رویداد۲۴-معاون اسبق وزارت آموزشوپرورش بابیان اینکه تعلیم و تربیت در ایران به موضوعی مورد مناقشه، پر اختلاف و درجه دوم تبدیلشده است تأکید کرد: مناقشات حول مجوز آموزشوپرورش عملاً وفاق اجتماعی را برای آینده نیروی انسانی جامعه از بین برده است.
این روزها بحث حول محور استیضاح وزیر آموزشوپرورش در مجلس بار دیگر سر زبانها افتاده است. وزیری که معمولاً دریکی از اصلیترین گزینهها برای استیضاح از جانب نمایندگان مجلس با هر نوع رویکرد و گرایشی است. بهاینترتیب وزیر آموزشوپرورش همواره هدف استیضاح نمایندگان مجلس بوده و هست.
مهندس سید حسن الحسینی، نماینده پیشین مجلس و معاون اسبق وزارت آموزشوپرورش در گفتوگو با
رویداد۲۴ در ارزیابی خود از دلایل نارضایتی از عملکرد وزیر آموزشوپرورش میگوید: «در یک جمعبندی کلی میتوان ادعا کرد که زمینههای فراوانی برای نارضایتی از آموزشوپرورش، در جامعه ایرانی وجود دارد.»
به گفته او در دستهبندیهای کلان بینالمللی، آموزشوپرورش ایران بهشدت محافظهکار و به همین دلیل گذشته گرا تلقی میشود. به این معنا که با آینده و آیندهپژوهی و ساختن آینده شغلی وزندگی فرزندان جامعه خود نسبت کمتری پیداکرده است.
الحسینی بابیان اینکه مملکت گرفتار «آموزشوپرورش فراموشی» شده است به انتخاب وزیر آموزشوپرورش در دولت تدبیر و امید اشارهکرده و میگوید: در دولت تدبیر و امید آموزشوپرورش نیاز به وزیری خلاق، فعال، پر ارتباط با معلمان در رسانهها و پرتلاش در دولت و مجلس داشت؛ تا دولت را به مسیر صحیح هدایت کند؛ اما این نشد و دولت تدبیر و امید تا میزان زیادی آموزشوپرورش را از دست داد،
او اگرچه طرح استیضاح فانی را غیرسیاسی میداند اما معتقد است که از این زمینهها بازیگران عرصه سیاست استفاده کنند.
نقش دولت در آموزش و پرورش چقدر است و چگونه به انجام میرسد؟
چگونگی ایفای نقش هر دولت در نحوه مواجهه با خدمات اجتماعی و رفاه عمومی، در داوری مردم از آن دولت نهایت اهمیت را دارد و نوع داوری مردم را نسبت به آن دولت میسازد. مساله امنیت مردم، درمان، آموزش، حمل و نقل و ارزاق عمومی از این قبیل مسائل است. موضوعاتی که البته نسبی و شناور هستند؛ برای نمونه سلامت قضایی و آزادی اطلاع رسانی و گفتن و شنیدن آزاد هم به نحوی از اجزای مطالبه عمومی شده است. قانون اساسی نیز به عنوان میثاق ملی، وظایف دولت و حاکمیت را تامین عادلانه همین امور دانسته است.
درواقع نحوه برخورد دولتها با حقوق مردم، داوری مردم را نسبت به دولت شکل میدهد. از نگاه ما دولت خدمتگزار دولتی است که حقیقتا متعهد به حقوق ملت باشد و از رنجها و مرارتهای مردم در این زمینه بکاهد. یعنی بیش و پیش از آنکه حقوق و مطالبات خودش مطرح باشد و برای مدیران خودش و یا برای فربهی بیشتر بدنه لخت و کم تحرک نظام ادری – اجرایی تلاش کند، موظف است تا مطالبات مردم را مقدم بدارد.
