رویداد۲۴ گفتگو در پنج مرحله خانواده، محیط کار و همسایگان، هم دینان، مسلمانان و گفت وگوی انسان محور امکان پذیر و تعریف شده است. قرآن کریم انسان را از آن جهت که انسان است کرامت داده لذا باید گفتگو میان همه انسان ها، صرف نظر از مکتب، مذهب، نژاد و کشور صورت گیرد.
آیت الله عندلیب همدانی حفظ کرامت انسان ها، انصاف، نقدپذیری و ادب در بیان مقاصد را آداب گفتگو عنوان کرد و گفت: متأسفانه باید بگویم که در گفتگوهای علمی کم و بیش مشاهده میشود که بعضی با مراء و «جِدالَ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»، با لجاجت، توهین، تحقیر، تفسیق، تکفیر و اتهام زنیهایی مبنی بر اینکه تو نمیفهمی، مرتجع، غرب زده و سکولار هستی، مطالبی که واقعاً آفت یک بحث علمی محض است را بیان میکنند. من به صراحت میگویم که بین فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی گاهی این شرایط رعایت نمیشود. زود بنا را بر توهین کردن، اتهام زدن میگذاریم، چون طرف مقابل با من مخالف است.
آیت الله عندلیب همدانی بیان کرد: اگر به دنبال زندگی جهنمی در این دنیا هستیم، باید گفتگو را کنار بگذاریم. نتیجه گفتگو این است که آتشها خاموش میشود که در این صورت نه تنها جهنم دنیوی نداریم بلکه دارالسلام دنیوی و یک حیات طیبه دنیوی پیدا میکنیم بنابراین ضروری است که هر کسی در محدوده تخصصی خود رویکردی گفتگو محور داشته باشد.
صراحتاً عرض میکنم که اکثر سیاسیون، احزاب، جمعیتها و جناحها ادب و آداب گفتگو را رعایت نمیکنند. این بیماری آرام آرام در میان همه آنان سرایت کرده و انصاف و نقدپذیری کنار رفته و به جای آن خودبینی، خودمحوری، لجاجت و بی ادبانه سخن گفتن همراه با توهین و تحقیر برخورد کردن، نشسته است.
آیت الله محمد عندلیب همدانی در گفتگو با شفقنا به جایگاه گفتگو در قرآن اشاره و اظهار کرد: در موضوع گفتگو واژههایی مانند دعوت، نصیحت، وصیت، موعظه و برهان در قرآن آمده است و واژهای که بیشتر در این بحث برای ما کاربرد دارد «جِدالَ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» است. دقت در این واژهها نشان میدهد که قرآن کریم نسبت به گفتگو و اینکه یک امر لازم در جامعه بشری است، تأکید دارد و هر کدام از این واژهها یک جنبه اختصاصی را بیان میکنند. از یک جهت واژه وصیت، جامعیتی دارد که به معنای توصیه و سفارش است. انسان دائماً باید هم خودش و هم دیگران را توصیه کند. در کلمه توصیه بسیاری از کلمات دیگر مانند دعوت و نصیحت وجود دارد، اما واژهای که در بحث ما کاربرد بیشتری دارد «جِدالَ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» است. حال جدال را به مباحثه و گفتگو ترجمه کنیم و در پاسخ به این پرسش که چگونه گفتگو کنیم؟ معتقدم باید به زیباترین طریق گفتگو کنیم؛ زیباترین طریق هم زیباترین بیان، هم زیباترین برهان و هم استفاده از زیباترین کلمات را مشمول میشود.
وی ادامه داد: از جنبه دیگر، ابتدای سوره مبارکه علق و الرحمن را مطالعه کنید، در هر دو سوره صحبت از خلقت انسان به میان میآید که نمونه آن «عَلَّمَهُ الْبَیانَ» در سوره الرحمن و «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» در سوره علق است و آنچه که امروز نامش را گفتگو میگذاریم یا به برکت بیان یا به برکت قلم میباشد.
