رویداد۲۴ آنچه ما امروز در تلاطم رفتاری سیاسی در خاورمیانه شاهد هستیم، این منطقه با این دست فرمان هرگز به اصلاحات مورد نظر در عرصه دموکراسی نخواهد رسید و چاره نهایی برای تحول خواهی در آن وقوع رنسانس است و لاغیر.
متن گفت وگوی خبرنگار
شفقنا آینده با دکتر یزدان پناه را میخوانید:
– با توجه به سیستمهای سیاسی موجود در بیشتر کشورهای خاورمیانه به نظر میرسد راه دموکراسی همچنان با مشکلات و چالشهایی در این کشورها مواجه است، مهمترین موانع گذار به دموکراسی در غالب کشورهای های منطقه چیست؟
بیشتر بخوانید: چه شده که همهی دشمنان قدیمی در خاورمیانه به فکر صلح و آشتی افتاده اند؟
تقریبا تمام کشورهای واقع در منطقه خاورمیانه بویژه خاورمیانه عربی، فاقد سیستم به مفهوم واقعی آن هستند و در چنبرهای از کمونهای فرقه ای، قبیله ای، عشیره ای، ایدئولوژیک و ساختارهای قرائتی بر گرفته از دین و مذهب احاطه شدهاند. ساختار و فیزیک جغرافیای این مناطق در کنار فقر فرهنگی و توسعه ذهنی هم مانع بزرگی برای تغییر وضع فرسایشی موجود به شمار میآید که اساسا اجازه پوست اندازی نرم افزاری را به این کشورها نمیدهد. نخبگان این کشورها نیز متهمان بزرگ در عدم اشاعه دموکراسی در کل این منطقه به حساب میآیند. حتی اندک کشورهایی که در این منطقه در مسیر دموکراسی قرار داشتند مثل ترکیه، ایران و افغانستان هم وضعیت ناامید کنندهای دارند و یک عقبگرد معناداری در این کشورها از قواعد اولیه دموکراسی مشاهده میشود.
از طرفی فرمول به هم گسیخته مردم سالاری و ساختارهای نامتجانس حکومتهای اقتدارگرای بدون انعطاف که در زمان گسترش ارتباطات و اطلاعات قرار گرفته اند، و بواسطه کنشهای سیاسی برخی جربانهای نوظهور و نسل متفاوت که پرچم تحول خواهی بر افراشته اند، به شدت مقاومت میکنند و هر کدام از این سیستمها با توسل به الیگاریشیهای خاص، سعی در فرار از مسیر دگرگونیهای اجتماعی – سیاسی هستند.
خاورمیانه با این دست فرمان به اصلاحات مورد نظر در عرصه دموکراسی نخواهد رسید
لذا برای برون رفت از این بحران طولانی تعدادی از نظامهای سیاسی خاورمیانه سعی دارند با ایجاد اصلاحات رو بنایی در حوزههای غیر دموکراسی و نه چندان عمیق در ساختار سیاسی خود جریان تحول خواه را ادامه مسیر ناامید کنند. هر چند پروسه اصلاحات و تحول خواهی در خاورمیانه از قدمت دیرینه تاریخی به قدمت برخوردار بوده، ولی متاسفانه این اصلاحات به رغم ضرورتها هرگز ریشهای ندوانده و از روند رو به جلو برخوردار نبوده است. بر این اساس آنچه ما امروز در تلاطم رفتاری سیاسی در خاورمیانه شاهد هستیم، این منطقه با این دست فرمان هرگز به اصلاحات مورد نظر در عرصه دموکراسی نخواهد رسید و چاره نهایی برای تحول خواهی در آن وقوع رنسانس است و لاغیر.
-نظر به اینکه جوامع مختلف در کشورهای منطقه علی رغم گوناگونی فرهنگها قومیتها و مذاهب، اما در برخی مولفهها هنوز نتوانسته اند به فهم مشترکی از ارکان دموکراسی دست یابند و عصبیتها در برخی مواقع غالب عمل کرده است. این عدم دستیابی به فهم مشترک ناشی از عدم همخوانی و همجواری با فرهنگها و خرده فرهنگ هاست یا ناشی از قدرتمندان و سیاستمدارانی است که جوامع را به سمت انحصارگرایی میبرند؟
دموکراسی در جغرافیای خشک و بیابانی با درجه حرارت بالای ۴۰درجه بیشتر به یک شوخی صحرایی شببه است
واقعیت امر این است که دموکراسی در جغرافیای خشک و بیابانی با درجه حرارت بالای ۴۰درجه بیشتر به یک شوخی صحرایی شببه است تا واقعیت سیاسی. در کنار این جغرافیای فیزیکی خشن و خشک، با پدیده سختتر دیگری هم در کشورهای منطقه بزرگ خاورمیانه مواجه هستیم به نام جابه جایی قدرت.