در این بین جایگاه آموزش و پرورش کجاست و چه داوری میتوان نسبت به مواجهه دولت با آن داشت؟
آموزش و پرورش در شکل نوین آن نهادی است، که سابقه و پیشینه زیادی در کشور ما ندارد. به همین دلیل از ابتدا با مقاومت روبرو بود. از این رو متولیان برای بقای آموزش و پرورش مشی و سیاست محافظه کاری را بر مدیران، برنامههای درسی، کتابهای درسی و در میدان تعلیم و تربیت مدرسهای حاکم کردند. شاید به همین جهت، در دسته بندیهای کلان بین المللی آموزش و پرورش ایران به شدت محافظه کار و به همین دلیل گذشته گرا تلقی میشود. به این معنا که با آینده و آینده پژوهی و ساختن آینده شغلی و زندگی فرزندان جامعه خود نسبت کمتری پیدا کرده است.
همچین آموزش و پرورش ایران از بعد از انقلاب، بجای ایجاد فضای انتخاب استدلالی و انتظار دین ورزی آگانه، به دادن دین و بیان احکام و خلاصه ایدئولوژیک شدن داوریها در عرصه دین و مذهب کشیده شد.
همچنین در حال حاضر، مدرسه محل تلاقی سه جریان قدرتمند است: یکی، خواست قدرت سیاسی – فرهنگی مبنی بر تربیت ایدئولوژیک دوم، خواست اولیاء دانش آموزان مبنی بر تمرکز مدرسه بر موفقیت آموزشی از نوع کنکوری آن، برای عبور موفق دانش آموز خود از مدرسه به دانشگاه و سوم، خواست خود دانش اموز است که در این بین میخواهد زندگی کند و این در حالی است که او نقش کمتری برای مدرسه و تعلیمات آن قائل میشود. لذا بیشتر آموزههای تربیتی و حتی آموزشی را از محیط غیر مدرسهای از جمله از دنیای مجازی میگیرد.
در یک جمع بندی کلی میتوان ادعا کرد که زمینههای فراوانی برای نارضایتی از آموزش و پرورش، در جامعه ایرانی وجود دارد.
در حال حاضر چه مشکلات پیش و روی آموزش و پرورش قرار دارد آیا اموری هست که به دولت و عملکرد دولت مربوط باشد؟
حتما، در حال حاضر آموزش و پرورش همانند بهداشت درمان باید به عنوان مساله اصلی مردم برای دولت تبدیل میشد. چنین انتظاری را اگر نگوییم بیشتر مردم حداقل جامعه فرهنگی داشتند.
به رغم اختصاص بودجه در خور توجه، اولین مشکل سهم ناکافی اقتصاد آموزش و پرورش از اقتصاد ملی است. که همین مشکل باعث شده حقوق پرداختی به معلمان، به فراهم آمدن رضایت آنان منجر نشود و بی انگیزگی حاصل از چنین رخدادی؛ البته تا حدود زیادی بر کیفیت فعالیت آنها در مدارس اثر بگذارد. لذا از آنجا که هیچ نظام اجتماعی و هیچ نیرویی نمیتواند آموزش و پرورش را به امری فراموش شده مبدل سازد، در ایران امروز متاسفانه به رغم فرهنگی بودن انقلای اسلامی شاهد آن هستیم که تعلیم و تربیت به موضوعی مورد مناقشه، پر اختلاف و درجه دوم تبدیل شده است. رویکردی که عملا وفاق اجتماعی را برای آینده نیروی انسانی جامعه از بین برده است. از این رو چنین آموزش و پرورشی به هیچ روی قادر نخواهد بود انتظارات سه ذینفع عمده (جامعه، خانواده و دانش آموز) را از آموزش و پرورش برآورده نمیسازد. در واقع نه معلم و مدرسه از کار خودشان راضی هستند و نه دانش آموزان شادابی دارند و نه خانوادهها چنین احساسی را تجربه میکنند. در مورد خانوادهها باید گفت، آنان ضمن آنکه از نتیجه کار مدرسه راضی نیستند؛ باید مرتب و به شکل صعودی هزینههای بیشتری را در سبد هزینههای خانوار خود ببینند!! جمع جبری این پدیدهها البته ناکارآمدی کلی سیستم اموزشی است.
