رویداد۲۴ در گرماگرمِ روزهایی که احزاب و گروههای سیاسی مشغول انتخاب کاندیدای خود هستند و صفِ نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم هر روز طولانیتر میشود، با محمدرضا باهنر، چهره سیاسی اصولگرا، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری به گفتگو نشستیم و آخرین تحولات سیاسی را به بحث گذاشتیم.
باهنر در این گفتگو از سخنان رهبر انقلاب و پیامی که برای شورای نگهبان و اصلاح طلبان داشتند گفت؛ از پابرجا بودن احتمال کاندیداتوری ابراهیم رئیسی و اینکه قالیباف آمدنش را به نیامدن رئیسی منوط کرده است.
او همچنین از کاندیداتوری نمایندگان مجلس انتقاد کرد و گفت که این نوعی رفتار زیگزاگی است، جایگاه مجلس جایگاه کمی نیست و اینکه کسی بخواهد مجلس را سکویی برای پرش به سکویی بالاتر قرار دهد قابل توجیه نخواهد بود.
مشروح گفتوگوی خبرگزاری خبرآنلاین با محمدرضا باهنر را در ادامه بخوانید.
*آقای باهنر! مسئله مشارکت مردم در انتخابات به ویژه با توجه به مشکلات موجود در کشور و نارضایتیها همچنین تجربه انتخابات مجلس یازدهم بیشتر مورد توجه است؛ فکر میکنید ایجاد دوگانههای انتخاباتی مانند دو گانه ظریف-رئیسی یا دو گانه عارف-قالیباف میتواند تاثیر داشته باشد و فضایی را ایجاد کند که مردم حضور پر شور تری داشته باشند؟
انتخابات در کشور ما اتفاقی بومی شده و هر دو سال یکبار انجام میشود و هر دفعه ویژگیهایی عمومی و اختصاصی دارد که من فکر میکنم مسئولیت رسانههای ملی و رسانههای مکتوب و مجازی که تریبون دارند این است که وظیفه خودشان را درست انجام دهند.
به هرحال مردم هر زمان یکسری مطالبات و مشکلات دارند، شاید الان بتوانیم بگوییم که مطالبات آنها خیلی زیاد شده که بخشی از آن به دلیل فشارهای زندگی است، بعضی از تبلیغات هم انجام شده که مثلا مسئولان گوش شنوایی ندارند و نمیتوانند مطالبات مردم را پاسخ دهند و...، این چند عامل دست به دست هم میدهد که به ظاهر به نظر میرسد انتخابات آینده ایران خیلی انتخابات پر شوری نباشد.
آخرین انتخابات سراسری که در کشور داشتیم انتخابات مجلس بود و متاسفانه به اصطلاح آقایان هواشناسی، رکورد کمینه را زد و درصد حضور کمی به نسبت انتخاباتهای خودمان در دوران قبل شرکت کردند وگرنه مشارکت ۴۴ درصد در دنیا و در کشورهای دموکراتیک عدد خوبی است، اما برای ما عدد کمی بود. انتخابات پیش رو همه آن چیزها را دارد و یک عامل با عنوان کرونا هم به آن اضافه شده است.
این مساله شیوع ویروس کرونا و همه گیری آن قطعا بر انتخابات پیش رو و حضور مردم پای صندوقهای رای تاثیر میگذارد. تحلیلهای سیاسی این مقوله یک بحث جدایی است و شاید بعضیها دنبال این باشند و بگویند اگر مشارکت خیلی بالا نبود، اشکال ندارد و خوب است که یک آدم کارآمد و صالحی انتخاب شود و به اصطلاح میگفتند چالش ما در این انتخابات کارآمدی است، نه مشارکت.
رهبر انقلاب هم مانند دورههای گذشته و مقداری جدیتر در بیانات رسمی شان بر مساله مشارکت خیلی جدی، شفاف و روشن تاکید کردند و پشت این تاکیدشان فلسفهای هم وجود دارد؛ خلاصه حرف این بود که برای ما حضور و مشارکت حداکثری اهم است و انتخاب فرد صالح مهم، یعنی اول باید همه دست به دست هم دهیم تا انتخابات پر شور شود.
