صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ - 2023 August 05
کد خبر: ۲۷۰۲۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۲ - ۱۲ مهر ۱۳۹۵
مرتضی الویری در گفت‎وگوی تفصیلی با رویداد۲۴ مطرح کرد

منافع ملی ایجاب می‌کند روحانی دو دوره‎ای باشد/ به وظایف عمل می‎شد نیاز به توصیه رهبری نبود

مرتضی الویری فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید می کند:«منافع ملی ایجاب می‌کند آقای روحانی رییس جمهور دو دوره ای باشد و کار خودش را برای به انجام رساندن برجام و سایر پروژه‌های نیمه تمام ادامه بدهد که این نیاز منافع ملی ما است.» به گفته او اصلاح طلبان نیز ترجیح می‌دهند با تقدم منافع ملی روی آقای روحانی به اجماع برسند.
رویداد۲۴مرتضی الویری فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید می کند:«منافع ملی ایجاب می‌کند آقای روحانی رییس جمهور دو دوره ای باشد و کار خودش را برای به انجام رساندن برجام و سایر پروژه‌های نیمه تمام ادامه بدهد که این نیاز منافع ملی ما است.» به گفته او اصلاح طلبان نیز ترجیح می‌دهند با تقدم منافع ملی روی آقای روحانی به اجماع برسند.  

کمتر از هشت ماه به دوازدهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است، انتخاباتی که در آن حدس زدن و پیش بینی کردن تا حدودی کار آسانی است. در این دوره از انتخابات یک اتفاق بسیار مهم تاریخی و همچنین سیاسی افتاد اتفاقی که در آن برنامه خیلی از اصولگرایان به ویژه تندروهای این گروه را بهم زد.

توصیه رهبری به نیامدن احمدی‌نژاد در انتخابات که همین توصیه نه تنها برنامه‌های اصولگرایان تندرو را بهم زد بلکه برنامه شخص احمدی‌نژاد را نیز بهم زد که با تاخیر چند روز به این توصیه جامعه عمل پوشاند.
 
خیلی‌ها براین باورند که در این دوره از انتخابات نیز رییس جمهور دولت یازدهم رای می‌آورد ولی آیا این رای آوردن همچنان نیاز به حمایت آقایان خاتمی، ناطق نوری، هاشمی و سید حسن خمینی دارد؟ آیا پایگاه اجتماعی روحانی همچنان پابرجا هست؟ اصولگرایان از روحانی حمایت می‌کنند یا اینکه یک نفر را که هم رای روحانی را دارد وارد گود انتخایات می‌کنند؟ 

مرتضیی الویری نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، فعال سیاسی اصلاح طلب و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت وگوی تفصیلی با رویداد۲۴به این سوالات پاسخ داد.

کمتر از ده ماه به دوازدهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است که از حالا خیلی از گروه‌ها کار‌ها و اقدامات خودشان را برای انتخابات به صورت چراغ خاموش و خیلی‌ها هم بصورت چراغ روشن آغاز کردند. مهم‌ترین استراتژی که اصلاح‌طلبان باید در انتخابات ۹۶ باید انجام بدهند چیست؟ 
سال آینده یکی از مهم‌ترین سال‌های سیاسی ما بشمار می‌آید به دلیل اینکه در آن سال ما سه انتخابات داریم. اولین انتخاب، انتخابات ریاست جمهوری است که خیلی مهم است و چهار سال آینده را برای ما رقم می‌زند، انتخابات شورای شهر و همچنین انتخابات میان دوره‌ای مجلس شورای اسلامی را داریم. درمورد انتخابات ریاست جمهوری به دلیل اینکه اصلاح طلبان به احتمال زیاد خودشان کاندیدا ندارند مجددا از آقای روحانی پشتیبانی و حمایت می‌کنند. بنابراین طبیعتا محور فعالیت ستادی و انتخاباتی را دوستان حزب اعتدال و توسعه و ستادی که خود آقای روحانی تعیین می‌کند مسئولیتش را به عهده خواهند داشت و اصلاح طلبان در این مسیر فقط کمک خواهند کرد، البته در چهارچوبی که آن‌ها تعیین می‌کنند، اما در مورد انتخابات شورا‌ها، اصلاح طلبان به دلیل اینکه خودشان برای تمام حوزه‌های رای گیری کاندیدا دارند بنابراین به صورت فعال در این زمینه ورود پیدا می‌کنند. از الان نیز کارهایی شروع شده است که در حال انجام هست و قرار بر این است که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان چهارچوب‌های کار را مشخص کند و ضوابطی را که اصلاح طلبان با آن ضوابط می‌خواهند نامزدها خودشان را تعیین کنند آن ضوابط را به اطلاع همفکران و دوستان در سراسر کشور برسانند و کار را با جدیت پیش ببرند. 

