این تغییر ژئوپلیتیک میتواند خاورمیانه را به یک صحنه رقابت شدید و واقعاً جهانی تبدیل کند. اما این تغییرات همچنین میتوانند با گرد هم آوردن کشورهایی که از لحاظ تاریخی از یکدیگر متنفرند، رقابتهای منطقهای را خنثی کنند. اینکه چه اتفاقی در آینده بیفتد تا حد زیادی به برخی عوامل اصلی در منطقه همچون کاهش قدرت آمریکا در خاورمیانه، افزایش حضور چین در منطقه و تأثیر نامطلوب بیماری همه گیر کووید-۱۹ بر اقتصادهای منطقهای ضعیف بستگی دارد.
بیشتر بخوانید: تاریخ برای ایران در حال تکرار است؟
جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به صراحت گفت که خاورمیانه اولویت سیاست خارجی دولت او نیست. در حالی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، ائتلافی ضد ایران به رهبری عربستان سعودی و اسرائیل ایجاد کرده بود، بایدن سعی کرده از عربستان سعودی فاصله بگیرد. بایدن این سیاست را نه تنها با پایان دادن به حمایت آمریکا از جنگ یمن به اجرا گذاشت، بلکه دولت وی دیپلماسی را برای بازگرداندن توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۵ از سر گرفت. توافقی که ترامپ در سال ۲۰۱۸ آمریکا را از آن خارج کرد.
با خروج کامل آمریکا از افغانستان در این ماه، بایدن به صراحت اعلام کرد که ایالات متحده در حال کناره گیری از جنگ سرد منطقه و تغییر تمرکز خود بر آسیا و چین است. در سراسر خاورمیانه، این باور وجود دارد که آمریکا دیگر یک شریک واقعی نیست.
علاوه بر این، در حالی که آمریکا از منطقه عقب نشینی میکند، چین به طور فزایندهای آمادگی خود را برای حضور در منطقه اعلام کرده است. در ماه مارس، پکن یک توافقنامه بزرگ با ایران منعقد کرد و وعده سرمایه گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری در ۲۵ سال آینده را در این کشور در ازای دریافت مداوم نفت و گاز داد. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین در همان ماه به کشورهای عربستان، ترکیه، ایران، امارات متحده عربی، بحرین و عمان سفر و پایبندی کشورش به امنیت و ثبات منطقه را تأیید کرد. وی در حالی که آشکارا آمریکا را خطاب قرار میداد، گفت که چین با مداخلات خارجی مخالف است و به عنوان یک واسطه صادق در حل مناقشات مداوم در منطقه عمل خواهد کرد.
وانگ همچنین با پیوند ابتکار یک کمربند-یک جاده چین با پروژههای توسعه محلی، چشم انداز توافق تجاری آزاد چین را که دهها میلیارد دلار فرصت سرمایه گذاری به همراه خواهد داشت، مطرح کرد. این نوع اظهارات امیدوارکنندهی اقتصادی به طور گستردهای در خاورمیانه طنین انداز شده است، جایی که نرخ بیکاری جوانان، سطح فقر و سایر شاخصهای اقتصادی مدتها قبل از همه گیری ناامید کننده بود. طی ۱۸ ماه گذشته، کووید-۱۹ بحرانهای اجتماعی شدید را در بسیاری از کشورها تشدید کرده است.
در این شرایط، جای تعجب نیست که گفتگو و دیپلماسی منطقهای در حال بازگشت است. اکثر حاکمان محلی درک میکنند که امنیت کشورهایشان بیشتر به ارضای نیازهای مردم بستگی دارد تا به تحریک فرقهای و نفرت از دیگری. در همین ارتباط در ماه آوریل، عربستان سعودی و ایران مذاکرات محرمانهای انجام دادند تا در مورد چگونگی پایان دادن به درگیری در یمن، جایی که ائتلاف تحت رهبری عربستان از مارس ۲۰۱۵ در حال جنگ با حوثیها تحت حمایت ایران است، گفتگو کنند.
