رویداد۲۴ میثم سعادت- چند روز پیش محمدرضا خاتمی در کلاب هاوس حضور پیدا کرد و درباره موضوعات مختلفی از جمله ماجرای واکسن کرونا صحبت کرد. بعضی محورهای صحبتهای او پیرامون واردات واکسن مورد توجه رسانهها قرار گرفت. اما قسمت مهمی از صحبتهای او نادیده گرفته شد. محمدرضا خاتمی در این نشست مورد انتقاد چهرههایی مثل علیرضا رجایی، تقی رحمانی، علی نظری، فرشته قاضی، فاطمه حقیقت جو و ... قرار گرفت که اصلاح طلبی به روش فعلی را در بن بست میدیدند. محمدرضا خاتمی در این جلسه اما به سه مسئله مهم اشاره کرد که بعید نیست این محورها، ماحصل تصمیمات جمعی رهبران اصلاح طلب و به خصوص سید محمد خاتمی تعبیر شود. راهکارهایی که البته چالشهایی را هم پیش روی اصلاح طلبان خواهد گذاشت.
یک) پوست اندازی اصلاح طلبان
محمدرضا خاتمی در صحبتهایش در کلاب هاوس تعبیر جالبی به کار برد و گفت با اینکه در ربع قرن گذشته، هم مردم تغییر کردهاند و مطالبات جدیدی مطرح میکنند و هم حاکمیت روشهای جدیدی را در پیش گرفته است و از نیروهای جدیدی بهره میبرد، اما اصلاح طلبان تغییر نکردهاند و همچنان همان افراد گذشته راهبری جریان اصلاح طلب را بر عهده دارند.
بیشتر بخوانید: تکنسینها و تندروها/ چه کسانی مقصر شکست اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ بودند؟ +جدول
البته اصلاح طلبان در مقاطعی به این سمت رفتند که چهرههای جوان را وارد حوزههای تصمیمگیری کنند. مشهورترین حرکت آنها زمانی بود که دهها نفر از جوانان اصلاح طلب، در نامهای به سید محمد خاتمی، خواستار دموکراتیکتر شدن ساختارهای تصمیمگیری اصلاح طلبان شدند. در آن مقطع، خاتمی تصمیم گرفت چند جوان را به شورای عالی اضافه کند. اما حضور افرادی مثل محمدرضا جلایی پور (فرزند حمیدرضا جلایی پور) و مهدی شیرزاد (فرزند احمد شیرزاد) این شائبه را ایجاد کرده بود که نسل جدیدی به این شورا اضافه نخواهد شد و افراد اضافه شده نه از میان جوانان اصلاح طلب که از میان آقازادههای سیاسی انتخاب میشوند. به طور مشخص، از میان ۲۰۰ تشکل دانشجویی که در انتخابات ۹۶ از حسن روحانی حمایت کرده بودند، هیچ نمایندهای در این ساختار حضور نداشت و در مقابل افرادی مثل محمد کبیری و فائزه دولتی، بدون سابقه تشکیلاتی و صرفا به خاطر نزدیکی به عارف اجازه حضور در این جلسات را داشتند.
حضور غیر موجه و غیر دموکراتیک افراد در شورای تصمیم گیری اصلاح طلبان، همچون سدی مانع گسترش تحزب شد. با این ساختار جدید، احزاب موثر و بزرگی مثل جبهه مشارکت، اعتماد ملی، سازمان مجاهدین و کارگزاران سازندگی، به جای این که به فکر گسترش تشکیلاتی خود باشند و به سمت تشکیل احزاب فراگیر حرکت کنند، بیشتر به دنبال حمایت از احزاب کوچک همسو بودند تا سهمیه بیشتری در شورای عالی به دست بیاورند. به طور مشخص جبهه مشارکت در شش حزب، توسعه ملی در سه حزب و کارگزاران در چهار حزب نیروهای خود را سازماندهی کرده بودند. همچنین این افراد سعی داشتند بدون استدلالهای دموکراتیک، سهمیههایی را به جریان خود اختصاص دهند که موجب شد در نهایت شورای عالی اصلاح طلبان، هیچ تصویری از واقعیات جامعه ایران را منعکس نکند و در حالی که جوانان اصلاح طلب تمایلی برای حضور در انتخابات نداشتند، در ویترین این شورا، آقازادهها با استدلال پای لای در، حضور در انتخابات را تئوریزه کنند و طبیعتا در غیاب عضویتهای حزبی، مسئولیت انتخاباتی خود را بر عهده نگیرند.
