رویداد۲۴ گروه نخبگان و محققان آمریکایی با تحریمهای علمی علیه ایران مخالفند و این تصمیم آمریکا را غیرمنطقیترین تصمیم قلمداد میکنند؛ این را قائم مقام وزیر علوم در امور بینالملل میگوید و معتقد است؛ نباید سیاسی کاری را وارد علم و تبادلات مربوط به دانش کرد و از همین رو است که در خیلی از مجامع جهانی که پیش از کرونا در آن شرکت میکردیم، حتی خود آمریکاییها هم از این روند تصمیمگیری هیاتهای آمریکایی اظهار ناراحتی و تاسف میکردند و در حقیقت جامعه نخبگان آمریکا نیز متوجه شده که این مشکلاتی که برای ایران درست کردهاند، غیرمعقول، غیرمنطقی، غیرانسانی و غیرحقوق بشری است. با «حسین سالار آملی» درباره تعامل ایران با دانشگاههای روسیه و چین، نقش تحریمها و کرونا در ارتباطات بینالمللی، نهادینه کردن دانش به عنوان یک سرمایه همیشگی، تاثیر ایران هراسی و… گفتوگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
اخیرا توافقنامه ۲۵ ساله همکاری میان ایران و چین منعقد شد، یکی از بندهای این توافقنامه به بعد آموزشی پرداخته است. طبق آن قرار است، چه اقداماتی در حوزه آموزش میان ایران و چین صورت بگیرد؟
یکی از مباحث مهم تفاهمنامه دراز مدتی که بین ایران و چین وجود دارد، بخش علم و فناوری است و جمهوری اسلامی ایران و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری فعالیتهای بسیار گستردهای برای تکمیل این بند از تفاهمنامه دارد. من نمیتوانم جزییات آن را اعلام کنم، زیرا به صورت رسمی این مجموعه اعلام عمومی نشده است، اما تمامی موارد مهم مربوط به همکاریهای علمی و فناوری از جمله انتقال تجربیات، بورس تحصیلی، انتقال دانش فنی، دورههای همکاری در سطح اساتید دانشگاهها، پارکهای علم و فناوری و… در آن دیده شده است. بخش مهمی از این تفاهم نامه ۲۵ ساله ایران و چین به فعالیت علم و فناوری و دانشگاهها اختصاص پیدا کرده است.
دانشگاههای روسیه یک سری پتانسیل و ظرفیتهای دارند که طبق روال عادی، ما باید از این ظرفیتها استفاده کنیم.
چندی پیش رییس دانشگاه دولتی اقتصادی منطقه آستارا خان روسیه اعلام کرد که یک دانشگاه مشترک میان ایران و روسیه در این کشور ساخته میشود. این همکاری بر چه اساسی است و آیا تاثیری در فعالیتهای سیاسی ایران و روسیه دارد؟
در ماده ۶۴ برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کل کشور، مصوبهای وجود دارد که دانشگاههای جمهوری اسلامی ایران میتوانند پژوهشگاه، دانشگاه یا مرکز تحقیقاتی مشترک با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی معتبر خارج از کشور داشته باشد. پس این موضوع بحث دیروز و امروز نیست و ما اصلا علاقهای نداریم در بحث همکاریهای علمی و فناوری در دانشگاههای دنیا مسائل سیاسی را وارد کنیم. دانشگاههای روسیه یک سری پتانسیل و ظرفیتهای دارند که طبق روالهای عادی ما باید از این ظرفیتها استفاده کنیم. پس بر مبنای قانون مذکور و مصوبه مجلس شورای اسلامی در برنامه ششم توسعه، ما باید در جهت همکاریهای بین دانشگاهی برای تاسیس دانشگاههای مشترک اقدام کنیم که این مورد هم یکی از موارد موجود است. در این میان همکاریهای مشترک دیگری هم وجود دارد، مانند همکاری با کشور چین.
با توجه به اهمیت کشور روسیه رایزن همکاریهای علمی ما با کشور روسیه دانشگاه شهید بهشتی است.