عربستان سعودی همچنین با قطر که روابط دوستانه با ایران دارد، آشتی کرده است. ریاض و دوحه در ژوئن ۲۰۱۷ بر اثر برخی مشکلات روابط خود را قطع کردند. در اقدامی جسورانه، پادشاه عربستان سعودی در ماه آوریل به طور رسمی شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر را برای دیدار از کشورش دعوت کرد.
سعودیها به عنوان نشانهای دیگر از تغییر گستردهتر سیاسی، روابط خود را با عراق که متحد ایران است، عادی کرده اند؛ بنابراین سه دهه بیگانگی و خصومت متقابل پایان یافته است. همچنین مقامات سعودی پس از سالها درگیری با بشار اسد، رئیس جمهور سوریه به عنوان یکی دیگر از شرکای نزدیک ایرانی، اخیراً مذاکرات محرمانهای با همتایان سوری خود در دمشق انجام دادند. در این رابطه، گزارشهایی مبنی بر نزدیک شدن دو طرف به توافقی درباره عادی سازی روابط دیپلماتیک شان منتشر شد.
ایران نیز ممکن است در آستانه بهبود روابط با همسایگان خود به ویژه امارات متحده عربی باشد. به طوری که پس از بازگشت محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران از سفر به کشورهای قطر، عراق، کویت و عمان در ماه آوریل گمانه زنیهایی در مورد احتمال سفر وی به امارات مطرح شد.
اما مهمترین تغییر، احتمال نزدیک شدن ایران و عربستان است. به طوری که ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور جدید ایران میگوید، هیچ مانعی برای ایجاد روابط دیپلماتیک با پادشاهی عربستان نمیبیند. احیای روابط ریاض و تهران میتواند درگیریهای داخلی و جنگهای نیابتی در سوریه و یمن را که بزرگترین بحرانهای بشردوستانه در جهان امروز به شمار میروند، محدود کند. همچنین میتواند ثبات را برای کشورهایی مانند عراق و لبنان که دچار تفرقه به لحاظ سیاسی و مذهبی هستند، به ارمغان آورد.
سرانجام، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه مانند عربستان سعودی و ایران، برای بهبود روابط تیره کشورش در منطقه به ویژه در مقابل مصر و عربستان سعودی دست به اقدامات دیپلماتیک زده است. ترکیه پس از آنکه سال گذشته در لیبی خشونتهای نسبتاً شدیدی را به اجرا گذاشت، اکنون میخواهد روابط اقتصادی خود را با مصر و دیگر قدرتهای منطقهای و جهانی بهبود بخشد.
این تغییرات منطقهای اخیر را میتوان با تغییر در ارزیابی موازنه قدرت و همگرایی منافع توضیح داد. خروج نیروهای آمریکا از منطقه باعث شده است که قدرتهای منطقهای به این نتیجه برسند که خودشان باید امنیت کشورشان را تأمین کنند. رهبران منطقهای به طور فزایندهای تشخیص میدهند که از شعله ور کردن تنش ها، همانند کاری که ترامپ در منطقه انجام میداد، چیزی عایدشان نمیشود. بلکه از طریق دیپلماسی بین المللی به رهبری آمریکا، اروپا، چین، روسیه و ژاپن، خاورمیانه میتواند به مسیر فعلی کاهش تنش خود ادامه دهد.
حال این سوال مطرح میشود که آیا جامعه بین المللی میتواند در زمینهی معماری امنیتی فراگیر جدید و یک خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای به توافقی دست یابد یا حداقل از گفت وگوی منطقهای و مدیریت درگیریهایی که در آنجا بروز میکند، حمایت به عمل آورد و آنها را تشویق کند؟ تصور چنین چیزی دیگر یک خیال بافی نیست. درگیری بی پایان ممکن است مشخصهی خاورمیانه باشد، اما این سرنوشت گریزناپذیر منطقه نیست.