رویداد۲۴ زینب غبیشاوی: اعتراضات مردم به وضعیت بیآبی در خوزستان در برخی مناطق به درگیری و برخوردهای شدید منجر شد. تاکنون بیش از ده نفر در نتیجه اعتراضات سراسری در خوزستان کشته و صدها نفر نیز بازداشت شدند. اگرچه رهبر انقلاب اعتراضات را حق مردم خوزستان خوانده بود، اما برخورد با اعتراضات ادامه یافت و به نام مقابله با اغتشاشگر و تجزیهطلب به خشونت کشیده شد.
دیدن فیلمهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی از نحوه برخورد با معترضان چندان خوشایند نیست و به عنوان نماد خشونت دست به دست میشود. در این میان فیلمی نیز منتشر شد که در شهرک دزفول حمزه یکی از ماموران نیروی انتظامی به شکلی بسیار حرفهای معترضان را آرام میکند. این فیلم بسیار مورد استقبال افکار عمومی قرار گرفت و برخی نوشتند رفتار این مامور به شکلی شایسته و زیبا بود که گویا این اتفاق در دنیایی موازی رخ داده است زیرا در حالت طبیعی چنین برخوردهایی دیده نمیشود.
با دیدن این فیلم این سوال ایجاد شد که اگر قرار بود برخورد با اعتراضات مردمی شکلی مسالمتجویانه و مدنی داشته باشد، چه رویکردی باید در پیش گرفته شود؟ چه برخوردی باید صورت بگیرد؟ روند مواجهه با اعتراضات چگونه باید باشد؟ اینها سوالاتی است که سیدمحمود حسینی عضو حزب اتحاد ملت ایران و استاندار پیشین سیستان و بلوچستان به آن پاسخ داده است.
بیشتر بخوانید: تیر نزنید، ما مسالمت آمیزیم!/ معترضان خوزستانی چه میگویند؟
سیدمحمود حسینیبه رویداد۲۴ میگوید: نیروی انتظامی در همه جای دنیا وقتی یک عصبانیت و اعتراضی از سوی مردم بروز میکند، با آموزشهایی که دیده، با مردم مواجه میشود. در کشورهای توسعه یافته در مواجهه با اعتراضات مردمی روشهای مختلفی برای جلوگیری از تشدید تنش و درگیری استفاده میکنند. از صحبت کردن با لیدر یا نماینده معترضان گرفته تا جلوگیری از گسترش ناآرامیها. کار پلیس این است که آب روی آتش خشم مردم معترض بریزد اما متاسفانه نیروی انتظامی در ایران در حقیقت این قواعد را آموزش ندیده و در بسیاری از مواقع فقط میخواهد حرف آخر را اول بزند.
وی ادامه داد: نیروی انتظامی نباید نقش نیروی سرکوب، بلکه باید نقش نیروی آرامکننده را داشته باشد و نباید سریعا درگیر شود و بنزین روی آتش اعتراضات بریزد زیرا آخرین درمان، جراحی است. متاسفانه گاهی مواقع این قاعده برعکس میشود؛ این موضوعات باید حل شود و به نظرم یکی از راهحلهای آن این است که نیروی انتظامی زیر نظر وزارت کشور برود. در ایران معمولا نیروهای نظامی طبق قاعده خودشان تصمیم میگیرند، برخورد میکنند، در حالیکه هر برخورد باید تحت امر دستگاه سیاسی مربوطه باشد. در این جا دستگاه مربوطه باید وزارت کشور باشد و در استانها نیز استانداریها مسئول این کار باشند زیرا مسئول امنیت هم با این دستگاهها است و به نفع نیروی انتظامی هم است که کسی مسئولیت کارهایشان را برعهده بگیرد.
