صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 08
کد خبر: ۲۷۵۷۲۴
تاریخ انتشار: ۲۰:۲۴ - ۳۰ مرداد ۱۴۰۰

در داخل امارت اسلامی طالبان تا قبل از فتح کابل چه می‌گذشت؟ / از لزوم دریافت مجوز برای استفاده از واتساپ تا اجازه تحصیل به دختران فقط تا پیش از سن بلوغ

طالبان مراقب حملات احتمالی دولت افغانستان بود و به من گفته شد که هیچ کس از جمله شورشیان مجاز به حمل آشکار سلاح یا تجهیزات نظامی در بازار نیست.

رویداد۲۴ نشریه آمریکایی Newlines Magazine در مطلبی به قلم Fazelminallah Qazizai نوشت: سال گذشته در شهر سنگین افغانستان، یک شورشی سابق در مورد اوایل جنگ با من صحبت کرد، وقتی که با عبدالله محسود، یکی از رهبران گروه تحریک طالبان پاکستان و زندانی سابق گوانتانامو، غذا خورده بود. محسود یک اسلحه جنگی در کنار خود داشت و به سایر افرادی که در حال غذا خوردن بودند، گفت که پیروزی بر ایالات متحده نزدیک است. شورشی سابق از او نقل می‌کند که می‌گفت: تسلیم نشوید، ما گاو را کشته و پوست او را گرفته ایم. فقط دمش باقی مانده است.

محسود در حمله نیرو‌های امنیتی پاکستان در بلوچستان طی سال ۲۰۰۷ کشته شد، اما پیام او هنوز هم طنین انداز است. در حالی که اکثریت شورشیان شهر سنگین در داخل و اطراف هیرمند هستند، جهادگران خارجی همچنان به این ولسوالی کشانده می‌شوند. برخی به دنبال سرپناه می‌آیند. برخی دیگر مصمم هستند تا تخصص خود را به دیگران منتقل کنند و یا در راهی کشته شوند که متقاعد شده اند سرانجام در تاریخ اسلام مورد احترام خواهد بود.

سنگین در شمال هیرمند، جایی که به سرعت در حال تبدیل شدن به مرکز امارت اسلامی جدید افغانستان است، مرا به یاد کابل در دوران جوانی انداخت. بازار قدیمی شامل تلی از آوار و آهن‌های خمیده است، محلی مملو از جن و مالیخولیا که تنها با اراده جمعی برای مبارزه به هم متصل شده اند. اینجا مکانی روی زمین است که افراد زیادی در آن کشته شده اند، کشتارگاهی برای جانشینی سربازان آمریکایی و انگلیسی و اکنون مرکز نیرو‌های ناتو است که در سال ۲۰۰۱ برای ریشه کن کردن تروریسم در افغانستان مداخله کردند.
بیشتر بخوانید: بیعت برادر اشرف غنی با گروه تروریستی طالبان
ایالات متحده تقریباً دو دهه در افغانستان بود که طولانی‌ترین حضورش در یک کشور دیگر به شمار می‌رود. سه رئیس جمهور از زمان آغاز درگیری در سال ۲۰۰۱ از کاخ سفید روانه‌ی کابل شدند که هرکدام استراتژی‌های کاملاً متفاوتی برای ضرب و شتم طالبان و یا حداقل مهار خشونت دارند. اما هیچ کدام موفق نشدند.

گفته می‌شود جو بایدن تا ۱۱ سپتامبر، بیستمین سالگرد جنگ، تمام نیرو‌های آمریکایی را از افغانستان خارج می‌کند. سال گذشته، دونالد ترامپ توافقنامه‌ای را با طالبان امضا کرد تا همه نیرو‌های آمریکایی و ناتو را تا ماه مه امسال از افغانستان خارج کند. در مقابل، طالبان با توقف جنگ با نیرو‌های آمریکایی موافقت کرده بود، اما از توقف حملات علیه دولت افغانستان خودداری کرد.

در حالی که کمتر از پنج ماه به مهلت مقرر برای خروج نیرو‌های آمریکا از افغانستان باقی مانده است، امکان دارد بایدن شاهد این باشد که شورشیان خلاء قدرت در حال ظهور را پر کرده یا از توافق خارج شده و به اشغال خود ادامه می‌دهند. در هر صورت، اکنون بیش از هر زمان دیگری از یازده سپتامبر تا کنون شرایط خطرناک است.

برای درک چگونگی این امر پس از نزدیک به ۲۰ سال خونریزی و امید پراکنده، تصمیم گرفتم تا طولانی‌ترین و بدنام‌ترین خط مقدم افغانستان شامل ۵۰ مایل از دشت‌های سیلابی، مزارع ذرت، روستا‌ها و شهر‌ها در جنوب غربی کشور را طی کنم. این منطقه‌ی زیبا محل زندگی خانواده‌های پشتون است که به تقوا و مهمان نوازی خود افتخار می‌کنند. اما شاهد کشته و معلول شدن سربازان ناتو و تعداد بی شماری غیرنظامیان و شورشیان بوده است.

