رویداد۲۴ او میگوید: حتی سال ۸۳ به دلیل خواستگاری زیاد، از من شکایت کردند و به زندان افتادم. در این مدت خانم تیموری همه خواستگارانش را جواب کرد و بالاخره امسال با همکاری روحانی روستا و ۲۰۰ نفر از اهالی به خواستگاری رفتیم و خانواده دختر موافقت خود را با این ازدواج اعلام کردند.
کیومرث تیموری میگوید: پدر، مادر و برادرهایم در این سالها بارها از من خواستند که این دختر را فراموش کنم و میگفتند که بیا به خواستگاری دخترهای دیگر روستا برویم، اما من نمیتوانستم به هیچ دختر دیگری فکر کنم. همه فکر و ذکرم در این همه سال، ازدواج با دختری بود که به معنای واقعی عاشقش بودم. هر گزینهای را مطرح میکردند، گفتم نمیگیرم. گفتم نمیتوانم بگیرم. این را هم بگویم که خانمم هم در این سالها به هیچ خواستگاری اجازه نمیداد که به خانهشان برود.
او درباره برنامهاش برای آینده میگوید: "در این سالها، خیلی زیاد به این فکر کردم که بعد از ازدواج با دختر عمهام چه کارهایی بکنم و چه برنامههایی برای زندگیام بریزم، اما الان، راستش را بخواهید شوکهام. الان فقط میخواهم زندگی کنم و طعم خوشبختی را بچشم. خیلی دیر شده، اما هدفم فقط زندگی کردن در کنار کسی است که عاشقاش هستم. همین. "
منبع: ایران آرت