آیا دانشگاههای اروپایی در زمره فعالیتهای شما در کنار چین و روسیه قرار ندارد؟
ما دورههای کوتاه مدت زیادی را با کشورهای اروپایی و برنامههای تحقیقاتی متعددی در سطح کشور داشتهایم. با توجه به اهمیت کشور روسیه رایزن همکاریهای علمی ما با کشور روسیه دانشگاه شهید بهشتی است. علاوه بر این با دانشگاههای کشورهای حاشیه دریای خزر نیز ارتباطات خودمان را داریم که مسئولیت آن را به دانشگاه گیلان سپردیم. همچنین چندی پیش نشستی با روسای دانشگاههای بزرگ ایران و کشور روسیه داشتیم، این نشست هر سال برگزار میشود تا طی آن از تجربیات و دانش هم استفاده کرده و تبادل نظر کنیم؛ این اقدام نیز به دانشگاه تهران سپرده شده است.
در حال حاضر ۴۶۶ پروژه تحقیقاتی خارجی بین دانشگاههای داخل و خارج انجام میشود.
با توجه به دانشگاههای که نام بردید، کدام دانشگاه مسئولیت بینالمللی خود را آنطور که انتظار میرود، پیش برده و اقداماتش به نفع کشور بوده است؟
ما در طول ۶،۷ سال اخیر تحولات جدی در توسعه همکاریهای علمی و بین المللی داشتیم و این تحولات جدی در چندین شاخه خودش را نشان داد، یکی از آن پروژههای مشترکی بود که ما با دانشگاهها و کشورهای خارجی داشتیم. در حال حاضر ۴۶۶ پروژه تحقیقاتی خارجی بین دانشگاههای داخل و خارج انجام میشود. هربار پروژههای قبلی به اتمام میرسد پروژههای جدید دیگر طراحی و آغاز میشوند. هریک سال یا یک سال در میان این برنامهها تمام شده و اقدامات جدید دیگری شروع میشود. دورههای مشترک تحصیلی ما از جمله فوق لیسانس، دکتری و صدها دوره دیگر با دانشگاههای خارج از کشور به شدت افزایش پیدا کرده است.
تحریمهای ظالمانهای که آمریکا علیه ایران اعمال کرده، روی جامعه علم و فناوری هم اثر گذشته و باعث شده مقداری تعاملات ما کاهش پیدا کند.
با شدت گرفتن تحریمها و شیوع ویروس کووید ۱۹ چقدر به تعاملات بینالمللی در حوزه علم و فناوری آسیب وارد شد؟
ما در مدت دو سال گذشته با چند مشکل مواجه شدیم، تا دو سال پیش روند تعاملاتی ما در این زمینه کاملا صعودی بود، اما تحریمهای ظالمانهای که آمریکا علیه ایران اعمال کرد، روی جامعه علم و فناوری هم اثر گذشته و باعث شده مقداری تعاملات ما کاهش پیدا کند. ضمن اینکه شیوع کرونا ویروس نیز حالت همکاریهای علمی بین المللی را تغییر داد. تا پیش از وقوع این مشکلات و شدت یافتن آن، ایران تقریبا هفتهای ده هیات علمی دانشگاهی شامل دانشمندان دنیا را میزبانی میکرد و سالانه حدود دو هزار دانشمند، محقق و اعضای هیات علمی برای دورههای کوتاه تحقیق، پژوهش و سیمنارها و کنفرانسها وارد ایران میشدند و ایران به نوعی یک هاب منطقهای برای تحولات علمی فناوری بود. از دانشگاهها تشکر میکنم که با شیوههای مجازی فعالیتشان را ادامه میدهند، اما در هر صورت همه دانشگاههای دنیا از کرونا ضربههایی را خوردند و دانشگاههای ما نیز جزو آنها بوده است.
پیش از کرونا روسای دانشگاهای بزرگ ایران نامهای برای دانشگاههای معروف دنیا نوشتند با این مفهوم که مگر میشود جامعه علمی را تحریم و محکوم کرد؟
شما به فشارها و تحریمها اشاره کردید، آیا ایران با محوریت وزارت علوم توانسته اقدامی در جهت رفع تحریمها و مشکلات ناشی از آن انجام دهد؟
جریانهای متعددی هم توسط دانشگاهیان هم توسط وزارت علوم و دانشگاههایی که به عنوان focal point با ما همکاری میکردند به وجود آمد. به عنوان مثال در یک مقطعی پیش از کرونا روسای دانشگاهای بزرگ ایران نامهای برای دانشگاههای معروف دنیا نوشتند با این مفهوم که مگر میشود جامعه علمی را تحریم و محکوم کرد؟ مگر میشود که یک جامعه را بیدلیل آنقدر تحت فشار قرار داد و با یک خصلت و خوی مستکبرانه رفتار کرد؟ همه این موارد در تعاملات بین الملل مطرح شده و شنوایی خوبی هم در جامعه نخبگان دنیا داشته است. شاید این موارد در جو عمومی مردم جامعه زیاد اثرگذار نباشد، اما در جوامع نخبگان دنیا که قدرت تجزیه و تحلیل بیشتری دارند و دانشگاهی هستند این موضوع قابلیت درک بیشتری دارد.
