رویداد۲۴ زني که براي قتل شوهرش با جوان غريبه همکاري کرده بود، هنگام بازسازي صحنه جنايت در حضور قاضي ويژه قتل عمدمدعي شد: دلم براي جسد شوهرم که زير آفتاب بيابان انداخته بوديم خيلي سوخت به همين دليل هم در همان اطراف ميگشتم تا اين که ...
اين ها بخشي از اظهارات زن جواني است که با هوشياري مقام قضايي و کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي به اتهام همدستي با جوان غريبه (قاتل) براي قتل همسرش دستگير شده است.
ماجراي اين جنايت هولناک پنجم مرداد گذشته هنگامي لو رفت که ماموران انتظامي در پي تماس تلفني شهروندان جسد مردي را درون نهري بزرگ در جاده خاکي اطراف بهشت رضوان کشف کردند. دقايقي بعد با حضور قاضي ويژه قتل عمد و کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي در محل کشف جسد، بررسي هاي تخصصي در اين باره آغاز و مشخص شد جسد مربوط به مردي 45 ساله است که با ضربات شيئي سنگين و سخت به ناحيه سر به قتل رسيده است چرا که جمجمه مقتول به کلي خرد شده بود.
در حالي که بررسي هاي قاضي محمود عارفي راد درباره اين جنايت هولناک ادامه داشت، ناگهان زني جوان با حضور در محل کشف جسد، مدعي شد مقتول شوهرش است و «حسين-ر» نام داشت. او در حالي که سعي مي کرد اشک ريزان خود را داغدار نشان دهد در همان لحظات اوليه به دليل حضور ناگهاني اش در صحنه کشف جسد، مورد ظن قاضي ويژه قتل عمد قرار گرفت و حرکات و رفتارهاي او زير نگاه هاي تيزبينانه قاضي و کارآگاهان همچون سکانس هاي به ياد ماندني يک فيلم جنايي ضبط شد.
زن جوان در حالي که شوهرش را فردي قمارباز مي خواند چنين وانمود مي کرد که احتمالا توسط خلافکاران به قتل رسيده است و اين گونه قصد داشت ذهن مقام قضايي را از مسير پرونده منحرف کند.اما طولي نکشيد که با پيدا شدن در باک يک خودروي راناي سفيد رنگ، چهره زن جوان دگرگون شد به طوري که براي لحظاتي گريه هايش را فراموش کرد و چشم به گفته هاي کارآگاهان دوخت!
اما با اشاره هاي غيرمستقيم و رمزآلود قاضي، مسير گفت وگوهاي کارآگاهان به سوي افراد غريبه و ناشناس هدايت شد. گزارش خراسان حاکي است: در عين حال پس از انجام تحقيقات ميداني، ناگهان قاضي عارفي راد، دستور بازداشت زن 35 ساله را که «ف- ب» نام دارد صادر کرد و بدين ترتيب کارآگاهان با انتقال وي به مقر انتظامي، بازجويي هاي تخصصي از وي را آغاز کردند. اين زن که مدعي بود گزارش گم شدن شوهرش را به کلانتري محل اعلام کرده است در اظهاراتش گفت:
با آن که پليس را در جريان ماجرا گذاشته بودم اما طاقت نياوردم و به دنبال شوهرم در بيمارستان ها و بهشت رضا و مکان هاي ديگر مي گشتم تا اثري از او به دست بياورم، اين بود که به طرف بهشت رضوان هم رفتم و با دادن مشخصات شوهرم به نگهبان آن جا از او درباره مرگ چنين فردي پرسيدم که آن نگهبان گفت: چند دقيقه قبل جسد مردي در فاصله حدود 500 متري بهشت رضوان کشف شده است. من هم به اين جا آمدم که با حضور ماموران انتظامي روبه رو شدم و فهميدم جسد رها شده مربوط به شوهرم است و ...
اما اين اظهارات براي کارآگاهان باورپذير نبود چرا که آن ها با دستور قاضي ويژه قتل عمد، کاملا حرکات و رفتار او را زير نظر گرفته بودند و يقين داشتند که در پس اين اظهارات، راز جنايتي تکان دهنده پنهان شده است. به همين دليل کارآگاهان دامنه بررسي هاي تخصصي و بازجويي ها را گسترش دادند تا اين که در يک لحظه زن جوان به گريه افتاد و راز قتل شوهرش را فاش کرد.
او گفت: از مدتي قبل با جوان سي دي فروشي آشنا شده بودم و قصد داشتم با او ازدواج کنم به همين دليل با يک برنامه ريزي قبلي با او همکاري کردم تا شوهرم را به قتل برساند.
به دنبال اعترافات صريح اين زن جوان، بلافاصله گروه ويژه اي از کارآگاهان به سرپرستي سروان اسماعيل عظيمي مقدم سراغ «جواد-ح» رفتند و او را که به طور مجردي در منزل پدرش زندگي مي کرد در يک عمليات غافلگيرانه و ضربتي به دام انداختند. هنوز ساعتي از زمان کشف جسد نمي گذشت که جواد در حضور قاضي شعبه 208 دادسراي عمومي و انقلاب تحت بازجويي هاي فني قرار گرفت و به قتل مرد 45 ساله با سنگ خيانت همسر مقتول اعتراف کرد.