شاهد بودیم در انتخابات سال ۹۲ آقایان هاشمی، سید محمدخاتمی و سیدحسن خمینی نقش بسزایی در کسب رای آقای روحانی داشتند که نمی‌توان به راحتی از این موضوع عبور کرد به نظر شما آیا همین افراد در انخابات سال آینده نقش آفرینی می‌کنند یا خیر؟ 
تصور من این است، این افرادی که شما اسم بردید همه خواستار تداوم ریاست جمهوری آقای روحانی هستند. بنابراین اگر در مسیر حضور آقای روحانی مشکلی پیش نیاید طبیعا این حمایت کما فی سابق ادامه خواهد داشت و کار انتخاباتی جلو خواهد رفت ولی اگر احیانا به هر دلیلی مشکلی برای آقای روحانی پیش بیاید از ناحیه شورای نگهبان یا تخریب‌ها علیه دولت انقدر زیاد باشد که مجبور به انصراف شود و یا تبلیغات فراگیر و گسترده منفی بر علیه ایشان برای تخریب و یا جایگاه رای ایشان را بخواهند مخدوش کند آن موقع هست که این افراد موضع و تصمیم جدید خودشان را اعلام می‌کنند. 

پس براین باور هستید که حمایت این شخصیت‎ها بستگی به شرایط دارد؟ 
بله، اگر در به همین پاشنه‌ای بگردد که تا الان گردیده و جلو رفته است طبیعتا نامزد مد نظر، آقای روحانی خواهد بود و‌‌ همان حمایت‌هایی که قبلا این افراد از آقای روحانی کردند این حمایت‌ها ادامه پیدا خواهد کرد ولی اگر تغییراتی و اتفاقات جدیدی به وجود بیاید طبیعتا چهره‌های کاریزماتیکی که اسم بردید ساکت نخواهند بود و موضع جدیدی خود را اعلام خواهند کرد. 

با توجه به عملکرد دولت و وضعیت پایگاه اجتماعی که آقای روحانی در جامعه دارد آیا نیاز به حمایت این افراد دارد یا خیر؟ 
این سوالی که کردید آیا ایشان نیاز دارد یا خیر؟ طبیعتا آقای روحانی هم به اصلاح طلبان نیاز دارد هم به این چهره‌های کاریزماتیک نیاز دارد. این نیاز یک نیاز دو طرفه است، یعنی منافع ملی ایجاب می‌کند که آقای روحانی رییس جمهور دو دوره ای باشد و کار خودش را برای به انجام رساندن برجام و سایر پروژه‌های نیمه تمام ادامه بدهد که این نیاز منافع ملی ما است. بنابراین در این چهارچوب می‌شود گفت هم آقای روحانی به این مجموعه احتیاج دارد و هم این مجموعه به آقای روحانی احتیاج دارد. به عبارتی دیگر یک منفعت مشترک که‌‌ همان منافع ملی هست همه ما را به دور هم جمع کرده است. 

نقش آقای ناطق نوری را در این عرصه چطور می‌بینید؟ 
آقای ناطق هم به همین شکل است. شما از آن سه چهره کاریزماتیک نام بردید ولی وقتی از آن چهره‌ها عبور می‌کنید چهره‌های دیگری هستند که به سهم خودشان تاثیرات خودشان را خواهند داشت. مثل آقای ناطق نوری، آقای عبدالله نوری، آقای عارف، مراجع تقلید مثل آقای صانعی، آقای موسوی اردبیلی، آقای بیات هر کدام در این عرصه نقش دارند. 

نام آقای عارف را آوردید. شاهد بودیم سال ۹۲ آقای عارف به خاطر روحانی کنار کشید آیا این احتمال وجود دارد که سال آینده ایشان از روحانی حمایت کند؟ 
من تصورم این هست، که آقای عارف تعهد و پیمان خودش را هرگز با اصلاح طلبان نخواهد شکست و این گله‌مندی‌ها که بوجود آمده است که برخی از این گله‌مندی‌ها به جای خودش واقعیت دارد و قابل تایید است، ولی این گله‌مندی‌ها موجب این نمی‌شود که افراد به دلیل این گله‌مندی‌ها حساب خودشان را جدا کنند. 

