رویداد۲۴ «می گوید از منتقدان اجرا کردن یارانه نقدی با آن روشی که شروع شد بوده است، اما این روزها معتقد است فقر آنقدر ریشهای و جدی شده است که نه تنها نباید یارانهها را قطع کرد بلکه باید چندین برابر کرد.» این را محسن مهرعلیزاده، کاندیدای انتخابات ۱۴۰۰ میگوید. چهره اصلاح طلبی که در رزومه سیاسی خود هم معاونت سیدمحمد خاتمی را ثبت کرده هم استانداری دولت روحانی را.
او که سال ۸۴ هم کاندیدا شده و البته با حکم حکومتی مجوز ورود به عرصه رقابت را گرفته بود اینبار هم عزمش را جزم کرده تا با یک گفتمان اقتصادی و توسعه محور وارد گود رقابت شود.
محسن مهرعلیزاده که میهمان کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین بود محتاطانه و محافظه کارانه به سوالات پاسخ میدهد و وقتی سوالات به شورای نگهبان میرسد امیدوار است که با تاکیدات رهبری درباره مشارکت حداکثری فضا برای رقابت همه سلایق باز شود.
او تاکید دارد مشکلات را باید حل کرد چه با مذاکره چه با اقدامات توسعهای یا.
آنچه میخوانید مشروح گپ و گفت خبرگزاری خبرآنلاین با محسن مهرعلیزاده، کاندیدای انتخابات ۱۴۰۰ است؛
*آقای مهرعلیزاده! آرایش انتخاباتی را در انتخابات ۱۴۰۰ چطور میبینید؟ از یک طرف رخوت و یأس بین مردم میبینیم از طرف دیگر یک موج زیاد کاندیداها را هم داریم که همه شوق رئیس جمهور شدن پیدا کردند، ولی آن چهرهای که بخواهد این دلسردی را از بین ببرد از این لیست نزدیک به ۶۰ نفر کدام یک میتواند باشد؟ یکسری چهرهها تکراری هستند و یکسری ناشناخته، چهرهای که بتواند مردم را به هیجان بیاورد تا الان در این لیست دیده نمیشود.
به عنوان فردی که در ۴۳ سال گذشته با حضور در تمام عرصههای انقلاب، جبهه، جنگ و مدیریتهای میانی و کلان و فعالیتهای گستردهای که داشتم، همواره سرافرازی ایران و حفظ تمامیت ارضی ایران و منافع ملی کشور برای بنده یک اصل بوده و امروز هم به عنوان یک فعال نظری و عملی درعرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و فعال در این عرصهها با گرایش اصلاح طلبی عرض میکنم که مشی اصلاح طلبی ایجاب میکند که هر صدا و هر شعاری را بشنویم و سلایق مختلف را در جامعه ببینیم و راه دهیم و قبل از اینکه به این شعار که "اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا و موارد مشابه"، بپردازیم باید بپذیریم که بخش بزرگی از جامعه ایران امروز از فقدان کارآمدی گفتمان ها، وجود تبعیض، باند سالاری، رانت محوری، خویشاوند سالاری، فساد و طبیعتا تنگدستی و فقر به ستوه آمده و به همین دلیل واکنشهای متفاوتی را نشان میدهد.
طبیعی است زمانی که مردم از کاستیها عصبانی باشند عکس العمل نشان میدهند و بخشی از این عکس العمل ممکن است در قالب یک شعاری که در یک مقطعی عنوان شد تحت عنوان "اصولگرا اصلاح طلب دیگه تمومه ماجرا" مطرح شود، اعتقاد دارم تمام ایرانیها از جمله همین شعار دهندهها به اعتلای ایران و ایرانی و ترقی ایران بیشتر از من پایبند هستند و اگر یک گفتمان شفاف، کارآمد، دلسوز و با عناصر صادق و پاکدست و پاسخگو به مردم که با دروغ و ریا مخالف باشند و مبارزه کنند در جرگه سازندگان ایران گرد هم میآیند و فعال میشوند بنابراین نباید این شعار را به عنوان یک شعاری که نا امیدمان کند به آن بپردازیم.
*آقای مهرعلیزاده، ولی نکتهای که مردم عنوان میکنند این است که سیاسیون و اتفاقا سران اصلاحات که شاید مخاطب این شعارها بیشتر آنها بودند، این شعار را نشنیدند و در این ۲ الی ۳ سالی که این شعار مطرح شد عملا اقدامی برای اینکه بدنه اجتماعی را دوباره امیدوار کنند و به سمت خودشان بکشانند دیده نشد (حداقل در این ۲ سال بعد از اعتراضات چنین چیزی دیده نشد)، واقعا فکر میکنید این جامعهای که دارد به سمت اعتراض پیش میرود این نکتههایی که شما گفتید ممکن است هنوز هم وجود داشته باشد یعنی شما قبل از اعتراضات همین نگاه را داشتید و الان هم که دارد به فاصله کوتاهی اعتراضات خیابانی میشود هنوز هم همین نگاه را دارید؟
همانطور که عرض کردم مردم اگر در مقاطعی عکس العمل نشان دادند، عکس العمل آنها روی یک منطق ابراز نارضایتی در خصوص برخی کاستیها و سوء مدیریت و سوء تدبیرها بوده و با آن عکس العملها خواستار رفع آن کاستیها و جایگزینی کارآمدی و کفایت به جای ناکارآمدیها بوده و هست، لیکن این اعتراضات و عکس العملها را نمیتوان به عنوان یک فاصله گرفتن از ایران و ایرانی بودنشان و نظام و حکومتشان تلقی کرد لیکن مردم منتظر یک اقدام عملی هستند که آن اقدام برای آنها راضی کننده باشد تا احتمال دهند این مسائل برطرف خواهد شد؛ و آنچه که شایسته آن هستند برایشان فراهم خواهد شد.
