رویداد۲۴- با منع محمود احمدینژاد برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری توسط مقام معظم رهبری از گوشه و کنار خبر میرسد که احمدینژادی ها به دنبال تصاحب صندلیهای شورای شهر و در نهایت انتخاب احمدینژاد به عنوان شهردار تهران هستند.
به گزارش
رویداد۲۴، این در حالی است که با توجه به اتفاقات رخ داده در دوران شهرداری محمدباقر قالیباف و از همه مهمتر افشای فروش املاک نجومی به برخی افراد خاص حضور مجدد قالیباف در شهرداری تهران بسیار بعید و دور از ذهن به نظر میرسد.
از سوی دیگر با مروری بر رسانههای نزدیک به احمدینژاد و جریان موسوم به انحرافی به خوبی به این نتیجه میرسیم که تخریبها علیه شهردار تهران به صورت زنجیرهای ادامه دارد.
تخریبهایی که از قبل از انتخابات مجلس نهم رسما آغازشد و با وقوع حادثه مترو شدت یافت تا به این ترتیب راه را برای ورود محمود احمدینژاد به ساختمان شهرداری تهران در صورن شکست پروژه انتخابات ریاست جمهوری باز کند.
به نظر میرسد ثمره هاشمی و زریبافان دو نفر از نزدیکان احمدینژاد هستند که در ماههای اخیر مدیریت پروژه تخریب محمدباقر قالیباف را برعهده گرفتهاند. احمدینژاد هم اکنون به مانند بازیگردان صفحه شطرنجی است که هیچگونه حرکتی نمیکند و تنها به نظاره صحنه بازی نشسته است. در نتیجه رقبا نمیدانند در ذهن این بازیگردان چه میگذرد.
بازی نکردن،خلاف قاعده بازی شطرنج است اما وی به این بیقانونی تن میدهد که به اهداف بلند خود دست پیدا کند.
با این وجود در شرایط کنونی احمدینژاد به دنبال یک تریبون رسمی است تا از طریق آن اهداف خود را برای افکارعمومی تئوریزه کند.
خاطره خوش او از شهرداری تهران و همچنین شائبهها و شایعههای پیرامون محمدباقر قالیباف نیز دست به دست هم داده تا او به دنبال حضور مجدد در شهرداری تهران باشد.
احمدینژاد با حضور در شهرداری تهران دو هدف عمده را دنبال خواهد کرد. نخست اینکه به صورت رسمی به سکوت سیاسی خود پایان می دهد وبه بسیاری از شایعههای پیرامون خود خاتمه دهد و دوم اینکه برای مقابله با مخالفان سیاسی خود صاحب یک تریبون رسمی شود تا بتواند از طریق این تریبون به رقبای سیاسی خود همآوردی کند.
آنگونه که از سرنوشت شهردارهای تهران بر میآید، نقش این سازمان در روند سیاسی آینده کشور در حال رشد است به گونهای که نه تنها پذیرش این منصب توسط چهرههای بنام سیاسی و اجرایی کشور از قبل راحتتر شده است، بلکه برخی این سمت را به مکانی مناسب برای نشان دادن توان و ایجاد فرصت برای خود میدانند.
از همین رو اهمیت انتخابات شورای شهر تهران نیز برای احزاب و گروههای سیاسی افزایش یافته است.
از سوی دیگر آینده سیاسی محمدباقر قالیباف نیز به شکلهای زیادی به دوران مدیریت وی در شهرداری تهران گره خورده است.
سالهای زیادی است که «محمدباقر قالیباف» را سیاستمداری در سودای ریاست جمهوری میشناسند،
سرداری که فرماندهی نیروی انتظامی و خدمت در لباس نظامی را 8 سال پیش به کناری نهاد و پا به ساختمان بهشت نهاد تا قدمهای سیاست ورزیاش را از این ساختمان و در این نقطه آغاز کند، تا شاید او نیز چون محمود احمدینژاد روزی از شهرداری تهران به ریاست جمهوری برسد.
انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و قالیبافی که بسیاری او را رییسجمهور بالفعل میدانستند، سودای سردار اما اینبار هم محقق نشد تا او باز هم چون سال 84 تنها نامزد شکست خورده انتخابات لقب بگیرد.
سردار بازمانده از پاستور اما گویی این روزها باید از بهشت نیز رخت بربندد و پا در مسیری دیگر بگذارد.
او که در دو انتخابات پیشین شهرداری تهران مرد بیرقیب میدان بود و هربار با قاطعیت حکم شهرداری تهران را از اعضای شورای شهر گرفت، اینبار اوضاع چندان مطلوبی را پیش روی خود نمیبیند، رقبای اصولگرا و اصلاحطلب یکی پس از دیگری از راه میرسند تا سردار را از صندلی 8 ساله اش بردارند.