پرسش شما این بود که آیا این دو گانهها میتواند مردم را پای صندوق بیاورد یا خیر؟ بالاخره همه اینها مؤثر است، در انتخابات کشور ما خصوصا در انتخابات ریاست جمهوری که معمولا بیشتر با شور و هیچان است تا اینکه قرار باشد با یک برنامه مدبرانه و کارهای دیگر پیش رود.
مثلا رسانه ملی روزهای آخر بین نامزدهای انتخاباتی مناظره میگذارد و بعضا بینندههای این مناظرهها تا ۸۰ الی ۹۰ درصد جمعیت کشور بودند و حتی ما هم که خودمان را سیاسی میدانستیم روی این مناظرهها و گفت و گپها و گفت و شنودها حساس بودیم، البته مناظرهها خیلی مبتنی بر تجربه و عملکرد و چیزهای دیگر نبود و بیشتر این بود که چه کسی به چه کسی میتواند رکب بزند یا چه کسی میتواند طرف مقابل را لوله کند و از این واژهها استفاده میشود که این موضوع از یک جهت برای ایجاد هیجان و ایجاد شور مفید است و از طرفی اگر بنا باشد این شور جایگزین شعور و تدبیر و تجربه و نگاه به عملکرد و .. شود شاید گرفتاریمان را زیاد کند.
یکسری چیزهایی هم در این میان وجود دارد که به سادگی قابل رفع نیست، مثلا مطالبات مردم و اینکه وضع معیشت خوب نیست، بعضیها میگویند جناحهای سیاسی دنبال این هستند که مقداری پولهای خارجی ما آزاد و گشایشی ایجاد شود، مثلا بگویند در یک مدت کوتاه میتوانیم این کار را کنیم در حالی که من فکر میکنم عملکرد دولت آقای روحانی ظرف این دو ماه مانده به انتخابات خیلی نمیتواند تغییر کند و حتی اگر تغییرات جدی هم داشته باشند مردم این را یک نوع تبلیغات انتخاباتی ترجمه میکنند تا یک برنامه جا افتاده.
*یعنی مذاکراتی که در جریان است و رفع احتمالی تحریمها تاثیری در نتیجه انتخابات نخواهد داشت؟
من نمیگویم نتیجه ندارد، بلکه میخواهم بگویم همه اینها را مردم با شعور خودشان تحلیل میکنند. من میخواهم توجه کسانی که هم سن و سال ما هستند یا حتی دهه شصتیها را به ۴ رئیس جمهور اخیری که داشتیم یعنی مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی رضوان الله تعالی علیه، آقای خاتمی، آقای احمدی نژاد و آقای روحانی جلب کنم.
ممکن است به عملکرد هرکدام از اینها ایرادات زیادی گرفته شود و نقد شود که چه کسی توانست و چه کسی نتوانست. من اصلا نمیخواهم الان تحلیل ارزشی کنم و نمیخواهم روی کارهای اینها ارزش بگذارم، اما اگر هرکسی چند دقیقه فکر خود را متمرکز کند و به فضای دولت آقای هاشمی، آقای خاتمی، آقای احمدی نژاد و دولت آقای روحانی برود، کاملا حس میکند که درست است که هر کدام از اینها نقاط ضعف و قدرتی داشتند، اما خیلی با هم متفاوت بودند.
اینکه کسی بگوید چه فرقی میکند که این یکی بشود یا آن یکی بشود، این خانم بشود یا آن آقا بشود یا این فرد بشود یا آن فرد بشود، اگر آدم دقت کند میبیند این چهار دولت با هم متفاوت بودند و این تفاوتها در زندگی، معیشت، فرهنگ و آزادیهای مردم و حتی در رفتارهای آموزشی دانشجویان و دانشگاهها و اساتید اثر میگذاشت، بنابراین اینکه مردم تصور کنند که فرقی نمیکند چه کسی رئیس جمهور باشد، اتفاقا خیلی فرق میکند.