*اقدام عملی جریان شما چیست؟
در این انتخابات اگر یک گفتمان شفاف، متکی بر منافع مردم، منافع ملی، خرد ورزی، احترام به نظرات مردم با عناصر صادق و پاسخگو مطرح شود و مردم ببینند که در برنامه، حرف و حتی شخصیت آن فردی که به عنوان کاندیدا مطرح شده، این ویژگیهای موجود است. مردم میتوانند تا اندازهای راضی شوند و اعتماد کنند که احتمال بهبودی شرایط وجود دارد.
*الان چنین کاندیدایی را دارید؟ با همان پیش فرضی که از شورای نگهبان تائید صلاحیت را بگیرد.
انتخاب کاندیدای ذیصلاح با مشخصاتی که عرض کردم دقت و بررسی فراوانی لازم دارد و مستلزم طی کردن فرآیندی است،
*سید حسن آقا که با عدم حضورشان در واقع یک شوکی به اصلاح طلبها وارد شد، با این ویژگیهایی که شما گفتید، یک کاندیدای گفتمان محور در جریان شما بود؟
سید حسن آقا شخصیت واجد مشخصات بسیار مثبتی در ابعاد مختلف هستند. هم داشتن دیدگاهی روشن و گفتمان محور و هم تعلق ایشان به خاندان محترم امام خمینی (قدس سره) معمار و بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی و اتخاذ مواضعی که ایشان در رابطه با امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تا کنون داشته اند، مویّد گفتمان محوری ایشان هست.
*این را این باب پرسیدم که به نظر نمیآید اصلاح طلبان دنبال کاندیدای گفتمان محور باشند، بیشتر دنبال یک چهره هستند که آن خلایی که در این چند سال در بدنه اجتماعیشان به وجود آمده، بتوانند آنها را پای صحنه بکشانند که مثلا سید حسن خمینی میتوانست این چهره باشد، چون وابستگی تشکیلاتی به جریان شما نداشت یا ظریف که وابستگی تشکیلاتی ندارد بلکه بیشتر چهره است که میتواند بدنه شما را به حرکت در بیاورد.
چهره بودن از نظر ترغیب مردم برای حضور فعال در انتخابات مهم است، ولی اصل گفتمان محوری است که مبانی اصلاح وضعیت موجود و بهبود زندگی و معیشت مردم را در بر داشته باشد.
*آقای مرعشی یک مصاحبهای کردند و گفتند کاندیداهای ما آن چیزی که شما میبینید نیست بلکه ما کاندیدای پنهان و پدیده داریم که در لحظه آخر رو نمایی میکنیم. به نظر میآید بیشتر یک حالت کری خوانی برای جریان اصولگرا بود. چیزی که ما داریم میبینیم همین کاندیداهایی است که اصلاح طلبان دارند و شاید خیلی از آنها شانس تائید صلاحیت شدن را نداشته باشند. ممکن است واقعا لحظه آخر کاندیدای پنهانی را رو کنید؟
میدانید که تعیین و معرفی کاندیدا در یک فرآیندی قرار دارد (نهاد اجماع ساز تشکیل شده، بررسی میکنند و به جلو میآیند) و من نمیدانم این صحبتی که شده بر چه مبنایی بوده، ولی قطعا بایستی ببینیم که نتیجه فرآیند تعیین کاندیدا چه میشود.
*آقای مهرعلیزاده! خیلی مبهم و محافظه کارانه صحبت میکنید. در بحث شورای نگهبان چقدر امیدوار هستید که شورای نگهبان بخاطر اهمیت مشارکت حداکثری برای نظام و با تاکیداتی که رهبری کردند، کمی کوتاه بیاید و کاندیدای شما با خیال راحت بتوانند از نظارت استصوابی رد شوند. شما این امیدواری را میبینید یا فضای سفت و سختی را در ۱۴۰۰ پیش بینی میکنید؟
از آنجایی که نظر مقام معظم رهبری این است که مشارکت مردم هر چه بیشتر باشد، قطعا مسئولین عالی مرتبط با این امر پاسخ به این دغدغه را در اولویت کار خود قرار میدهند علی القاعده یکی از ویژگیهای مشارکت بیشتر این است که سلایق و دیدگاههای مختلف بتوانند حضور داشته باشند که این امر هم خواست نظام است و هم تاکید رهبری است، بنابراین من فکر میکنم این بار درک این ضرورت قدری کار را آسانتر خواهد کرد.
*شما امیدواری میبینید یا خیر؟ یعنی رفتار شورای نگهبان را که تا الان رصد کردید چطور میبینید؟
هنوز که اتفاقی نیفتاده و دو ماه تا انتخابات مانده است.
*من بر اساس مواضع اعضای شورای نگهبان و تجربهای که شما در این چند دوره داشتید میگویم.
از الان هیچ چیز نمیتواند مشخص شود، ولی من فکر میکنم تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری مبنی بر مشارکت زیاد ایجاب میکند که شرایط مقدار زیادی برای حضور سلایق مختلف فراهمتر شود.
