارد دوران جدید شدیم که اروپا و امریکا دشمنان کمتری دارند و چالش هایشان هم از همدیگر متفاوت است.

اما در مورد ایران اروپا و امریکا هنوز می توانند و امکانش را دارند که نکات مشترکی را پیدا کنند. کاری که باید انجام دهیم این است که نزدیک شدن اروپا و امریکا را بر دار ایران تسهیل نکنیم. برای اینکار روشی که ما در چهار سال و پنج سال اخیر اتخاذ کردیم، باید همچنان ادامه داشته باشد. البته ماشین تبلیغاتی که تلاش دارید ایران را به عنوان تهدیدی برای صلح و ثبات منطقه جا بزند را متوقف کنیم. این کار به همت دیپلماتیک در روابط خارجی بستگی دارد و نیازمند امادگی دائمی برای گفتگو با همه کشورها در مورد اختلافاتی است که وجود دارد. ما نباید اجازه دهیم کشورهای متعددی که با یکدیگر بر سر ایران تعامل دارند، در یک نقطه به هم برسند.

این اتفاق برای اینکه رخ ندهد ما باید امادگی داشته باشیم تا با استفاده از امکانات مختلف و متنوعی که بین ایران و همسایگان مانند عربستان و قطر و حتی ترکیه وجود دارد خوب عمل کنیم.

همچنین باید بتوانیم با طرف های اروپایی چین و روسیه و امریکا بدور از تعصبات و دخالت دادن سیاست داخلی در موضوعات بین المللی تعامل داشته باشیم. فکر می کنم اگر چنین اتفاقی رخ دهد، آن پتانسیل خطرناکی که علیه ایران وجود دارد، یعنی احتمال اجماع سازی دوباره بر سر ایران به این سادگی رخ نخواهد داد.


بیشتربخوانید: چرا آمریکا برای بازگشت به برجام تردید دارد؟

ما انتخابات ریاست جمهوری را در پیش داریم و پیشبینی می شود که اینبار اصولگرایان شانس بیشتری را برای به دست گرفتن دولت اینده در دست داشته باشند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، سیاست خارجی ایران چه تغییری خواهد کرد؟

باز هم این بستگی به فهم ما از موضوع دارد. در چند سال گذشته که دولت اقای دکتر روحانی در قدرت بود، عده ی زیادی تلاش کردند تا برجام را به میراث روحانی تبدیل کنند. در حالی که تمام مراحل این توافق و روح آن قدم به قدم در سطح مقامات  عالی نظام اتفاق افتاد و مجوز ها هم در همین سطح صادر شد. هرچند دولت سهم بسیار زیاد و کلیدی در پیشبرد و اجرای توافق هسته ای داشته اما این تصمیمی بوده که از قلب مراکز تصمیم گیری نظام بیرون آمده. اما در عین حال افراد زیادی برای رقابت های داخلی تلاش کردند آن را به میراث دولت روحانی و برجام را به عنوان ضعف قلمداد کنند و خودشان را مکلف می دانستند که به هر طریقی که هست با بدبینی حالت ممکن به آن نگاه کرده و احیانا کارهایی انجام دهند که به نفع این توافق هم نبوده است.

اگر این وضع در ماه های اینده، و اگر دولت اینده یک اصولگرا باشد ادامه یابد، این نگاه بدبینانه می تواند منجر به یک پیشبینی خود محقق کننده تبدیل شود. یعنی چون تصور این است که به برجام امیدی نیست و به آن به چشم یک توافق بد نگاه می شود رفتاری صورت بگیرد که برجام را نابود کرده، قطع نامه ها را بر گرداند و امنیتی سازی دوباره ایران را تسریع کند و می تواند نتایج فاجعه باری را برای سیاست خارجی کشور ما رقم بزند.

در آن سو اگر نگاه مثبتی حاکم باشد و به برجام به عنوان میراث سیاست خارجی ایران،‌فارغ از سیاست های جناحی نگاه شود،‌می تواند پتانسیل بسیار عظیمی باشد تا دولت بعدی هم سیاست خارجی خود را در همان مدار ادامه دهد. نوع نگاهی که دولت اینده انتخاب خواهد کرد می تواند در اینده برجام موثر باشد.

من فکر می کنم که رفتار طرف های دیگر یعنی روس ها و چینی ها و اروپایی ها و حتی امریکا بستگی به این دارد که ایران چه نوع رفتاری را انتخاب خواهد کرد. 

برای اینده برجام چه تصوری پیش می آید؟ به هر حال همانطور که هم ایران تاکید می کند و هم اروپایی ها به آن اذعان دارند، امریکا تا ابد فرصت ندارد تا برای بازگشت به برجام وقت تلف کند.

من فکر می کنم فارغ از سر و صدایی که مخالفان برجام چه در داخل آمریکا و چه در منطقه می گویند، هیچ امکانی برای رسیدن به توافقی بسیار متفاوت و عالی تر از این، نه برای ایران و نه امریکا و اروپا و نه دیگر کشورهای درگیر در این توافق وجود ندارد. به عبارت دیگر برجام عالی ترین سطح توافقی بود که می شد با توجه به امکانات موجود و شرایط و محدودیت های همه طرف ها به آن دست پیدا کرد. از آن طرف هم اگر این جنجال هایی که علت آن چیزی غیر از منافع ملی ایران و حتی منافع ملی امریکا بوده را کنار بگذاریم، هر عقل سلیمی به این جمع بندی می رسد که تهران و واشنگتن با وجود همه اختلافاتی که با هم دارند و از گذشته به جا مانده، به این توافق که در سال  شکل گرفته و امضا شد، نیاز دارند. این نیاز همچنان باقی است.