بالاخره ساختارها و سیستمهای کشور جا افتادهای مثل نظام جمهوری اسلامی باید انقدر قوی باشد که با آمدن یک نفر و رفتن یک نفر اوضاع همه چیز عوض نشود، اما متاسفانه در کشور ما اینگونه است که رئیس جمهور و دولتی که روی کار میآیند خیلی در روند حرکت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، بین الملل و ... تاثیر دارد، بنابراین خیلی خوب است که مردم از این حقشان استفاده کنند و به این وظیفه خود عمل کنند و سرنوشت خودشان و آینده کشور و فرزندانشان را خودشان تعیین کنند.
*با توجه به آرایش انتخاباتی موجود در دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا فکر میکنید آنها درون خود به اجماع میرسند که دو گانهای در انتخابات شکل بگیرد؟
دو گانه هم یک عامل تاثیر است.
*جدا از بحث مشارکت، میخواهم بدانم که فکر میکنید دو جناح چنین شرایطی دارند؟
باید این اتفاق بیفتد. یکی از عوامل مختلفی که میتواند در مشارکت تاثیر بگذارد همین موضوع است که سلایق مختلف مردم با مطالبات متفاوت احساس کنند بین کاندیداها یک فردی به مواضعشان نزدیک است و اگر قرار باشد بعضیها تصور کنند که فقط یک طرف میآیند مناسب نیست. تا سال ۷۶ که انتخابات ریاست جمهوری زمان آقای خاتمی و دوره اول اصلاحات است، تقریبا در کشور رئیس جمهور متعین بود یعنی از قبل معلوم بود که چه کسی رئیس جمهور میشود.
*یعنی نظر مردم به یکدیگر نزدیک بود؟
خیر. چون وقتی یک چهرهای میآمد انقدر درخشان و شفاف و روشن بود که همه روی آن اجماع داشتند؛ بنابراین در دوره ریاست جمهوری مقام معظم رهبری و در دو دوره آقای هاشمی رفسنجانی عموما انتخابات متعین بود و از قبل معلوم بود که چه کسی رئیس جمهور میشود، اما از سال ۷۶ به بعد این اتفاق نیفتاد، و رقابتها خیلی سنگینتر بود. به هرحال اگر مردم احساس کنند میان کاندیداها فردی که به آنها نزدیکتر است وجود دارد وگرنه اگر قرار باشد فکر کنیم یک نفر یا دو نفر یا سه نفر تایید شوند؛ مردم احساس کنند که انتخابات دو مرحلهای است، مثلا بگویند اول نظام خودش انتخاب کرده و بعد قرار است ما انتخاب کنیم، تاثیری نخواهد داشت.
البته توقع اینکه یک عده هم بیایند و وارد انتخابات شوند، هنجارشکن باشند و قانون اساسی را قبول نداشته باشند و بعضا مواضعشان، مواضع ضد نظام باشد هم توقع بیجایی است، هیچ کشوری و هیچ حکومتی اجازه نمیدهد کسانی نامزد انتخابات شوند که با اصل نظام مشکل دارند و آن را قبول ندارند و میخواهند چالشی ایجاد کنند، اما انتخابات باید حتما رقابتی جدی باشد.
*فکر میکنید امکان دارد شورای نگهبان برای افزایش مشارکت تجدید نظری به رویههای قبلی خود داشته باشد یا رهبری در زمینه تایید صلاحیت افراد توصیهای به آنها داشته باشد؟
رهبر انقلاب همواره این توصیه را داشتند که مشارکت باید حداکثری باشد. من حس میکنم این نکته و این صحبت چند مخاطب داشته است که یکی از آنها شورای نگهبان است؛ یعنی شورای نگهبان با توجه به وظایف شرعی خود که یک آدم فتنه گر یا هنجارشکن یا ضد نظام نیاید، باید فضا را باز کند
پیام دیگر خطاب به اصلاح طلبان است که باید روی یک کاندیدایی وحدت کنند که شرایط لازم را داشته باشد، آدمی که بخواهد از همان روز اول پنجه به صورت نظام، سیاستهای دفاعی، سیاستهای امنیتی و سیاستهای خارجی بکشد معلوم است که باید رد شود بالاخره رئیس جمهور مجری قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی است نه قانون اساسی که کسی توهم دارد و خودش میخواهد آن را بنویسد.
