رویداد۲۴ خاطره این هفته درخصوص ناپدید شدن دو کودک و قتل سریالی آنهاست. جنایتی که اگر اقدامات به موقع پلیسی و قضایی صورت نگرفته بود، ممکن بود تعدادش از دو کودک پیشی بگیرد. قتلهای سریالی که توسط دو متهم اجرا شده و آنها فرصت برای اجرای سومین نقشه خود را نکردند.
چند سال قبل بود که گزارش ناپدید شدن پسر 8 سالهای به ما اعلام شد. امیر به همراه پدرش برای خرید وسایل مدرسه از خانه خارج میشود اما سرمای هوای دی ماه باعث میشود که پدر او را به خانه بفرستد و 15 دقیقه بعد که خود به خانه برگشت از امیر خبری نبود.
آنها برای یافتن امیر تمام خیابانها را جستوجو میکنند، با آنکه احتمال میدهند پسرک آن موقع شب جایی نرفته باشد با این حال به خانه اقوام و دوستهای امیر سر میزنند. اما از پسر 8 سالههیچ رد و نشانی به دست نمیآورند و ناامید از اتفاقی که برای کودکشان رخ داده، گزارش ناپدید شدن او را به پلیس اعلام میکنند.
جسدی در خرابه
از آنجا که امیر، شب ناپدید شده بود با روشن شدن هوا دوباره جستوجوهای محلی آغاز میشود. آنها حتی سراغ خرابهها و محلهای متروکه اطراف محل زندگی امیر هم میروند اما از پسرک خبری نبود. اما خانواده امیر و اهالی همچنان به جستوجو ادامه دادند تا اینکه صدای ناله و فریاد عموی امیر، خبر از اتفاق تلخی میداد. در میان یکی از خرابهها، پسرک خونین روی زمین در حالی افتاده بود که مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود. جسد امیر نخستین جنایتی بود که در آن سال به ماموران پلیس بهارستان اعلام شد، جنایتی که شاید تصورش نمیشد سریالی باشد و کودکانی دیگر نیز قربانی شوند.
دومین گمشده
یک هفته بعد، دومین مورد به پلیس بهارستان گزارش شد. کودکی دیگری به نام علی اینبار در حوالی شمال منطقهای که امیر ناپدید شده بود، گم شد. پسرک به خواسته مادرش برای خرید از خانه خارج شده و حتی به سوپرمارکت هم رفته بود. او پس از خرید از مغازه خارج شده و دیگر کسی او را ندیده بود. ناپدید شدن پسرک این احتمال را مطرح کرد که او نیز سرنوشتی مانند سرنوشت امیر دارد. با این حساب ما با قاتلی سریالی مواجه بودیم، گرچه برای قتلهای سریالی موضوع
سه جسد یا سه مورد مطرح است. اما همین مساله و شگرد ناپدید شدن کودکان و همچنین این موضوع که کودکان پنجشنبهها ناپدید میشدند برای ما فرضیه قتل سریالی را پررنگ کرده بود.
لکه قهوهای
بلافاصله وارد عمل شده و هشدارهای لازم را اعلام کردیم. در تحقیقاتمان حدود 100 مظنون بازداشت شد اما مدارک و شواهد نشان میداد که هیچکدام از آنها در قتل امیر و ناپدید شدن علی نقشی ندارند.
بررسیها ادامه داشت تا اینکه ماموران کلانتری به دو مرد جوان مشکوک میشوند. لکه قهوهای روی لباس یکی از آنها، شک مامور جوان را بیشتر میکند. هر دو مرد بهعنوان مظنون بازداشت شده و به مقر پلیس منتقل میشوند.
اظهارات متناقض دو مرد جوان باعث شد بیشتر به آنها مشکوک شویم. گرچه همزمان احتمال دادیم که اظهارات متناقض و عجیب آنها شاید به دلیل مصرف مواد باشد.
متهمان سابقهدار بودند و در بررسیهایمان مشخص شد مرتضی، حدود یک ماه قبل پس از تحمل حبس از زندان آزاد شده بود. اما نکته مهم این بود که مرتضی بهدلیل آزار و اذیت بازداشت شده بود. سابقه متهم جوان، اظهارات متناقض و مدارکی که در دست داشتیم احتمال دست داشتن آنها در این پرونده را پررنگ میکرد.
کشف دومین جسد
در حالی که تحقیقات از مرتضی و همدستش ادامه داشت و آنها همچنان منکر ماجرا بودند، 10 روز پس از بازداشت دو متهم، جسد علی پیدا شد. جسد را مرد معتادی در حال عبور از حاشیه ریل قطار پیدا کرده بود. او قصد داشت به زیر پلی در همان حوالی برود تا مواد مصرف کند که جسد علی را میبیند و به پلیس خبر میدهد.
با کشف دومین جسد؛ به دستور بازپرس جنایی جنازه به پزشکی قانونی منتقل شد. علی هم مانند امیر قربانی شده بود و مدارکی از سوی متخصصان پزشکی قانونی و تیم تشخیص هویت بهدست آمد که نشان میداد مرتضی و همدستش هر دو کودک را به قتل رساندهاند.
متهمان که همچنان منکر جنایات بودند در مواجهه با مدارک بهدست آمده بهناچار لب به اعتراف گشودند و راز دو جنایت سیاه را برملا کردند. مرتضی و منصور در تحقیقات عنوان کردند که دو کودک را به بهانه خوراکی ربوده و آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده و در نهایت به قتل رسانده بودند.
با دستگیری دو مرد متجاوز؛ نقشه آنها که به گفته خودشان قرار بود هر پنجشنبه کودکی را ربوده و قربانی نقشه سیاه خود کنند برملا شد و کودک دیگری به دام آنها نیفتاد. دو مرد جنایتکار پس از محاکمه به قصاص محکوم شدند که این حکم در دیوانعالی کشور مهر تایید خورد و زندگی آنها با چوبه دار پایان گرفت.