رویداد۲۴ ابراهیم رئیسی در روزهای گذشته با بعضی چهرهها تماس گرفته و از آنها راهکارهایی برای اداره کشور خواسته است. احمد زیدآبادی در صفحه تلگرامی خود نوشته «خط نامشخص، زنگ زد، چون گوشی را برداشتم گفته شد از طرف دفتر سیدابراهیم رئیسی تماس گرفتهاند. درخواستشان دریافت انتقادات، نظرات و پیشنهادهای من به آقای رئیسی در مقام ریاست جمهوری بود. گفتم؛ اگر بخواند، چرا که نه؟ تأکید کردند که حتماً میخواند. با خود فکر کردم، خب، چه بهتر از این؟ لذا تصمیم گرفتم با توجه به مجموعۀ امکانات و محدودیتهای آقای رئیسی، آنچه را به صلاح کشور و کمک به گذر ایران از این وضعیت اسفبار میدانم، به طورِ صریح و روشن و بدون هرگونه سانسور، هر از گاهی به صورت مکتوب به دفتر وی ارسال کنم و چنانچه به اندازۀ مثقالی هم مؤثر افتد، خالی از ارزش نخواهد بود. من مجموعۀ این مکتوبات را حفظ خواهم کرد تا روزی که امکان نشر عمومی آنها در مجموعهای فراهم شود. از آنجا که در این تماس گفته شد قرار است از همۀ صاحبنظران در زمینههای مختلف نظرخواهی شود، امیدوارم این خود نشانهای از تحولی عملی در رویکرد زمامداری در کشور ما باشد.»
ظاهرا این تماس با دیگران هم انجام شده است. دبیران کل احزاب اصلاح طلب و افرادی مثل کرباسچی و جواد امام هم تماساز سوی دفتر رئیس جمهور منتخب را تایید کردهاند. تماسهای رئیسی با رهبران احزاب اصلاح طلب را از دو جنبه میتوان بررسی کرد. یکی فقدان سابقه حزبی و دوم تجربهسوزی در مدیریت ایران!
بیشتر بخوانید: کابینه اقتصادی ابراهیم رئیسی / دولت سوم احمدی نژاد منهای احمدی نژاد!
فقدان سابقه حزبی در ایران
به گزارش رویداد۲۴ ابراهیم رئیسی مسیری را میرود که همه رئیسان جمهور قبل از او پیموده بودند. او خود را نامزد جریان اصولگرا معرفی نمیکند و سعی دارد یک چهره مستقل از خود به نمایش بگذارد. محمود احمدی نژاد و حسن روحانی و سیدمحمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی هم همین ادعا را در زمان زمامداری داشتند و سعی میکردند دولت خود را فراتر از جامعه حامیان خود تعریف کنند. شاید در بدو امر این اتفاق با استقبال مخالفان مواجه شود، اما در مواردی مثل رحمانی فضلی در دولت روحانی، وزیر مورد نظر در موقعیتی قرار میگیرد که کسی مسئولیت رفتارهای او را بر عهده نمیگیرد.
درباره رئیسی هم همین موضوع مصداق دارد؛ چنانچه استقرار تیم سعید جلیلی (علی باقری کنی) در وزارت خارجه نشان میدهد که اتفاقا از قبل مشخص شده که برنامه سیاست خارجی در دولت رئیسی چیست، کماآنکه بعید است بتوان این موضوع را پذیرفت که مثلا تیم سعید جلیلی منتظر پیشنهادهای احمد زیدآبادی باشد چه برسد به آنکه بخواهد به این پیشنهادها عمل کند.
در مسائل فرهنگی هم وضعیت به همین شکل است. اصولگرایان خود را در مدیریت دانشگاهها و حد آزادیهای مدنی و مواردی چون حجاب و فضای مجازی خود را صاحب سبک میدانند، از این منظر بعید است آنها بخواهند برای آرای اصلاحطلبانی چون جواد امام و شکوریراد و ... تره خرد کنند.
