به همین بهانه با بهنام محمودی، یکی از ستارههای سابق والیبال ایران که اکنون در حوزه مدیریتی فعالیت میکند مصاحبهای انجام داده ایم که در این جا صحبتهای مفصل او را میخوانید.
خیلی از رسانهها باید برای ارتقای واقعیتها چشم و گوش مردم باشند، ولی متاسفانه بعضی از این دوستان از فرد خاصی حمایت میکنند و واقعیتها را نمیگویند. تا بتوانیم در مورد آن موضوع آسیب شناسی کنیم. مثل مریضی که اگر واقعیتها را نگوید میمیرد. چهار سال است من میگویم والیبال ما میتواند با مربی ایرانی کار والیبال را پیش ببرد. بعد از آقای ولاسکو و لوزانو گفتیم مربیان ایرانی میتوانند کار کنند چرا که تجربه خوبی دارند.
مربیانی بودند که در چندسال گذشته با مربیهای خارجی ما کار کرده بودند؛ به واسطه اینکه رئسای فدراسیون ورزشی نیستند و با مسائل فنی آشنا نیستند پشت مربی خارجی پنهان میشوند. اگر بتوانیم یک کمیته فنی خوب و واقعی نه روزنامه نگار و مجری و داور داشته باشیم. میتوانیم با انتخاب آنها پول بیت المال را در ایران حفظ کنیم. مثلا اگر ما به ولاسکو سالی سیصدهزاریورو پول میدادیم یک سوم آن را به مربیان ایرانی بدهیم و اهمیت به آنها دهیم و دو سوم آن را هزینه توسعه والیبال کنیم؛ نه اینکه روزی صدهزارتومان به مربی داخلی خودمان دهیم.
نکته دیگر اینکه این مربیان در ردههای پایه نسل نوجوان، جوان و باشگاهی ما را هدایت میکردند و مقطعی شده بود که علمشان به روز شده و یک سری خلاقیتهای خودشان را داشتند و میتوانستند موفق باشند که متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
وقتی رسیدیم به آقای آلکنو آقای داورزنی گفتند که آرمان ما رسیدن جزو چهارتیم المپیک است. بله آرمان و هدف خوب است، ولی این هدف را هشت سال پیش هم داشت که نشدیم متاسفانه مسئواین کشور ما وقتی قولی میدهند و عملی نمیشود فقط یک معذرت خواهی میکنند و اگر دو یا سه موفقیت به دست نیامد باید آن فرد برکنار شود، ولی در کشور ما به واسطه سیاسی کاریها میمانند و نه تنها کنار نمیروند بلکه بازهم وعدههای پوچ میدهند.
بعد از آن در بحث هیئت رئیسه تصمیم گرفتند که ما باید مربی ایرانی را فعلا کنار بگذاریم چرا که گفتند ما شانس روی سکو رفتن در شرایط فعلی را داریم. با این تیم که به قول خودمان دوره طلایی بود و نیاز هست که از مربیای استفاده شود که تجربه قابل قبولی در والیبال دنیا داشته باشد.
سیزده گزینه روی میز آمد که پنج تا از آنها ماند که در نهایت دو گزینه پایانی ماندند چرا که سه تای دیگر برنامه نفرستادند که در نهایت آقای آلکنو انتخاب شد.
آقای داورزنی گفتند که آقای آلکنو با ما حرف زده و انگیزه بالایی دارد و پول برایش مهم نیست و میخواهد جلوی روسیه خودش را نشان دهد و جلوی تیمهای مرح دنیا نتیجه بگیرد و یک برنامه با یک آنالیزی هم به ما نشان دادند از ایشان که بی نظیر بود، ولی این برنامه شش ماه تا یک سال زمان نیاز داشت، ولی ما گفتیم زمان کم است، اما در نهایت این شد ماحصل حضور آلکنو در ایران که من همان جا آقای آلکنو تصویب شد و وقتی که یک جلسه هیئت رئیسه تصمیمی گرفته میشود افراد مخالف هم باید آن را امضا کنند.
باید یک کمیته فنی خوب که تشکیل شده از مربیان درجه یک ایران که شاغل و در سوپرلیگ هستند و همین طور مربیان سابق تیم ملی که در ادوار گذشته بودند تشکیل میشد و آنها میآمدند نظر میدادند که این کمیته تشکیل نشد و آقای آلکنو آمد. بعد از لیگ ملتها آقای داوررنی گفت که برایم مهم نیست و جوانگرایی کردیم و برای المپیک آماده میشویم؛ درصورتی که تنها سه تا بازیکن جوان آوردیم و من هم گفتم قبل از المپیک کسی جوان گرایی نمیکند البته میثم صالحی و صابر کاظمی و امثال اینها بازیکنان واقعا خوب هستند که خوب بازی کردند.
