رویداد۲۴ ماهها از آغاز اولین دوره مذاکره بر سر برجام میگذرد و حالا مقامات ایرانی روند مذاکرات را متوقف کرده و اعلام کردند همه چیز به بعد از آمدن ابراهیم رئیسی به پاستور موکول میشود. بسیاری از کارشناسان معتقدند علت توقف و به نتیجه نرسیدن مذاکرات وین برای احیای برجام این است که هسته مرکزی قدرت مایل نبوده که به سرانجام رسیدن مذاکرات، به اسم دولت روحانی تمام شود. حسن روحانی نیز به طور آشکاری این تحلیل را تایید کرده و گفته «فرصت دولت دوازدهم را [برای به نتیجه رساندن مذاکرات]از دستش گرفتند.»
علی ربیعی، سخنگوی دولت نیز گفته که تصمیمگیری از عهدۀ دولت خارج است و به «نهاهای بالادستی» مربوط میشود.
بیشتر بخوانید:اتفاق عجیب در میانه اعتصابات صنعت نفت/ سفر مدیران پتروشیمی به اسپانیا به عنوان پاداش پایان دولت روحانی
آنچه تاکنون مشخص شده این است که فعلا نباید منتظر احیای برجام بود، اما تعلل در تعیین تکلیف برجام دو فاکتور اساسی را با خود به دنبال دارد. یکی اینکه هر روز تاخیر در روشن شدن وضعیت برجام چه تبعات اقتصادی دارد و دیگر اینکه آیا سیاست خارجی ابراهیم رئیسی و سیاست جو بایدن رییس جمهور آمریکا در قبال مذاکرات احیای برجام تغییر خواهد کرد؟
ابهام در سرنوشت برجام و معلق ماندن آن؛ خیلیها معتقدند حسن روحانی و دولتش نتوانستند طی یک روند سرعتی آمریکا و غرب را وادار به بازگشت به متن برجام کنند و از آن سو دولت روحانی معتقد است «ما خواستیم و نگذاشتند». هیچ مستندات واضحی درباره هر کدام از این دو سمت وجود ندارد که مشخص کند دلیل اصلی خودتحریمی داخلی ایران برای تعلل در احیای برجام چیست، اما آنچه واضح است در میان این کشمکشها و تصاحب فرصت احیای برجام و امضای آن برای هر دولتی، منافع اقتصادی ایران طی یک دوره ۶ ماهه سوخت شده و هنوز سرنوشت روشنی ندارد.
ماه هاست که اولین دور مذاکرات احیای برجام در وین آغاز شده و از همان زمان بازارهای ایران منتظر گشایش سیاسی و تجاری بین المللی بودند. اما آن قدر این روند فرسایشی و زمان بر شده که برای بازارها چیزی به جز فضای انتظاری و تعلیق به بار نیاورده است.
یک عضو اسبق تیم مذاکره اتمی ایران، خسارت تحریمها به ایران را «۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار» در روز اعلام کرده و گفته به دلیل بررسی توافق اتمی وین در مجلس و تأخیر در اجرای آن «حدود ۲ هزار و ۵۰۰ میلیون دلار» هزینه به کشور «تحمیل شده است».
یعنی طبق این برآورد طی روزهایی که تکلیف برجام میان دو دولت حسن روحانی و ابراهیم رئیسی دست به دست میشود، ۲ هزار و ۵۰۰ میلیون دلار ضربه مادی مستقیم به اقتصاد کشور وارد شده است.
اگر نگاهی به بازار ارز در ماههای اخیر داشته باشیم، متوجه وخامت اوضاع میشویم. آنچه برای مقامات داخلی از اهمیت کمتری برخوردار است و گمان میکنند اینکه چه روزی و چه ماهی تحریمها برداشته میشود مهم نیست و مهم این است که به دست کدام رئیس جمهور امضا میشود، برای اقتصاد ایران یک ضدحمله محسوب میشود. اگر تا قبل آمریکا با خروج از برجام به اقتصاد ایران حمله ور شده بود، حالا با شروع ضدحملهای داخلی و تحت تاخیر در احیای برجام، گستره حمله قبلی (تحریمها) در حال تشدید است.
