رویداد۲۴ میثم سعادت: خوش خیالهای حامی عبدالناصر همتی ساعت ۷ عصر روز جمعه پیام دادند که فقط یک هل دیگر باقی مانده تا همان دور اول کار را تمام کنیم. آنها با خوشحالی از پیروزی قریب الوقوع میگفتند. آنها از اختلاف دو میلیونی همتی و رئیسی صحبت میکردند. اما هنوز دو بامداد نشده بود و بسیاری از صندوقهای رای هنوز در حال دریافت آرای مردم بودند که صندوقداران روستاهای کوچک، حوصله شب زندهداری نکردند و اینترنت بود که نتایج انتخابات را مثل آوار روی سر حامیان همتی خراب کرد.
همتی نه تنها اول نشده بود، که حتی رتبه دوم هم به او اختصاص نیافته بود. روز بعدش به کنایه نوشتند که در این انتخابات، تحریمیها اول شدهاند و رئیسی دوم و آرای باطله سوم و محسن رضایی چهارم و عبدالناصر همتی، پنجم. کنایهای تلخ به وضعیت نامناسب عبدالناصر همتی در انتخاباتی که حامیان او، تنها یک هل برای پیروزی نهایی میخواستند.
گرچه در ظاهر ماجرا، برخی احزاب اصلاح طلبان مثل اتحاد ملت در انتخابات ریاست جمهوری از فردی حمایت نکردند، اما در انتخابات شورا هم که با حمایت و دستخط خاتمی شرکت کرده بودند، توفیقی حاصل نیامد. لیست اصلاح طلبان نه تنها فهرست اول، که فهرست دوم تهران هم نشد. اتفاقی که حتی در انتخابات مجلس هفتم و یازدهم که با تحریم گروهی از اصلاح طلبان مواجه بود، رخ نداده بود و اصلاح طلبان، همیشه در مواقع شکست، لااقل فهرست دوم انتخابات بودند. اما این بار با وجود حمایت سیدمحمد خاتمی و استفاده حداکثری از ظرفیت احزاب اصلاح طلب، این فهرست به شکل عجیبی شکست خورد. اما حالا همه به دنبال مقصر ماجرا میگردند.
بعد از انتخابات، اختلاف میان دو گروه طرفدار شرکت و مخالف شرکت در انتخابات بالا گرفت. حامیان شرکت در انتخابات، تحریمیها را به نداشتن استراتژی برای آینده کشور متهم میکردند. کرباسچی به صراحت، همه فرایند را گردن نیروهای جریان دموکراسیخواه میداند. کرباسچی حتی مقصر رد صلاحیتها را مصطفی تاجزاده میداند و میگوید «جهانگیری یا پزشکیان یا شریعتمداری اگر مستقل وارد انتخابات میشدند بعید میدانم رد صلاحیت میشدند، اما وقتی تاجزاده در کنار این افراد میآید، صحنه تغییر میکند. من در مقام نقد به تاجزاده نیستم، اما وقتی جبههای برای انتخابات تشکیل میشود، باید با ساختار قانونی ایران و شورای نگهبان آشنا باشند. در شورای نگهبان عدهای هستند که باورشان این است که گمان میکنند از دروازه باید نگهبانی کنند و به دلیل عدم التزام، نیروها را رد صلاحیت میکنند. ما این را از قبل میدانیم. خوب یا بد کسی که قانون اساسی را قبول ندارد رد صلاحیت میشود.»
بیشتر بخوانید: طرح سرا؛ هم شکست استراتژی هم شکست تاکتیک!
کرباسچی در ادامه تحریمیها را به حرف زدن و نداشتن استراتژی متهم میکند و میگوید «تاجراده چه راهکاری دارد؟ هر شب دارد صحبت میکند. چه راهکاری دارد؟ آن را بگوید. خوب مردم نیامدند. پلن B شما چیست؟ فقط حرف بزند؟ توقع مردم، اکت سیاسی است. شاید یک فعال سیاسی شهامت داشته باشد، ولی جوانان اصلاح طلب به این اکت سیاسی قانع نیستند و میخواهند نیاز زندگیشان به سمتی باشد که بعد از فعالیت سیاسی یک سامان داشته باشند نه اینکه نگران معیشت خود باشند. همه که نمیاتوانند فقط بحث و گفتگو کنند. جوانی که کارمند شود و نگران باشد اتوبوس بیاید و آنها را ببرند. نیروی ما که استفرار پیدا کرده اگر تثبیت نشود نگران است. نمیشود که همیشه در حال جدال با حاکمیت مستفر باشد، به دنبال تغییر مسائلی باشد که در ساختار فعلی غیر قابل تغییر است.»
