رویداد۲۴ رایان حسینی: نخستین مناظره انتخابات ۱۴۰۰ روز شنبه برگزار شد و انتقادهای متعددی به خاطر نحوه برگزاری آن و شیوه طرح کردن سوالات بیان شد. فارغ از نقش صداوسیما و تلاش آنها برای خنثیکردن جدل احتمالی، موضوع مهم نقش کاندیدا در جریان مناظرات بود. ابراهیم رئیسی کاندیدای اصلی اصولگرایان بود و حمایتهای علیرضا زاکانی و قاضیزاده هاشمی از او همین نکته را میرساند.
سعید جلیلی نیز در مناظره اول نتوانست به عنوان «کارشناس اقتصاد» یا «کارشناس سیاست داخلی» خود را به مخاطبان معرفی کند و محسن رضایی نیز با همان ایده انتخابات قبلی در این دور مناظرات حاضر شد و بعید است به جز رای بخشی از قوم لُر که حامی او بودند، شانس ویژهای داشته باشد.
محسن مهرعلیزاده و عبدالناصر همتی هم در تلاش هستند با جذب رای اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در انتخابات کفه را سمت خود بچرخانند. در مناظره نخست جملات مهرعلیزاده بسیار در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد و کنایههای او درباره «مدرک تحصیلی ابراهیم رئیسی» و جابجایی مدام رئیسی که از آن با عنوان «سندروم پست بیقرار» یاد کرد، بسیار بازخورد داشت.
بیشتر بخوانید: تحلیل نخستین مناظره انتخابات ۱۴۰۰ / حمله همهجانبه به همتی در روز بیفروغ جلیلی
هرچقدر سعید جلیلی در مناظره نخست بلاتکلیف بود و نتوانست از تجریبات دولت در سایه استفاده کند و آن در جریان مناظرات به کار بگیرد، در مناظره دوم بهتر ظاهر شد و با نقدهای ساختاری توانست جایگاه خود را ارتقا دهد. مهمترین نقد جلیلی در مناظره دوم، درباره شیوه برگزاری آن بود که به زعم او مشابه «تست هوش از کاندیداها» بود در حالیکه شأن رئیس جمهور چنین کاری نیست.
اگرچه برنامه سیاستگذاران این بود که با این شیوه مناظره از جدلهای احتمالی بکاهند اما شیوهای که در پیش گرفته شد، صدای رقبا را در آورد. جلیلی در این بخش توضیح داد که بهتر بود یک موضوع مشخص محل بحث قرار بگیرد و کاندیداها درباره آن صحبت کنند و به این ترتیب مردم انتخاب کنند که برنامه کدام کاندیدا بهتر است و آن را انتخاب کنند.
بزرگترین نقد به جلیلی تا کنون این بوده که در ذهن مخاطب جایگاه کارشناسی ندارد اما او با این پیشنهاد تلاش داشت خود را چهرهای کارشناس نشان دهد که قرار است به ریشهها بپردازد.
در کنار این موضوع، جلیلی تلاش داشت دو رای مهم در جامعه را کسب کند؛ یکی رای «زنان» و دیگر رای «روستاییان»؛ چنانچه هم در صحبتهای ابتدایی روی زنان و روستاییان تکیه کرد و هم در جریان مناظرهها چندین بار تکرار کرد که برای این دو برنامه دارد.
چیزی حدود ۴۰ میلیون از جمعیت ایران را زنان تشکیل میدهند. چیزی حدود ۲۶ نفر جمعیت روستاییان و عشایر ایران هستند که البته بخشی از این دو با یکدیگر همپوشانی دارند بنابراین جلیلی روی این بدنه رای حساب کرده بود.
جملات محسن مهرعلیزاده بیش از هر کاندیدای دیگر در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. در مناظره اول «سواد رئیسی» و «سندروم پست بیقرار» هشتگهایی بودند که به نقل از مهرعلیزاده در شبکههای اجتماعی وایرال شدند. در مناظره دوم انتخابات ریاست جمهوری نیز مهرعلیزاده همان تکنیک را در پیش گرفته بود و جملاتی میگفت که بسیار در شبکههای اجتماعی استفاده میشد؛ چنانچه «صداوسیمای عشقی» و «پیامک وحشت» هشتگهایی بودند که بسیار استفاده شدند. مشکل مهرعلیزاده اما آنجا بود که این جملات نمیتوانست تغییری در جایگاه او ایجاد کند زیرا همچنان مشکل کمپین مهرعلیزاده این است که معلوم نیست کجای سیاست ایران قرار گرفته است.
