رویداد۲۴مهلت ثبنام تمام و فضای انتخاباتی کشور در انتظار اعلام داوطلبان نهایی حاضر در سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری است. وعدهها و شعارهای اقتصادی یکی از بخشهای اصلی سخنرانیهای نامزدهای انتخاباتی پس از ثبت نام در انتخابات بود. لاریجانی گفت که عرصه اقتصاد نه پادگان است و نه دادگاه که با دستور و تشر اداره شود، در مقابل محسن رضایی پاسخ لاریجانی را داد و گفت که اقتصاد عرصه فلسفه بافی نیست، اقتصاد علم است که با دخالت دولتمردان ما آسیب جدی دیده است. اقتصاد ایران دانش اقتصادی میخواهد.
در این گزارش به سراغ محسن رضایی، کاندیدای اصولگرای ریاستجمهوری رفتهایم و بررسی کردهایم که وی چقدر آنطور که میگوید و ادعا میکند برنامه اقتصادی و دانش اقتصادی دارد.
پیشتر در سلسله گزارشهای مشابهی، برنامهها و وعدههای اقتصادی دیگر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را بررس کردیم. یکی از این افراد سعید محمد بود که در گزارشی با عنوان برنامه اقتصادی سعید محمد برای تشکیل دولت چیست؟ بر پایه سخنان و مصاحبهها و همچنین سابقه فعالیتهای سعید محمد، برنامههای اقتصادی او در موضوعات قیمت بنزین، یارانه و قیمت مسکن را بررسی کردیم.
محسن رضایی یک بار دیگر برای انتخابات ریاست جمهوری آمده تا به گفته خود اقتصاد ایران را سامان دهد. او در آخرین روز مهلت ثبت نام داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری به وزارت کشور رفت و در توضیج دلیل خود برای ثبتنام دوباره، گفت: «اگر مشکل اقتصادی را حل میکردند من هیچ گاه به صحنه نمیآمدم.»
بیشتر بخوانید:۶ نکته درباره ثبت نام رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰/ هرکس در انتخابات شکایتی دارد، به رئیسی مراجعه کند!
اما خود این کاندیدا چقدر بر دانش اقتصادی سوار است و در صورت تشکیل دولت تیم اقتصادی او چه کسانی هستند؟
شاید میان کاندیداهای این دور انتخابات، هیچکس بهاندازه محسن رضایی مستندات کافی و لازم برای بررسی برنامههای اقتصادی ندارد، دهها مصاحبه و مناظره انتخاباتی از او در آرشیو رسانهها موجود است و بهمدد حضور همیشگی خود در صف کاندیداهای ریاست جمهوری از هر کاندیدای تازه به صحنه آمده، بیشتر درباره دولت دلخواهش حرف زده است.
درعین حال اگر در میان همین مصاحبهها گشت و گذاری بزنیم، متوجه میشویم برای محسن رضایی چندان اهمیتی ندارد اقتصاد ایران در کدام نقطه تاریخی ایستاده، دهه ۸۰ یا ۹۰ یا سال ۱۴۰۰ برای او فرقی ندارد که بخواهد حرفهای متفاوتی بزند و برنامههایش را با واقعیتهای اقتصادی روز پیوند زند؛ محسن رضایی همواره یک کانون محوری را برای برنامه اقتصادی خود دارد: شورش علیه واردات هرگونه کالا و اندیشه و تکیه بر قوای نظامی.
بنابراین، احتمالا کمتر کسی بتواند در مواضع اقتصادی محسن رضایی نقطه جدیدی پیدا کند، اما خود محسن رضایی همچین اعتقادی ندارد و میگوید نسبت به گذشته آمادهتر است و حضور متفاوتتری نسبت به ادوار پیشین دارد، تا جایی که گفته: «برنامهام برای حل مشکلات مفصل است. این برنامه در انتخابات ۹۲ حدود سه هزار و خوردهای صفحه شده بود و الان حدود ۱۰ هزار صفحه است.» رضایی مدعی شده که این برنامه ۱۰ هزار صفحهایش آنقدر مفید است که «در یک دولت مردمی؛ چه ما باشیم و چه هر کس دیگر این برنامه اجرا خواهد شد.»
محسن رضایی را یک نظامی میدانند، فرماندهی در دوران جنگ هشت ساله اولین سابقه اجرایی اوست. اما از سال ۱۳۷۸ که برای اولین بار خود را در معرض انتخاب مردم گذاشت - انتخابات مجلس ششم - تا سالهای ۸۴ با شعار «دولت عشق» که دو روز مانده به انتخابات کنارهگیری کرد، در ۸۸ با شعار «دولت ائتلافی» که تنها ۶۸۰ هزار رای به دست آورد و سوم شد و در سال ۹۲ با شعار «دولت فراگیر و جامعه امید» که باز هم ناکام ماند، همواره به عنوان یک تئوریسین اقتصادی به معرفی خود پرداخته، اما تاکنون برای کسی برنامهها و ادعاهای اقتصادی محسن رضایی چندان واضح و روشن نشده است.