با ادامه‌ی راه و پس از ساعت‌ها رانندگی به منطقه‌ای عاری از نیرو‌های دولتی و شورشیان می‌رسیم. به حومه سنگین و منطقه‌ای به نام هنجاران رسیدیم. در آنجا ما اولین طالبان‌ها را دیدیم. دو مرد با لباس سنتی و عمامه سیاه که در کنار موتور خود نماز می‌خواندند. بعد، ما از یک دژ قدیمی و یک میدان عبور کردیم که به من گفتند یک کشاورز غیرنظامی یک بار در اثر حمله هواپیمای بدون سرنشین در آنجا کشته شده است.

هنگامی که تقریباً به مرکز شهر سنگین رسیدیم، متوجه پرچم‌های طالبان شدیم که بر روی آن‌ها عبارتی به عربی نوشته شده بود که معنایش این بود: خدایی جز خدا نیست و محمد فرستاده خدا است. برخی پرچم‌ها به طور حرفه‌ای طراحی شده بودند، لبه‌ها صاف، نوشته‌ها مرتب و پارچه‌ها بی عیب و نقص و تمیز بود. اما برخی دیگر آماتورگونه طراحی شده بودند.

مرکز ولسوالی سنگین در بهار سال ۲۰۱۷ به دست طالبان سقوط کرد. این یک نقطه عطف بود که در خارج از افغانستان زیاد مورد توجه قرار نگرفت. چند هفته بعد، دولت ترامپ از قوی‌ترین سلاح متعارف در زرادخانه خود برای نابودی مجموعه غار‌هایی که گروه داعش در آن سوی کشور در آن‌ها پناه گرفته بود، استفاده کرد. در آن زمان استفاده از بمب هوایی GBU-۴۳/B در افغانستان توجه جهانیان را به خود جلب کرد، اما این اقدام در واقع بیش از یک آتش بازی از سوی واشنگتن نبود. درگیری واقعی که ایالات متحده در حال باختن آن بود، در حال ورود به مرحله محوری جدیدش در صد‌ها مایل دورتر یعنی هیرمند بود.

سنگین تقریباً ۱۵ سال است که خاری در چشم نیرو‌های آمریکایی و ناتو بوده است و امکان دارد در دهه‌های آینده هنوز هم آن‌ها را به خود مشغول کند. گردان سوم نیرو‌های انگلیسی، هنگ چتربازی در تابستان ۲۰۰۶ به منطقه اعزام شدند تا جایگزین دسته‌ی کوچکی از نیرو‌های آمریکایی شوند که تحت حمله شورشیان و گروه‌های قاچاق مواد مخدر قرار گرفته بودند. این گردان در جنگ جهانی دوم شکل گرفت، در دهه ۱۹۶۰ در یمن و ایرلند شمالی در اوج مشکلات طی دهه‌های ۱۹۷۰ و ۸۰ عملیات ضد شورشی انجام داد. با این حال، طی ۵۰ سال گذشته با آن حجم از وحشتی که در سنگین با آن روبرو شد، مواجه نشده بود.

ایستادگی در مقابل نیرو‌های انگلیسی، فصلی دیگر از یک داستان باستانی از اشغال، هتک حرمت و غارت بود که به مبارزات نظامی امپراتوری بریتانیا در قرن‌ها قبل برمی گردد. جهاد مسلحانه برای مردان منطقه به عنوان یک تعهد تلقی می‌شد و نه یک انتخاب. پیر و جوان، توانمند و ناتوان به این دعوت توجه کردند.

در ادامه طالبان‌ها مرکز ولسوالی سنگین را محاصره کردند و نبردی برای این شهر آغاز شد که ماه‌ها به طول انجامید. سال‌ها جنگ چریکی شدید ادامه یافت. تا زمانی که انگلیس در سال ۲۰۱۰ کنترل عملیات نظامی در منطقه را به تفنگداران دریایی ایالات متحده سپرد، بیش از ۱۰۰ سرباز بریتانیایی در سنگین کشته شده بودند. آمریکایی‌ها از نظر تاکتیکی بهتر عمل کردند، اما همچنان تلفات سنگینی متحمل شدند. بر اساس گزارشی در واشنگتن پست، رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحده در آن زمان، برای ایمنی تفنگداران دریایی دست به دعا برداشت.