من فکر میکنم صحبت رهبری یک پیام بوده و حتما احساس میکنم که این اتفاق میافتد و جناحهای مختلف میتوانند کاندیداهای خوبی داشته باشند و رقابتها باید جدی باشد. اگر کسانی در کشور باشند که هنوز تصور میکنند با شرکت کم مردم احتمال انتخاب خودشان یا حزبشان بیشتر میشود، اگر دنبال این خیال خام هستند حتما این خوابشان تعبیر نخواهد شد و انشالله که مردم در سطح وسیع شرکت میکنند و خلاصه برنامههای خودشان را طوری تنظیم میکنند که مشارکت یک مشارکت حداکثری باشد.
از نظر حقوقی هم میزان مشارکت نتیجه انتخابات را عوض نمیکند یعنی اگر در یک محله یا شهر یا روستا هزار نفر حق رای دارند که مثلا شورای روستایشان را انتخاب کنند، اگر از این هزار نفر ۸۰۰ نفر در انتخابات شرکت نکردند آن ۲۰۰ نفری که شرکت میکنند، انتخابات را تعیین میکنند و اینگونه نیست که، چون ۸۰۰ نفر از هزار نفر شرکت نکردند انتخابات را متوقف کنند پس میزان مشارکت نتیجه انتخابات را عوض نمیکند بنابراین کسانی که با صندوق رای قهر میکنند این حقش را پس انداز نمیکنند بلکه حقشان را به کسانی میدهند که در انتخابات شرکت کردند پس بهتر است هر کسی از حق خودش استفاده کند و پای صندوق برود.
البته نکته دیگری که وجود دارد مسئله همزمانی انتخابات با انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا و عشایر است که، چون این انگیزه قومیتی و منطقهای بالایی دارد امیدواریم انتخابات ریاست جمهوری هم به یک رکورد خوب برسد و ما بتوانیم نزدیک به ۶۰ درصد یا حتی بیشتر از این حضور مردم را داشته باشیم.
چرا روسای جمهور سال آخر میگویند اختیارات ما کافی نیست؟
*به تازگی یک فایل صوتی از آقای ظریف منتشر شد که حرف و حدیثهای زیادی هم داشت. تحلیل شما از انتشار این فایل صوتی چیست و فکر میکنید میتواند معادلات انتخاباتی را تغییر دهد؟
من واقعا وارد این مقوله نشده ام، اما میخواهم از همین سؤال شما مخاطبم را به نقطهای دیگر منتقل کنم، اینکه متاسفانه بعضی وقتها رؤسای جمهور میآیند و ۸ سال رئیس جمهور هستند و ۷ سال کار میکنند و در سال آخر میگویند اختیارات ما کافی نیست و ما اختیار نداشتیم.
کسی در حد رئیس جمهور زمانی که نامزد میشود و زمانی که انتخاب میشود آیا واقعا قانون اساسی را نخوانده است؟ معلوم است که در کشور ما سیاست خارجی کشور کاملا در قانون اساسی مشخص شده و به عهده شورای عالی امنیت ملی است و مصوبات این شورا در صورت تایید مقام معظم رهبری لازم الاجرا میشود.
رئیس شورای عالی امنیت ملی هم رئیس جمهور است و رؤسای سه قوه و نیروهای مسلح و وزیر خارجه و وزیر کشور هم هستند و تکلیف شورای امنیت ملی کاملا مشخص است، یک رئیس جمهور نباید فکر کند مختار است و هرکاری خواست انجام دهد، در هیچ کشوری اینگونه نیست که رئیس جمهور زمانی که انتخاب شد بخواهد تمام سیاست خارجی را رقم بزند، چگونه است که مثلا خود آقای رئیس جمهور و دیگران شاهد نیستند که در کشورهای دیگر مثل فرانسه و انگلیس و .. یک حزب میرود و یک حزب میآید، اما سیاست خارجه شان تغییر نمیکند
اگر قرار باشد با آمدن و رفتن یک رئیس جمهور سیاست خارجی یا سیاست دفاعی یا سیاست اطلاعاتی آن تغییر کند، توقعات بیجایی است که بالاخره این عزیزی که رئیس جمهور میشود با این قانون اساسی رئیس جمهور میشود و قرار نیست قانون اساسی را عوض کند یا اختیارات دولت را کم و زیاد کند. رئیس جمهور و اعضای کابینه او باید بر مبنای قانون اساسی که وجود دارد بیاید و نامزد شود و به وظایف خودش هم عمل کند.
