رویداد۲۴ علیرضا نجفی: انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری در ایران، نقطه عطفی در رخدادهای سیاسی پس از انقلاب بود. اغلب منتخبان دهه شصت از حمایت آیت الله خمینی برخوردار بودند. اگر حمایت آیت الله خمینی نبود، بنی صدر هیچ گاه رئیس جمهور نمیشد. حتی زمانی که بنی صدر میخواست برای انتخابات ثبت نام کند، به دیدار امام خمینی رفت و در برگشت از آن دیدار کاندیداتوری خود را اعلام کرد تا این پیام را به همه برساند که نظر امام درباره نامزدی او مثبت است.
عزل و نصب مقامات اجرایی و سیاسی در کشور با نظر آیت الله خمینی صورت میگرفت. اگر وی در یک سخنرانی از کسی ولو به صورت تلویحی حمایت میکرد، برگزیده شدن او امری قطعی بود. این امر نیز به علت پایگاه مردمی گسترده آیت الله خمینی بود.
در دهه هفتاد، آیت الله خامنهای به عنوان رهبر بعدی ایران به صورت مستقیم از کسی حمایت نمیکرد. در دهه هفتاد شرایط تغییر کرده بود. در انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری تعدادی کاندیدا شدند، ولی به زودی دوگانهای میان نماینده راستها یعنی ناطق نوری و نماینده چپها یعنی سیدمحمد خاتمی شکل گرفت.
محمد خاتمی سالها وزیر ارشاد بود و در دولت هاشمی رفسنجانی از مقام خود استعفا کرده بود چراکه با نظریه تهاجم فرهنگی و دخالتهای ایدئولوژیک در وزارت ارشاد مخالف بود. خاتمی با شعار اصلاحات در انتخابات حاضر شد و کسی تصور نمیکرد تایید شود. چرا که طیف راست حتی با وزیر فرهنگ بودن خاتمی مشکل داشت چه برسد به ریاست جمهوری او.
هاشمی رفسنجانی درباره این موضوع چنین مینویسد: «رهبری دو انتخاب دارند. یکی ایجاد رقابت جدی برای گرم بودن انتخابات و شرکت وسیع مردم، که ممکن است در این فرض، رئیسجمهور دلخواه از انتخابات بیرون نیاید و راه دیگر که به دنبال رقابت جدی نباشیم... رهبری باید یکی از این دو سیاست را برگزینند.»
بیشتر بخوانید: دولت مهندس بازرگان پیش از استعفا
به گزارش رویداد۲۴ برای پرشور شدن انتخابات صلاحیت خاتمی تایید شد. به ویژه با توجه به ناشناخته بودن وی گمان میرفت رقابت را به ناطق نوری واگذار کند. رهبری در دیدار با کارکنان صدا و سیما گفته بود: «مگر میشود به کسی نظر نداشت. من گمان نمیکنم کسی به قدر من، این آقایان نامزدها را بشناسد. من برخی را از دوران مبارزه و برخی دیگر را از آغاز پیروزی انقلاب میشناسم، بنابراین انتخاب اصلح امری طبیعی است.»
پس از این سخنان آیت الله مهدوی کنی با روزنامه ابرار مصاحبهای کرد و گفت حدس میزنیم نظر آقا، جناب ناطق نوری باشد. سردار رفیق دوست نیز در خاطراتش مینویسد «همه میدانستیم نظر مقام معظم رهبری آقای ناطق است.» جریان راست این سخنان رهبر انقلاب را تفسیر کردند و این رفتار باعث شد انصار حزب الله نیز از ناطق حمایت کنند.
آیتالله خزعلی بسیار پرحرارت میگفت «به حق سادات و اجدادشان قسم ناطق نوری بهتر است.» سیدمهدی طباطبایی در خاطراتش روایت کرده است: «به نقاط مختلف کشور سفر کردیم و علما را دعوت میکردیم که از آقای ناطق حمایت کنند. حتی حوزه علمیه هم وارد شد. آقای قرائتی در برنامههای تلویزیونی خودش اشارههایی داشت، آقای جوادی آملی هم در تیزر تلویزیونی به همراه چند تن دیگر از بزرگان برای تایید شخصیت آقای ناطق صحبت کرد، اما این یک کشتی بود که هرچه بیشتر به آن آویزان میشدیم، بیشتر غرق میشد. یعنی هر چهقدر به این کشتی وزنه آویزان میکردیم، سنگینتر میشد. من چند روز مانده بود به انتخابات متوجه این نکته شدم.»
اما با توجه به تحولات عظیم اجتماعی در جامعه و اقبال طبقه متوسط به دموکراسی و آزادی، محبوبیت خاتمی روز به روز بیشتر شد. حزب الله و روحانیت راستگرا از ناطق نوری حمایت کردند اما نهایتا سیدمحمد خاتمی با اکثریت آرا در انتخابات پیروز شد. تعدادی از راستگرایان حتی پس از انتخاب خاتمی نزد رهبری رفتند و خواستار ابطال انتخابات شدند، اما آیتالله خامنهای چنین موضوعی را نپذیرفت. بیست میلیون نفر از حدود سی میلیون شرکت کننده به خاتمی رای داده بودند و جامعه خواستار تغییر بود. آرای خاتمی حدود دو برابر منتخب دوره پیش بود و حدود ۴ میلیون رای بیش از کل مشارکت سال ۷۲ تنها به خاتمی رسید.
این یکی از بزرگترین شکستهای جریان راستگرا بود. هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ نوشته که احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، به او گفته «نیازی به تبلیغ زیاد و رقابت و وسعت حضور مردم در پای صندوقهای رای نیست.» و گفت «کاش این کار در انتخابات ریاستجمهوری سال ۷۶ هم نشده بود. کاش مردم نمیآمدند.»