من فکر می کنم در اینده شاهد تلاش هایی برای احیای برجام خواهیم بود. البته این تلاش ها همین امروز هم در جریان هستند. به نظر من حتی این امکان وجود دارد که بشود حتی تا یکی دوماه اینده به یک نتیجه قابل قبول، برای چگونگی احیای برجام رسید. به هر حال اگر این به بعد از انتخابات ایران هم موکول شود، راه حل دیگری برای هیچ کدام از طرف ها به غیر از احیای توافق هسته ای و بازگشت به آن وجود ندارد. من فکر می کنم که برجام برای هر دولتی در ایران و امریکا گریز ناپذیر است و اگر درست اجرا شود، همانطور که ما در سال 2015 هم در مورد آن صحبت کرده بودیم، می تواند فرصتی شود برای گفتگوهای اینده ای که بتواند به سایر مسائل و نگرانی ها موجود بین ایران و امریکا رسیدگی کند.

دولت بایدن با کشورهای منطقه مانند امارات و عربستان مشکل دارد و پای رژیم صهیونیستی هم در میان است که مایل نیستند تهران و واشنگتن در مسیری برای احیای توافق هسته ای قدم بردارند. این موانع تا چه اندازه می تواند اوضاع را برای دولت امریکا پیچیده تر کند؟

 من فکر می کنم تفاوت عمده ای بین دولت بایدن و دولت ترامپ وجود دارد. اما در عین حال ما شاهد برخی از شباهت ها بین این دو هم هستیم. این شباهت ها به خاطر این نیست که بایدن دروغ گفته یا فردی است که دارای نوعی مشکل سیاسی است. علت این شباهت این است که امریکا نیازهای مشترکی دارد. فارغ از اینکه چه کسی ریاست جمهوری این کشور را به دست بگیرد، ایالات متحده نیازهایی دارد که باید به آن رسیدگی کند.

آمریکا مهم ترین چالش خود را چه در دوره ترامپ و چه در دوره بایدن، انتقال توجه خود را از خاورمیانه به شمال شرق اسیا و رسیدگی به چالش چین می داند. بنابراین برای هر دو این دغدغه وجود داشت که چطور مشکلات این منطقه را حل و فصل کنند. 

از دیدگاه ترامپ نحوه رسیدگی به چالش های این منطقه به تحت فشار قرار دادن ایران مرتبط بود. که به هیچ نتیجه ای نرسید و شکست خورد. دولت بایدن تصور متفاوتی دارد و فکر می کند می تواند با احیای برجام و شکلی از دیپلماسی با ایران از دیدگاهی چندجانبه هم ایران و هم کشورهایی که می گویند از افزایش نفوذ ایران می ترسند را قانع کند.

 این شیوه ادامه دار خواهد بود. اما این نگاه الزاماتی دارد که تفاوت هایی ایجاد می کند. من فکر نمی کنم که بایدن قصد داشته باشد که به عربستان سعودی یا اسراییل باجی بر سر ایران بدهد یا به خطاهای آنها مانند ترامپ چشم ببندد. به نظر من او مد نظر دارد که آنها را تحت فشار قرار دهد تا به توافق با ایران تن بدهند. فکر می کنم عربستان را وادار کند که به جنگ یمن خاتمه دهد و در مورد شهرک سازی های اسراییل تسامحی که ترامپ داشت را فراموش کند. 

ما می توانیم بدون یک نگاه ایده آلیستی و غیر واقع بینی از خلال این تفاوت ها منافع ایران را جستجو کنیم و خودمان را با شیوه جدید انطباق بدهیم.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
کرامت سلیمی
۰۷:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۵
هیچ کشوری سلاح هسته ای ندارد نه امریکا ، نه روسیه و نه هیچ کشور دیگری

سلاح هسته ای فقط برای ایجاد رعب و وحشت در دل ملتها ایجاد می شود تا به راحتی انها را به بردگی بگیرند

و در واقع سلاح هسته ای همان اقا گرگه دوران کودکی ماست

سلاح هسته ای و انرژی هسته ای یک داستان دنباله دار و پایان ناپذیر است. 4 سال با خروج از برجام ترامپ گذشت و 4 سال هم با ورود بایدن به برجام خواهد گذشت

خدا به شما عمر طولانی بدهد. 10 سال دیگر هم صبر کنید باز هم فقط شاهد سفر ها و جلسات بیهوده سیاسی در مورد موضوع هسته ای خواهید بود . 10 بار دیگر هم به شما وعده خبر خوش هسته ای می دهند و هیچگاه هم هیچ خبری نخواهند داد . 10 بار دیگر هم در ابتدای هر سال از دست اوردهای هسته ای رونمایی می کنند و هیچ وقت هم هیچ جیز عملی در این مورد به شما نشان داده نخواهد شد ( چون چیزی وجود ندارد که بخواهند نشان دهند)
و در این 10 سال بارها و بارها در دلشان به من و شما و دیگر ملتها خواهند خندید.
نظرات شما