*اگر نقطه مقابلش را ببینیم که واقعا شورای نگهبان مثل مدل انتخابات مجلس که سفت و سخت گیریهایی نسبت به کاندیدای شما داشته باشد، ممکن است رایزنیها را از کانال رهبری بخواهید پیش ببرید تا فضا را برای کاندیداهای اصلاح طلب بازتر کنید؟
باید این مطلب را عنوان کنم که در انتخابات عناصر مردم، جامعه، قواعد بازی و گروههای مرجع باید مورد عنایت قرار گیرند. اینها عوامل دخیل مؤثر در انتخابات هستند. اگر این ۴ عنصر مورد عنایت باشند و پیشرانهای انتخابات شوند در این صورت کل مردم در امر انتخابات موفق عمل کرده اند بنابراین اگر در این زمینه تقویت به ویژه در نقاط اتصال گروههای مرجع با قواعد بازی و مردم و جامعه ضرورت ایجاب کند باید رایزنی انجام پذیرد و بنده هم به نوبه خود اگر لازم باشد در این زمینه در خدمت خواهم بود.
*تا الان اطلاع دارید که اقدام شده یا نشده است؟ اگر اشتباه نکنم جلساتی را سال قبل یکسری از دوستان اصلاح طلب شما (مثل آقای رهامی) داشتند که هم با نهاد رهبری برگزار میکردند و هم در بیت برگزار میکردند، اینطور کهآقای رهامی به ما گفت بخاطر کرونا این جلسات قطع شد، ولی رهبری گفتند میتوانید نامه بنویسید و ارتباطاتتان را حفظ کنید، از اینکه رایزنی جدیدی شروع شده باشد اطلاع دارید؟
اطلاعی ندارم. در شورای عالی اصلاح طلبان در دو سری گذشته در این زمینه کمیتهای تحت عنوان کمیته تعامل شکل گرفته بود رایزنیها را انجام میداد. ولی در شرایط جدید و پس از تشکیل نهاد اجماع ساز بنده اطلاعی در دست ندارم.
*آقای مهرعلیزاده! به نظر شما اصلاح طلبان مسیر سال ۹۲ یا ۸۴ یا ۷۶ را میروند؟
سال ۱۴۰۰ نه سال ۷۶ است، نه ۸۴، نه ۹۲ و نه ۹۶ اصلاح طلبان هم آن اصلاح طلبان نیستند، شرایط حاکم بر جامعه و شرایط حاکم بر گروههای فکری هم متفاوت شده است. قطعا شرایط خاص هر دورهای میطلبد که استراتژی خاص آن دوره را داشته باشند معمولا در مدیریت میگویند مدیریت اقتضائی به نظر من مسیر، مسیر ۱۴۰۰ خواهد بود.
*اصلاح طلبان چه تغییری کردند؟
همه گروهها در گذر زمان پختگیهایی پیدا میکنند، بعضا بازیگران صحنه عوض میشوند و طبعاً سلایق فردی آنان در اتخاذ تصمیمها موثر است و حتی موقعیت و جایگاه اجتماعی گروه تغییر میکند. اصولا شرایط متعددی هستند که اثر میگذارند.
*مثلا آقای تاجیک یا آقای حجاریان میگویند اصلاح طلبان تغییر کردند، چون چسبندگی، میل و قدرتشان خیلی بیشتر شده و این چسبندگی را میخواهند به هر صورتی حفظ کنند حتی اینکه کاندیدای جریانات دیگر را به وسط بیاورند.
از ۷۶، ۸۰، و حتی ۹۲ و ۹۶ به اینطرف دیدگاهها و اظهار نظرات افراد هم عوض میشود. اینها هم اظهار نظرهائی هستند که ارائه شده اند. به نظر من ماخذ و مبنای اصلاح طلبی اندیشهای است که در اعماق جان ایرانیان و تاریخ ایران وجود دارد، از عباس میرزا گرفته تا امیر همیشه جاویدان «امیر کبیر»، تا نهضت مشروطه، تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ و سوابق گذشته آن و موفقیت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، به نظر من همیشه در تاریخ ایران اصلاح طلبی به عنوان یک خواست برجسته و تفکری سازنده میان ملت ما بوده و خودنمایی میکرده و البته فراز و فرودهای زیادی هم داشته، اما به نظر من اینگونه نیست که مردم این روحیه و سامان فرهنگی شان را کنار بگذارند.
لیکن در شرایط فعلی شاهد سرخوردگی جامعه و حتی سرخوردگی نخبگان هستیم همین است که عرض میکنم باید فارغ از اظهار نظرهای افراد مختلف، برای اصلاح طلبی به عنوان یک اندیشه، یک گفتمان کارآمدی تعریف کنیم چرا که این اظهار نظرها اظهار نظرهای در صحنه عمل و اجرا هستند و طبعاً بر روی سلایق و عملکرد افراد صورت میگیرند، ولی یک گفتمان کارآمد و اقدامات منتهی بر صلاح جامعه این سرخوردگیها را درمان و مرتفع میکند. یاس، نومیدی و سرخوردگی حتی یک نفر از آحاد مردم برای هر نظامی نباید مورد پذیرش و تحمل باشد چه برسد به سرخوردگی یک جامعه ازیک حاکمیت یک دولت و حتی یک حزب ویا جریانی که مدعی اصلاح امور مردم است. اگر یک دولت فراگیر کارآمد که اهل تعامل باشد، تنش زدا باشد، به خرد جمعی تکیه داشته باشد و به مردم اعتماد دهد که به هر حال خواستههای آنان برای یک زندگی شایسته ایرانی در انطباق با خواست تاریخی آنها را تامین خواهد کرد، میتواند سرخوردگیها را به امید، نشاط، مشارکت و شادابی تبدیل کند.