در یک سو اصلاحطلبانی که سرمست از پیروزی روحانی و حضور پایاپای شان با اصولگرایان در شورای شهر آنها را به فکر انتخاب شهرداری از جنس سیاسی خودشان انداخته و از سوی دیگر یاران و رفیقان دیروز قالیباف که از در ناسازگاری درآمده و دیگر چندان بر عهد همراهی و پشتیبانی از او نیستند.
این روزهایِ آخرِ قالیبافی که میخواست چون احمدینژاد از بهشت به پاستور برود از وجهی دیگر نیز شبیه مرد آرادانی روزهای دور شهرداری تهران شده است، همان روزهایی که احمدینژاد راه یافته به پاستور با برخی علامت سوالها درباره عملکرد مالیاش در شهرداری روبرو شد و گذشت 8 سال از آن روزها پاسخی برای این ابهامات داده نشد.
و این روزهای سردار مشهدی پایتخت نیز گویی با ابهاماتی از این نوع روبرو شده است. ابهامات نیز با اظهارات یکی از نمایندگان شورای شهر جدید تهران کلید خورد، آنجا که محسن سرخو به برخی قراردادهای شهرداری اشاره کرد و می گوید«شهردار تهران در این هشت سال از منابعی برای کارهای عمرانی استفاده کرده که در دوره هیچکدام از شهرداران جمهوری اسلامی و قبل از انقلاب سابقه ندارد؛ «فروش تراکم»، «فروش اراضی و املاک» و فروش سهم مشارکت ها. از سوی دیگر شهرداری تهران از قبل با هر سرمایه گذاری که شریک بوده است، بالای 90 درصد این مشارکت ها به فروش رسیده است و الان شهرداری، خالی از دارایی است.»
سرخو میگوید:« 80 درصد قراردادهای شهرداری در سال گذشته از طریق مناقصه عمومی انجام نشده است. نه تنها هشتاد درصد قراردادها بدون مناقصه و تشریفات معمول بوده است، بلکه تخلفات دیگری را نیز به آقای قالیباف ارائه نموده ایم، ولی هنوز پاسخی دریافت نکرده ایم.»
اسماعیل دوستی، دیگر عضو شورای چهارم نیز از وجود یک «مثلث بحران» در شهرداری تهران گفته که در هشت سال گذشته شکل گرفته است و اضلاع آن عبارتند از: بحران مالی، بحران حمل ونقل، ترافیک و بحران محیط زیست.
او می گوید« شورای سوم و شهردار فعلی حتما باید به صورت شفاف به مردم پاسخ دهند که در این سه حوزه چه کرده اند و چرا این میزان هزینه های مخدوش وجود دارد که یکی از اعضای اصولگرای شورا از هزار میلیارد تومان هزینه «فاقد» سخن گفته است؟ این بی انضباطی مالی سبب شده بدهی که شهرداری تهران امروز با آن دست به گریبان است چندین برابر شهرداران گذشته باشد.به عنوان نمونه یک میلیارد یورو فاینانس با نرخ هر یورو دوهزارو400تومان و همچنین هزار میلیارد تومان وام از بانک شهر برای پرداخت به پیمانکارانی گرفته شده که «صورت وضعیت قطعی» دارند. خود شهرداری تهران ضامن دریافت این وام شده و در سررسید باید پرداخت می شده است.»
مروری بر عملکرد شهرداری تهران به عنوان یکی از مهمترین نهادها و مراکز مرتبط با شهروندان حکایت از آن دارد که این نهاد همواره محلی برای بروز برخی تخلفات، رانت و... بوده است. مطرح شدن چندین باره پرونده های مالی درخصوص شهرداران سال های اخیر تهران از کرباسچی و اولویری تا احمدی نژاد و قالیباف به خوبی گویای آن است که نهادهای ناظر و در راس آن شورای شهر به وظیفه قانونی خود در نظارت بر عملکرد شهرداری تهران عمل نکرده است و مهمترین دلیل را نیز باید رسوخ بیش از اندازه باندیگرایی و جناح گرایی در شورای شهر و شهرداری تهران دانست.
اینکه بعد از چند سال یا بعد از پایان دوره هرکسی، یک از اعضای شورای شهر صحبت از تخلفات شهرداری می کند، نشان از عدم انجام وظیفه اعضای این شورا است.با تمام این اوصاف باید منتظر ماند و دید که آیا احمدی نژاد دوباره بر صندلی شهرداری تهران تکیه خواهد زد؟ که البته این اتفاق شدنی است اگر اصلاح طلبان و اعتدالگرایان برای حضور پرقدرت در انتخابات شورای شهر جدیتی از خود نشان ندهند و به یک اتحاد حداکثری دست پیدا نکنند.
احمدی نژاد با عملکردش که در شهرداری تهران و چه در 8 سال دوران ریاست جمهوری نشان داد که یک تهدید جدی است و می تواند پایتخت و کشور تا مرکز کانون بحران هدایت کند. بر این اساس ضروری است که برای دفع این تهدید فکری عاجل کرد.