فعالان بازارهای معتقدند تکلیف رفع تحریمها فرسایشی شده و بازارها از انتظار خسته شدهاند. ماههاست بازارهای در حال رکود ایران منتظر گشایش سیاسی و تجاری هستند و معاملات به حالت تعلیق درآمده تا تکلیف برجام و سطح قیمتها مشخص شود.
بازار ارز ماههاست که هر صعود و نزولی در قیمتها را به واسطه اخبار مربوط به برجام تجربه میکند. در این ماهها گرچه اتفاقات داخلی مهمی مانند انتخابات ریاست جمهوری رخ داد اما بازار ارز نسبت به تمامی اتفاقات داخلی تقریبا خنثی بوده و فقط و فقط چشم به وین دوخته است. روندهای سینوسی شدید بازار ارز در ماههای اخیر نشاندهنده توجه کامل فعالان بازار ارز به تحولات مذاکرات احیای برجام است.
به همین دلیل هم است که بسیاری از کارشناسان معتقدند هر یک روز تاخیر در تعیین تکلیف برجام برابر است با دور شدن از ثبات ارزی و در مقابل تثبیت اوضاع نوسانی بازار. تمامی کارشناسان اقتصادی و همچنین نهادهای تحقیقاتی داخلی قیمت دلار را برای نیمه ابتدایی امسال به واسطه احتمال احیای برجام کاهشی پیش بینی میکردند، اما این اتفاق رخ نداده و حالا ما در ماه چهارم سال همچنان شاهد افزایش قیمتها در بازار ارز هستیم تا جایی که بسیاری از کارشناسان اکنون متفقالقول هستند در کوتاه مدت نتیجهای از برجام حاصل نخواهد شد و این گفتگوها طول خواهد کشید بنابراین شاهد روند ملایم افزایش نرخ ارز خواهیم بود.
در این آشفته بازار بالا و پایین شدن قیمت ارز هر فعال اقتصادی دست به عصا حرکت کرده و منتظر است ببیند چه زمانی قیمتها در یک نقطهای ثابت میماند. اما این آشفتگی فقط به بازار ارز ختم نمیشود و انتظار برای احیای برجام و فرسایشی شدن روند مذاکرات در سایر بازارها نیز نمود پیدا کرده است؛ بازار بورس، مسکن و خودرو همگی چشم انتظار طلوع برجام از وین هستند و حالا با اعلام تاخیر خودخواسته ایران در احیای برجام سرخورده و ناامید شدهاند.
کمیل طیبی، کارشناس و پژوهشگر اقتصاد بین الملل در همین رابطه در گفتگو با رویداد۲۴ توضیح میدهد: «به تاخیر افتادن تکلیف برجام به معنای فرسایشی شدن تاثیر و آثار آن است و ضمن اینکه قدرت پیش بینی را از فعالان اقتصادی میگیرد و هزینه بر میشود. ممکن است در یک ماه تا دو ماه دیگر با شروع کار کردن دولت کار برجام هم شروع شود اما همان هم زمان میبرد.»
به گفته او مهمترین تاثیر فرسایشی شدن تکلیف برجام، به معنای فرصت سوزی اقتصادی است.
طیبی معتقد است حتی در صورت احیای برجام بعد از تشکیل دولت رئیسی عدم پذیرش لوایح افایتیاف، مانع مهمی است که باعث خواهد شد احیای برجام، نتواند بهسرعت گرهگشای مشکلات اقتصادی باشد؛ زیرا به فرض برداشته شدن تحریمها اگر لوایح افایتیاف پذیرفته نشود تبادل مالی و بانکی با دنیا امکانپذیر نیست.
