رویداد۲۴ اصلاح طلبان در انتخابات شورای شهر تهران نتیجه انتخابات مجلس دهم را تکرار کردند و بدترین نتیجه خود را در تاریخ انتخابات شورای شهر به جا گذاشتند. اصلاح طلبان در دوره اول اکثریت شورای شهر را در دست داشتند. در دوره دوم به خاطر انتشار دهها لیست انتخاباتی هیچ سهمی از شورا نداشتند اما مصطفی تاجزاده و ابراهیم اصغرزاده، نفرات اول لیست علی البدلها بودند. دوره سوم اقلیت ۴ نفره و دوره چهارم اقلیت قدرتمند ۱۴ نفره را داشتند و دوره پنجم هم که همه کرسیهای شورا در اختیار این جریان سیاسی بود.
بیشتر بخوانید:رقابت نزدیک مهرداد بذرپاش و محسن پیرهادی برای شهرداری تهران / راه بهشت از بهارستان میگذرد
اما دوره ششم شورای شهر نه تنها همه کرسیها در اختیار اصولگرایان است که حتی در میان اعضای علی البدل و افراد راه نیافته نیز اثری از اصلاح طلبان دیده نمیشود. اما دلیل استقبال کم مردم به لیست اصلاح طلبان که با لیست جمهور در انتخابات شرکت کرده بود چه بود؟
اصلاح طلبان در یک دوگانه قرار دارند. از یک طرف آنها به عنوان بخشی از نیروهای مورد تایید جمهوری اسلامی هستند که دیدگاههای خاص خود را در سیاست و اقتصاد و فرهنگ دارند و از طرف دیگر سعی دارند گروههای محذوف جمهوری اسلامی را نمایندگی کنند. به نظر میرسید پیروزیهای پیاپی از انتخابات ۹۲ به این سو موجب شد آنها در فهم جایگاه خود از واقعیت دور شوند.
اصلاح طلبان در سال ۹۶ تا ۱۴۰۰ در به کارگیری نیروهای متعدد حذف شده در دولت و البته شهرداری تهران بی انگیزه یا ناتوان بودند. سهم گروههای حذف شده نهایت قرار دادن نام چند شاعر و نویسنده روی خیابانهای شهر بود و به نظر میرسید با وجود حمایت اکثریت قریب به اتفاق احزاب اصلاح طلب، اما این نیروهای همیشه موتلف اصلاح طلبان بودند که این بار انگیزهای برای حضور در انتخابات نداشتند. تشکلهای محیط زیستی، کارگری، دانشجویی، سرمایهگذاران بخش خصوصی، هنرمندان و ... خیری از این دوره شهرداری تهران ندیده بودند که تمایل به تداوم مدیریت شهری تهران داشته باشند.
انتخابات شورای شهر متاثر از انتخابات ریاست جمهوری است. چنانچه ۹۲ و ۹۶ نیز چنین بود. در این انتخابات هم شکست لیست شورای شهر را نمیتوان بدون توجه به انتخابات ریاست جمهوری تحلیل کرد. گرچه برخی احزاب مثل اتحاد ملت تصمیم گرفتند فقط در انتخابات شوراها شرکت کنند اما این تفکیک به هیچ عنوان برای مردم تبیین نشد.
اصلاح طلبان در این انتخابات تصمیم گرفتند تا در انتخابات مقدماتی به نام سرا، نامزدهای نهایی را برای حضور در فهرست انتخاب کنند. سامانه سرا به دلایلی با مشکل مواجه شد، در ابتدا با یک روز تاخیر انتخابات آن برگزار شد و سپس یک روز دیگر هم انتخابات آن تمدید شد و بسیاری از افرادی که رای کافی در این سامانه نداشتند به نتایج آن اعتراض کردند و این اعتراض به فضای مجازی هم کشیده شد. در حالی که سامانه سرا قرار بود چهرهای دموکراتیک به انتخابات درونی اصلاح طلبان بدهد اما لیست این دوره بیشتر از دورههای قبل که حاصل لابیهای الیگارشی حزب بود در نتیجه انتخابات اثرگذار شد.
اصلاح طلبان در این مدت سه شهردار عوض کردند. این را مقایسه کنید با حضور ۱۲ ساله قالیباف در بهشت! تغییرات مکرر شهردار باعث شد هیچکدام از شهرداران نتوانند در باره عملکرد خود پاسخگو باشند. به خصوص اینکه بعد از استعفای محمدعلی نجفی، ماجرای قتل همسر او هم در رسانهها منتشر شد و یک افتضاح سیاسی برای جریان اصلاح طلب به وجود آورد که سالها به نجفی به عنوان یک سرمایه سیاسی و اجتماعی نگاه کرده بود و حتی سال ۸۴ برای ریاست جمهوری او هم برنامه ریزیهایی کرده بود.