محسن رضایی در تشریح برنامههای اقتصادی خود میگوید که «اقتصاد ایران یک درد بزرگ تاریخی است» و میخواهد برای درمان این درد بزرگ دست به اصلاحات گسترده بزند. اما اولین سوال برای کارشناسان اقتصادی این است که محسن رضایی چطور وعده اصلاحات گسترده اقتصادی میدهد، وقتی خودش جزو بزرگترن «دلواپسان» تصویب مصوبههای مربوط به کنوانسیون الحاق به FATF بوده، چطور میخواهد اقتصاد را اصلاح کند وقتی که حضور ایران در لیست سیاه FATF یکی از بزرگترین عوامل اختلال روابط بانکی ایران با حامعه جهانی است و او تلاش میکند ایران برای خروج از این لیست سیاه اقدامی انجام ندهد.
محسن رضایی با کنایه به «کلید حسن روحانی» گفته، «وقتی کلید را بالا بردند من میدانستم این کلید برای باز کردن قفلهای داخلی نیست. کشور را دو قفله کردند.»
اما در مقابل نقدی که رضایی به دولت روحانی دارد، در میان سخنانش در تشریح برنامههای اقتصادی، ما در واقع برنامهای نمیبینیم و رضایی به گفتن یکسری کلیات و ضرورتها که در اقتصاد مچالهشده از تحریم و رکود فعلی ایران شبیه رویاست، اکتفا کرده است.
بهعنوان مثال رضایی از ایجاد اشتغال و حل بحران بیکاری زیاد حرف زده، اما سخنان او نه برنامههای اقتصادی بلکه گزارههای کلی مانند «برای تمامی معلمان خانه میسازیم، هیچ معلمی بدون خانه نخواهد بود.»، «در دولت من یکنفر هم بیکار نمیماند.» اکتفا کرده است.
رضایی در پاسخ به اینکه چگونه اینها میتواند محقق شود، مدام تکرار کرده است: «همه چیز شدنی است، ما میتوانیم. برنامههایش را داریم.»، اما گویا این برنامهها هنوز در ذهن یا در خانه محسن رضایی محفوظ است و قرار نیست ما بفهمیم چطور و از چه راه و با چه بودجهای یک رییسجمهور در ایران میتواند همه مردم را خانهدار کند و از بیکاری نجات دهد. آن هم در دورهای که قیمتهای مسکن سر به فلک کشیده و به گواه آمارها یک مزدبگیر با حداقل حقوق، بیش از ۷۰ سال طول میکشد، تا خانهدار شود.
آیا محسن رضایی چوب جادویی دارد که این ۷۰ سال را میتواند با رییسجمهور شدن به ۴ سال تبدیل کند و طی ۴ سال ریاست او تمامی مردم خانهدار شوند؟ آیا اساسا در ساختار بخش مسکن که از قیمتگذاری تا ساخت و ساز آن طی دهههای اخیر تماما به دست بازار سپرده شده و هزاران پرونده فساد شهرداریهای در شهرفروشی موجود است، تحقق چنین وعدهای شدنی است؟ در چنین ساختاری چگونه به ناگهان یک رییس جمهور، یکتنه میتواند کل این بخش را به نفع مردم برگرداند و همه را صاحب خانه کند؟ تا زمانی که رضایی یا هرکاندیدای دیگری نتواند نقشه راه دقیق اصلاح ساختاری را ارائه دهد، پاسخ تمامی این سوالات یک خیر قاطع خواهد بود.
تناقضات شعارهای رضایی با واقعیت و حرفهای خودش بیانتهاست. رضایی در جایی میگوید: «خانهداری را تبدیل به شغل میکنیم و دولت مردمی باید به بانوانی که هم در بیرون از خانه شاغل هستند و هم داخل خانه، خانهداری میکنند حقوق بدهد.» اما در یک مصاحبه دیگر خواهان پیوند صنعت و خانهها میشود و میگوید: «تصور کنید در یک شهرک صنعتی دو کارخانه لوازم خانگی وجود داشته باشد، قطعات مورد نیاز این کارخانهها میتواند در منازل مردم تولید شود، زندگی مردم اینگونه با صنعت ارتباط پیدا میکند؛ بنابراین اولین تخصصی که باید حل شود گسست بین زندگی مردم با صنعت است.» یعنی محسن رضایی از یک طرف میخواهد خانهداری را تبدیل به یک شغل با دستمزد از جیب دولت کند و از سوی دیگر میخواهد زنان را تبدیل به کارگران خانگی بنگاههای تولیدی کند که قطعات مورد نیاز کارخانهها را در منازل تولید کنند و از خانهها یک کارخانه تمام عیار بسازد.