قلم که میگوییم کتاب و مقاله نوشتن و نیز آنچه امروز در فضای مجازی دیده میشود داخل آن گنجانده میشود؛ لذا عظمت گفتگو همین بس که دو وسیله مهم گفتگو یکی بیان و دیگری قلم است. در این دو سوره مبارکه بعد از خلقت انسان، به این دو وسیله مهم اشاره شده است. «عَلَّمَهُ الْبَیانَ» خدایی که قدرت گویندگی را به ما عنایت کرده و «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» خدایی که قدرت یادگرفتن به وسیله قلم را ممکن ساخته است. فکر میکنم که اگر روی این واژهها و جنبهها دقت کنیم، مقداری عظمت بحث گفتگو روشن میشود.
وی درباره معیارها و محورهای گفتگو در قرآن، گفت: قرآن کریم محور اولیه و اساسی را در همه گفتگوها شروع از مشترکات میداند، این مطلب بسیار مهمی است. حتی در قرآن کریم وقتی صحبت از گفتگو با اهل کتاب به میان میآید «تَعالَوا إِلىٰ کَلِمَهٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم؛ آنچه هم ما و هم شما قبول دارید.» هیچ گفت وگویی به نتیجه نهایی نمیرسد مگر اینکه ما موارد مشترک و متفق را تأکید و بر سر موارد اختلافی بحث کنیم. اگر بحث با تکیه بر محل توافق و اشتراک باشد، حتی بحثهای محل اختلاف تنش زا نخواهد شد. تنشها از آنجا شروع میشود که ما موارد اشتراک را فراموش میکنیم و بیشتر سراغ محل اختلاف میرویم. درحالی که اگر این دستور قرآن را رعایت کنیم، میتوانیم بدون تنش در موارد اختلاف نظر با یکدیگر مباحثه و «جِدالَ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» داشته باشیم؛ بنابراین محور گفتگو از نظر قرآن کریم، تأکید بر مشترکات و تبیین موارد اختلافی همراه با زیبا سخن گفتن، زیبا برخورد کردن و متن سخنان زیبا تا جِدالَ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ شود.
وی به قوانین و قلمرو گفتگو با استناد به قرآن اشاره و خاطرنشان کرد: تردید نداریم که انسان یک موجود اجتماعی است و این را هم میدانیم که انسانها نه از نظر خصوصیات جسمانی و نه از جهت خصوصیات نفسانی، روحانی و روانی یکسان نیستند. به هر حال انسانها دیدگاههای مختلفی دارند، اگر اجتماعی هستیم و باید با مردم زندگی کنیم، اگر عقاید، آرای، نظریات، روحیات و سلایق گوناگون داریم که جای تردید نیست، باید باب گفتگو را با همان محوریتی که بیان شد، باز کنیم، چون اگر بخواهیم اجتماعی زندگی کنیم با این همه گرایش ها، عقاید و سلیقههای گوناگون ممکن نیست مگر اینکه باب گفت وگوی سالم را باز کنیم.
آیت الله عندلیب همدانی افزود: براساس مقدمهای که عرض کردم، پاسخ پرسش شما درباره قلمرو و قوانین گفتگو این است: اولاً، از کوچکترین اجتماع شروع میکنیم و آن درون خانواده است. خانوادهای موفق است که گفتگو مدار باشد و منظور گفتگو با محوریت رفق و مدارا با هدف یافتن مشترکات و بحث درخصوص موارد اختلافی است.
وی بر پنج مرحله گفتگو و لزوم گفت وگوی درون خانوادگی تأکید و بیان کرد: یک خانوادهای که زن و شوهر، پدر و فرزند، مادر و فرزند، گفتگو محور زندگی کنند و بدانند به این خانواده نیاز دارند و هیچ یک از این اعضای خانواده دقیقاً مثل دیگری نیستند، حتی شما دو فرزند دوقلو هم اگر داشته باشید، آنان یکسان فکر نمیکنند کما اینکه جسم شان هم شباهتهایی دارد، ولی در عین شباهتها تفاوتهایی هم دارند. قبول کنیم که باید درون خانواده با مهر، وفا و صفا زندگی کنیم و قبول کنیم که سلایق گوناگونی داریم. آن زمان است که باب گفتگو و تعامل صحیح باز میشود.