*بحث بازیگرانی که گفتید تغییر میکند، مثلا میتوان اینگونه برداشت کرد که جایگاه آقای خاتمی به عنوان بازیگردان اصلی جریان اصلاحات در این چند سال دستخوش تغییر شده؟ من این را به عنوان یک مخاطب بیرونی میگویم، این تغییر نگاه نسبت به جایگاه آقای خاتمی را به وضوح داریم میبینیم یعنی در بدنه اجتماعی شما این تغییر به وجود آمده، این تغییر بازیگران را میشود به آقای خاتمی...
منظورتان از تغییر نگاه چیست؟
*مثلا اینکه انتظار بدنه از آقای خاتمی آن چیزی نبود که در این چند سال دیدند. مثلا اگر شما یکسری آدم را به مجلس میفرستید و پشتوانه شما مردم رای میدهند، انتظارشان از مجلس چیزی نبود که داشتند یا مثلا اگر ما داریم ازآقای روحانی حمایت میکنیم انتظاری نیست که شما یک گوشه بنشینید و سال آخر انتقاد کنید، شما میتوانستید کنار دولت بایستید و مطالبات را مطرح کنید. منظورم این است که این نگاه از آقای خاتمی شروع میشود و این انتقادهایی که وجود دارد به کل تشکیلات شما میرسد. آقای خاتمی الان میگوید من اگر تکرار کنم واقعا تاثیر قبل را ندارد و این جمله معنی داری برای کل جریان شما میباشد.
عرض کردم که گذر زمان روی خیلی از موارد اثر میگذارد چه در مورد میزان نفوذ اشخاص چه در مورد نحوه اظهار نظر اشخاص و چه در مورد پختگی آن گروه فکری و چه در مورد جا به جایی افراد مؤثرو ضریب تاثیر آنان.
*من جواب صریح نگرفتم که جایگاه آقای خاتمی در این چند سال تغییر کرده یا نکرده یا اصلا نیاز است لیدری جریان اصلاحات به مرحله اصلاح برسد یا خیر؟
آقای خاتمی فردی است که به دلیل ویژگیهای خاص، اصالت خانواده، سوابقشان در انقلاب و عملکرد موفق دو دوره ریاست جمهوری از احترام خاصی در میان مردم برخوردارند. در مقاطع مختلف وارد عرصههای مختلف تصمیم گیری شدند و اثر گذارهم بودند.
بیشتر بخوانید: منتظر ورود کدام چهرهها به ستاد انتخابات ۱۴۰۰ باشیم؟
به نظر میرسد آفتی که اصلاح طلبان با آن مواجه هستند عدم بازتولید نیروهای جدید به منظور تامین کادر رهبری در اصلاح طلبان است. این را قبول ندارید؟
یکی از مشکلات امروز کشور این است که در ساختن نیروهای جدید و جوان چه در عرصههای سیاسی، چه در عرصههای اقتصادی و اجتماعی متاسفانه به دلیل گرفتاریهای خاصی که در این چند دهه مشخصا دهه ۶۰ و ۷۰ بوده کوتاهی شده است البته شاید نشود همه اینها را به گردن گرفتاریها انداخت قطعاً عدم توجههایی به هر دلیلی بوده، و درهر حال متاسفانه نیروهای جایگزین متناسب با آنچه که نیاز جامعه است در دسترس نیستند.
چرا؟
چرای آن شاید در حوصله این بحث نگنجد و دلایل متعددی دارد. کارشناسی به این قضیه نگاه کنید یکی از آنها میتواند گرفتاریهای بیش از اندازهای دوران جنگ و دهههای ۶۰ و ۷۰ باشد که فرصت تربیت نیرو نبوده. یکی دیگر از آنها میتواند این باشد که خیلی از مدیرها خودشان از بُعد تن به کار دادن با علاقه مندی کامل تن به کار دادند، ولی از نظر اطلاع و آگاهی از اصول مدیریتی که وظیفه هر مدیر برای تربیت نیرو برای آینده است را شاید فراموش کردند. عدم امکان فعالیتهای جدّی احزاب و NGO ها، برنامه محور نبودن دولتها و توسعه محور نبودن تصمیمات و ... میتوانند از جمله دلایل این اهمال باشند.
۸ سال دولت آقای احمدی نژاد را شما اصلاح طلبان کاملا کنار بودید و فرصت ۸ ساله فرصت کمی برای تربیت نیرو نبود. آیا بود؟
در آن ۸ سال ستون فقرات مدیریت کاملاً شکسته شد. حتی اگر به محوریتی غیر علمی و برنامه ریزی نشده به شکل سنتی تجربی انتقال مهارتهای مدیریتی از نسل قبلی به نسل منتقل میشد در آن دوره کاملاً از بین رفت، لیکن در آن دوره ۸ سال اصولا مدیران اصلاح طلب هیچ جا نبودند، هیچ کاری به آنها داده نشده بود و به قول شما کاملا کنار بودند یا بایستی میرفتند و کلاسهای آموزشی برقرار میکردند که حتی این امکان حداقلی هم به آنها داده نمیشد و یا اینکه علی القاعده بایستی تربیت نیرو در خود دستگاه انجام میگرفت؛ لذا اگر خردهای است، خرده بر این است که ما یک قطع جریان رشد مدیریتی از سال ۸۴ به بعد داشتیم آن هم به مدت ۸ سال که خسارات جبران ناپذیری در پی داشت.