عزل محمدعلی افشانی هم به اختلاف میان اصلاح طلبان حاضر در شورا و مجلس دامن زد و تقریبا با قهر افشانی، این ماجرا خاتمه یافت. در سومین انتخاب هم عملا اعضای شورای شهر به دو گروه حامیان عباس آخوندی و حامیان حناچی تبدیل شدند و این اختلاف تا روز آخر بر سر مناسبات شهرداری سایه افکنده بود. اصلاح طلبان با اینکه مدعی بودند و آرزو داشتند و برنامه ریخته بودند که از شرایط شورای اول فاصله بگیرند، اما به نظر میرسید این اتفاقات به شکل دیگری تکرار شده و البته در این میان نمیتوان از نقش آفرینی نیروهایی خارج از اراده جریان اصلاح طلب چشم پوشی کرد.
سال ۹۶ تا ۱۴۰۰، سالهای خوبی برای ایران نبود. از یک طرف تحریمهای آمریکا باعث شد بسیاری از پروژههای عمرانی با مشکل مواجه شود و از طرف دیگر شیوع بیماری کرونا هم عملیات ساخت و ساز در تهران را با مشکل زیادی رو به رو کرد. در این شرایط تقریبا شهرداری تهران در اجرای پروژههای عمرانی، با مشکلات فراوانی مواجه شد و نتوانست کارهای بزرگی را پیش ببرد. اصلاح طلبان مدعی بودند جلوی ریخت و پاش دوره قالیباف را گرفتهاند، اما حالا با این سوال ساده مواجه بودند اگر در دوره شما ریخت و پاش نبود پس چرا روند توسعه تهران نسبت به دوره قبل کندتر شد؟
از همان روز اول استقرار اصلاح طلبان در شهرداری تهران، گفته میشد که عیسی شریفی از زندان بیشتر از اعضای شورای شهر، در عزل و نصب مدیران اثرگذار است. در واقع اصلاح طلبان در اصلاح طلب کردن مدیران محلی ناتوان بودند. اگر فعالان سیاسی استانی به روحانی انتقاد میکردند که از چهرههای اصلاح طلب در استانداریها استفاده نکرده است و فعالیتهای استانی اصلاح طلبان همچنان با مشکل مواجه است، این اتفاق به شکلی دیگر در شهرداری تهران رخ داده بود و نیروهای محلی شاهد آن بودند که همچنان گروههایی مثل هیئتهای مذهبی، مداحان و. به معاونت فرهنگی و اجتمماعی شهرداری رفت و آمد میکنند و تکریم میشوند. تقریبا میتوان با اطمینان گفت هیچ کدام از مدیران شهرداری در مناطق، از تغییر تیم مدیریت شهری نگران نیستند.
اگر روزی روزگاری، تسلط به رسانهها و روزنامههای فراوان، نقطه قدرت جریان اصلاح طلب بود اما این کارکرد به مرور از بین رفته است و حالا هیچ رسانه اثرگذار اصلاح طلبی را نمیتوان پیدا کرد که همسویی کامل با این جریان سیاسی داشته باشد.
در دورانی که وبلاگ نویسی و چهره شدن در صفحات مجازی میتواند در شکل گیری افکار عمومی اثرگذار باشد، برخی سیاستمداران به سمت این افراد جلب میشوند و متاسفانه رسانههای شهرداری هم به شکل نادرستی به همین سمت رفتند و با قراردادهای میلیاردی با چهرههای توییتری و اینستاگرامی، سعی در اطلاع رسانی برنامههای خود داشتند که مشخصا در این کار شکست خوردند.
در انتخابات دوره قبل اصلاح طلبان به صورت گسترده شرکت کردند و دهها استاندار، وزیر، معاون وزیر و ... در میان نامزدها بودند. این دوره، اما تعداد چهرههای شاخص به حدی کم بود که حتی اگر رد صلاحیتها هم نبود، باز هم تهیه یک لیست قوی سخت بود، اما وقتی رد صلاحیت هم چاشنی کار شد، دیگر هیچ چهره شاخصی برای اصلاح طلبان نمانده بود. چهرههای خاص دوره قبل مثل بهاره آورین و محمود میرلوحی و حق شناس که به خاطر بعضی شاخصها مثل شفافیت و افشای فسادهای دوره قبل و اسم گذاری خیابان ها، محبوبیت بیشتری نسبت به سایر اعضا داشتند، یا رد صلاحیت شدند یا نامزد نشدند و به این ترتیب، فهرست گمنامی منتشر شده بود که تمایلی برای رای دادن به آن برانگیخته نمیشد.
اصلاح طلبان در انتخابات شورای شهر شکست خوردند. این شکست بی سابقه اما شاید حامل یک پیام بود که این جریان سیاسی، بعد از ربع قرن باید مرگ خود را بپذیرد.