در این میان اتفاقات دیگری هم رخ داده بود. مثل درگذشت هاشمی رفسنجانی که به سردرگمی کارگزاران-سازندگی دامن زد. محمد قوچانی که روزگاری نویسنده منتقد سیاستهای هاشمی بود، حالا سردبیر نشریه، عضو شورای مرکزی و تئوریسین سیاسی و اقتصادی این حزب شده بود. کارگزاران سازندگی، از حزبی توسعهگرا تبدیل به جریانی شده بود که بیشتر از رسانههای دولتی، رفتار و کردار روحانی و واعظی را توجیه میکرد و سرکوب کارگران و طبقات محروم را طبیعی جلوه میداد. تئوریهای قوچانی البته در عمل به موفقیت نرسید. او توانسته بود بر صندلی اربابی بنشیند، اما رعیتی برای او باقی نمانده بود. طبیعی هم بود که بسیاری از چهرههای موجه کارگزاران، سینه زدن زیر این علم را طاقت نیاورند و هفته گذشته هم گفته شد که دو سه نفری از رهبران این حزب (مثل فرزانه ترکان و بدالله طاهرنژاد که عضو شورای عالی اصلاح طلبان بودند) استعفا داده اند.
دو) مطالبات اجتماعی اصلاح طلبان
محمدرضا خاتمی در میان صحبتهایش به مسئله دیگری هم اشاره کرد. آن هم سبک زندگی متفاوتی بود که جوانان نسل جدید داشتند. اگرچه در احزابی مثل سازمان مجاهدین انقلاب، زنان حضور نداشتند و در کارگزاران سازندگی و جبهه مشارکت، پوشش غالب زنان عضو شورای مرکزی، چادر بود، اما نسلی که اصلاح طلبان، نمایندگی آنها را در انتخابات ۹۴ و ۹۶ بر عهده گرفت، کوچکترین شباهتی به این پوشش نداشتند. حتی چهره تندرویی مثل پروانه سلحشوری که در مسائل دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و ... همواره پیشرو بود وقتی درباره دشورایهای پوشش چادر صحبت کرده بود، ناچار شد دهها بار برای اصولگرایان توضیح دهد که از حرف او برداشت اشتباه نکنند.
در شورای شهر تهران هم ناهید خداکرمی که از آزادی پوشش در فرودگاهها صحبت کرده بود، بعد از فشار تندروها، عقب نشینی کرد و تقریبا در دو سال آخر حضور در شورا، در این زمینه سکوت کرده بود. همه این سکوتها در حالی بود که نسل جدید در پوشش و سبک زندگی، رویاهای خود را میساخت. در این چند سال، گشتهای ارشاد، در تعیین مصادیق بدحجابی بارها و بارها تجدید نظر کردهاند و عقب نشینی کردهاند، اما اصلاح طلبان، به معنای یک جریان سیاسی، هیچ تاثیری در این عقب نشینی نداشتند.
گرچه هنوز محدودیتها و محرومیتها ادامه دارد. در بسیاری از ادارات دولتی از زنان خواسته میشود تصاویر بی حجاب خود را از شبکههای اجتماعی حذف کنند. نهادهای نظارتی حتی به مردان کارمند تذکر میدهند که پوشش همسران خود را رعایت کنند. به نظر میرسد ورود به این مسئله، میتواند قسمتی از اعتبار آسیب دیده اصلاح طلبان را ترمیم کند و لااقل این ظرفیت وجود دارد که قسمتی از نیروهای سیاسی حاضر، نمایندگی مخالفان حجاب اجباری را بر عهده بگیرند. گرچه مطالبات اجتماعی، بسیار پررنگتر از این دست مطالبات است و مسائل دیگری مثل حقوق زنان و روشهای جدید زندگی اجتماعی را در برمیگیرد.
سه) همچنان انتخابات
محمدرضا خاتمی در کلاب هاوس تاکید کرد همچنان انتنخابات را راهکاری برای بهبودخواهی میداند. او تاکید کرد البته عدم حضور در انتخابات و رای اعتراضی هم یک راهکار است، اما همین صحبت او نشان میدهد، حتی تندروترین طیف اصلاح طلبان هم همچنان به انتخابات نیم نگاهی دارند. گرچه زمان زیادی تا انتخابات بعدی باقی مانده است اما پاییز و زمستان امسال، شاهد برگزاری کنگرههای احزاب بزرگ اصلاح طلب بعد از انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ و البته بعد از بیماری کرونا خواهیم بود. چه بسا در این کنگره ها، بادهای جدیدی وزیدن بگیرد...