اکنون که رئیسی انتخاب شده، اما هنوز مستقر نشده، چهرههای همچون وحید جلیلی منتظر سهم خود هستند، چنانکه همین ابتدا پروژه «هالیودد اسلامی» را در دست دارند. از آنجا که جریانهای سیاسی همواره با این ایده که «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» را مد نظر داشتهاند، بنابراین تصور اینکه آنها بعد از سالها دوری از قوه مجریه بخواهند بازی را زیدآبادی و دیگران بدهند، خیالی باطل است. خود دولت روحانی که برآمده از اصلاحطلبان بود، اعتقادی به دیدگاههای زیدآبادی و امام نداشت؛ تکلیف با دولت رئیسی که مشخص است.
با تمام این موارد شاید بتوان تصور کرد که رئیسی این پروژه را پیش میبرد که واقعا دولتی متفاوت تشکیل دهد و منتقدان را انگشت به دهان کند. اگر چنین ایدهای هم مد نظر باشد، هنوز زود است که قضاوت کنیم؛ چه آنکه تمام دولتهای ایران از ابتدا تا کنون چنین بودهاند و همین مسیر را پیش رفتهاند. این مسیر بیش از هر چیز نشان از فقدان حضور احزاب جدی دارد؛ احزابی که مسئولیت یک دولت را بپذیرند. به همین دلیل است کاری که احزاب با انرژی و بودجه خودشان باید انجام بدهند، روی دوش دولت میافتد؛ نمونه راهاندازی سایت معرفی مدیر برای دولت رئیسی. فرض کنید اگر فقط ۵۰۰ هزار نیرو معرفی شود، چه تعداد نیروی انسانی فقط برای بررسی رزومه این افراد کافی است!! در حالیکه اگر اعتمادی به احزاب و فعالیت حزبی در ایران بود، آنها میتوانستند گزینه معرفی کنند و مسئولیت آن را نیز بر گردن بگیرند.
تجربهسوزی مدیریت
در ایران عموما مدیران ارشد دولتهای قبلی، منزوی میشوند. در حال حاضر ابراهیم رئیسی با چهرههایی مثل میرحسین موسوی، سیدمحمد خاتمی، محمود احمدینژاد و قطعا ابوالحسن بنی صدر نمیتواند ارتباط بگیرد یا لااقل اگراین کار را بکند، بر خلاف عرف سیاسی ایران رفتار کرده است. چهرههای دیگری مثل کروبی، ناطق نوری و ... هم میتوانند در این فهرست قرار بگیرند. همه این افراد در بحرانهای مختلف بعد از انقلاب سابقه مدیریت داشتهاند و توفیقاتی هم کسب کردهاند. اما دولتها عموما حتی شأن مشاوره هم برای دولتهای قبلی قائل نیستند.
اوج اقدام رئیسی، دیدار با کاندیداهای انتخابات ۱۴۰۰ بوده است؛ طبیعتا تجربه چهرههایی همچون احمدی نژاد یا خاتمی به مراتب بیشتر از محسن مهرعلیزاده یا امیرحسین قاضی زاده هاشمی است. مثلا دولت ابراهیم رئیسی شاید بتواند از ظرفیت سیدمحمد خاتمی برای گفتگو با کشورهای دیگر استفاده کند یا از نفوذ احمدی نژاد بین تودههای محروم بهره ببرد و حتی از ظرفیت میرحسین موسوی برای ارتباط گرفتن با اپوزیسیون جنبش سبز استفاده کند و در گام بعدی به سراغ اساتید موثر دانشگاه و کنشگران اجتماعی برود، اما به نظر میرسد نزدیکان او چنین دیدگاهی ندارند و قصد دارند با فاصله گذاشتن میان اصلاح طلبان تحریمی و حامیان همتی، گروه دیگری از نیروهای خودی را هم از پنجره بیرون کند و قطار نظام را به سمت اسکوتر شدن پیش ببرد.
منابع خبری به رویداد۲۴ میگویند محسنی اژهای هم رویه مشابهی پیش گرفته و با بعضی فعالان سیاسی اصلاح طلب تماس گرفته است. چه بسا یکدست شدن ارکان حاکمیت، آنها را به گرفتن تصمیمهای جدید مجاب کرده است.