از این رو رفرم و اصلاحات گسترده برنامهای در آموزش و پرورش و نه تغییرات اصطلاحا نظام آموزشی از قدیم به جدید! و یا پنج سه سه به سه سه سه! اینها فقط بر مشکلات افزوده است و امر تغییر را دشوارتر کرده است.
آقای دکترعملکرد وزیر آموزش و پرورش و مشخصا آقای فانی در فضایی که ترسیم کردید چگونه است آیا انتظار فرهنگیان برآورده شده است یا به عنوان نقطهای سیاه در کارنامه دولت جلوه گر شده است؟
ابتدا بنده انتظارت انباشته شده را از آموزش و پرورش گفتم، تا مشخص باشد چه کاری باید بشود و تا رضایت و خرسندی فرهنگیان را داشته باشیم؛ یا چه اقداماتی باید صورت پذیرد تا رضایت مردم و مهمتر از آن رضایت اقتصاد ملی از آموزش و پرورش حاصل شود.
البته انتظار پارهای از مردم و برخی از متولیان این عصرفرهنگ جامعه، کاملا انقلابی و افراطی است. آنان معتقدند آموزش و پرورش به وظایف خودش در تراز تربیت اسلامی عمل نکرده و اگر ناراستیهایی در فرهنگ عمومی است یا واژگونی ارزشها رخ داده است؛ نه اقتصادی و اجتماعی که عمدتا مربوط به فرهنگ سازیهای دوران کودکی است که آموزش و پرورش کوتاهی کرده است. البته ما به این نگرش نقد جدی داریم و برای مثال همه نقش و به تبع آن همه تقصیر را مربوط به آموزش و پرورش نمیدانیم. ما نقش ویرانگر فقر را هم میبینیم، نقش تعلیمات متضاد با عمل را هم میبینیم، نقش مخرب رادیکالیزم و انحصار فرهنگی را هم میبینیم و....
به هر حال مملکت گرفتار «آموزش و پرورش فراموشی» شده است. در دولت تدبیر و امید آموزش و پرورش نیاز به وزیری خلاق، فعال، پر ارتباط با معلمان در رسانهها و پر تلاش در دولت و مجلس داشت؛ تا دولت را به مسیر صحیح هدایت کند. اما این نشد و دولت تدبیر و امید تا میزان زیادی آموزش و پرورش را از دست داد، هم در بعد سیاسی و هم در ابعاد فرهنگی که به مراتب بزرگتر از خسارت سیاسی کوتاه مدت است.
در واقع من معتقدم مسائل آموزش و آموزش و پرورش محیطی است و نه داخلی. اولویت آموزش و پرورش نه پرداختن به مسائل داخلی، که پرداختن به محیطی است. رویکردی که طی آن آموزش و پرورش بتواند در آن فلسفه وجودی خودش را داشته باشد و نقش خود را بازی کند. از این رو آقای فانی هم نباشد و نگاه همین باشد، فایدهای ندارد و دردی مداوا نشده است.
فکر نمیکنید استیضاح سیاسی باشد و برای دولت مشکل ایجاد کند؟
زمینههای استیضاح قطعا غیر سیاسی است، اما از این زمینهها بازیگران عرصه سیاست استفاده میکنند. وقتی آموزش و پرورش شما در ستاد سیاسی میشود به توصیه این و آن کسانی میآیند و میروند و تیم اجرایی یک دستی وجود ندارد و یا برای انتصاب مدیران کل و مدیران نواحی و شهرستانها بسیاری از نمایندگان انتظار دارند وفق نظر سیاسی آنان عمل شود و از طرفداران ایشان رئیس آموزش و پرورش حوزه انتخابیه گذاشته شود، تعلیم و تربیت تا حدود زیادی تعطیل است.