پس حمایتی که از سوی آقای عارف صورت می‎گیرد به خاطر تعهدی است که ایشان به اصلاح طلبان دارد؟ 
به هر حال ایشان خودش را در اردوگاه اصلاح طلبان تعریف کرده است و نسبت به آقای خاتمی ارادت ویژه‌ای دارد و مطمئن هستم که هر تصمیمی که اصلاح طلبان بگیرند ایشان خودش را مانند یک سربازی در این مجموعه احساس می‌کند که بایستی همکاری کند. درمورد مسائل مجلس هم که بحث ریاست ایشان مطرح شد، درست است که یک تعدادی از اصلاح طلبان به جای کمک به ایشان در صف مقابل قرارگرفتند و از آقای لاریجانی حمایت کردند ولی نکته مهمی را نباید فراموش کرد که شورای عالی اصلاحات به اتفاق آراء برای نامزدی ایشان در ریاست مجلس رای دادند و همچنین چهره‌های کاریزماتیک هم که برخی را شما اسم بردید همین موضع را داشتند. 

برگردیم به سوال قبل‌تر، اشاره کردید اصلاح طلبان به غیر از کمک کردن به روحانی در انتخابات سال آینده کاری دیگری نمی‌توانند کنند، ایا این نشان از این دارد که اصلاح طلبان کاندیدای شاخص ندارند و یا اینکه دیدگاه اصلاح طلبان براین باور است که روحانی کار‌ها و پروژه‌های ناتمامی دارد که باید چهار سال دیگر نیز به او میدان داد، ارزیابی شما از این موضوع چیست؟ 
من فکر می‌کنم، جریان اصلاح طلبی به آن عقلانیت رسیده که به جای اینکه منافع جناحی خودش فکر کند به منافع ملی فکر کند. جمع‎بندی اغلب چهره‌های شاخص اصلاح طلب این است که منافع ملی ایجاب می‌کند آقای روحانی ۴ سال دوم خودش را تکرار کند و کارهای نیمه تمام را به انجام برساند. حتی اگر ما یک چهره اصلاح طلب با عیار بالا را معرفی کنیم و مورد تایید اصلاح طلبان هم قرار بگیرد و همچنین مورد تایید شورای نگهبان نیز باشد و حتی رای هم بیاورد ولی پیش بینی ما این است که جریان کارشکنی که چوب لای چرخ دولت می‌گذارد به مراتب بیشتر وارد عمل خواهد شد تا آن میزانی که برای آقای روحانی اقدام می‌کنند. و این طبیعتا به منافع ملی لطمه خواهد زد. لذا با این دلایل هست که من فکر می‌کنم اصلاح طلبان ترجیح می‌دهند با تقدم منافع ملی روی آقای روحانی به اجماع برسند. 

با توجه به فضای جامعه و عملکرد دولت در این چندسال، آیا آقای روحانی می تواند همچون سال 92 کسب رای کند؟ 
پاسخ سوال شما را موقعی می‌شود دقیق داد که یک نظر سنجی دقیقی ما داشته باشیم آن هم از نحوه تعامل مردم با آنچه که اتفاق افتاده و قضاوتی که درمورد مسائل داخلی داریم. درمورد مسائل بین المللی من فکر می‌کنم قضاوت مردم قضاوت مثبتی است و بر این باور هستند که ما تشنج‌های جهانی بر علیه خود را در زمان آقای روحانی حل کردیم و توانستیم به یک فضای آرامی برسیم و تهدید جنگ از سر مردم برداریم. در حوزه اقتصاد مردم احساس آرامش می‌کنند یعنی می‌بینند قیمت سکه و ارز و قیمت بسیاری از کالا‌ها نوسانات زیادی ندارد و از یک ثبات نسبی برخوردار هستند. اما در برخی از موارد تبعات و انتظاراتی داشتند که آن انتظارات برآورده نشد مانند ایجاد شغل و رونق اقصادی. اینکه مردم چه کسی را مقصر می‌دانند فقط نظر سنجی می‌تواند جواب بدهد. بعضی بر این باور هستند که این وضعیت موجود هم به دلیل عملکرد نا‌مناسب زمان احمدی‌نژاد است. آقای روحانی تلاش خودش را کرده و هر کسی دیگر هم که بود با توجه به آن خرابکاری‌ها بهتر از این نمی‌شد کار کرد. دیدگاه دیگری هم هست که می‌گویند آقای روحانی با چینش یک کابینه ضعیف و ناتوان و پرداختن به مسائل بین المللی از پرداختن به مسائل داخلی غافل شده و نتوانسته کار خودش را انجام بدهد. یک نظر سنجی دقیق می‌تواند مشخص کند اکثریت مردم به کدام باورند. 

