رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر ثبت شده در فروردین ماه سال ۱۳۵۸در تهران که انقلابیون جسد تیر خورده امیرعباس هویدا را به سردخانه منتقل کردهاند. هویدا با اصابت تیر به گردن به قتل رسید.
امیرعباس هویدا ۱۳ سال نخست وزیر ایران بود؛ طولانیترین دوران ریاست دولت در ایران مدرن. در سال ۱۳۴۳ که طرفداران نواب صفوی، حسنعلی منصور را کشتند، هویدا مسئول تشکیل کابینه شد. وی در دوران ۱۳ ساله نخست وزیری خود نقش بهسزایی در رشد صنایع در ایران داشت و علاوه بر پیشرفتهای اقتصادی تلاش زیادی برای مدرن کردن نهادهای فرهنگی و آموزشی در ایران کرد.
او در اروپا تحصیل کرده بود و با روشنفکرانی چون صادق هدایت و ابراهیم گلستان دوستی نزدیک داشت و به خوبی با لزوم ورود مدرنیسم در عرصه فرهنگ ایران آشنا بود و به همین دلیل در این عرصه کمابیش کارنامه موفقی داشت.
موفقیت نسبی هویدا در امور اجرایی توام با بدبیاری بزرگی بود. زمانی که حرکات انقلابی بالا گرفتند و شاه متوجه خطر شد سعی کرد با باج دادن به انقلابیون فضا را آرام کند و دست به اقداماتی در همین راستا زد. یکی از اقدامات شاه برکناری هویدا و جایگزین کردن جمشید آموزگار به جای او بود. شاه هویدا را پس از برکناری وزیر دربار کرد و پس از مدتی دستور دستگیری او و تعدادی از سران رده بالای حکومت را داد. جرم هویدا مشخص نبود و این اقدام کاملا در جهت اهداف سیاسی شاه قرار داشت.
زمانی که انقلاب پیروز شد هویدا در زندان بود و شاه پیش از خرج از ایران نیز وی را آزاد نکرده بود. هویدا در روزهای نخست انقلاب امکان فرار از زندان را نیز داشت چرا که نگهبانان زندان جمشید آباد فرار کرده بودند. اما هویدا که خود را مبری از هرگونه خیانت میدانست، فرار نکرد و خود را از طریق داریوش فروهر تسلیم انقلابیون کرد.
با تسلیم هویدا در بین انقلابیون دودستگی عظیمی ایجاد شد؛ آیت الله طالقانی و دولت موقت از یک طرف خواستار محاکمه قانونی وی شدند و معتقد بودند جرم سنگینی مرتکب نشده و از طرف دیگر خلخالی و همفکرانش میگفتند هویدا را باید به سرعت اعدام کنیم. هر دوی این گروهها نیز در آن زمان روابط خوبی با آیت الله خمینی داشتند.
ابراهیم یزدی در این باره چنین میگوید: «وقتی هویدا را از پادگان جمشیدیه به مدرسه رفاه آوردند به من گفت که فلانی من حرفهای زیادی دارم که باید بزنم. این خیلی طبیعی بود فردی که ۱۴ سال نخستوزیری یک نظام را کرده، اطلاعات بسیار گستردهای از درون نظام داشته باشد. پیشفرض من این است که میخواست راجع به نظام گذشته حرف بزند. من با توجه به اینکه اطرافیان شاه یک عداوت خاصی با هویدا پیدا کرده بودند و به همین دلیل او را به زندان انداخته بودند نگران بودم که در آن اتاقی که همه فرماندهان نظام قبل در آن بودند او را در آن اتاق خفهاش بکنند؛ بنابراین من در مدرسه رفاه یک اتاق دیگری را ترتیب دادم که هویدا را آنجا تنها نگهداری کنند. من به آقای خمینی گفتم که هویدا اسرار زیادی دارد. زمانی میشود که ما میگفتیم خاندان پهلوی فاسد بودند و روابط کثیفی داشتند، خب ما مخالف بودیم و میتوانستیم هر حرفی را بزنیم. اما نخستوزیری که ۱۴ سال مسئول بوده است میخواهد حرف بزند. باید بگذاریم حرفش را بزند. آقای خمینی پیشنهاد من را پذیرفت. به خلخالی گفت همان جور که فلانی میگوید عمل کنید.»