نگاه جامعه نخبگان آمریکا به تحریمها چیست؟
در خیلی از مجامع جهانی که پیش از کرونا در آن شرکت میکردیم، حتی خود آمریکاییها هم از این روند تصمیمگیری هیاتهای آمریکایی اظهار ناراحتی و تاسف میکردند. به عبارت دیگر جامعه نخبگان آمریکا نیز متوجه شده که این مشکلاتی که برای ایران درست کردهاند، غیرمعقول، غیرمنطقی، غیرانسانی و غیرحقوق بشری است.
بورسیه دانشجویان ایرانی برای ورود به دانشگاههای دارای رتبه زیر ۱۰۰ در جهان خیلی کاهش پیدا کرده یا به صفر رسید است. آیا این مشکل برای دانشجویان متقاضی مرتفع خواهد شد؟
ما برای گرفتن مدرک، بورسیهای برای اعزام خارج از کشور نداریم، زیرا معتقدیم سطح دانشگاهی ما به گونهای است که از آن راضی هستیم و حس میکنیم افراد در داخل کشور به اندازه کافی علم میآموزند، اما یک سری دورههای کوتاه مدت دورههای شش ماهه و نه ماه داریم که طبق آن دانشجویان را اعزام میکنیم. این رویه تا دو سال پیش روند صعودی مثبتی داشت، ولی متاسفانه باز هم تحریمها، مشکلات ارزی و مالی به آن ضربه زد و بورس دورههای کوتاه مدت نیز کاهش یافت.
ما باید ارضای علمی را برای کار تحقیقاتی در آزمایشگاهها و کارگاهها برای اساتید فراهم کنیم و این احتیاج به سرمایهگذاری دارد.
شما عنوان کردید که متقاضیان در داخل کشور به اندازه کافی علم میآموزند، اما این موضوع در دورههای تحصیلات تکمیلی، دکتری و پسادکتری صدق نمیکند، زیرا یکی از دلایل مهاجرت نخبگان، عدم دسترسی به منابع علمی و مطالعاتی مورد نیازشان ذکر میشود.
بعید میدانیم این مشکل اصلی در این قضیه باشد، اگرچه به خاطر منابع اطلاعاتی مشکلاتی بوده، اما جمع و جور شده است. توسعه علمی و انفجار اطلاعاتی در دنیا به گونهای نیست که بگوییم نمیتوانیم به اطلاعاتی دسترسی پیدا کنیم. به خصوص اینکه دانشگاهیان ما توانایی زیادی داشته و با سایر کشورهای دیگر هم بعضا همکاریهایی دارند که میتوانند از این طریق مشکل منابع اطلاعاتی را به نوعی حل کنند. امکان دارد فراز و نشیبهایی طی دو سال گذشته مانند عدم تامین اعتبار برای بهرهگیری از منابعی اطلاعاتی مهم دنیا به شکل سیستماتیک داشته باشیم، اما در حال حاضر این مشکل حاد جامعه علمی ما نیست. مشکلات شاید در جاهای دیگری باشد، اما باید در هر شرایطی ارز لازم فراهم شود، امکانات دانشگاهی افزایش یابد، حقوق دانشگاهیان در سطح قابل قبول قرار بگیرد و…. طبیعتا برخی از دانشگاهیان به خارج از کشور میروند و شرایط خودشان را با خیلی از کشورهای دیگر مقایسه میکنند. ما باید ارضای علمی را برای کار تحقیقاتی در آزمایشگاهها و کارگاهها برای اساتید خودمان فراهم کنیم و این احتیاج به سرمایهگذاری دارد.
نهادینه شدن دانش در مملکت ثمرههایی دارد که نمونههای آن را در دوران کرونا دیدیم و استارت آپها توسط دانشجویان خودمان راه اندازی شد.