خود شما قائل به کدام یک از این نظریه‎ها هستید؟
من براین باور هستم، میزان آشفتگی‌های زمان آقای احمدی‌نژاد آنقدر زیاد است که تا ۵۰ سال کشور ما را تحت تاثیر خودش قرار داده است. ضمنا ایستادن و مقاومت کردن در مقابل موج‌های تخریبی که شب و روز بر علیه آقای روحانی کار می‌کند هر مدیر اجرائی را زمین گیر می‌کرد.  

وضعیت اردوگاه اصولگرایان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ به عقیده شما اصولگرایان در این دوره از انتخابات چه راهبردی پیش خواهند گرفت؟ 
این را بهتر است از خود آن‌ها بپرسید ولی من تصور می‌کنم که یک مجموعه‌ای از اصولگرایان کاندیدای مطلوبشان‌‌ همان آقای روحانی که برآمده از درون اردوگاه خودشان است. ایشان عضو مجمع روحانیت مبارز تهران هستند و یک فرد روحانی و یک فرد فقیه.. فردی که با مقام رهبری سابقه دوستی دیرینه دارد. بنابراین طبیعتا برای مجموعه‌ای از اصولگرایان آقای روحانی می‌تواند کاندیدای مورد قبول و مطلوب باشد. ولی مجموعه دیگری که منتقد فعالیت‌های ایشان است و راضی نیست از موضع گیری‌های ایشان مخصوصا در مسائل برجام و مسائل بین‎المللی و حل و فصل مسائل جهانی و تعامل با دنیا و دنبال تقابل با دنیا می‌گردند. من نمی‌دانم آیا این مجموعه نهایتا می‌توانند به یک گزینه مطلوب رای آور برسند یاخیر. چون به نظر می‌آید در مقابل روحانی آنها کسی را نداشته باشند که بتواند ارائه بدهد. لذا تصور من این است که یک آشفتگی در مجموعه اصولگرایان وجود دارد. 

ارزیابی شما از نامزدی مجدد آقایان جلیلی و قالیباف چیست؟ 
آقای جلیلی سهم رای و زمینه‌های رایش در رای گیری سال ۹۲ یادتان است که چقدر پایین بود و بعید می‌دانم اتفاقات این ۴ ساله طوری شده باشد که مردم به این جمع بندی رسیده باشند که به آقای جلیلی و دیدگاه‌هایش درباره مسائل بین المللی و هسته‌ای راه گشا است. حتما قضاوت‌ها حتی بیشتر موید این مطلب شده که دیدگاه‌های جلیلی کشور را به بن بست می‌برد. درمورد آقای قالیباف هم بعید می‌دانم که آقای قالیباف با توجه به پرونده‌های مالی که مطرح شده و بسیاری از آن‌ها مستندات محکمی دارد بتواند خودش را مطرح کند. 

پس اصولگرایان گزینه قابل توجه‎ای برای معرفی در اختیار ندارند؟ 
مگر اینکه فرد جدیدی را که تا الان هیچ مطرح نبوده و فاقد عقبه منفی باشد و مورد وفاق نحله‌های مختلف اصولگرایان باشد به صورت ناگهانی مطرح نمایند. 

راهبرد باهنر را در اردوگاه اصولگرایان چطور می‌بینید؟ 
بالاخره آقای باهنر چند دوره نائب رئیس مجلس بوده و برادر شهید باهنر است و در جمع اصولگریان در مقاطع مختلف به عنوان یک نظریه‌پرداز مطرح بوده است. الان هم از کار اشتغال مجلس‌‌ رها شده وقتش آزاد شده انتظاری غیر از این از آقای باهنر نمی‌رود که به عنوان یک کنش گر سیاسی با سابقه در مجموعه دوستان خودش وقت بگذارد. برای من تعجب آور نیست که آقای باهنر در مسائل مختلف اظهار نظر بکند و خودش را صاحب نظر بداند حق او هست که این کار را انجام بدهد. 
 