محسن رضایی در یک مصاحبه دیگر، آرا خود درباره خصوصیسازی را تشریح کرده، آنطور که از صحبتهای رضایی برمیآید، او با خصوصیسازی مخالف نیست اما میخواهد «به روشهای غلط و رانتخواری در خصوصی سازی پایان دهد.»، اما اینکه چگونه باز هم رضایی توضیحی نداده و در مقابل از پیادهسازی الگوی نظامیگری مورد علاقهاش در بخش تولید سخن گفته است.
او تلاش میکند ابتدای هر صحبتی تاکید کند: «اقتصاد مردمی را شکل خواهیم داد.»، اما روشهای اقتصاد مردمی او در نوع خود جالب است. بهعنوان مثال به این اظهار نظر او برای نجات بخش تولید توجه کنید: «من قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دانشکده علم وصنعت مهندسی مکانیک میخواندم و در کارخانه ارج در جاده قدیم کرج هم کار میکردم؛ با صنعت آشنا بودم. بهدلیل کمبود مهمات و تجهیزات جنگی تصمیم گرفتیم صنعت ایران باید دو منظوره باشد؛ هم کالا و خدمات مصرفی و هم کالا و خدمات نظامی را تولید کند. ما میتوانیم از یک کارخانه هم پوشاک تولید کنیم هم لباس نظامی و هم بعضاً میشود تفنگ و خمپاره هم درست کرد. ما سال آخر جنگ آمدیم خیلی از کارخانجاتی که کار عادی میکردند مثلاً مایحتاج مردم را تولید میکردند را با اضافه کردن چند خط تولید جدید، مثلاً وارد مدار تولید خمپاره کردیم مانند یک کارخانجات در اراک.»
براساس این سخنان، شیوه تولید موردعلاقه و انتخابی محسن رضایی، تولید به دو منظور است: خدمات مصرفی و خدمات نظامی؛ آموزهای که البته به خوبی برگرفته از خاستگاه اصلی رضایی یعنی سپاه پاسداران و نشان از رویکرد این جریان برای سهیم شدن در اقتصاد کشور دارد. میراثی که از هاشمی رفسنجانی تا کنون باقی مانده؛ زمانی که بعد از پایان جنگ در دوران سازندگی تلاش کرده تسلیحات نظامی را به اقتصاد گره بزند و سپاه و وزارت اطلاعات را وارد پروژههای عمرانی و کار اقتصادی کرد. به گفته بسیاری از کارشناسان اقتصادی آغاز این فعالیتهای عمرانی و اقتصادی، یکی از نقطههای اصلی ورود سپاه به اقتصاد بود و طی سالهای بعد «استفاده از ظرفیت نیروهای مسلح برای سازندگی و اقتصاد» تا جایی پیش رفت و بزرگ شد که اکنون گفته میشود سپاه سهمی بالای ۷۰ درصد در اقتصاد ایران دارد.
این رویکرد رضایی زمانی روشنتر میشود که این اظهارات را کنار صحبتهای دیگرش میگذاریم. محسن رضایی در سخنرانی دیگری بحران وابستگی اقتصاد ایران به واردات را نه در واردات کالا بلکه در واردات اندیشه دانسته است. او گفته: «واردات کشور ما در صد سال اخیر واردات کالاها نبوده و واردات فکر و اندیشههای غربی به ایران بوده است و این واردات همانطور که در بحث کالاها و تولیدات ملی ما را سوزاند، رویش اندیشههای داخلی را سوزاند.»
روحیه نظامیگری محسن رضایی در جای جای سخنانش به وضوح مشخص است؛ از تاکید او بر تولید نظامی در کنار تولید اقتصادی گرفته تا تمایل او برای تثبیت جریان نظامی در اقتصاد ایران.
این نظرات گرچه در باطن اقتصاد ایران موجود است اما تاکنون شانس این را نداشته که تا این حد به وضوح وارد قوه مجریه و در اختیار رییسجمهور کشور قرار بگیرد، اما حالا با صف طولانی نظامیهای حاضر در لیست کاندیداهای ریاست جمهوری میتوان احتمال داد که این رویکرد چطور میتواند رسمیت و تثبیت پیدا کند؛ حالا آن رییس جمهور محسن رضایی کماقبال باشد یا دیگر کاندیداهای نظامی مانند سعید محمد، رستم قاسمی یا حسین دهقان، همگی در یک فصل مشترک هستند؛ بزرگترشدن سهم جریان نظامی در اداره کشور.