بعد از لیگ ملتها گفتم یک کمیته آسیب شناسی بگذاریم که چرا آقای آلکنو خوب نتیجه نگرفتند که این اتفاق نیفتاد و ده روز تیم ملی تعطیل شد. ما تنها چهار هفته بعد از لیگ ملتها وقت برای رفع ضعفها داشتیم که ده روز تمرینات تعطیل شد و آقای آلکنو به روسیه رفت و گفتند ما برنامه آماده سازی به صورت فردی به بازیکنان دادهایم که خود یک اشتباه بزرگ است.
ما در لیگملتها به ژاپن باختیم و گفتیم از پانزده بازی، هفت بازی اول را میتوانیم از ترکیبهای مختلف استفاده کنیم و ظرفیت بازیکنان را ببینیم و از آن به بعد از ترکیب اصلی استفاده کنیم و به ترکیب اصلی برسیم و آن را ببریم المپیک که این اتفاق نیفتاد و در لیگ ملتها سرگردان بودیم و شعارمان این بود که آلکنو میخواهد جوان گرایی کند.
در لیگ ملتها نتیجه نگرفتیم و خیلیها گفتند در این تورنمنت میخواستیم تجربه کسب کنیم و هدفمان المپیک است. ما بعد از لیگ ملتها در گلدن تایم اردوی تیممان تعطیل شد در صورتی که باید در آن زمان آسیب شناسی میکردیم، ولی آلکنو در روسیه کار داشت و رفت؛ درصورتی که باید دو روز بعدش تمرینات را شروع میکردند و در اردو حاضر میشدند.
در المپیک هم بازی با لهستان انگیزشی بود و بچهها پیروز شدند، ولی بعد از آن که به کانادا باختیم تیم جمع نشد در صورتی که ژاپن تیم بدی نبود و باید آنها را میبردیم و به خاطر وعدههای فدراسیون و فشار روحی به بازیکنان کارایی بازیکنان کم شد. ما باید حداقل به جمع هشت تیم صعود میکردیم. من گفتم که اگر من رئیس فدراسیون میشدم یکی از گزینههایم بهروز عطایی بود. ولی باید برای جوانان کس دیگری را میگذاشتند.
من در کمیته فنی موافق مربی ایرانی بودم، ولی مخالف یک مربی در دو تیم (بزرگسالان و جوانان همزمان) و با فاصله دو روز از تورنمنت قبلی بودم که آقای عطایی گفت که ما میخواهیم از بازیکنانی که در تیم ملی جوانان هستند هفت، هشت نفرشان را در قهرمانی آسیا شرکت دهیم و دو، سه نفر نفرات قدیمی باشند.
من هم گفتم که آقای داورزنی اگر جام آسیا اول، دوم نشویم سهمیه جامجهانی نمیگیریم و اگر بخواهیم برای جوانان جهان برویم این تیم را استفاده نکنیم و بگذاریم بازیکنانی که خط خورده بودند و جا ماندند را آقای تندروان برای مسابقات قهرمانی آسیا بفرستید و آقای عطایی به جوانان جهان ببرد و وقتی قهرمان شدند برای تیم ملی تصمیم بگیریم که چه سرمربیای انتخاب کنیم؛ ولی در آنجا با آقای عطایی توافق کرده بودند.
به آقای داورزنی گفتم که عطایی را مثل آقای کارخانه نسوزان که آقای کارخانه هم ناراحت شدند که گفتم آقای کارخانه یادتان هست یک زمانی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان را داشتید؟ قحط الرجال نیست و ما این همه مربی خوب داریم و من میگفتم آقای بهروز عطایی باید یک تیم را هدایت کند. ما نمیخواهیم خودمان را بزرگ کنیم بلکه میخواهیم برای کشور افتخار کسب کنیم.
من اگر بخواهم لابی کنم و رسانه و سایتها را داشته باشم غلط است! ما با منطق و کارشناسی میخواهیم صحبت کنیم. ما در آسیا خوشبختانه قهرمان شدیم البته شاید این اتفاق سر و صدا زیاد کرد. داورزنی افرادی که در دو، سه سال گذشته بر علیهش بودند را جمع کرد و یک اتفاق نظری ایجاد کرد و گفت فعلا سر و صدا نکنید و بگویید همه چیز گل و بلبل است!
