صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۱ - 2023 January 01
کد خبر: ۲۶۰۱۶۶
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۰ - ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۰

سریال‌های ناامیدکننده در سیما / پدیده نادرست فرهنگی در سریال یاور

سریال یاور، داستان ضعیغی که زیر کلیشه‌های سنگین نابود می‌شود.

رویداد۲۴ سریال یاور به‌عنوان سریال ماه رمضانی شبکه سه با ترکیب چند داستان تکراری از کارگردانی که علاقه خاصی به روایت‌های مشابه دارد به سطوح جذابی از کلیشه‌پروری دست پیدا می‌کند. این سریال که به کارگردانی مشترک سعید سلطانی [او را با فصل‌های متعدد سریال ستایش به یاد می‌آورند]و اصغر نعیمی ساخته شده، اما فقط اسیر کلیشه‌های سطح چندم داستان‌پردازی نمی‌شود. سریال یاور در حال اعتباربخشیدن به سطح جدیدی از باور‌های پوسیده‌ای است که سیمای ملی اعتقاد دارد باید در دل جامعه حفظ شوند.

اگر سینما مافیایی دارد که هر سینماگری را نمی‌پذیرد، وضعیت در تلویزیون به مراتب اسفناک‌تر به نظر می‌رسد. این مسئله تنها به وضعیت هنر هفتم در ایران هم محدود نمی‌شود و تقریبا همه کشور‌هایی که تلاش می‌کنند تا محصولات سینمایی و تلویزیونی خاص خودشان را در سطح کلان توسعه دهند با چنین مشکلاتی مواجه هستند. اگرچه ارتباط قابل توجهی میان موفقیت در تلویزیون و حضور در سینما وجود دارد، اما واقعیت آن است که سریال‌هایی که [حداقل]در سیمای ملی ساخته می‌شوند، به حدی ضعیف و ناامیدکننده هستند که تنها در موارد ویژه‌ای می‌توانند بازیگران اصلی‌شان را به عنوان ستاره‌های نوظهور به سینما معرفی کنند.
بیشتر بخوانید: مدت‌هاست تلویزیون نگاه نمی‌کنم/ برنامه‌های سیاسی صداوسیما در تعارض با اظهارات رهبری است
کارگردان‌های سریال یاور نام‌های آشنایی به نظر می‌رسند؛ اصغر نعیمی بیشتر برای نویسندگی و کارگردانی شناخته می‌شود و سعید سلطانی هم یکی از اسم‌های شناخته‌شده سیمای ملی است. سلطانی که حضور در تلویزیون را با ساخت فیلم تلویزیونی کوچه‌های محبت برای گروه معارف شبکه یک سیما آغاز کرده بود در همه این سال‌ها آهسته آهسته پیشرفت کرد و در دهه ۹۰ به یکی از کارگردانان ثابت‌کار تلویزیون تبدیل شد. او در همه سال‌های دهه ۹۰ به جز سال ۱۳۹۷ برای تلویزیون سریال ساخت و حالا با سریال یاور سال جدید را هم شروع کرده است.


شهرت اصلی سعید سلطانی از کارگردانی سه فصل سریال ستایش نشات می‌گیرد. سریالی که اگرچه محبوبیت بسیار زیادی پیدا کرد، اما انتقادات بسیاری به آن وارد بود و به ویژه در فصل سوم به عنوانی مضحک و بیش از حد کلیشه‌ای تبدیل شد. سریال یاور هم به عنوان جدیدترین ساخته سلطانی فاصله زیادی از ساخته‌های قبلی او ندارد.

سریال یاور غرق در کلیشه

فیلم‌نامه سریال یاور مطلقا هیچ خلاقیتی ندارد. بدون هیچ دستاورد خاصی؛ به نظر می‌رسد همه زحمتی که سعید مطلبی برای نوشتن فیلم‌نامه این سریال کشیده، آن بوده که صفحات فیلم‌نامه سریال‌های قبلی خودش را بررسی کرده و تلاش کرده تا داستان جدیدی از دل همه روایت‌های تکراری قبلی‌اش استخراج کند. در نتیجه با وجود گذشته‌نمایی جالبی که در مسیر داستانی سریال یاور وجود دارد، باز هم هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای برای کلیشه‌ای ندانستن داستان سریال دیده نمی‌شود.