*این روزها صف کاندیداهای اصولگرا خیلی طولانی شده و هر روز خبر کاندیداتوری یک نفر منتشر میشود، به نظر شما دلیل آن چیست؟ فکر میکنید بعضی از چهرهها میخواهند خودشان را برای حضور در دولت بعد پرزنت کنند یا دلیل دیگری دارد؟
شاید اشکال چیز دیگری باشد، اینکه دو یا سه حزب قدرتمند قوی و فراگیر منضبط نداریم، هرچند ۱۴۰ الی ۱۵۰ حزب از وزارت کشور مجوز گرفته باشند و اینها خودشان را تقریبا به سه گروه تقسیم کرده اند؛ اصولگراها، اصلاح طلبان و مستقلین و یک کارهای حزبی هم انجام میدهند، اما یک حزب فراگیر منضبط پاسخگو نداریم و این تعدد و تکثر کاندیداها بعضا میتواند مشکل افزا باشد
اگر ما سه حزب داشتیم هیچ اشکالی نداشت یعنی الان در خیلی از کشورهای دیگر از یک یا دو سال مانده به انتخابات دو حزب با هم رقابت میکنند، اما در هر کدام از احزاب ۱۵ نفر میگویند که ما میخواهیم نامزد شویم و با هم رقابتهای داخلی میکنند، اما روز آخر که به انتخابات میرسند از دو یا سه حزب حاکم قدرتمند، دو یا سه نفر مطرح هستند نه اینکه روز آخر بیست و پنج نفر بمانند و بگویند ما میخواهیم با هم رقابت کنیم، در این صورت مردم گیج میشوند و نمیتوانند با تک تک آدمها بنشینند و بحث کنند.
اکنون هم اگر تعدد کاندیداها زیاد باشد اشکالی ندارد، اما به نظر من بالاخره اینها باید جمع شوند و با هم دیگر کنار بیایند، مثلا همین حالا در همین مجلس فعلی چند کاندیدای ریاست جمهوری داریم.
*دقیقا میخواستم به همین موضوع اشاره کنم که مجلس یازدهم به ستاد انتخاباتی تبدیل شده است.
بله متاسفانه این داستان وجود دارد و شاید کاندیداها در مجلس بیشتر هم شود.
*چه اتفاقی میافتد که هنوز یک سال از عمر این مجلس نگذشته نمایندگان میخواهند به رای مردم پشت کرده و به قوه مجریه کوچ کنند؟
اینها رفتارهای زیگزاگی خوبی نیست؛ مردم بالاخره آمده اند، رای داده اند و انتخاب کرده اند و جایگاه مجلس هم جایگاه کمی نیست، اینکه آدم بخواهد اینجا را سکویی برای پرش به سکویی بالاتر قرار دهد قابل توجیه نخواهد بود.
روزی که ریاست مجلس آقای قالیباف قطعی شد، یک توئیت خطاب به رؤسای سه قوه نوشتم و گفتم شما هر سه نفر در سال ۹۶ میخواستید رئیس جمهور شوید و الان الحمد الله سه قوه دست شما سه نفر است، پس بروید با هم کار کنید و مملکت را جلو ببرید. مثلا اکنون در سپاه ۵ الی ۶ نفر از قدیمیها و جدیدیها هستند که میخواهند کاندیدا شوند که اشکالی ندارد به این شرط که زمانی که نزدیک انتخابات میشود با همدیگر تجمیع و همانگ شوند و نهایتا مردم بین سه الی چهار نفر بتوانند خوب تشخیص دهند و انتخاب کنند.