محقق، مؤلف و استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم، ضرورت گفتگو در ابعاد وسیعتر را مورد اشاره قرار داد و گفت: گروه هدف را کمی وسیعتر میکنیم و به محیط کار، ادارات، همسایگان و محلی که زندگی میکنیم، اشاره کنیم. باز هم گروه هدف را گستردهتر میکنیم، هم دینان و هم کیشان خود، ما شیعه امیرالمومنین علی (ع) و محب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) هستیم، ولی در عین حال سلایق گوناگون داریم. یک مدار وحدت، تشیع ماست. بسیار انسان ناراحت میشود در اثر یک اختلاف نظر علمی بین دو شیعه امیرالمومنین خدایی ناکرده سخنانی رد و بدل میشود که قطعاً مورد رضایت امیرالمومنین علی (ع) نیست. سلیقه دیگری غیر از سلیقه توست، نظر دیگری غیر از نظر تو دارد، اما مانند تو محبت امیرالمومنین در دل دارد. لازم نیست که همه ما یکسان باشیم خداوند این را جزء نعمتها قرار داده که گوناگون باشیم، این گوناگون بودن خود یک نعمت خدایی است بنابراین میتوانیم گفتگو در محدود تشیع داشته باشیم.
آیت الله عندلیب همدانی در مورد ضرورت گفت وگوی میان همه مسلمانان و ادیان مختلف، تصریح کرد: گروه هدف را وسیعتر کنیم، همه مسلمان هستیم و اسلام مذاهب گوناگونی دارد، گفتگو میان همه مسلمین با محوریت اسلام و پیامبری واحد، همه ما معتقد به پیامبری ختمی مرتب محمدبن عبدالله (ص) هستیم و قرآن و کعبه را قبول داریم که اینها مدار وحدت هستند. ما نمیتوانیم اینها را رها کنیم در عین حال باید قبول کنیم که آرای اختصاصی، سلیقههای شخصی و گرایشهای مذهبی خود را داریم و از آنها هم حاضر نیستیم دست برداریم. با تأکید بر آنچه در مذهب تشیع داریم، و قبول اینکه نه من دست بردارم از اعتقادات خودم و نه الزام کنم که طرف مقابل از اعتقادات و باورهایش دست بردارد، گفتگو کنیم.
وی ادامه داد: من حقایق شیعه را بیان کنم و او هم نظر خود را ترسیم کند یا قبول میکنیم یا قبول نمیکنیم که مهم نیست، مهم این است که بیان کردیم و حقیقتها مکتوم نمانده است، امروز دورانی نیست که بخواهیم حقایق را مکتوم کنیم.
مرحله چهارم، گفت وگوی بین ادیان و مذاهب الهی و ابراهیمی از جمله یهود، نصاری و مسلمین است. همه ادیان، الهی هستند و باید با هم گفتگوهای بین ادیان ابراهیمی داشته باشند، چون مشترکاتی دارند و قرآن هم صراحتاً بیان فرموده است.
وی گفت: مرحله پنجم، گفت وگوی انسانی که عامترین مدار گفت وگوست. هر دینی داشته باشند، حتی غیر از ادیان ابراهیمی یا اصلاً دین خاصی هم نداشته باشند، ولی انسان است و قرآن کریم انسان را از آن جهت که انسان است کرامت داده؛ به تعبیر امیرالمومنین علی (ع) در نامه به مالک اشتر مردم دو دسته هستند یا برادر دینی یا شبیه تو در انسانیت؛ بنابراین باید گفتگو میان همه انسان ها، صرف نظر از مکتب، مذهب، نژاد و کشور صورت گیرد. کما اینکه مانند مراحل قبلی در این مرحله نیز نقش علما، دانشمندان و روشنفکران جامعه نقش بسیار به سزایی است، چون گفتگوها باید از طریق فرهیختگان جامعه پیگیری شود.