یاور چلویی [با هنرنمایی بیش از حد تکراری داریوش ارجمند]مرد سنتی و مدعی و مقتدر خانواده‌ای است که ظاهرا براساس پیش‌فرض‌هایی خسته‌کننده پذیرفته که باید بدون هیچ تردیدی در خدمت بزرگ‌شان باشند. اهمیت باورنکردنی یاور چلویی به عنوان بزرگ خانواده آن‌قدر زیاد می‌شود که محسن چلویی [با نقش‌آفرینی ارسلان قاسمی]باور پیدا کرده فقط برای خوشحال‌کردن پدربزرگش هم که شده باید وکیل شود!

نگاهی به سریال یاور - چندش‌آورترین سطح مردانگی

کلیشه‌پرستی سریال یاور به همین جزییات مضحک محدود نمی‌شود. شوکت [با نقش‌آفرینی زهرا سعیدی]طبق معمول مادر دلسوز و مهربانی است که تصور می‌کند به هر قیمتی هم شده باید حرمت خانواده‌ای که در پشت پرده ویران شده را حفظ کرد و نسرین [با هنرنمایی شبنم فرشادجو]عروس معصوم و بی‌آزاری است که از زندگی در خانه پدرشوهرش راضی به نظر می‌رسد.

اگر تصور می‌کنید حجم کلیشه‌زدگی تهوع‌آور سریال یاور به پایان رسیده در اشتباه هستید. جمال چلویی [با هنرنمایی محمد حاتمی]قرار است همان همسری باشد که خیانت کرده، اما چون مرد خانواده به نظر می‌رسد باید از این جنایتی که مرتکب شده، چشم‌پوشی کرد. ابراهیم نیوندی [با هنرنمایی پرویز فلاحی‌پور]به عنوان رقیب اصلی یاور چلویی در صنف رستوران‌داران، پدر همان پسری است که در حقیقت بهترین دوست محسن چلویی است! پسر آقای نیوندی هم دوست دارد با دختر جمال چلویی و نسرین که خواهر محسن هم لقب می‌گیرد، ازدواج کند!

بنابراین داستان چندش‌آور و خسته‌کننده سریال یاور زیر میلیون‌ها کیلوگرم کلیشه‌های تکراری تلویزیون که هرگز پایانی برای آن‌ها وجود ندارد، غرق شده و راهی برای بیرون‌آمدن از آن نیست؛ مانند همه سریال‌های قبلی سعید سلطانی که با وجود سرگرم‌کردن مخاطب او را از تماشای یک اثر ارزشمند محروم می‌کنند.

چندش‌آورترین سطح مردانگی

شخصیت حشمت فردوس در سریال ستایش یکی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌های تلویزیون ایران در دهه‌های اخیر است. شخصیتی که با وجود همه انتقاداتی که به آن وارد بود به خوبی پردازش می‌شد و در تیپ شخصیتی اختصاصی‌اش عمل می‌کرد. سعید سلطانی به عنوان کارگردان سریال یاور از آن‌جایی که هیچ خلاقیتی برای ساخت یکی از تکراری‌ترین سریال‌های تلویزیونی چند سال اخیر به خرج نداده، تصمیم گرفته حشمت فردوس را در سریال جدیدش هم بازسازی کند.

دقیقا به همین دلیل است که یاور چلویی و حشمت فردوس به عنوان دو شخصیت مرد اصلی دو سریال سعید سلطانی یعنی سریال یاور و سریال ستایش شباهت‌های عجیبی بایکدیگر دارند. هر دو شخصیت توسط داریوش ارجمند هنرنمایی می‌شوند و هر دو شخصیت مرد‌هایی مستبد هستند که اجازه نفس‌کشیدن اطرافیان‌شان را هم به‌تن‌هایی صادر می‌کنند. آیا دوران این شخصیت‌های مردسالار در فرهنگ معاصر ایران به پایان نرسیده است؟

عملکرد چند سال اخیر استودیو‌های هالیوودی و شبکه‌های تلویزیونی آمریکایی نشان می‌دهد عزم راسخ و عجیبی برای عبور از سنت‌های فرهنگی وجود دارد. تماشاگران فیلم‌های سینمایی آمریکایی و سریال‌های تلویزیونی به حضور بیش از حد شخصیت‌های با اقلیت جنسی و نژادی عادت کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد این اقلیت‌پرستی هم به مرور زمان آزاردهنده می‌شود.