ارزیابیتان از توصیه رهبری به احمدی‌نژاد برای ورود به انتخابات چیست؟ و اینکه احمدی‌نژاد تن به این توصیه می‌دهد؟ 
اگر قوه قضائیه و مجلس نهم به وظایف خود در مورد تخلفات احمدی‌نژاد عمل کرده بودند نیازی به توصیه رهبری نبود. توضیح اینکه به موجب بند ده اصل ۱۱۰ قانون اساسی، دیوان عالی کشور می‌توانست به دلیل تخلفات احمدی‌نژاد از وظایف قانونی حکم صادر کند و یا اینکه مجلس رای به عدم کفایت سیاسی بدهد. دلایل و مستندات هم در این زمینه فراوان بود اما هیچ اقدامی نکردند. پس از خاتمه دوره ریاست جمهوری هم شکایات مختلفی از احمدی‌نژاد در محاکم قضائی اقامه شد و در چند مورد برای وی احضاریه فرستاده شد اما وی به هیچکدام از آن‌ها اعتناعی نکرد. قوه قضائیه ظاهرا بنا نداشت از حد معاون اولی احمدی‌نژاد بالا‌تر برود. بدون تردید اگر قوه قضائیه به عشری از اعشار تخلفات احمدی‌نژاد ورود می‌کرد صورت مسئله کاملا عوض می‌شد و امروز دیگر بحث توصیه رهبری موضوعیت نمی‌یافت. 
اما حال که دستگاه‌های ذیربط به وظایف خود عمل نکرده‌اند ارزیابی من از توصیه رهبری به احمدی‌نژاد کاملا مثبت است. ایشان سعی کردند کلمات را به نحوی به کار بگیرند که استنباط امر و نهی نشود. حتی گفتند «نگفتیم شرکت نکنید - گفتیم صلاح نمی‌دانیم شما شرکت کنید.» به عبارت دیگر خواسته‌اند اختیارات قانونی او را سلب نکنند. من نمی‌دانم مصلحت اندیشی مقام رهبری چه بوده اما چون من حضور احمدی‌نژاد را در عرصه انتخابات مضر به منافع ملی می‌دانم طبیعتا مشتاق هستم که به این توصیه حکیمانه عمل کند. 
 در مورد تمکین یا عدم تمکین احمدی‌نژاد، علی القاعده با توجه به نامه‌ای که وی نوشته است به انتخابات ورود نخواهد کرد. البته اگر تصمیم بر حضور می‌گرفت من او را نکوهش نمی‌کردم. او می‌توانست بگوید رهبر توصیه‌ای کرده و من موظف به انجام این توصیه نیستم. نمونه این مسئله را در زمان مرحوم امام داشتیم. امام به مجلس توصیه کرد که به میرحسین موسوی رای دهند اما ۹۹ نفر به این توصیه عمل نکردند و مرحوم آذری قمی بحث مولوی ارشادی را مطرح کرد. در آن آزمون دوستان چپ مجلس که معادل اصلاح طلبان امروز بودند آن ۹۹ نفر را به تقابل با امام و ضدیت با ولایت فقیه متهم کردند. در اولین ملاقاتی که پس از آن ماجرا نمایندگان با امام داشتند مرحوم امام از آن ۹۹ نفر تجلیل کرد و گفت آن‌ها به وظیفه عمل کردند. حضرت آیت الله خامنه‌ای نیز در حمایت تلویحی از آن ۹۹ نفر گفت آن ۹۹ نفر که بامن می‌شدیم ۱۰۰ نفر. 

آیا این فرضیه امکان دارد که احمدی‌نژاد شخصا کسی را برای کاندیداتوری انتخابات معرفی کند؟ 
بعید است. احمدی‌نژاد اگر چه با شعارهای پوپولیستی حمایت بخشی از اقشار فرودست را باخود دارد اما در مقابل با عملکرد ویرانگر خود دارای آراء منفی فراوان در اقشار و گروه‌های مختلف اجتماعی است. جمع جبری این دو نمی‌تواند به نفع نامزدی باشد که با حمایت احمدی نژآد بخواهد به صحنه بیاید. 

با توجه به توصیه رهبری آیا احمدی‌نژاد از صحنه سیاست بطورکامل حذف می‎شود؟
 هرگز چنین نیست. ممکن است کسی برای سمت و مسئولیتی مناسب نباشد اما در جای دیکر خیلی خوب عمل کند.
 
با توجه به نهی رهبری برای ورود احمدی‌نژاد به انتخابات بازی اصولگرایان در این باره چگونه خواهد شد؟ 
من سئوال شما را تصحیح کنم که رهبری نهی نکردند بلکه توصیه به نیامدن کردند. اما در مورد بازی اصولگرایان در این باره فکر می‌کنم بار سنگینی از روی آنان برداشته شد و آنان چابک‌تر و راحت‌تر می‌توانند برای اجماع روی نامزد مورد وفاق دست به کار شوند. حضور احمدی‌نژاد در اردوگاه اصولگرایان دو ضرر بزرگ برای آنان داشت. اول اینکه می‌بایستی بار منفی عملکرد هشت ساله او را به دوش کشیده و پاسخگو باشند. دوم اینکه حضور احمدی‌نژاد در کارزار انتخاباتی بخشی از آراء آنان را به خود اختصاص می‌داد. اصولگرایان با نیامدن احمدی‌نژاد از این دو مشکل تا حد زیادی رهیده‌اند.

نظرات شما