سرمایه گذاری این همه خون و مال در مکانی که شهر اصلی نیست یا در نزدیکی آن واقع نشده است، باعث شد سنگین برای سربازان و شورشیان به وضعیتی تقریباً افسانه‌ای تبدیل شود. در حال حاضر این شهر با دیواره‌های گلی و مزارع خشخاش و هندوانه در اطراف اهمیت بیشتری یافته است. به طور نمادین و استراتژیک، سنگین می‌تواند نقشی اساسی در شکل گیری آینده طالبان داشته باشد.

سنگین عملاً به عنوان پایتخت تجارت تریاک افغانستان به شورشیان امکان دسترسی آسان به منبع اصلی درآمد خود یعنی مواد مخدر و مسیر‌های قاچاق فرامرزی را می‌دهد. از سوی دیگر، این شهر به عنوان الگوی مقاومت اسلامگرایان در افغانستان طنین انداز شده است.

در سنگین، درست مانند دیگر مناطق جنگی، شورشیان عزم سرسختانه و افراطی خود را برای ادامه جنگ نشان داده اند.. پس از پایان عملیات نظامی ایالات متحده در سنگین در سال ۲۰۱۴، طالبان توانستند تمام قدرت خود را بر نیرو‌های دولتی افغانستان متمرکز کنند. سال‌های بن بست به زودی جای خود را به یک دوره پیشرفت مداوم برای شورشیان داد. در یک مقطع زمانی، رهبران محلی طالبان یک واحد مهندسی برای حفاری شبکه سنگر‌های زیرزمینی و تونل برای رزمندگان ایجاد کردند. طالبان در ابتدا به عنوان اقدامی دفاعی از این تونل‌ها برای محافظت از خود در مقابل حملات یورش به خانه و حملات هوایی استفاده می‌کرد. اما در نهایت از تونل‌ها برای انجام حملات غافلگیرانه علیه سربازان و پایگاه‌های دولتی استفاده کردند. این روش از تاکتیک‌های ابتکاری و بی رحمانه‌ی طالبان بود که موثر واقع شد. طالبان‌ها علاوه بر اثبات مهارت خود از نظر نظامی، سعی کرده اند نشان دهند که می‌توانند وظایف پیش پا افتاده و بوروکراتیک حکومتداری را انجام دهند. پس از تخریب بازار قدیمی سنگین، آن‌ها یک بازار جدید درست در کنار آن ساختند که شامل کلینیک‌های پزشکی خصوصی، حمام‌های عمومی و سالن‌های زیبایی است. اکنون مغازه‌ها همه چیز را از آب میوه و عطر گرفته تا چیز‌های دیگر می‌فروشند. در سنگین، طالبان مراقب حملات احتمالی دولت افغانستان بود و به من گفته شد که هیچ کس از جمله شورشیان مجاز به حمل آشکار سلاح یا تجهیزات نظامی در بازار نیست. هرکسی که می‌خواهد اسلحه یا تلفن ماهواره‌ای داشته باشد یا حتی از واتساپ استفاده کند باید از مقامات محلی طالبان مجوز دریافت کند. این سطح کنترل به سیستم آموزشی در شهر و روستا‌های اطراف گسترش می‌یابد. هیچ مدرسه‌ای باز نیست و اگر هم باز باشد دختران فقط تا پیش از بلوغ می‌توانند به مدرسه بروند. به نظر می‌رسید که ساکنان حاضرند این محدودیت‌ها را در ازای امنیت تحمل کنند. هیرمند بخشی عمیقاً محافظه کار از افغانستان است که تفسیر سختگیرانه طالبان از اسلام به راحتی با بیشتر جنبه‌های فرهنگ محلی مطابقت دارد. سرگرمی به اشکال معتدل ارائه می‌شود. بعدازظهر‌های جمعه، مردان سنگین دوست دارند در یک دشت سیلابی در نزدیکی بقایای مرکز پلیس سابق شهر جمع شوند، جایی که مسابقات کشتی تا پاسی از شب برگزار می‌شود. در سراسر ناحیه، خانواده‌ها برای خوردن بلال کبابی دور هم جمع می‌شوند. بهبود وضعیت شهر سنگین مدیون تجارت مواد مخدر است. یکی از قاچاقچیان تریاک، حاجی کاتوزایی به من گفت که طالبان از محصولات تریاک بر اساس وزنشان مالیات می‌گیرد. مانند دیگر ساکنان، کاتوزایی خوشحال بود که پس از سال‌ها خونریزی که ایالات متحده را مقصرش می‌دانست، تا حدی آرامش داشت. او به من گفت: دعا می‌کنم نه تنها مسلمانان بلکه هیچ کس آنچه را که ما بر اثر حمله‌ی آمریکا به کشورمان تجربه کردیم، تجربه نکند. خدا آمریکایی‌ها را نابود کند.
منبع: انتخاب
برچسب ها: طالبان ، افغانستان
نظرات شما