محقق، مؤلف و استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم، اهداف گفتگو را بحث درباره اختلافات با توجه به مشترکات عنوان و اظهار کرد: گفتگو باید به این منظور باشد که حقایق بیان و اختلافات منجر به نزاع نشود. ما در روایات تعبیر داریم «إنّما النّاسُ بالنّاسِ»؛ مردم اجتماعی هستند و باید درون اجتماعی زندگی کنند. تعامل و تعایش یا به قول آقایان عرب تَعایشُ سِلمی (همزیستی مسالمت آمیز) داشته باشند. در حقیقت واژه سُلم و سِلم همین مفاد را دارد که اختلافات منجر به نزاع نشود.
آیت الله عندلیب همدانی در پاسخ به این پرسش که با استناد با قرآن باید با چه کسانی گفتگو و با چه کسانی گفتگو نکنیم؟ گفت: انسان هستیم و اصل را بر گفتگو میگذاریم. برخی هستند که زبان گفتگو ندارند، زبانشان زبان شمشیر است، زبان اسلحه است، اصلاً منطق شان منطق زور و قلدری است، طبیعتاً اگر شما درون یک خانواده را نگاه کنید پدر خانواده حاضر نشود با همسر و فرزندانش گفتگو کند و حرف خودش را به کرسی بنشاند، هر کسی کوچکترین اختلاف نظری با او داشته باشد با خشونت برخورد کند، ضرب و جرح و دعوا و ناسزا داشته باشد.
یک مدتی این همسر و فرزند تحمل و صحبت میکند وقتی میبیند که گفتگو فایدهای ندارد و منطق او زور است، با منطق زور گفتگو کردن معنایی ندارد. ولی مگر چند درصد از افراد اینگونه هستند. اگر هم اینطور باشند میتوانند بهبود پیدا کنند و آنها هم اهل گفتگو باشند. استثناء آنهایی هستند که منطق شان منطق زور و قلدری است و طبیعتاً هیچ گاه قرآن هم اجازه اینکه ما عزت نفس خود را بشکنیم و قلدری را قبول کنیم نمیدهد. اما در عین حال اصل بر گفتگو و تفاهم و تَعایشُ سِلمی است.
وی درباره آداب و اخلاق مورد تأکید قرآن در زمان گفتگو اشاره و خاطرنشان کرد: به نظرم آداب گفتگو در چهار نکته خلاصه میشود:
یک؛ حفظ کرامت انسان و او را مثل خود انسان کریم و بزرگوار دیدن. من نمیتوانم در گفت وگوی خودم به سمت و سویی بروم که او را با اینکه حاضر به گفتگو با من شده، از مدار انسانیت خارج بدانم. ما انسان نماهایی داریم، ولی انسان نماها اهل گفتگو نیستند و منطق شان قلدری است در حالی که ما با کسانی صحبت میکنیم که انسان هستند پس حفظ کرامت آنان واجب است.
دوم؛ ادب در بیان مقاصد است. ما گاهی یک مقصود داریم، اما این مقصود را میتوانیم با یک عبارتی تنش زا بگوییم و همان مقصود را با یک عبارت خیلی نرم و در عین حال گویا برسانیم.
سوم؛ انصاف است. انصاف از ماده نصف است، وقتی من با کسی گفتگو میکنم گویا با یک نیمهای از جان خود گفتگو میکنم و این یعنی انصاف و شخص منصف خودبرتر بین، خودمحور و خود حق پندار نیست. گفت وگوی با انصاف یعنی انسان با کسی صحبت کند که او را نیمهای از خود و خود را نیمهای از او میداند که با هم کامل میشوند.
چهارم؛ نقد پذیری است. منصفانه، مودبانه و با حفظ کرامت طرف مقابله نقادی کند، اما در عین حال نقدپذیر هم باشد و لجاجت کنار برود. یکی از مسایلی که آفت هر گفت وگوست مراء و لجاجتهای بی جا و زیر بار حرف حق نرفتن است.
گاهی شخص متوجه شده که سخنی که بیان میکند حق نیست، اما غرور و لجاجتی که دارد به او اجازه نمیدهد که بپذیرد.
هر جایی که فهمیدیم اشتباه کردیم باید تصحیح و اصلاح کنیم و حتی تشکر کنیم از کسی که با من گفتگو کرد و مرا به اشتباه خودم آگاه کرد.
