دنیای امروز ما درگیر جنگهایی است که شاید نام و بزرگی “جهانی” را ندارد، اما بسیاری از آنها طولانی مدت، پرخسارت و نیابتی است.
ملیتهای مختلف در جنگهایی فرسنگها دور از سرزمین خود حضور دارند تا منافع آنی یا آتی ملت و یا حکومتی را تامین کنند. در این میان نقش “عکاسان” به عنوان “گزارشگران تصویری” و مستند جنگ، مهم و درخشان خواهد بود؛ زیرا بخشی از قضاوت مردمان حال و آینده و قضاوت تاریخ بر اساس همین تصاویرمیباشد.
مک کالین در سال ۱۹۳۵ در منطقه ای فقیرنشین واقع در شمال شهر لندن به دنیا آمد.او دوران کودکی اش را اغلب با بازی و تفریح در گوشه و کنار پارک فینزبری سپری کرد.
مک کالین مبتلا به خوانش پریشی بود اما در طراحی با دست، مهارت چشمگیری داشت ولی رویاهایش برای رفتن به مدرسه هنر در سن ۱۴ سالگی، وقتی پدرش در گذشت به عقب افتاد و همین رویداد باعث شد مک کالین مجبور به قبول مسئولیت نان آوری برای اهل خانه شود.
عکسهای او از ویتنام در روزنامههای مهم جهان از جمله ساندی تایمز و نیویورک تایمز به چاپ رسیدند. مک کالین که یک عکاس خود آموخته به شمار میرود، میگوید که رشته عکاسی را از برلین شروع کرده و هفت سال بعد در ویتنام فارغالتحصیل شده است.
دان مک کالین که یکی از معروفترین عکاسهای جنگ جهان است او جزو عکاسهای است هنوز دغدغه دارد درد بشریت برایش مهم است و با آنها همدردی میکند محتوای کارش بسیار مهم اند اما او در عکسهایش مهارتی باور نکردنی در ترکیب بندی و کادر بندی دارد.
مک کالین که بیش ار ۶۰ سال از فعالیت خودش را به عنوان عکاس به پوشش خبری جنگها ، انقلاب ها و بحرانهای انسانی در سراسر جهان گذرانده در هشتمین دهه عمرش هنوز عطش سیری ناپذیری برای بازگشت به چنین موضوعاتی را دارد.وهمین امر او را به شهر باستانی پالمیرا (تدمر) سوریه که چنگال داعش آزاد شده بود کشاند.
شاید این نگاه عکاسانه مک کالین به جهان را بتوان به دوران کودکی او نسبت داد دورانی که در فینزبری پارک یکی از محله های فقیر و خشن دهه ۵۰ لندن گذشت زندگی در همین محل باعث شد تا او به عنوان عکاس خبری کارش را آغاز کند عکاسی از یک باند خلافکار در لندن که در روزنامه آبزرور به چاپ رسید .
او در ادامه کار عکاسی اش باز هم به زادگاهش بازگشت و مجموعه ای از بی خانمان های لندن را عکاسی کرد که یکی از به یاد ماندنی ترین مجموعه عکسهای این دوران کاری مک کالین بود مجموعه ای که حاصل خیابان نگردی های طولانی او در زمستان سرد لندن و او درباره آن روزها چنین می گوید ( روزهای خوبی بود درپس هر پیج کوچه ای یک عکس به انتظارم نشسته بود )
عکس سربازی که در سال ۱۹۶۸ در جریان یکی از شدیدترین نبردهای در جنگ ویتنام عکاسی شده یک سرباز آمریکایی مات مبهوت از شدت ترس و فشار که مجبور به تحملش بود مک کالین میگوید ( از این سرباز چندین فریم عکاسی کردم اما او حتی پلک هم نزده) عکسی گویا از بلایی که جنگ بر سر انسانها میاورد.
پوشش تصویری جنگ داخلی در قبرس ، لبنان ، بنگلادش و بحران در کشورهای مثل کامبوج ، کنگو اشغال بخشی از برلین توسط ارتش سرخ و ساخت دیوار معروف برلین و همچنین جنگ میان ایران عراق از جمله مجموعه های کاری دان مک کالین است.
او در این عکسها بدون هیچ پرده پوشی چهره عریان جنگ را به نمایش میگذارد و ما را به عنوان بیننده به تعقیب آن وا میدارد مک گالین میگوید ( در قبرس بود که فهمیدم میتوانم تجربیات عاطفی دیگران را درک کنم با آنها در سکوت زندگی کنم و آن را به دیگران انتقال بدهم) .
مهار او در انتقال دقیق وضعیت سوژه عکاسی اش در کارهای او به خوبی دیده میشود و این مهارت در عکسهای که از بریتانیا چه از درگیری میان استقلال طلبان ایرلند شمالی و نیروهای دولتی و چه عکسهای که از زندگی روزانه مردم این کشور گرفته به نحوه بارزی خودش را نشان میدهد.
دان مک کالین میگوید : «عکاسی تنها فشار دادن یک دکمه نیست عکاسی تجربه بودن در آن مکان است من در عکسهایم نشان میدهم چه کسی هستم و چه چیزی را دیده ام » و این دقیقا همان چیزهای است که با دیدن عکسهایش درمیابیم.