پدیده گذار قدرت در هیچ یک از کشورهای خاورمیانه به راحتی اتفاق نمیافتد
پدیده گذار قدرت در هیچ یک از کشورهای خاورمیانه به راحتی اتفاق نمیافتد و بعبارتی نگاه عمیقا موروثی به قدرت تحت عناوین مختلف، اجازه حاکمیت نگرش سیستمی را از ساختار این کشورها سلب کرده است. این موضوعات تاثیرات عمیقی بر نوع نگرشهای اجتماعی مردم خاورمیانه داشته است و این منطقه را به پر فراز و نشیبترین منطقه دنیا به لحاظ عدم برخورداری از ثبات سیاسی و اجتماعی تبدیل کرده است.
بارزترین ویژگیهای خاورمیانه
لذا از بارزترین ویژگیهای خاورمیانه عدم پیوند میان سیاست و قدرت و رای و خواست واقعی مردمان آن است و سرنوشت یکسان تاریخی- سیاسی است که اجزای نامتجانس سیاسی برای آن رقم زده است. این سرنوشت مشترک و درد مشترک تا حدود زیادی هم متاثر از عوامل دامنه داری همچون نقش استعمار، مذهب، سنتها و ارزشهای عمدتا بدون پشتوانه عقلی مشترکی است که بر ساختارهای سیاسی کشورهای خاورمیانه اثرات مخرب و مرگبار بجا گذارده است.
-چرا در برخی جوامع نظیر آنچه امروز در افغانستان شاهدیم پس از بیست سال دوباره گروهای تندرو فکری و قومی بر سر مسند مینشینند و این بار گویا قدرتهای مدعی دموکراسی نیز بر سر این مساله توافق دارند؟
افغانستان یکی از دهها قربانی دمکراسی معیوب، بدون پشتوانه، مولفههای وارداتی و غیرسازگار با شرایط بومی این کشور است که در کنار تغییر ماهیت قدرت از نوع وابسته به قدرت بدون پشتوانه حقیقی این کشور را به قعر عقب ماندگی پرت کرد.
بازگشت به عقب بواسطه سلطه گروه افراطی طالبان که فقط ظاهری غیر متمدنانه از خود در راستای تبعیت از اسلام ارائه مینماید و خود قطعا یکی از دهها گروهای جاهلی است که به بهترین شکل ممکن در خدمت نابودی اسلام قرار گرفته، حاصل سه مولفه مشهودگرایی حاکمان برآمده از دموکراسی ناقص غربی در افغانستان، مفسده ناشی از بی کفایتی حاکمیتی و عدم ظرفیت و توازن رهبران سیاسی دولت ساقط شده افغانستان و از همه مهمتر عدم باور پذیری عمیق و دلی از دموکراسی در نزد مردم افغانستان بود.
مرگ کودک در حال رشد دموکراسی در افغانستان را باید استمرار عبرتهای تلخ تاریخی در خاورمیانه دانست
در افغانستان حداقلهای زیرساختی لازم برای دموکراسی برقرار نشد. حال مردم افغانستان برای بازگشت به همان حداقل آزادیهای مدنی و سیاسی و امنیت فردی و بهداشت روانی باید سالها دوباره بجنگند، خون بدهند و جانفشانی کنند. مسیری سخت که شاید دیگر به همین سادگی میسر نشود.
مرگ کودک در حال رشد دموکراسی در افغانستان را باید استمرار عبرتهای تلخ تاریخی در خاورمیانه دانست که انگاری هیچ ارادهای برای رهایی از این شومیت تاریخی در مردمان آن دیده نمیشود.
-جملهای آقای بایدن رییس جمهور آمریکا در زمانی که نیروهای نظامی را از افغانستان خارج میکرد بر زبان آورد و آن اینکه آمریکا برای کشورهای منطقه خاورمیانه نخواست که دموکراسی بیاورد، آیا این جمله از زبان یک سیاستمداری که سالها کشورش در خاورمیانه حضور اقتصادی و نظامی داشته است میتواند شایان توجه باشد که اساسا دموکراسی وارداتی برای کشورها مطلوب نیست و برخی که به دنبال جنگ در ساقط کردن حکومتهای خودکامه هستند این سیاست راهبردی نخواهد بود؟
دموکراسی با زبان زور، هرگز به حقیقت نمیپیوندد
نظر اخیر رئیس جمهور آمریکا در خصوص کشورهای منطقه، حقیقتی است که ایشان اعلام کردند. اساسا دموکراسی با لشگرکشی و جنگ و خونریزی و به طور مطلق با زبان زور، هرگز به حقیقت نمیپیوندد. بنظر من این جمله جو بایدن به تنهایی کفایت میکند تا کل مردمان منطقه از هر نژاد و قوم و زبان و مذهبی از خواب غفلت تاریخی برخیزند و برای کشورهای خود سرنوشتی متفاوت را رقم بزنند.