وی با تأکید بر اینکه در عرصههای سیاسی و علمی آداب و اخلاق گفتگو رعایت نمیشود، گفت: متأسفانه باید بگویم که در گفتگوهای علمی کم و بیش مشاهده میشود که بعضی با مراء و «جِدالَ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»، با لجاجت، توهین، تحقیر، تفسیق، تکفیر و اتهام زنیهایی مبنی بر اینکه تو نمیفهمی، مرتجع، غرب زده و سکولار هستی، مطالبی که واقعاً آفت یک بحث علمی محض است را بیان میکنند. من به صراحت میگویم که بین فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی گاهی این شرایط رعایت نمیشود. زود بنا را بر توهین کردن، اتهام زدن میگذاریم، چون طرف مقابل با من مخالف است. نمیخواهم مشخصاً وارد مثال بزنم، در روزنامهها و فضای مجازی بسیار راحت میتوان به این مساله پی برد.
محقق، مؤلف و استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم، بیان کرد: در خانوادهها هم این آفت وجود دارد. این همه مشکلاتی که در حال حاضر در خانواده هاست و طلاقهای عاطفی رخ میدهد به این دلیل است که آداب گفتگو رعایت نمیشود و میخواهیم با لجاجت حرف خود را بر کرسی بنشانیم. در مباحث سیاسی که درصد عدم رعایت آداب گفتگو بسیار بالاست، گویا وارد سیاست شدن یعنی اخلاق، دین و ادب را زیر پا گذاشتن در صورتی که مخالف سیاسی هم کشوری، هم دین، و هم کیش انسان هست و تنها رأی سیاسی جداگانهای دارد.
آیت الله عندلیب همدانی به بی اخلاقیهای انتخاباتی به دلیل عدم رعایت آداب اخلاقی از سوی سیاسیون اشاره و تصریح کرد: در ایام انتخابات چقدر شاهد اتهام زنیهای طرفینی هستیم، نمیخواهم بگویم که این اتهام زنیها از سوی جناح خاصی انجام میگیرد، چون اصلاً خود را داخل این جناح بندیها ندانسته، نمیدانم و نخواهم دانست و اصلاً این جناح بندیها را به این صورت نمیپذیریم. آزاد فکر میکنم و اگر حرف حق باشد از همه قبول میکنم.
آن دانشمند معروف هانری کوربن، میگوید اگر قرآن یک آیه بیشتر نداشت، همین یک آیه برای حقانیت قرآن کافی بود. رمضان ماه نزول چنین قرآنی است، بیاییم در این ماه قرآن به این دستور بسیار زیبای قرآنی عمل کنیم، هانری کوربن میگوید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ؛ بشنوند، بپذیرند.» چه چیزی را بشنوند؟ همه آری را با دقت بشنوند و زیباترینها را از هر کسی که باشد بپذیرند. ولو از کسی باشد که مانند من فکر نمیکند، اما یک حرف، عقیده و روش زیبایی را بیان کرده، ادب گفتگو همین است.
وی گفت: منِ روحانی میخواهم دعوت کننده مردم به گفتگو باشم، چگونه دعوت کنم ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ و جِدالَهم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ اگر من روحانی منبر میروم، کتاب مینویسم و مباحثه و گفتگو میکنم و بخواهم از موضع بالا همه را فرمانبردار خودم تلقی کنم که باید آنچه من میگویم عملی شود، با لحن تند با مردم برخورد کنم، این «بِالحِکمَهِ وَالمَوعِظَهِ الحَسَنَهِ»، «جِدالَهم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» میشود؛ من از خودمان انتقاد را شروع میکنم، برخی از روحانیون، طلاب و اساتید به درستی ادب قرآنی گفتگو را رعایت نمیکنند. استاد دانشگاهِ دانشمند و بزرگوار به گونهای سخن میگوید که گویا آنچه خارج از منطقه فکری اوست از ابتدا مُهر باطل بر او خورده که این هم اشتباه است. باید بشنوید و سپس تجزیه و تحلیل کنید کما اینکه نباید روحانی از ابتدا بگوید که آنچه سوغات دانشگاه، غرب و علم جدید است یکسره باطل میباشد. این حرفهای شعاری است نه حرفهای علمی و آفتهای گفتگو از نظر قرآن.