هرچند، چون حزبی فراگیر نداریم یکسری تشکلها و جریانات سیاسی در جریان اصولگرایی، مانند شورای وحدت و شورای ائتلاف مطرح هستند که فعالیت انتخاباتی دارند و در جریان اصلاح طلب هم مجموعهای به نام نهاد اجماع ساز به وجود آمده است و در این نهاد ۳۵ الی ۳۶ حزب و ۱۰ الی ۱۵ نفر شخص حقیقی هستند که با هم کار میکنند؛ به هر ترتیب امیدواریم این تشکلها در غیبت آن احزاب بتوانند متراکم و متمرکز شوند و بتوانند انتخابات را به یک صحنه کاملا شفاف و روشن تبدیل کنند تا مردم بتوانند در انتخابات رای خوبی را انتخاب و اعمال کنند.
*بحثهایی به ویژه در فضای مجازی و رسانهای مطرح است که اصولگرایان به شدت به دنبال کاندیداتوری آقای رئیسی هستند. شما خبر یا تحلیلی در مورد حضور آقای رئیسی همچنین درباره گمانه زنیها از حضور آقای قالیباف در انتخابات دارید که البته به قول خودتان هر دو اکنون رئیس قوا هستند؛ شما امکان حضور این دو نفر را چطور میبینید؟
البته کاندیدتوری هردو از نظر حقوقی هیچ اشکالی ندارد. من در دو یا سه ماه گذشته هم با آقای رئیسی ملاقاتهایی داشتم و با هم مذاکره کردیم، چیزی که تقریبا به تکرار تبدیل شده است؛ یکی از دوستان تعریف میکرد که وقتی با ایشان صحبت میکنیم، میگویند که الان ساعت چند است و مثلا شما میگویید الان ساعت ۲ بعد از ظهر ششم اردیبهشت است، بعد ایشان میگویند پس متوجه باش که تا ساعت ۲ بعد از ظهر امروز آقای رئیسی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری اعلام حضور نکرده است، این در خبرها باشد که فردا که از این در بیرون میروید نگویید که او میخواهد بیاید و ...، بنابراین خبری مبنی بر اینکه آقای رئیسی اعلام کند من کاندیدای ریاست جمهوری هستم هنوز اعلام نشده و البته رد هم نکرده است.
اما اینکه احتمال آمدن ایشان یا احتمال نیامدنش چقدر است؛ قدیمها میگفتند برای اینکه یک فعلی اتفاق بیفتد باید مقتضی موجود و مانع مفقود باشد، بقیه کاندیداها شاید این محدودیت را نداشته باشند و میتوانند بیایند و کاندیدا شوند و هیچ محدودیت حقوقی هم وجود ندارد و حتی نمایندگان مجلس هم میتوانند در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند و اگر انتخاب شدند باید از مجلس استعفا دهند و مثل انتخابات نمایندگی نیست.
نمایندگان مجلس از ۳ تا ۶ ماه قبل باید از خیلی از مسؤلیتها انصراف دهند تا بتوانند نامزد انتخابات مجلس شوند، ولی در انتخابات ریاست جمهوری چنین محدودیتی وجود ندارد و حتی رؤسای دیگر قوا هم بدون استعفا میتوانند کاندید شوند، اما آقای رئیسی برای قوه قضاییه مستقیما منصوب رهبر انقلاب است و قاعدتا اگر ایشان بخواهد برای کاندیداتوری اقدام کند مقام معظم رهبری باید از این کار راضی باشند، البته متعدد به ما خبر رسیده است که هرکسی که به رهبری مراجعه میکند و در مورد انتخابات سؤال میکند ایشان میفرمایند که من ایجابا و سلبا هیچ اظهار نظری نمیکنم.
آقای سید حسن خمینی هم که اخیرا رفته بودند و سؤال کرده بودند هم یکی از موارد استثنا بود که برای آن هم حتما رهبری یک مصلحت بزرگتری را تشخیص میدهند که این اتفاق میافتد وگرنه عموما اینگونه است که ایشان ایجابی و سلبی در مورد کسی اظهار نظر نمیکند و حتما در مورد آمدن یا نیامدن آقای رئیسی هم ایشان اظهار نظر نخواهد کرد، اما خود آقای رئیسی باید قاعدتا و اخلاقا این اطمینان خاطر را پیدا کند که رهبری مخالف آمدن ایشان نیستند، ولی نهایتا تا ثبت نامها انجام نشود هنوز نمیتوانیم متوجه شویم که چه کسی خواهد آمد و چه کسی نخواهد آمد.