*در جریان اصلاحات شورای عالی سیاست گذاری را داشتیم که با همه کارکردهای مثبت و منفی منحل شد و نهاد اجماع ساز را تشکیل دادید که البته این نهاد از لحاظ ساختاری تفاوت چندانی با شورایعالی ندارد، تفاوت اصلی که دیده میشود لیدر و هِد این نهاد بود که از آقای عارف به آقای بهزاد نبوی رسید. الان هم منتقدانی مثل آقای خرازی که دارند در مورد نهاد اجماع ساز صحبت میکنند امیدشان به آقای نبوی است و معتقد هستند نقطه قوت این نهاد، آقای بهزاد نبوی است. فکر میکنید الان به صحنه آمدن آقای نبوی و حضورشان در این نهاد چقدر میتواند تاثیر گذار باشد که این طیف وسیع کاندیداهای اصلاحات را بتواند در لحظه آخر به ۱ کاندیدا برساند و اینکه آقای بهزاد نبوی چقدر نفوذ حاکمیتی میتواند داشته باشد که مثلا اگر لحظه آخر نیاز به رایزنی و نهادهای حاکمیتی شد از جایگاه آقای نبوی استفاده کنید.
در هر تشکیلاتی به جای نگاه به فرد، باید عناصر تشکیل دهنده آن تشکیلات را ببینیم. پتانسیل عناصر تشکیل دهنده را بسنجیم و توان هم افزائی آنان را ملاحضه کنیم. نهاد اجماع ساز به عنوان جانشین شورای عالی اصلاح طلبان مجموعهای از چندین حزب و چندین نفر شخص حقیقی از افراد شناخته شده جریان اصلاح طلبی است. باید این توقع را داشته باشیم که این جمع بتواند در جهت ایجاد یک اتحاد درون جریانی و از آن طرف هم ایجاد یک گرما و نشاط در فضای عمومی جامعه و گرایش در مردم برای حضور در انتخابات که امروز جزء ضروریتهای این نظام و جزء تاکیدات رهبری است، کار کنند. این امر فارغ از آمدن یا رفتن فردی در مدیریت این تشکیلات میباشد.
*شما چه پیامی از این رفتار آقای عارف که ساز و کار را قبول نکرده است و دارد مستقل پیش میرود، برداشت میکنید؟
تا جایی که من اطلاع دارم چنین چیزی نیست که ایشان ساز و کار را نپذیرفته باشد، یعنی من چنین چیزی را نشنیده ام ولیکن ایشان هم مانند سایر کاندیداهای احتمالی فعالیت میکنند.
*با شناختی که شما دارید ایشان میتواند یکی از گزینههای اصلیتان باشد؟
آقای عارف به عنوان شخصیتی شناخته شده و معتبر میتوانند یکی از گزینههای مطرح برای کاندیداتوری باشند.
*آقای عارف تنها کسی است که بلا تردید توسط شورای نگهبان تایید میشود. یعنی تنها کاندیدایی است که هیچ شبههای در مورد تایید صلاحیتش نیست.
من در شورای نگهبان نیستم که ببینم چگونه هستند.
*فکر میکنم برگ برنده آقای عارف در مقابل اصلاح طلبان همین است که من تاییدیه را میگیرم پس پشت من قرار بگیرید، شاید رئیس جمهور شدم. بدنه رای ایشان را چگونه میبینید؟ فکر میکنید واقعا بدنه رای دارند؟ خود آقای عارف معتقد است که در سال ۹۲ رای داشت، ولی پشت پرده یک کارهایی کردند که مجبور شد کنار بکشد. به نظر میرسد الان با اعتماد به نفس بیشتری میگوید که من بدنه رای دارم که شاید به دلیل رای بالایی است که در انتخابات مجلس آوردند. آیا واقعا آقای عارف بدنه رای دارد؟
من در این خصوص نظر سنجی نکرده ام و برآوردی ندارم. اجازه دهید مقداری وضعیت روشنتر شود.
*آقای مهرعلیزاده کدام یک از کاندیداهایی که الان هستند میتواند برای جریان اصلاحات خطر باشد؟ منظورم کاندیدایی که بیاید و رئیس جمهور شود و دوباره اصلاح طلبان دچار آن انزوایی شوند که در دوره احمدی نژاد تجربه کردند. شما کدام یک از این کاندیداها را برای کلیت جریان اصلاحات خطر میدانید؟
تا کنون ۵۴ نفر کاندیدا شده اند، اینکه امتیاز دهیم که کدام خطر دارد و کدام خطر ندارد در حال حاضر قدری ناممکن است.