بیشتر بخوانید:
امیرعباس هویدا ؛ از تولد تا اعدام
تیرباران منوچهر آزمون با حکم صادق خلخالی
فرخ رو پارسا ؛ اولین وزیر زن در تاریخ ایران که اعدام شد
سیدجواد ذبیحی نوحهخوانی که تکهتکه شد!
آنچه درباره اعدامهای دهه ۶۰ باید بدانید
نقش روحانیون منبری و وعاظ در انقلاب ایران چه بود؟
به گزارش رویداد۲۴ صادق خلخالی با دیدن پیام آیت الله خمینی به تکاپو افتاد پیش از اینکه دولت موقت مانعش شود، هر چه زودتر هویدا را اعدام کند؛ از این رو دادگاهی برگزار کرد و هویدا را در میان تنفس دادگاه به قتل رساند.
خود خلخالی در این مورد چنین میگوید: «هویدا هِی عنوان میکرد سیستم، سیستم! ما میگیم: آقا تو سیزده سال در صدارت بودی این جنایات مملکت مربوط به توست! و تو مسئول این جنایات بودی! تو باید جواب اینها رو بدی! و جواب نمیتونست بده ما هم اعدامش کردیم. این خیلی مسئلۀ سادهای بود. ما سیستم غربی و حکومت و قضاوت غربی را ملاک قرار ندادیم. آقا تو فرمانده بود؟ بله. فرمانده چند نفر؟ فرمانده ۲۰۰ نفر که به جان مردم انداخته بودند، مردم رو کشتن... این رو اعدام کردیم، اونها رو هم همینجور.»
خلخالی برای اینکه آیت الله خمینی مانع وی نشود به گفته خودش درها را بست و تلفنها را جمع کرد و در یخچال گذاشت تا پیام امام به وی نرسد.
نحوه قتل هویدا هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. عدهای میگویند هادی غفاری وی را کشته که البته برای این ادعا دلیلی ندارند. آنچه با قطعیت میتوان گفت این است که قتل او با دستور خلخالی بوده و قتل در زمان تنفس دادگاه در جریان جلسه دوم محاکمه وی رخ داده است.
عباس میلانی مینویسد: «به محض آنکه پای هویدا به حیاط رسید، یکی از کسانی که در پشت سرش میآمد هفت تیری به دست گرفت و گلوی هویدا را نشانه رفت و دو تیر خالی کرد (در ترجمه فارسی که در ایران به چاپ رسیده نام هادی غفاری حذف شدهاست) هویدا به زمین افتاد و خون از رگ گردنش فواره میزد. هویدا که میدانست زخمی مهلک برداشته به شخصی به نام «کریمی» که در صف همراهان خلخالی بود رو کرد و به تمنا خواست که جانش را بستاند. کریمی هم، ظاهراً از سر لطف، هفت تیر را به دست گرفت و تیر خلاصی بر جمجمهٔ هویدا زد.» استناد این روایت مشخص نیست اما جای تیری که بر گلوی هویدا خورده، کاملا در تصاویر مشخص است و به همین دلیل روایت عباس میلانی مورد قبول قرار گرفته است.
قتل هویدا واکنش منفی سران کشورهای غربی را در پی داشت. بیشترین واکنشها به این رویداد را فرانسویها داشتند. ریمون بار نخست وزیر وقت فرانسه بیانیهای منتشر کرد و اعلام کرد فرانسه دوست بزرگ خود را از دست داد. ادگار فورن رییس مجلس ملی فرانسه نیز اعلام کرد این ماجرا نه یک اعدام که یک قتل بود؛ سخنی که مسئولین جمهوری اسلامی نیز بعدها کمابیش پذیرفتند.