در پي اعترافات هولناک اين جوان 36 ساله، مقدمات بازسازي صحنه قتل فراهم شد و هر دو متهم با دستور مقام قضايي به منزلي هدايت شدند تا جزئيات پنهان اين قتل وحشتناک را بازگو کنند.
در آغاز بازسازي صحنه جنايت که سرهنگ ولي نجفي (رئيس اداره قتل عمد آگاهي) نيز حضور داشت، ابتدا افسر پرونده به بيان جزئياتي از محتويات اين پرونده جنايي پرداخت و سپس «جواد-ح» (متهم) با تفهيم اتهام از سوي قاضي محمود عارفي راد در حالي مقابل دوربين قوه قضاييه قرار گرفت که مقام قضايي با استناد به موادي از قانون مجازات اسلامي تاکيد کرد متهم مواظب اظهارات خود باشد و حقيقت ماجرا را بيان کند چرا که اين اظهارات در مراحل دادرسي مورد استنادات قضايي قرار مي گيرد.
در ادامه متهم با معرفي کامل خود گفت: مدتي بود که با «ف-ب» آشنا شده بودم و او از فروشگاه من فيلم اجاره مي کرد. من هم که از همسرم جدا شده بودم پاي درد دل او نشستم و از نظر عاطفي به او دل بستم. «ف» بسيار از شوهرش ناراحت بود به همين دليل تصميم به قتل شوهرش گرفتيم. يک روز قبل از جنايت من سنگ بزرگي را درون حياط آن ها گذاشتم تا اين که حدود ساعت 3 بامداد وقتي متوجه شدم شوهر «ف» با قرص هاي خواب آور به خواب رفته است به آن جا رفتم و با همان سنگ ضربه محکمي به سرش زدم به گونه اي که ديگر حرکتي نکرد و خون همه جا را فرا گرفت.
بعد هم تا ظهر روز بعد در منزل «ف» ماندم و براي حمل جسد نقشه کشيديم. سپس با خودروي راناي پدرم جسد او را به خارج از شهر برديم. قبلا جسد را در پتو گذاشته بوديم که پتو و ديگر لوازم خون آلود را در بين راه انداختيم و جسد را نيز در اطراف بهشت رضوان درون نهر رها کرديم اما نفهميديم که در باک خودرو آن جا افتاده است. وقتي کارآگاهان در باک را روي خودرو گذاشتند تازه فهميدم که ديگر چاره اي جز اعتراف ندارم!
در ادامه بازسازي صحنه قتل، «ف- ب» نيز در برابر دوربين قوه قضاييه ايستاد و گفت: با شوهرم اختلاف داشتيم. او مرا اذيت مي کرد و کتک مي زد. از سوي ديگر هم فرزندي نداشتيم به همين دليل قصد داشتم از شوهرم طلاق بگيرم ولي او مرا طلاق نمي داد تا اين که با «جواد» آشنا شدم و از فروشگاه سي دي فروشي او فيلم اجاره مي کردم ولي مدتي بعد به يکديگر علاقه مند شديم و من به طلاق از شوهرم اصرار کردم.
باز هم او مقاومت کرد تا روزي که بالاخره نقشه قتل را کشيديم. آن روز وقتي جواد سنگ بزرگي را به منزل مان آورد حدود 10 عدد قرص خواب آور نيز به من داد. قرص ها را از داروهاي مادرش برداشته بود چرا که حدود دو ماه قبل خواهر جوانش فوت کرده بود و مادر او به خاطر ناراحتي هاي روحي قرص هاي اعصاب و خواب آور مصرف مي کرد.
همان زمان حدود ساعت 12 شب وقتي شوهرم از مغازه ميوه فروشي خود به خانه بازگشت مقداري انبه با خودش آورد. من هم شيرانبه درست کردم و قرص ها را درون شير ريختم و به او دادم. همسرم وقتي شيرانبه را خورد حتي فرصت نکرد لباس هايش را از تن خارج کند و خيلي زود به خواب رفت. بعد از آن بود که جواد به خانه آمد و با سنگ شوهرم را کشت ...
او در پاسخ به سوال قاضي ويژه قتل عمد که چگونه به صحنه کشف جسد آمدي؟ نيز گفت: روز بعد از قتل، دچار عذاب وجدان شدم چرا که شوهرم خيلي به من خوبي کرده بود.از کرده خودم پشيمان شدم. وقتي با خودم انديشيدم که جسد شوهرم را زير آفتاب داغ بيابان رها کرده ام، از خودم متنفر شدم به همين دليل در همان اطراف پرسه مي زدم تا راهي براي پيداشدن جسد بيابم و به نوعي جسد را به ديگران نشان بدهم که حداقل دفن شود!
اين بود که وقتي نگهبان بهشت رضوان از پيدا شدن جسدي در همان نزديکي سخن گفت، من هم آن را بهترين فرصت دانستم و با اين بهانه که دنبال شوهرم گم شده ام مي گردم به صحنه کشف جسد آمدم و ...
با پايان يافتن بازسازي صحنه قتل و با صدوردستوري از سوي قاضي «عارفي راد» متهمان اين پرونده جنايي روانه زندان شدند تا مراحل دادرسي ادامه يابد.