حسینی به برخوردهای میان معترضان و نیروی نظامی اشاره میکند و میگوید: درگیریهایی که ایجاد شده به این دلیل است که قواعد رعایت نمیشود. در گذشته رویه به این صورت بود که نیروی انتظامی زیر نظر وزارت کشور بود و از این طریق بسیاری از مسائل به سرعت و راحت حل میشد اما بعد از مدتی گفتند که نیروی انتظامی زیر نظر فرماندهی کل قوا است و وزارت کشور از عاملیت نیروی انتظامی خلع ید شد.
این فعال سیاسی میگوید: نکته دیگر آنکه اگر یک حادثه و ناآرامی در جامعه به وجود بیاید، در صورت آنکه دستگاههای دیگری مانند بسیج و سپاه بخواهند بیرون بیایند، باید زیر نظر نیروی انتظامی باشند و با مجوز آنها به خیابانها بیایند.
حسینی ادامه میدهد: در سطح کشور، مسئولیت رفتار با معترضان وزارت کشور است که همراه با نیروهای آموزشدیده باید بتوانند معترضان را آرام کنند و امنیتشان را تامین کنند. در خود استانها، استانداریها و شهرستانها نیز تحت امر فرمانداریها هستند. رئیس شورای امنیت کشور وزیر کشور است، رئیس شورای تامین استان، استاندار است. در آنجا اختیارات کامل به استاندار داده میشود و استاندار مسئول است و اگر جایی قرار بر برخورد باشد، دستور آن را باید استاندار بدهد. فرماندهان ارتش، سپاه و ... نقش مشاور دارند نه تصمیمگیر.
او ادامه میدهد: استاندار یا وزیر کشور باید افراد مورد اعتماد باشند تا بتوانند تصمیمگیری کنند و زمانی که تصمیمی گرفتند بقیه هم فرمان ببرند. نیروی انتظامی که تصمیمگیر است هم باید به گونهای رفتار کند که به راحتی اقدام به شلیک و تیراندازی نکند. متاسفانه با مرور زمان فضا امنیتی شده و دستگاههای انتظامی و امنیتی دستور دهنده، و دیگران تبدیل به توجیه کننده شدهاند و اجرا کننده این تصمیمات سربازانی هستند که آموزش لازم برای مواجه با معترضان را ندیدهاند.
حسینی میگوید: اعتراضات معمولا پدیده اجتماعی هستند اما برخی سعی دارند تا آن را یک پدیده امنیتی و سیاسی بدانند و با آن برخورد کنند. در واقعیت باید عکس این موضوع باشد و اگر یک پدیده امنیتی وجود داشت باید آن را به پدیده سیاسی و پدیده سیاسی را به پدیده اجتماعی تبدیل کرد و در آن مرحله آن را با گفتگو، مذاکره و سایر روشهای مناسب، آنها را آرام کرد. متاسفانه عدم مهارت دستگاههایی مانند وزارت کشور، نیروی انتظامی و ... باعث بروز مشکلات عمدهای در زمان بروز اعتراضات در کشور میشود. ایران یک کشور جنبشی است و نارضایتیها مرتب به ناآرامی تبدیل میشود و از این رو به جای روشهای خشونت آمیز و سرکوبگرایانه، باید از روشهای امروزی و مسالمتآمیز استفاده کرد.
این فعال سیاسی معتقد است که رویکرد کلی مقامهای کشور در زمان بروز اعتراضات از دستگاههای امنیتی تبعیت میکند و دستگاههای امنیتی نیز جز برخورد کار دیگری بلد نیستند. مشکل کار ما این است که از ابتدا نخواستیم حق را به مردم بدهیم. میگوییم نظام ما نظام انقلابی و مردمی است و هرکس با این نظام درافتد ناحق است و سریعا آن را سرکوب میکنیم.
حسینی معتقد است این سرکوبها مانند یک زخم است که به جای مداوا عفونت میکند. دلیل این ماجرا ترس نظام نیست بلکه فقدان عقلانیت در ردههای تصمیمگیری است و فکر میکنند اگر اعتراضات را در نطفه خفه نکنند ممکن است گسترش پیدا کند. بهتر است به جای این رفتارها، از تجارب سایر کشورها در برخورد با معترضان استفاده کنیم.