*اما اصولگرایان همچنان دنبال کاندیداتوری آقای رئیسی هستند.
دیروز در مجلس خبری در آمده بود که ۲۲۰ نفر امضا کرده اند که آقای رئیسی بیا. بلافاصله به من تلفن زدند که این ۲۲۰ نفر درست نیست و این عدد یک توهم است. آقای قالیباف آمدنش را تقریبا به نیامدن آقای رئیسی منوط کرده است که اگر آقای رئیسی نیاید من میآیم و من اینگونه در رسانهها خبر را شنیدم، البته این را خودم از آقای قالیباف نشنیدم، اما افراد نزدیک به ایشان این گونه اظهار نظر کردند که اگر آقای رئیسی نیاید آقای قالیباف تصمیم میگیرد که بیاید یا نیاید؛ بنابراین اینکه شما میفرمایید اصولگرایان سمت آقای رئیسی رفته اند ممکن است مطالباتی داشته باشند، اما آنهایی که کاندیداهای دیگری دارند قاعدتا علاقهمند هستند که آقای رئیسی نیاید، آقای رئیسی یک فرق با بقیه دارد، اینکه اگر بیاید به نظر میرسد خیلی از کاندیداهای اصولگرا خودشان به صورت طبیعی کنار میروند، اما اگر آقای رئیسی نیاید آن وقت ممکن است خیلی از این کاندیداها دیگر نتوانند با هم رفاقت کنند و مجبور به رقابت خواهند شد.
*اخیرا خبری درباره سفر آقای حداد عادل به قم و دیدار با مراجع منتشر شد. آیا این سفر با هماهنگی اصولگرایان و انتخاباتی بوده یا شخصی است؟
حتما با مجموعه خودشان هماهنگ کرده بودند، ولی با من مشورتی نشده است و من خبر دقیقی ندارم که چرا رفتند.
*میان صحبت هایتان به بحث حضور پررنگ نظامیها در انتخابات اشاره کردید. فکر میکنید اگر کسی از سپاه یا با سابقه نظامی کاندیدا شود میتواند دولتی تشکیل دهد که یک طرح ضربتی برای بهبود شرایط داشته باشد؟
من نمیخواهم خدایی نکرده ناامیدی ایجاد کنم، اما میخواهم بگویم که امیدهای واهی هم نباید داشته باشیم. بالاخره بخشی از مشکلاتی که در کشور وجود دارد نتیجه بعضی از مواضع ماست که بحث سیاست خارجی، امنیت ملی، امنیت منطقهای و ... است که اینها با آمدن و رفتن رؤسای جمهور عوض نمیشود و این فشارها فعلا وجود دارد و ما باید بتوانیم در این فشارها زندگی کنیم.
نکته دوم این است که بعضیها میخواهند تمام مشکلات کشور را گردن تحریمها بیاندازند که من این را اصلا قبول ندارم. زمان آقای احمدی نژاد و در ۲ دوره آقای روحانی گفتم که مقدار زیادی از مشکلات اقتصادی که در کشور وجود دارد به عملکرد غیر مدبرانه خودمان برمی گردد. اینکه یک روز بازار بورس اینجوری و یک روز آنجوری شود و قیمت ارز ملی به ۴۰ یا ۳۰ درصد برسد و یک سوم شود و سرمایهها آب شود و...، اگر بخواهیم همه اینها را گردن تحریمها بیاندازیم حتما نوعی فرافکنی است.
اما اینکه اگر نظامیها بیایند و بتوانند همه مشکلات کشور را حل کنند، حتما اینگونه نیست و حتما نمیتوانند اینکار را بکنند، اما باید به چند نکته دقت کنیم، من ابتدا موضع خودم را بگویم؛ ما نباید اصلا اینگونه آدمها را تعریف کنیم که نظامی بیاید یا نیاید، روحانی بیاید یا نیاید، مثلا رئیس جمهوری که قرار است بیاید آیا حقوقدان است، اقتصاد دان باشد یا فرهنگی و اجتماعی؟ ما نباید کاندیداها را در این تعاریف محدود کنیم. ممکن است یک نظامی بیاید و خیلی خوب باشد و ممکن است یک نظامی بیاید و کار را خراب کند. پس اصلا نباید تقسیماتی از این دست داشته باشیم.