برخی معتقدند سرمایهگذاری در این خصوص هزینهتراشی است، به همین خاطر باید از منابع خارجی بهره برد. نظر شما چیست؟
هرچه سرمایهگذاری سنگینتری در حوزه آموزش عالی کشور کنیم، آینده کشور گویاتر و روشنتر خواهد شد و نباید اینها را به شکل هزینه ببینیم. هزینه کردن در فعالیتهای دانشگاهی ما تبدیل به هدفهای عمدهای خواهند شد. در حال حاضر شرکتهای دانش بنیان و استارت آپهای زیادی با ظرفیتهای تکنولوژی بالا در سطح ارسال ماهواره توسط ماهوارهبرهای خودمان گرفته تا محصولات کرونا داریم که همگی در کشور خودمان تولید میشود. اینها نشان میدهد ایران کشور روپایی است. همه اینها به خاطر آن است که دانشگاهها روی چیزی که میخواستند سرمایهگذاری کردند. وقتی دستگاههایی مانند ونتیلاتور و کیتهای تشخیصی ساخته میشود، یعنی دانش آن را از دانشگاهها گرفتهاند. بالاخره تولیدکننده و دانشمندانی هستند که با دنیا بده بستان علمی دارند، مقالههایشان در جهان به چاپ میرسد و در شبکه جهانی علم حضور دارند. همه اینها باعث میشود دانش در منطقه نهادینه شود. نهادینه شدن دانش در مملکت ثمرههایی دارد که نمونههای آن را در دوران کرونا دیدیم، زیرا استارت آپها توسط همین دانشجویانی راه اندازی شده که از دانشگاههای صنعت شریف، امیرکبیر و… فارغ التحصیل شدهاند و همان دانشی که از استاد خود آموخته بودند را در یک شرکت استارت آپی پیاده کردند، لذا هر سرمایهگذاری که روی جامعه علمی و دانشگاهی شود تاثیر مستقیم بر آینده مملکت خواهد داشت.
چقدر تلاش شده که استارت آپها و شرکتهای دانش بنیان در ایران به بازارهای اقتصادی جهانی متصل شوند؟
فعالیتهای گستردهای صورت میگیرد که فقط توسط وزارت علوم انجام نمیشود، بلکه توسط معاونت علمی ریاست جمهوری هم فعالیتهایی انجام شده است؛ در واقع فعالیتهایی تحت عنوان "صادرات دانشی" انجام میشود. پارکهای علم و فناوری ما روند صعودی خوبی در رابطه با صادرات محصولات دانش بنیان با کشورهای دیگر داشتند. اگرچه باز هم تاکید میکنم فشار تحریمها مانع روند صعودی صادرات طی یکی دوسال اخیر شده است، اما پایه و دانش اینها از بین رفتنی نیست و به نظر میآید، جامعه علمی فناوری ما در بخش تولیدات دانشی به سمتی میرود که اثرگذاری مهمی روی GDP (تولید ناخالص داخلی) مملکت داشته باشد. یک نوع صادرات به شکل مستقیم بوده که از سوی شرکتهای استارتاپی انجام میشود، یک نوع دیگر صادرات هم به افزایش کیفیت محصولات ما مربوط میشود مانند محصولات پتروشیمی، کشاورزی، بستهبندی محصولات کشاورزی و…. در حقیقت وقتی ما حتی محصولات کشاورزی را صادر میکنیم، باید ببینیم که نقش دانش در آن چیست و در عرض این چند سال چگونه عمل شده است که بدون شک دانش نقش قابل توجهی داشته است.
اساتید و محققان ما در دانشگاهها در مقایسه با رشتهها و مشاغل مختلف کشور بسیار موفق، سالم و پاک دست هستند و باید بیشتر قدر این قشر را دانست.
شما به ضرورت اقناع علمی در دانشمندان و محققان اشاره کردید، این اقناع چقدر در کشور ما محقق میشود؟
اعتقادم بر این است که اساتید و محققان ما در دانشگاهها در مقایسه با رشتهها و مشاغل مختلف کشور بسیار موفق، سالم و پاک دست هستند و باید بیشتر قدر این قشر را دانست. اگرچه مسئولان تلاشهایی میکنند، اما برخی از اینها با مشکلاتی مواجه هستند؛ عمده مشکلات در زمینه مالی، ارزی، عدم تخصیص بهینه یک سری امکانات، تجهیزات و مواد است. در داخل کشور باید توجه بیشتری برای تامین نیازهای اساتید شود و کشور هیچ راهی ندارد جز اینکه به دانشمندان و اساتیدش برسد.