دموکراسی بدون ارتقای شعور عمومی و درک درست سرنوشت هر ملتی امکانپذیر نخواهد بود
اظهارات بایدن در حالی مطرح میشود که از زمان حضور آمریکا در افغانستان همواره شاهد این موضوع بودهایم که آمریکاییها در ظاهر اصلیترین دلیل حضور خود در افغانستان را برقراری دموکراسی منطبق با اصول لیبرال دموکراسی و بنیان نهادن متدهای دولت-ملتسازی مدنظر خود در این کشور آسیایی اعلام کردهاند. به همین دلیل هم هست که واشنگتن در دو دهه اخیر هزینههای گزافی پرداخته تا بتواند انتخابات مورد نظر خود را که اصلیترین نماد دموکراسی آمریکایی میداند با همه فراز و نشیبهایش در افغانستان برگزار کند. اما دیدگاه اخیر رئیس جمهور این کشور، نشان از مسالهای ویژه دارد که ملتهای منطقه باید آنرا درک کنند و آن هم اینکه دموکراسی بدون ارتقای شعور عمومی و درک درست سرنوشت هر ملتی امکانپذیر نخواهد بود.
نگاهی به چهار دوره انتخابات ریاست جمهوری افغانستان نشان میدهد که در هر دوره تنشهای زیادی بر اصل فرمولهای دموکراسی حاکم بوده است و این پدیده هرگز به یک باور عمومی تبدیل نشد و در نهایت افغانستان عقبگردی تلخ و تاریک و پر هزینه را تجربه کرد.
-بسیاری از متخصصان فن و کارشناسان معتقدند خاورمیانه در دل خود مفاهیمی دارد که شاید پایه برقراری دموکراسی در این کشورها چندان راحت نباشد یا اساسا شدنی نباشد. آیا میتوان این نظریه را منطقی توصیف کرد؟
ملتهای خاورمیانه در بنبست نیستند
اگر ملتها اراده کنند و نخبگان یک جامعه احساس مسئولیت کنند، حتما بسترهای تخول خواهی فراهم و عدالت جغرافیایی برقرار میشود.
خاورمیانه و ملتهای خاورمیانه اگر چه راه دشوار و سختی در پیش دارند، اما در بن بست نیستند و این منطقه که مهد تمدنهای کهن و فرهنگهای دیرینه است، توان تحول خواهی دارد و میتواتد سرنوشت خود را بدون متدهای وارداتی اصلاح کند.
-با توسعه ارتباطات و شبکههای در هم تنیده مجازی به نظر میرسد خاستگاه بسیاری از مفاهیم نظیر حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان و احترام به مذاهب و قومیتهای مختلف یک نوع نیاز جهان شمول پیدا کرده است آیا عمق بخشیدن به این مفاهیم میتواند راهگشا باشد؟
خاورمیانه تا اعماق وجود خود، زیر چکمههای اقندارگرایی و پوتینهای زورگویی است
خاورمیانه تا اعماق وجود خود، زیر چکمههای اقندارگرایی و پوتینهای زورگویی است و تا توانسته فرایندهای میلیتاریستی آنرا احاطه کرده است. گذار از این تلههای خطرناک نیاز به ابزارهای اثرگذار دارد. فناوری ارتباطات و اطلاعات سلاح قدرتمندی است که نقش فراوانی در دگراندیشی و تحول خواهی ملتهای منطقه بر عهده دارد.
– در مجموع آینده دموکراسی در خاورمیانه را چطور میبینید؟ راههای رسیدن به حکمرانی مطلوب در برخی کشورهای این منطقه آیا رویای دست نیافتنی خواهد بود؟
روند تحول خواهی در ساختارهای بسته حاکمیتی به حدی کند است که ممکن است تا پایان قرن زمان ببرد
دموکراسی در خاورمیانه با موانع متعددی روبروست که عبور از هر یک از این موانع مستلزم هزینههای فراوانی است. روند تحول خواهی در ساختارهای بسته حاکمیتی به حدی کند است که ممکن است تا پایان قرن زمان ببرد و ما حتی شاهد کمترین تغییر در ساختارهای شدیدا بسته حاکمیتی در این منطقه نباشیم. چه بسا که هر گونه رفتار جنبش خواهی با بدترین شیوه ممکن سرکوب شود.
از سوی دیگر اساسا در ساختارهای عربی برغم توجه به بسترهای توسعه و رفاه اجتماعی، هیچ شانسی برای توسعه سیاسی وجود نداشته باشد. در کشورهایی مثل پاکستان و افغانستان و آسیای مرکزی و قفقاز هم که خبری از توسعه یافتگی در هیچ فضایی نیست، چه بسا که شرایط خیلی وخیمتر از وضع فعلی هم بشود.
در مجموع وضع کلی حاکم بر فضای سیاسی کشورهای خاورمیانه، بطور عمومی انعکاس دهنده شرایط استمراری با ماهیت اقتدارگرایانه را در حال حاضر گوشزد نموده و امید چندانی به گذار مطلوب مشاهده نمیشود.