آکادمی اسکار قوانینی برای پذیرش فیلم‌ها در لیست جوایز اعلام کرده که از سال ۲۰۲۴ اجرایی می‌شوند. در ادامه این قوانین را مرور می‌کنید.

حداقل یکی از بازیگران اصلی یا بازیگران مکمل مهم باید از اقلیت‌های زیر باشند:

آسیایی

لاتین

سیاه پوست یا آفریقایی آمریکایی

بومی‌های آمریکا

خاورمیانه یا شمال آفریقا

اهالی هاوایی

بقیه اقلیت‌های نژادی

حداقل باید ۳۰ درصد بازیگران غیر مهم فیلم و نقش‌های کوچک‌تر باید از این اقلیت‌ها باشند:

زنان

گروه‌های اقلیت نژادی

LGBTQ+

افراد دارای ناتوانی‌هایی جسمی، ناشنوا یا کم شنوا

حداقل دو مدیر از بخش‌های خلاق تولید فیلم باید به گروه‌های زیر اختصاص داشته باشد:

زنان

اقلیت‌های نژادی

LGBTQ+

افراد دارای ناتوانی‌هایی جسمی، ناشنوا یا کم شنوا

با وجود آن‌که بسیاری از منتقدان سینما با این قوانین موافق هستند، اما به نظر نمی‌رسد این سخت‌گیری‌ها که سینما را به سوی «دستوری‌بودن» حرکت می‌دهد در نهایت به فرهنگ آمریکایی‌ها کمک کند که بتوانند از نژادپرستی و اقلیت‌ستیزی دست بکشند. البته اگر این باور رایج حقیقت داشته باشد که نژادپرستی و اقلیت‌ستیزی واقعا ریشه‌های محکمی در جامعه امروز آمریکا دوانده باشند.

واقعیت ماجرا، اما آن است که نه سیاست عجیب هالیوود در «دستوری‌بودن» هنر هفتم نتیجه می‌دهد و نه نگرش سیمای ملی به تاکید حضور ادامه‌دار خانواده‌های مردسالار با رهبری لوتی و مشتی منطقی به نظر می‌رسد. در شرایطی که همه سینماگران از لزوم وجود استقلال در هنر هفتم سخن می‌گویند، ظاهرا ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که از ایالات متحده آمریکا تا جمهوری اسلامی ایران قوانینی شکل گرفته‌اند که هنر مستقل را به حاشیه می‌برند.

شخصیت یاور چلویی در سریال یاور با آن‌چه امروزه در میانگین جامعه ایرانی دیده می‌شود در تضاد است. امروزه تعداد مرد‌هایی که هنوز هم مثل یاور چلویی فکر می‌کنند، کم‌تر از همیشه هستند. نه‌تن‌ها بخش عظیمی از مبلغان این فرهنگ در سال‌های اخیر به پایان عمر خود رسیده‌اند، بلکه آن‌هایی که باور نادرست مردسالاری را [حتی در نسل‌های جدید]قبول دارند هم محافظه‌کارتر از قبل شده‌اند؛ بنابراین با وجود آن‌که به نظر می‌رسد این پدیده نادرست فرهنگی به پایان عمر خودش نزدیک شده، سیمای ملی هم‌چنان به تبلیغ آن علاقه‌مند است.

عملکرد چند سال اخیر استودیو‌های هالیوودی و شبکه‌های تلویزیونی آمریکایی نشان می‌دهد عزم راسخ و عجیبی برای عبور از سنت‌های فرهنگی وجود دارد. تماشاگران فیلم‌های سینمایی آمریکایی و سریال‌های تلویزیونی به حضور بیش از حد شخصیت‌های با اقلیت جنسی و نژادی عادت کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد این اقلیت‌پرستی هم به مرور زمان آزاردهنده می‌شود.

آکادمی اسکار قوانینی برای پذیرش فیلم‌ها در لیست جوایز اعلام کرده که از سال ۲۰۲۴ اجرایی می‌شوند. در ادامه این قوانین را مرور می‌کنید.