آیا اساتید و محققان در داخل کشور برای انجام کارهای پژوهشی و علمی با موانع و سنگ اندازی مواجه هستند؟
خیر، من این مشکلات را سنگ اندازی نمیبینم، زیرا از راس کشور تا وزرا و معاونان اهمیت علم و دانش را میدانند، ولی احتیاج به بهای بیشتری دارد، بر فرض مثال اگر بخواهیم بدترین روستای کشور به یک سطح قابل قبول برسد، مستقیم نمیتوانیم به آن کمک کنیم، بلکه علم باید در سرتاسر کشور جاری شود تا آن روستایی نیز بتوانند کار، نوآوری و اشتغال داشته باشد و از زمین خودش برداشت و بهرهبرداری بیشتری کند یا حتی صادرات انجام دهد. علم باید به اندازه ظرفیت هر جایی وارد آنجا شود، لذا ما هرکاری درکشور کنیم در نهایت به دانش میرسیم.
هزاران دانش فنی علم نوین به خاطر ارتباطات بین المللی وارد کشور میشود، اما با شیوع کووید ۱۹ اکنون این روند به صورت مجازی ادامه دارد.
چرا اعزام اساتید کشور به دانشگاههای برتر دنیا به طور چشمگیری کاهش پیدا کرده است؟ تعاملات علمی و بین المللی در پی این مسئله چقدر آسیب میبیند؟
این مسئله باز هم باید در چارچوب مسائل اخیر کشور تجزیه و تحلیل شود. تا پیش از این مشکلات یعنی در سال ۹۷ و اوایل ۹۸ تعداد اساتیدی که برای دورههای تحقیق و استفاده از دانشگاههای دنیا به خارج از کشور اعزام میشدند، قابل توجه بود و همیشه نیز روند صعودی داشت، ولی اکنون ما اثرات تحریم و شیوع کووید ۱۹ را در این حوزه هم مشاهده میکنیم. از آنجا که ما پایههای محکمی به لحاظ اساتید قوی در سطح دنیا داریم و همچنین یک سری روسای دانشگاهها هستند که اهمیت بین المللی شدن و گرفتن دانش از جهان و بومیسازی آن را کسب کردهاند؛ از این رو فکر میکنم اگر این مشکلات کاهش پیدا کند، سریعا شاهد شکوفایی علم و فناوری در بخش بینالملل خواهیم بود.
فراموش نکنیم که هزاران دانش فنی علم نوین به خاطر ارتباطات بین المللی وارد کشور میشود، اما با شیوع کووید ۱۹ اکنون این روند به صورت مجازی ادامه دارد و در سال ۹۹ ما هزاران دوره آموزشی از راه دور داشتیم که بتوانیم به صورت مجازی از توانمندی اساتید و دانشمندان دنیا استفاده کنیم و این ادامه دار خواهد بود.
ماندگاری اساتید و محققان ایرانی در خارج از کشور صرفا بعد دانشگاهی ندارد و پارامترهای سیاسی و اجتماعی در آن دخیل هستند.
طبق اظهارنظر یکی از اعضای شورای انقلاب فرهنگی، بومیسازی دانش آن گونه که باید و شاید از طرف اساتید ما اتفاق نمیافتد و به گفته ایشان برخی از اساتید و دانشجویان ترجیح میدهند، در خارج از ایران بمانند تا این که به کشور بازگردند و داشتههایشان را بومیسازی کنند
این که ترجیح میدهند در خارج از کشور بمانند و کمتر به اینجا بیایند، عوامل متعدد دیگری دارد و بحثش خیلی گسترده است. این موضع صرفا به دانشگاه برنمیگردد و پارامترهای سیاسی و اجتماعی دارد. همین فسادی که داخل کشور وجود دارد یا سیستم بروکراتیک و کاغذ بازی ادارات و دانشگاه هم روی موضع اثر میگذارد. میزان حقوق اساتید در داخل و خارج از کشور اگر از یک توازن معقول برخوردار نباشد، روی ماندگاری اساتید ما در خارج از کشور اثرگذار است. مساله حساسیت بیش از حد روی بحث تابعیت موثر است، در هر صورت پارامترها برای اینکه فرد در خارج از کشور بماند، بسیار متعدد است. برای حل موضوع تلاشهایی شده، اما این تلاشها باید عمیقتر باشد. اگرچه من فکر میکنم علی رغم همه این مسائل، ما در حفظ نیروهای توانمند دانشگاهیمان موفق بودیم و عرق ملی و مذهبی که اساتید دانشگاههای ما دارند و حتی به خارج از کشور که میروند به ایران، اسلام و این محیط علاقهمند هستند که همین باعث میشود خیلی از اینها برگردند. دراین میان نباید نسبت به دانشمندان ایرانی مقیم خارج از کشور که هر کدام از اینها یک گوهرند، بیتفاوت بود، زیرا هر کدام به نوعی میتوانند بخشی از مشکلات مملکت را حل کنند.