حسین مرعشی دیگر چهره منتفذ کارگزاران هم به صراحت راه خود را از اصلاح طلبان تحریمی جدا میکند و میگوید «ما در آینده در ائتلافهایی حضور خواهیم داشت که اصل سیاست مشارکت در انتخابات را پذیرفته باشند. ما با هر نوع گروه سیاسی یا سیاستمداری که مردد در استفاده از ابزار صندوق است، نخواهیم بود، سیاست راهبردی ما استفاده از ظرفیتهای صندوق برای اصلاح امور کشور است»
به گزارش رویداد۲۴ در مقابل منتقدان حضور در انتخابات معتقد بودند طرفداران شرکت در انتخابات، تکنسینهایی هستند که استراتژی را فراموش کردهاند و جریان اصلاحات را صرفا به یک گروه کمپینرساز تقلیل دادهاند. عباس عبدی مبدع این واژه نوشته بود کسانی که به طور کامل آگاهانه یا ناآگاهانه اسیر تکنسین و کارپردازهای سیاسی شدهاند و رهبری اصلاحات را از مجموعه ایدهپرداز و افراد دارای اعتماد به نفسی که درک درستی از سیاست داشته باشند به تکنسینهای سیاسی تبدیل کرده است؛ به طوری که هر ۴ سال یک بار فیل آنان یاد هندوستان میافتد و با شیوههای نخنما وارد میدان سیاست میشوند و غیرمسوولانه یکهتازی میکنند و نتیجه آن همین وضعیتی است که در ۲۸ خرداد دیدیم. وضعیتی که بسیاری از کنشگران واقعی اصلاحطلب بنا به ملاحظات گوناگون سکوت کردند تا بلکه شکاف و انشقاقی رخ ندهد، ولی خیلی خوب میدانستند که پایان این بیراهه به کجا ختم خواهد شد.
آذر منصوری نیز به صراحت میگوید «این انتخابات نه اولین انتخابات و نه آخربن انتخاباتی است که اصلاح طلبان در آن مشارکت میکنند، اما اگر شورای نکهبان بخواهد همین رویه و رویکرد سلبی را ادامه دهد، میتوان گفت که سیاستورزی اصلاح طلبانه انتخابات محور به نقطه پایان خود نزدیک شده است.»
در کنار این دو گروه، گروه سومی از احزاب هستند که بین این دو راهبرد مردد هستند. از قسمتی از این احزاب صدای حمایت از همتی در انتخابات بلند شد، اما قسمتی از بدنه به شدت مخالف حضور در انتخابات بود. مثال جالب این مواضع در انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه بود که در صفحه رسمی تلگرام این حزب، مطلبی در حمایت از همتی منتشر شده بود و بلافلاصله روز بعد از انتخابات، مطلب تندی علیه نظرسنجیهای معجولی نوشته شده بود که باعث شده بود چهرههای موثر این جریان، تصمیم نادرست بگیرند.
اگر شکست انتخابات ۱۳۸۴، باعث به وجود آمدن ائتلافی بزرگ علیه تندروی شد که به قول حجاریان از نهضت آزادی تا موتله را در بر میگرفت و از علی لاریجانی و عباس آخوندی تا ابراهیم یزدی و مراد ثقفی و از آیت الله منتظری تا حجتالاسلام ری شهری را زیر یک سقف گرد آورده بود، به نظر میرسد انتخابات ۱۴۰۰ پایان این ائتلاف باشد. حالا دیگر حجاریان هم نیروهای موتلف سابق را اصلاحطلب دستآموز میداند و دو گروه هر روز با کنایههای تند و تلخ دیگری، یکدیگر را به چالش میکشند.