*مثلا جریان اصلاحات موافق کاندیدای نظامی نیست، این کانددیداهای نظامی که تا الان اسمشان مطرح است، اگرهر کدام از اینها رئیس جمهور شوند فکر میکنید میتوانند برای جریان شما خطر ساز باشند؟
سیاست یک بحث مهمی است که امام هم بر آن تاکید داشتند. علی القاعده مشی جمهوریت و نظامهای مردم سالار نیز در تمام دنیا این بوده که داوطلبان مدیریت کلان سیاسی از مسیرهای غیر نظامی و از کانال مردمی و احزاب وارد شوند و، اما خطر ساز بودن یا نبودن امری است که به شناخت مردم از جریانات و روندها و رای آنها بستگی دارد آن یک مطلب دیگری است که واقعا جای بحثش الان در اینجا نیست.
*کاندیداهای طیف تندرو چطور؟ مثلا اگر سعید جلیلی بخواهد به عنوان کاندیدای طیف تندرو بیاید، آیا میتواند برای جریان اصلاحات خطر باشد؟ منظور من این است که اصلاح طلبان به دوره انزوا برگردند.
تندروی در هر جایی و در هر اقدامی، امری مذموم و خسارت بار است. نمونه بارز و غیر قابل جبران آن را در دوره ۸۴ تا ۹۲ دیدیم. در کشور اصیل و بین مردم فرهیخته و متمدن ایران به ویژه در شرایط موجود که هزاران تهدید اعم از مشکلات اجتماعی و اقتصادی، مساله وحدت ملی و به ویژه مشکلات طاقت فرسای معیشتی مردم در داخل ایران و فشارهای بیرونی وجود دارند، تندروی سم مهلک است، تندروی دیگر در این مقطع تاریخی نه فقط به انزوای اصلاح طلبان و خارج شدن بیشتر نخبگان از عرصههای تصمیم سازی و مدیریت کشور منجر میشود بلکه آسیبهای جدی به کلیات نظام و حاکمیت وارد میکند.
*آقای مهرعلیزاده! چقدر از رفتارهای آقای احمدی نژاد را که دارید میبینید، به این معنی است که میخواهد برای ریاست جمهوری برگردد و این امیدواری را دارد که نظام در یک مشارکت بالا او را تایید صلاحیت کند، شما فکر میکنید نظام این ریسک را میپذیرد؟
فکر نمیکنم بزرگان نظام چنین اقدامی را بکنند. اگر ممکن است روی افراد نرویم.
*شما چقدر فکر میکنید انتخابات ۱۴۰۰ یک پدیده انتخاباتی داشته باشد؟
در هر انتخاباتی یا باید پیشرانهای انتخاباتی تقویت شوند و نقش آفرینی کنند یا اگر نباشد عناصر شگفتی ساز حاکم میشوند که همین پدیدهای است که شما میفرمایید. من امیدوار هستم اگر جناح اصولگرا هم همانند اصلاح طلبها یک گفتمان مردم پسند مبتنی بر منافع ملی نه مبتنی بر منافع گروهی، مبتنی بر شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و یک گفتمان مردم محور و توام با صداقت و پاک دستی و دلسوزی را ارائه نماید و بدین ترتیب پیشرانهای انتخابات تقویت شوند از این شگفتیها پیش نمیآید.
هیچ وقت بروز شگفتی و پدیده و امثال اینها به نفع یک حرکت مداوم توسعه محور در هیچ کشوری نبوده است؛ اگر بخواهیم در کشورمان یک توسعه پایدار داشته باشیم و یک حرکت توسعه محور مثل توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و به ویژه توسعه انسانی داشته باشیم بایستی بر اساس یک مسیر مشخصی گفتمان ها، احزاب، گروهها و پارادایمهای حاکم بر گروه سیاسی و حتی ریز پارادیمهای تشکیل دهنده پارادیمهای کلان تدوین و طراحی شوند و مردم را با آنها آشنا کنیم و بر اساس آن حرکت کنیم. در این نگاه فکر، اندیشه و برنامه و مسیر روشن و شفاف زندگی مردم مطرح است نه رئیس جمهور شدن یا نشدن یک یا چند نفر.
*شما فکر میکنید الان مردم به آن بلوغ فکری رسیده اند که اگر هر کاندیدایی با یک گفتمان وسط بیاید و یک کاندیدای دیگری هم با یک شعارهای معیشتی، یارانهای و اقتصادی وسط بیاید، واقعا گزینه مردم آن گفتمان باشد؟
چون فشار روی مردم خیلی زیاد بوده و هست اگر الان دوباره کسی مثل جریان سال ۸۴ بیاید و روی کسریهای زندگی مردم دست بگذارد و شعار بدهد و وعده عدد و رقم بدهد ممکن است مردم به آن سمت گرایش پیدا کنند. من برای همین میگویم که فضای رقابت انتخاباتی باید آنگونه باشد که اجازه ندهد چنین شرایطی پیش آید، این وظیفه هر دو جناح مؤثر در بسیج مردم برای رای دادن و حضور پیدا کردن است وگرنه جریان یا فردی که مانند گذشته اقدامات پوپولیستی و عوام فریبی را باب کند هم به کشور و هم به مردم خیانت کرده است.