جوانان اکثر کشورها قبول دارند، اگر برای اهداف علمی به ایران بیایند حتما آموختهای خواهند داشت.
سیاست خارجی کشور چقدر در کاهش یا افزایش ارتباطات علمی بین المللی دانشگاهها در کشور اثرگذار است؟
بالاخره وزارت امور خارجه با یک دید مثبت از کشور خیلی میتواند در این زمینه کمک کند. روند جذب دانشجوی خارجی ما خوب بوده است، یعنی جامعه علمی کشور عراق، سوریه، افغانستان و کشورهای دیگر منطقه از سطح علمی کشور ما اثر میپذیرند. چند عامل در جذب دانشجویان بین المللی اثر دارد که صرفا علمی نیست، ولی علمی هم هست یعنی کسی که به کشور دیگری میرود میخواهد حتی از لحاظ پرستیژ هم شده، علم آن کشور سطح بالایی باشد تا وقتی به کشور خودش برمی گردد جایگاه ویژهای داشته باشد و او را به عنوان یک فرد باسواد بشناسند. ایران به لحاظ برندینگ علمی در سطح بسیار بالای دنیاست و حدود ۴۰ دانشگاه ما در رده دانشگاههای برتر دنیا هستند.
جوانان اکثر کشورها قبول دارند، اگر برای اهداف علمی به ایران بیایند، حتما ارتقا خواهند یافت. همه کشورها حتی کشورهای برتر دنیا اعتقاد دارند، ایرانیان از نظر علمی خیلی قوی هستند. من کمتر جایی در دنیا رفتم و با روسای دانشگاهها صحبت کردم که آنها از توانمندی دانشجویان ایرانی صحبت نکرده باشند و همه بدون استثنا ایرانیها را توانمند میدانستند. همه این موارد برای یک کشور برند میشود و نشان دهنده این است که چارچوب آموزش عالی کشور کار خودش را میکند که جذب دانشجویان یک مورد آن است.
آیا ایران هراسی میتواند مانع از حضور دانشجویان خارجی در کشور ما شود؟
اثرات ایران هراسی در جذب دانشگاهیان به مراتب کمتر است و آنها آگاه به موضوع هستند و این موضوع را بهتر میفهمند. جذب دانشجو هم پارامترهای متعددی دارد، از دادن ویزا گرفته تا گرفتن کارت بانکی، ثبت نام در بانک و گرفتن گوشی موبایل و… که اینها در این که دانشجو به ایران بیاید، موثر است. اگر یک دانشجو به ایران بیاید، ولی نتواند به طور مثال کارت بانکی بگیرد به تمام دوستانش میگویند به ایران نیایند، ولی اگر به راحتی بتواند خانهای اجاره کند و در آن زندگی کند به بقیه میگوید، بیایند. ضمن اینکه دانشجویان خارجی ما از کشورهایی هستند که ایران هراسی در آنها زیاد گسترده نیست، مثل افغانستان، عراق و کشورهای اسلامی حتی افریقایی و آسیا مثل مالزی و اندونزی.
این نگاه در میان دانشجویان اروپایی چگونه است؟
به طور کلی دانشجویان اروپایی برای تحصیل بلند مدت به ایران نمیآیند، مگر در رشته زبان و ادبیات فارسی و ایرانشناسی که تعدادشان خیلی محدود است، ولی برای دورههای کوتاه مدت سه، چهار، شش و یا ۹ ماهه میآیند. تا دو سال قبل روند خوبی داشت و در سال ۲۰۱۸ اتحادیه اروپا اعلام کرد، ۳۱۶ نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد یا دکترا یا اعضای هیئت علمی آنجا با هزینه اتحادیه اروپا به ایران آمدند، ولی اینها دانشجوی مدرک بگیر نیستند و سه یا شش و یا ۹ ماه میآیند و میروند.