معمولا رسم بر این است که کمپینهای سیاسی ابتدا «جایگاه یک برند سیاسی» مشخص میشود و بر پایه همان جایگاه، جملاتی استفاده شود که آن جایگاه ارتقا یابد. مثلا ابراهیم رئیسی با تکیه بر سابقه قضاوتش، تلاش دارد خود را «نماد عدالت» معرفی کند بنابراین جملاتی از قبیل اینکه «رقیب من فساد است» یا «عدالت باید میان همه جامعه برقرار شود» از زبان او بیان میشود یا از «عدالت آموزشی» و «متناسبسازی حقوق» سخن میگوید. البته این موضوع به آن معنا نیست که برند رئیسی هیچ مشکلی ندارد. اما درباره مهرعلیزاده مخاطب نمیتواند بگوید که او چه جایگاهی دارد. آیا قرار است بر پایه ایده اصلاحطلبی، مبلغ «آزادی و دموکراسی» باشد یا آنکه بر پایه سابقه فنی و تکنیکال خود «نماد مدیران تکنوکرات» باشد؟ وقتی تکلیف یک سیاستمدار مشخص نیست، جملاتی پراکنده را در کنار هم قرار میدهد که جایگاه او را درست تعریف نمیکند.
شاید مشکل بزرگ مهرعلیزاده این است که تصور نمیکرد تایید صلاحیت شود بنابراین همچون رئیسی فرصت چندسالهای برای تبیین برند خود نداشت بنابراین مجبور است در همین مدت اندک تمام تمایلات و ایدههای خود را مطرح کند و همین مسئله باعث شده صرفا جملاتی بگوید که تبدیل به هشتگ شود اما اینکه آیا این هشتگها تبدیل به رای خواهد شد، محل سوال است.
به گزارش رویداد۲۴ اگرچه محسن رضایی تلاش میکند چهره یک متخصص را از خود به نمایش بگذارد که هم سیاست میفهمد، هم اقتصاد و هم دیپلماسی اما مشکل بزرگ رضایی در مناظره دوم (مشابه مناظره اول) این بود که او بیش از بیان سخنان تخصصی به سمت حرفهای پوپولیستی رفت؛ چنانچه شعارهای «حقوق زنان خانهدار»، «توزیع پول نفت میان مردم» و «یارانه ۴۵۰ هزار تومانی» نشان از همین مسئله داشت. ارقامی که محسن رضایی از آن سخن میگفت نه تنها تعجب عبدالناصر همتی را برانگیخت و توضیح داد که چنین ارقامی در اقتصاد ایران وجود خارجی ندارد، علیرضا زاکانی هم به آن واکنش نشان داد و گفت این ارقام واقعیت ندارد و با بودجههای ایران همخوانی ندارد. رضایی برای توجیه اشتباه خود گفت که این یارانههای پنهان اقتصاد است!
پرداخت حقوق به زنان خانهدار تنها یکبار در کل تاریخ اتفاق افتاده است و آنهم در دوره انقلاب روسیه بود که توسط ولادیمیر لنین اجرایی شد و برای حمایت از زنان خانه دار بود که در دوره فئودالیزم روسیه تزاری تحت فشار بودند. بعد از مرگ لنین با توسعه متوازنی که برنامه روسیه کمونیستی بود، این طرح به مرور کمرنگ شد و زنان همپای مردان کار میکردند. در ایران اما به علت توسعه نامتوازن بیش از ۶۰ میلیون نفر یارانهبگیر هستند و اجرای چنین طرحهایی وقتی تولید و صنعت جدی گرفته نشده، تنها به مشکلات دامن خواهد زد بنابراین حتی سوسیالیستترین اقتصاددانان چنین طرحهایی را پیشنهاد نمیدهند بنابراین در توضیح این طرحها باید گفت یا پیشنهاددهنده آن اقتصاد نمیفهمد یا از ادبیات پوپولیستی استفاده میکند.