او ادامه میدهد: «بسیاری از صنایع امروز به ارز نیاز دارند و اگر امروز مشکل آنها برطرف شود بسیار بهتر از فرداست؛ بنابراین تعلل در احیای برجام هزینههای زیادی را مضاعف بر هزینههای تحریم بر اقتصاد وارد میکند. در این فاصله زمانی بازارساز تاثیرگذار، مانند دلالان یا واسطهها فرصت تحرک پیدا میکنند. البته قدرت مانور زیاد نیست چراکه بخش عمدهای از متقاضیان مانند صنایع، دولتیها و… در انتظار برای انتقال تقاضا به دولت بعدی هستند. اما به طور کلی ابهام در زمان برگشت به برجام و معطل ماندن آن برای تصمیم گیری در دولت بعد دامنه نوسانات را ایجاد کرده است.»
توقف در روند مذاکرات آن هم به درخواست ایران بیش از هر چیز مشخص است که آسیب اقتصادی مضاعفی به اقتصاد مچاله شده از تحریم و رکود کشور وارد میکند. اما دلیل این تصمیم و تاخیر چیست؟ آیا واقعا علت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، گرفتن فرصت از دولت روحانی و ارائه آن به دولت رئیسی است و از آن مهمتر طرفهای اروپایی و آمریکا طی مدت تاخیر از سوی ایران هیچ اقدام و تجدیدنظری در روند احیای برجام نخواهند کرد؟
از نظر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، منتظر دولت بعدی شدن «موقعیت ناراحتی» را ایجاده کرده است. او گفته: "پرسشهایی هست که ما برای روشن شدن آنها تلاش میکنیم. حال باید منتظر شویم و دوباره این موضوعات را با دولت جدید از سر بگیریم". گروسی این شرایط را "حداقل برای آژانس، ناراحت و دشوار" دانست و افزود: "نمیدانم آیا برای سایرین (طرفهای مذاکره) نیز همینطور است یا خیر، اما تصور میکنم که آنها هم ترجیح میدهند به جای انتظار کشیدن، مذاکره کنند".
اما طرف ایرانی مشخص است که انتظار را انتخاب کرده و این انتظار به اقتصاد داخلی هم همچنان که شرحش رفت تحمیل شده است.
بحران اقتصادی، تورم، بالاگرفتن دوباره کرونا و همچنین به راه افتادن موج اعتراضات و اعتصابات در ایران قاعدتا جای تعلل و بازبینی چندانی برای اصلاح اقتصادی ایران نمیگذارد. از سوی دیگر اکنون با قطع کامل بازرسیهای سرزده آژانس و عدم دسترسی آژانس به ویدئوهای تاسیسات هسته ایران، آمریکا نگران فعالیتهای ایران است و ممکن است در این ماههای تاخیر شروع به سنگ اندازی در روند مذاکرات کند.
این در حالی است که ورود به عرصه فشارهای فزاینده برای هر دو طرف بسیار پرریسک است. بطور مثال اگر آمریکا و متحدان منطقهایاش وارد روند نزاع علیه تاسیسات هستهای ایران شوند؛ بیگمان سطح منازعه در منطقه گسترش خواهد یافت و در مقابل اگر ایران نیز در چارچوب این اقدامات بخش مهمی از اهرم مذاکراتی خود را از دست بدهد مشخص نیست مثل امروز از توان لازم برای اعمال فشار مذاکراتی بر آمریکا برخوردار باشد؛ بنابراین از هر سمت که به ماجرای تاخیر و توقف روند مذاکرات نگاه کنیم، این موضوع به جز ضرر اقتصادی برای ایران چیزی ندارد.
حالا باید منتظر ماند و دید آیا گل به خودی ایران با فرمان توقف مذاکرات در نهایت به نفعش تمام خواهد شد یا تنها به غرامتی بر سر دعوای میان این دولت و آن دولت تبدیل خواهد شد.