البته ما در قرآن کریم داریم که ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً یعنی خداوند متعال میفرماید من گمراهکنندگان را به عنوان عضد و بازو به کار نمیگیرم. این آیه قرآن را اباعبدالله الحسین علیهالسلام برای عبیدالله بن حر جوفی خواندند. این داستان را برای این میگویم که پاسخ این سوال را دهم که آیا ما قبل از دینداری و مهمتر از دینداری واقعاً کمک کردن به، ولی خدا را برنامه خودمان قرار بدهیم یا نه؟ حضرت در راه، خیمهای را دیدند و فرمودند این خیمه چه کسی است؟ گفتند این خیمه عبیدالله بن حر جوفی است. عبیدالله بن حر جوفی آدم ناصالحی بود. از نظر سیاسی هم حتی جهتگیریهایش با جهتگیریهای اهل بیت (ع) متفاوت بود. حضرت پیکی را فرستادند تا آن فرد را به یاری حضرت دعوت کند. قبول نکرد. افراد عرضه داشتند که ما گفتیم این آدم صالحی نیست و قبول نکرد، به شما کمک کند. حضرت فرمود من خودم میروم و از او تقاضای کمک میکنم. در واقع ایشان میخواستند او را کمک کنند.
بیشتر بخوانید: حاشیه جدید علیرضا پناهیان با تحریف هدف بعثت پیامبر/ وقتی قانون برای بعضی برابرتر است!
حضرت رفتند و او را به کمک خودشان دعوت کردند. نفرمودند تو عبادات، نماز، روزه و اعتقاداتت درست نیست، پس من تو را دعوت نمیکنم یا نفرمودند اول برو عباداتت را درست کن و بعداً بیا به من کمک کن. فرمودند الآن، ولی خدا نیاز به کمک دارد. میآیی؟ آن فرد باز هم قبول نکرد. وقتی قبول نکرد و میخواست اسب و شمشیر خودش را به حضرت بدهد، حضرت این آیه قرآن را خواند. ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً من از کسانی که گمراه میکنند و مضل هستند کمک نمیگیرم. ایشان میخواستند خود شخص را برای کمک به، ولی خدا، هدایت کنند. طبیعتاً اگر میآمد مثل افراد دیگری که به کربلا آمدند و امام حسین را کمک کردند، نجات پیدا میکردند.