علیرضا زاکانی همچون مناظره اول نقش پوششی خود را ادامه داد و حتی زمانی که محسن رضایی در جریان مناظره خبر داد که قرار نیست در هیچ صورتی کنار بکشد، حملات او علیه رضایی هم ادامه پیدا کرد. این در حالی است که در جریان مناظره نخست هیچ کجا حملهای علیه رضایی مطرح نشده بود. محسن رضایی البته به سخنان زاکانی واکنش نشان داد و حتی در بخش دوم مناظره انتقاد شدیدی از زاکانی کرد که چرا سایت مرکز پژوهشهای مجلس سخنان او را به طنز منتشر کرده است.
قاضی زاده هاشمی در جریان مناظره دوم مدام از قابلیتهای «دولت سلام» سخن گفت و تلاش میکرد این کلیدواژه را در ذهن بینندگان جا بیندازد، با این حال با توجه به ناشناختهتر بودن قاضیزاده هاشمی طبیعی بود کسی شعار او را هم جدی نگیرد؛ چه آنکه نمیتوان توقع داشت بدون اینکه تداعی مهمی در ذهن مخاطب شکل بگیرد، همه عاشق سینهچاک برنامه دولت سلام باشند. این بزرگترین خطای کمپین قاضی زاده هاشمی در جریان تبلیغات انتخاباتی بود زیرا بدون آنکه ماهیت شعار سلام برای مخاطب معلوم باشد، این انتظار وجود دارد که بتواند جذب رای کند.
قاضی زاده هاشمی البته تکجملاتی داشت که در ذهن مخاطب باقی ماند؛ از جمله زمانی که به رقبایی که از سهمیه زنان در کابینه خودشان میگفتند، کنایه میزد که کل کابینه را زن میگذارد تا دستی بالای دست او نباشد.
ابراهیم رئیسی همچنانکه در مناظره اول خود را نماد «عدالت» خواند، در این مناظره نیز همان ایده را پیش برد و برای جا انداختن این تداعی از پنج دقیقه زمان اضافه خود گذشت و گفت برای آنکه عدالت رعایت شود، با اینکه این زمان حق اوست، آن را نمیخواهد. نکته جالب آنجا بود که در جریان همین مناظرات مشخص شد که این پنج دقیقه قرار نبوده به رئیسی داده شود زیرا طبق قانون، «کاندیداها موظف بودند شکایتشان را تا ساعت ۱۴ روز بعد از پخش برنامه، به دبیرخانه ارسال کنند.»
چنین گافهایی برای فردی که برند خود را عدالت تعریف کرده، حتما دردسرساز خواهد بود؛ چنانچه گافهای پیاپی آنها درباره «فیلترینگ» و «حقوق زنان» و «سیاست خارجی» باعث شد که در مناظره دوم کمی جدیتر باشند چراکه اندکی احساس خطر کرده بودند. از آن سو وقتی جایگاه چهرهای همچون رضایی پیش از مناظره اول بهتر شد، خود را بیشتر باور کرد. جمله «کنار نمیکشم» رضایی ناظر به همین موضوع بود.
کسی توقع نداشت که در مناظره اول عبدالناصر همتی را به عنوان یک سیاستمدار حاضرجواب ببینید. تصور عمومی بر این بود که او فقط آمده نقد بشوند و سیبل حمله بشود و در دولت اصولگرای بعدی هم به خاطر این فداکاری سهمی بگیرد. اگرچه او نقد شنید و سیبل حمله شد، اما حریف دست و پا بستهای هم نبود و نقدهای تندی مطرح کرد؛ کماآنکه «درخواست برای محاکمه رضایی به خاطر اخلال در اقتصاد کشور» و «چنبره زدن رقیب بر اقتصاد کشور» یا ناآشنا بودن اصولگرایان با سیاست خارجی با بیان جملاتی مثل «حسینیه کردن کاخ سفید» از پاتکهای همتی به رقبا بود.
اگرچه رقبای اصولگرا در دو مناظره اول و دوم، دولت روحانی را مقصر ناکامیهای اقتصادی معرفی کردند اما تمام استراتژی همتی در جریان مناظرات این بود که این پیام را منتقل کند که اتفاقا این اصولگرایان هستند که مسبب مشکلات هستند. همتی به همین دلیل به جلیلی حمله میکرد و از او توضیح میخواست که چرا «FATF» را معطل کرده و باعث آسیبهای اقتصادی به کشور شده است.