وی درباره نتایج گفتگو، گفت: اگر به دنبال زندگی جهنمی در این دنیا هستیم، باید گفتگو را کنار بگذاریم، ولی هیچ کسی نمیخواهد در این دنیا خانواده جهنمی داشته باشد. جهنمی منظورم آتش غضب، خشم و لجاجت است. اگر میخواهیم با این آتشها در این دنیا زندگی کنیم و هم بسوزیم و هم بسوزانیم، گفتگو را کنار بگذاریم و بنا را بر خودمحوری و خود حق بینی قرار دهیم. نتیجه و آتش اخلاقیات ناشایست هم شخص و هم خانواده و اجتماع را نابود میکند. اگر نمیخواهیم در این دنیا جهنمی درست کنیم شعله ور از آتش غضب، لجاجت، خودبینی و طغیان، گفتگو محور باشیم.
وی افزود: نتیجه گفتگو این است که آتشها خاموش میشود که در این صورت نه تنها جهنم دنیوی نداریم بلکه دارالسلام دنیوی و یک حیات طیبه دنیوی پیدا میکنیم. حیات طیبه، دارالسلام اصلی آخرت است، اما میخواهیم در این دنیا هم با آرامش زندگی کنیم. کدام انسانی زندگی با آسایش، آرامش، بدون اضطراب و استرس یا لااقل کم شدن از اضطرابها را انکار میکند؟!
محقق، مؤلف و استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم، گفت: کدام انسانی است که نپذیرد این استرس ها، آشوبها و اضطرابها ضرر جسمی و روحی ندارد؟! همه پذیرفتیم که این صفات انسان را از بین میبرد. اعصابهای بیمار زندگی با لذت و حیات طیبه و دارالسلامی ندارد. نتیجه گفتگو این است که یک بهشت کوچک به ابعاد و با خصوصیات این دنیا درست میکنیم که انشاالله مقدمهای برای آن بهشتی شود که به تصریح قرآن گناهی در آن نیست و دارالسلام است؛ بنابراین نتیجه گفتگو حیات طیبه و دارالسلام و نتیجه ترک گفتگو شعله ور شدن آتشهای غضب، جهل، لجاجت، دشمنی و درست شدن یک جهنم دنیوی است.
وی در پاسخ به این پرسش که برای رفع نواقص در عرصه گفتگو باید اصلاح را از کدام عرصه و مقطع آغاز کنیم؟ اظهار کرد: در مرحله اول از خانوادهها شروع کنیم و تمرین گفتگو محوری داشته باشیم، منِ پدر این قدرت را در درون خانواده خود دارم که گفتگو محور باشم.
مرحله دوم اینکه هر کسی در محدوده تخصصی خود رویکردی گفتگو محور داشته باشد. منِ طلبه در محدوده خودم، دانشجو و استاد محترم دانشگاه در محدوده خود این رویکرد را در پیش بگیرند.
آیت الله عندلیب همدانی گفت: رویکرد گفتگو محوری در میان سیاسیون یکی از مراحل سخت است که واقعاً انسان گاهی بسیار ناراحت میشود از بیانها و تعابیری که برخی از سیاسیون ما دارند به طوری که برخی میخواهند عطای سیاست را به لقای آن ببخشند. به این دلیل که همه جا سیاستی را اعمال میکنیم که نتیجه آن جهنمی است که به آن اشاره کردم. این آن سیاستی نیست که پیامبر اکرم (ص) بنیان گذاشتند، سیاست پیامبر اکرم (ص) «بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق» بود و پیامبر (ص) سیاستمداری بود که «وَإِنَّکَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظیمٍ» داشت. به همه ما نیز تأکید شده که «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» الگویتان پیامبر (ص) باشد. صراحتاً عرض میکنم که اکثر سیاسیون، احزاب، جمعیتها و جناحها در این وادی اینگونه نیستند. این بیماری آرام آرام در میان همه آنان سرایت کرده و انصاف و نقدپذیری کنار رفته و به جای آن خودبینی، خودمحوری، لجاجت و بی ادبانه سخن گفتن همراه با توهین و تحقیر برخورد کردن، نشسته است.