انتخابات حداقلی مطمئن است؟ جای تردید دارد
بعضیها میگویند به نفع کشور است که به یک انتخابات با مشارکت محدود و نتیجه مطمئن برسیم. شما فکر میکنید این کار ممکن است و اگر ممکن باشد واقعا به سود کشور است؟
کلمه مطمئن و «نتیجه مطمئن» خیلی پربار است، اینکه با یک حداقلی میشود به یک انتخاب رسید؟ بله میشود، ولی این انتخاب را میتوان مطمئن نامید؟ بسیار جای تردید است باید ببینیم که چه کسی تعریف کرده است که مطمئن یعنی چی؟ یا مطمئن از نظر چه جمعی؟ در نظام مردم سالار و در جمهوری اسلامی اصل مردم هستند، با در نظر گرفتن این اصل، «مطمئن» را مردم تعریف و تعیین میکنند، با این فرض انتخاب حداقل، دیگر انتخاب مردم نیست و با انتخاب حداکثر میشود به «مطمئن» رسید چرا که مطمئن یعنی نتیجه انتخاب اکثریت مردم.
*فکر میکنم این مطمئن را شما از نگاه طیف تندرویی که...
نگاه من یک نگاه ملی و عام و جمهوری اسلامی است. در کشور ما مردم به میثاقی بنام قانون اساسی پایبندند و بر اساس آن مسلمانی حرکت میکنند، نفس میکشند و کار میکنند، پس «مطمئن» یعنی نتیجه و حاصل اعتماد و نظر مردم. در این صورت هرچه مردم بیشتر حضور داشته باشند درجه اطمینان آن انتخاب بیشتر است وگرنه اگر فرد یا گروهی مشخصات و ویژگیهایی در مورد فرد مطمئن تعریف کند و طوری عمل کند که با یک حداقلی به آن برسد قدر مسلّم این انتخاب، انتخاب مطمئن نیست.
*آقای مهرعلیزاده با همین تحلیلی که از مردم دارید فکر میکنید آن گفتمانی که برای انتخابات میآید اگر گفتمان اقتصاد محور باشد بیشتر خریدار دارد یا گفتمانهایی مثل توسعه داخلی یا گفتمانهای دیپلماتیک باشد؟ شما فکر میکنید مثلا کاندیدای اصلاح طلب باید روی کدام یک از این گفتمانها سوار شوند؟
من فکر میکنم امروز به لحاظ شرایط اقتصادی موجود و فقر و تنگدستی و مشکلات معیشتی مردم گفتمان اقتصاد محور گفتمانی است که مردم بیشتر به آن میگروند، منتهی باید این را در نظر بگیریم که نبایستی گفتمان اقتصاد محور هم فقط به یک سری وعدههای زودگذر و کم عمق تامین معیشت روزمره مردم محدود شود بلکه باید به عزت مردم، زندگی درخور و شایسته ایرانی مردم حضور مردم در عرصههای تولید و اقتصاد به ویژه اشتغال و ایجاد روند پایدار رشد اقتصادی و سطح برخورداری مردم و نیز مشارکت مردم در همه عرصههای اجتماعی و سیاسی و همینطور مشخصا مبارزه با بعضی از پدیدههای زشتی مثل دروغ و تملق و ریا و حاکم کردن شرایطی که گردش نخبگان و به ویژه دانشگاهیان در عرصههای تصمیم سازی؛ توجه جدی داشته باشد.
چرا که این امور باید به عنوان عوامل پشتیبان عملی و تضمینی آن گفتمان اقتصادی باشد، وگرنه اگر گفتمان اقتصادی به عنوان توزیع فقر مطرح باشد. همانند مواد مخدّری است که جامعه را بیش از پیش به انحطاط اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی میکشاند چه بسا عدهای بخواهند با دو شعار جامعه پسند فساد ستیزی و رانت ستیزی گوی سبقت را از رقیب بربایند، ولی مردم این موضوع را خوب درک میکنند که این دو شعار زیبا به دور از داشتن برنامههای عملیاتی توسعه نمیتوانند برای اقتصاد و معیشت مردم آینده بسازند امروز جامعه ما بیشتر نیاز به داشتن یکسری برنامهها و حرکتهای دارای پتانسیل توسعه پایدار و طراحی و عملیاتی نمودن مسیر توسعه پایدار دارد که اگر اینها را داشته باشیم یک رویکرد اقتصادی همراه با یک تضمین توسعه پایدار برای مردم خواهیم داشت.
*فکر میکنید اگر الان به مردم بگوییم که ما در مسیر توسعه پایدار باید یارانه هایتان را قطع کنیم و یکسری جراحیهای اقتصادی را شروع کنیم، آیا این جامعه پذیرا هست یا به سمت اعتراض پیش میرود؟
خیر پذیرا نیست و نباید هم باشد و در گفتمانی که بنده اشاره میکنم نیز چنین مطلبی عنوان نخواهد شد من به عنوان فردی که هم کار اقتصادی کرده ام و هم رشته ام مهندسی اقتصاد بوده، یک زمانی با این روش توزیع یارانههای نقدی مخالف بودم چرا که اعتقاد داشتم هم عزّت مردم از آنها گرفته میشود و هم اینکه این کار نوعی خدعه است که پول مردم را به مقدار زیادی به صورت غیر مستقیم از آنان بگیرند و بخش کمی از آن را با صف و... منّت به خودشان بدهند.