حداقل یکی از بازیگران اصلی یا بازیگران مکمل مهم باید از اقلیت‌های زیر باشند:

آسیایی

لاتین

سیاه پوست یا آفریقایی آمریکایی

بومی‌های آمریکا

خاورمیانه یا شمال آفریقا

اهالی هاوایی

بقیه اقلیت‌های نژادی

حداقل باید ۳۰ درصد بازیگران غیر مهم فیلم و نقش‌های کوچک‌تر باید از این اقلیت‌ها باشند:

زنان

گروه‌های اقلیت نژادی

LGBTQ+

افراد دارای ناتوانی‌هایی جسمی، ناشنوا یا کم شنوا

حداقل دو مدیر از بخش‌های خلاق تولید فیلم باید به گروه‌های زیر اختصاص داشته باشد:

زنان

اقلیت‌های نژادی

LGBTQ+

افراد دارای ناتوانی‌هایی جسمی، ناشنوا یا کم شنوا

با وجود آن‌که بسیاری از منتقدان سینما با این قوانین موافق هستند، اما به نظر نمی‌رسد این سخت‌گیری‌ها که سینما را به سوی «دستوری‌بودن» حرکت می‌دهد در نهایت به فرهنگ آمریکایی‌ها کمک کند که بتوانند از نژادپرستی و اقلیت‌ستیزی دست بکشند. البته اگر این باور رایج حقیقت داشته باشد که نژادپرستی و اقلیت‌ستیزی واقعا ریشه‌های محکمی در جامعه امروز آمریکا دوانده باشند.

واقعیت ماجرا، اما آن است که نه سیاست عجیب هالیوود در «دستوری‌بودن» هنر هفتم نتیجه می‌دهد و نه نگرش سیمای ملی به تاکید حضور ادامه‌دار خانواده‌های مردسالار با رهبری لوتی و مشتی منطقی به نظر می‌رسد. در شرایطی که همه سینماگران از لزوم وجود استقلال در هنر هفتم سخن می‌گویند، ظاهرا ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که از ایالات متحده آمریکا تا جمهوری اسلامی ایران قوانینی شکل گرفته‌اند که هنر مستقل را به حاشیه می‌برند.

شخصیت یاور چلویی در سریال یاور با آن‌چه امروزه در میانگین جامعه ایرانی دیده می‌شود در تضاد است. امروزه تعداد مرد‌هایی که هنوز هم مثل یاور چلویی فکر می‌کنند، کم‌تر از همیشه هستند. نه‌تن‌ها بخش عظیمی از مبلغان این فرهنگ در سال‌های اخیر به پایان عمر خود رسیده‌اند، بلکه آن‌هایی که باور نادرست مردسالاری را [حتی در نسل‌های جدید]قبول دارند هم محافظه‌کارتر از قبل شده‌اند؛ بنابراین با وجود آن‌که به نظر می‌رسد این پدیده نادرست فرهنگی به پایان عمر خودش نزدیک شده، سیمای ملی هم‌چنان به تبلیغ آن علاقه‌مند است.

یاور چلویی [با هنرنمایی داریوش ارجمند]مردی سنتی است که خانواده را نه برای دوست‌داشتن بلکه برای به سلطه‌گرفتن زیر سایه خودش قرار می‌دهد. مرد‌هایی مثل یاور چلویی تصور می‌کنند زنان نباید از حقوق اساسی‌شان بهره‌مند شوند و بدون هماهنگی پدر یا همسر [و حتی برادرشان]حق تصمیم‌گیری ندارند. تصویری که سریال یاور از شخصیت اصلی مردش ارائه می‌کند، بیننده را با چند سوال کلیدی تنها می‌گذارد؛ آیا هنوز هم مرد‌هایی مثل یاور چلویی حضور دارند؟ آیا تفکری که یاور چلویی به آن پای‌بند است، همچنان زنده است؟ آیا بهتر نیست به جای تبلیغ چنین فرهنگ نادرستی که خانواده‌ها را ویران می‌کند به نقد آن پرداخته شود؟

اما از آن‌جایی که فضای سیمای ملی در ایران انتقادناپذیرتر از آن است که در برابر چنین پرسش‌هایی جواب‌گو باشد، نمی‌توان از کارگردانی مانند سعید سلطانی انتقاد کرد که چرا چنین شخصیت‌های تاریخ مصرف گذشته‌ای را به تماشاگر معرفی می‌کند.


منبع: ویجیاتو
نظرات شما