بعضیها هم میخواهند قومیتی تقسیم کنند که مثلا ایندفعه یک آذری بیاید یا یک لر یا اصفهانی یا کرمانی بیاید، ما اصلا داستان ریاست جمهوری را نباید با این موارد مخدوش کنیم و قرار نیست به یک صنفی اَه اَه بگوییم و به یک صنفی بَه بَه. مهم این است کسی رئیس جمهور باشد که حکمرانی عقلایی را درست بفهمد. من این را همیشه گفتم که مثلا در مجلس فعلی منابع مالی وجود ندارد و میگویند این مقدار به مردم کمک کنید، این کمک کردن به مردم یعنی چی؟ یعنی صد هزار تومان روی حقوق یک فرد میگذارند و از همین فرد ۲۰۰ هزار تومان به عنوان تورم از جیبش برمی دارند.
اینها کارهای پوپولیستی است و تاثیر واقعی در زندگی مردم ندارد و بعضا تاثیر منفی آن بیش از تاثیر مثبتش است، اما اینکار را انجام میدهند. ما رئیس جمهوری میخواهیم که واقعا کشور را بر اساس حکمت و مدبرانه اداره کند و اینکه کابینه قدرتمندی داشته باشد و دنبال آدمهای کوتاه قد، مطیع و چاپلوس نباشد هم چنین بعضی از این رفتارهای تند جناحی که اگرچه خودم هم به این متهم هستم و جناحی فکر میکنم ...، اما همواره گفتم و باز هم تکرار میکنم که ما در کشورمان حداکثر ۱۰۰ تا ۱۵۰ مدیر سیاسی داریم که یک تعداد وزیر و یک تعداد استاندار هستند و بعضی از سازمانهای بزرگ دولتی هم هستند، پس معنا ندارد که یک رئیس جمهور بیاید و بگوید وزیرم را عوض میکنم و وزیر بگوید معاونم را عوض میکنم و معاون بگوید من مدیر کلم را عوض میکنم و مدیر کل هم بگوید من رئیس اداره ام را عوض میکنم و کم کم سرایدر مدرسه هم عوض شود یعنی یک دولت بیاید و یکدفعه ۵۰ تا ۱۰۰ هزار مدیر دولتی را تغییر دهد، اینکار اصلا ضرورت ندارد و نه تنها ضرورت ندارد که بسیار هم زیان بار است.
تعداد زیادی از مدیران کشور، مدیران دولتی و قشر بروکرات هستند و اصلا سیاسی نیستند و نباید هم سیاسی باشند و باید کار اداریشان را انجام دهند. مثلا شما یک ایرلاین را در نظر بگیرید که کار تجاری میکند و مسافر و بار جا به جا میکند، این ایرلاین ممکن است هر روز در بازار بورس دنیا معامله شود و صاحب ایرلاین تغییر کند، اما به این معنی نیست که هر روز خلبانان و مهمانداران و کمک خلبانان را عوض کنند یا فرودگاههایی که برای take off کردن قرارداد میبندند را عوض کنند و اصلا دلیلی هم ندارد که اینکار انجام شود، چون خلبان یک تکنوکرات است و تحت امر آن سیستم ایرلاین است که اگر به او بگویند به شمال بپر، میپرد و اگر بگویند به جنوب بپر هم میپرد.
بسیاری از مدیران دولتی اینگونه هستند، اما متاسفانه اینجوری شده که یک رئیس جمهوری که میآید ۲ سال از وقت دولتش صرف تغییر مدیران در کشور میشود. من همیشه به مزاح گفته ام که رؤسای جمهور در کشور ما ۲ وظیفه بیشتر برای خودشان احساس نمیکنند، ۴ سال اول به دنبال خنثی کردن دولت قبلی هستند و ۴ سال بعدی کارهایی میکنند که دولت بعدی بیاید و اینکارها را خنثی کند. در حالی که دولتها باید ادامه دهنده و تکمیل کننده کار یکدیگر باشند.