چون میدانستم همین وضعیت پیش میآید که ۴۵ هزارتومان به حساب مردم واریز میشود، ولی ۴۵۰ هزار تومان از جیب مردم بیرون کشیده میشود. یک روزی ۴۵ هزارتومان شاید میتوانست نه یک ماه بلکه فقط یک روز معیشت یک فرد را تامین کند، الان ۴۵ هزارتومان یک وعده غذای یک نفر را هم نمیتواند تامین کند، میدانید که در حال حاضر بیش از ۴۲ هزار میلیارد تومان در سال یارانه نقدی پرداخت میشود اگر در این بیش از سه دوره ریاست جمهوری که این مبالغ پرداخت میشود اگر این پول صرف ایجاد اشتغال میشد، چند میلیون نفر از جوانان مشغول به کار شده بودند و الان دستشان به طرف دولت دراز نبود؟ و عزت شان حفظ میشد؟
یارانه نقدی باید چند برابر شود. ولی الان در اثر بی برنامه گیهای اقتصادی از جمله آن اقدام به شرایطی رسیده ایم که علی رغم این معایب یارانهها حتما باید ادامه داشته باشند و حتی برای دهکهای پایین باید چند برابر پرداخت شود چرا که فقر فاحش را به عینه میبینیم، بعضیها میگویند ۶۰ میلیون نفر زیر خط فقر هستند و بعضیها میگویند ۷۰ درصد یا ۷ دهک زیر خط فقر هستند. من برای اینکه بتوانم عدد صحیحی بگویم بر اساس مطالعات خودم باید بگویم که اقلا ۵۰ درصد مردم زیر خط فقر هستند.
در این شرایط قطع یارانهها اصلا به صلاح نیست و ما تا زمانی که بتوانیم به یک روند مثبت رشد اقتصادی برسیم و اشتغالی برای جوانان فراهم کنیم، تولید را احیا و تقویت کنیم و وضعیت معیشتی را بهبود ببخشیم، تا آن زمان باید یارانهها را به دهکهای پایین چند برابر بدهیم، آنچه که در قانون بودجه ۱۴۰۰ آمده، خود مجلسیها در بحثی که داشتند میگفتند بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ هزار میلیارد تومان کسری داریم عدد و رقمهای ظاهری گذاشته اند تا درآمد و هزینه را بالانس کنند، اما مطالعات من و تجربه عدد و رقم سالهای ۱۳۹۹ و مقایسه آن با امروز (از نظر درآمدهای دولت)، نشان میدهد که اقلا حدودا ۵۰۰ هزار میلیارد تومان یعنی (از هزار و بیست هزار میلیارد تومانی که کل بودجه کشور در سال ۱۴۰۰) یعنی نصف بودجه از همین ابتدا کسری است الان چقدر یارانه داده میشود؟
در سال ۴۲ هزار میلیارد تومان با فرض اینکه پرداخت یارانه به سه دهکهای بالا حذف شوند و به مبلغ یارانه دهکهای پایین اضافه شود، ما ناگزیر هستیم که سه یا چهار تای دیگر از این ۴۲ هزار میلیارد را بگذاریم و از هرکجایی که میخواهیم آن ۵۰۰ هزار میلیارد کسری بودجه را تامین کنیم، این سه چهار تا ۴۲ هزار میلیارد دیگر را هم تامین کنیم و در دهکهای پایین این میزان یارانه را سه چهار برابر کنیم تا مردم حداقلی از درآمد را داشته باشند و از گرسنگی نمیرند همزمان باید تمام تلاشمان را بکنیم که راه تولید و صادرات را باز کنیم و کار ایجاد کنیم تا وضع معیشت مردم به طور طبیعی و به صورت ماندگار بهبود پیدا کند.
همین شعاری که امسال مقام معظم رهبری برای سال معین کردند «تولید، پشتیبانی و مانع زدایی» مانع زدایی راه حلهای مشخصی دارد. با آن راه حلها در ۱ سال اول، حداقل تولیدات و ظرفیتها متوقف راه اندازی مجدد میشوند و اشتغالهای از دست رفته دوباره احیا میشوند و از سال بعد تولیدات جدید و بازارهای جدید و افتادن روی غلطک صحیح اقتصادی به نحوی که درآمدهای کشور در کلان و خرد پاسخگوی هزینهها باشد. تولید تنها کلید رفع مشکلات معیشتی، بیکاری ها، تنگ دستیها و حفظ ارزش پول ملی است و بتوانیم صادرات به کشورهای همسایه مان را داشته باشیم.
مسئله بعدی اینست که برای تامین کسری بودجه راه حلهای مشخص موجود است منتهی متاسفانه، چون با مطلب، تخصصی برخورد نشده است در محافل مختلف چه آنجاهایی که تصمیم سازی میکنند و چه آنجاهایی که تصمیم گیری میکنند هیجان و ناآگاهی باعث اتخاذ سیاستهای غلط شده است. اگر با برنامه و براساس منطق و علم حرکت شود هم جلوی رانت و فساد گرفته میشود و هم میشود تامین کسری بودجه ۵۰۰ هزار میلیاردی را داشت؛ بنابراین یک گفتمان اقتصادی صحیح و عقلانی و منطبق با واقعیتهای جامعه نه گفتمان فریب کارانه، شرایط را برای یک توسعه پایدار از بُعد اقتصادی و خلاص کردن مردم از این وضعیت اسفبار فراهم خواهد کرد.
*آقای دکتر یک راه حل آن میتواند رابطه با امریکا باشد؟
مشکلات را بایستی حل کرد؛ به هر نحوی اعم از اقدامات توسعهای در داخل و به جریان انداختن پتانسیلها و ظرفیتهای تولید کشور و مذاکره و یا هر اقدام دیگری تا زندگی عزتمند و شرافتمندانه شایسته ایران و ایرانی برای مردم فراهم شود.