اگر بخواهیم به والیبالمان در پنج تورنمنت اخیری که رفتیم نمره دهیم والیبال ایران از بیست نمره شش میگیرد. ما گفتیم با این کار شاید مردم احساسی برخورد کنند، ولی ما کارشناسیم و باید نظر کارشناسی دهیم. در آسیا هم که قهرمان شدیم تیم ما فراتر از آسیا بود به جز تیمهای چین و ژاپن که خوب بودند و اگر ژاپن یک بازیکنش را نداشت ما پنج تا نداشتیم، ولی نفرات جایگزین مثل صابر و میثم خیلی خوب بازی کردند.
ما در این مسابقات هدفمان کسب سهمیه جام جهانی بود و وقتی از آنجا بهروز به مسابقات جوانان جهان رفت ما دیدیم که بدترین نتیجه تاریخ جوان جهانمان را گرفتیم. مگر میشود مقابل بلژیک و آرژانتینی که سیستم قوی نداشتند ببازیم؟ این برای این بود که مربی بالای سر تیم نبود. مگر میشود یک مربی در یک ماه دو تیم داشته باشد و این هم سیاست آقای داورزنی بود و اگر هم بگوید کمیته فنی این را گفته باید بگویم که من کاملا مخالف بودم.
البته آقای داورزنی ممکن است بگوید اکثریت به این اتفاق رای دادند، ولی من به عنوان خانواده و زحمت کش والیبال مخالفت کردم، ولی وقتی به نظرات غیراحساسی من اهمیت ندادند دیگر به کمیته فنی و هیئت رئیسه نرفتم. من دلم برای والیبال میسوزد و اصلا دنبال پست و جایگاه و مقام نیستم و اگر کاری که خودم انجام میدهم را رها کنم باید چهار نفر را جای خودم بگذارم، ولی من سرباز این کشورم.
۴۲ سال از انقلاب گذشته و رهبری و سیاست نظام این است که در گام دوم انقلاب از جوانان استفاده شود و از آن طرف آقای رئیسی میگوید ما از بازنشستهها نباید استفاده کنیم. من به آقای رئیسی گفتم طی این سالها بعد از انقلاب همه سیاسی بودند و این بار کار را به ورزشیها بسپار که آقای سجادی آمد.
من موافق حضور مربی ایرانی در سه رده سنی هستم و به شرط اینکه یک کمیتهای باشد که متشکل از رسانه و داور نباشد بلکه در این کمیته از افراد فنی استفاده شود و آنها را به عنوان شو استفاده نکنیم که بگوییم ما نظرات کارشناسی را گرفتیم. اینها باید شفاف نوشته و مطرح شوند و یک کمیته درست مربیان را انتخاب کنند و لیگ هم درست برگزار شود. تا موقعی که افراد بهتری مثل آقای افشاردوست که سابقه دبیری دارد هستند امثال آقای میلاد تقوی و وحید مرادی اصلا نباید باشد! در هیئت رئیسه یک بار به آقای دوستان گفتم که اگر شما نشستهاید اینجا این صندلی خانواده والیبال است و شما باید نظر دهید.
خواهش میکنم این را انعکاس دهید و من تشکر میکنم از آقای رئیسی رئیس جمهور خوبمان و من میگویم این را انعکاس دهید چرا که در جلسهای که داشتیم آقای رئیسی آمد و گفتیم از افراد سیاسی در ورزش استفاده نکنید و ایشان به خانواده ورزش احترام گذاشت و آقای سجادی را معرفی کرد و آقای سجادی نیز باید در فدراسیونها از افراد ورزشی تحصیل کرده و سالم استفاده کند و افراد سیاسی را کنار بگذارد. چرا که خود آقای سجادی قهرمان ملی ماست و از بدنه ورزش است و آقای رئیسی هم گفت که بازنشستهها را کنار بگذارید.
من عاشق این هستم که به افراد پیشکسوت احترام بگذارم. من همیشه میگویم آقای یزدانی خرم برای والیبال زحمت کشیده و آقای داورزنی هم قبل از معاونت وزیریاش خوب بودند و صلاح نبود بعد از آن به فدراسیون بیاید. من قلبا نسبت به آقای داورزنی ارادت دارم، ولی ایشان باید نیرو تربیت میکرد و جای خودش میگذاشت و خودش هم به والیبال کمک میکرد. ولی با یزدانی خرم، ضیایی، داوری، افشار دوست، فتاحی بد شد و مگر میشود همه بد باشند و تو خوب باشی؟
حضرت آقا گفتند حواستان به والیبال باشد، چون والیبال مورد توجه جامعه است و ایشان گفتند که والیبال افت نکند و حضرت آقا انقدر حواسش به والیبال جمع بود که بازیهای والیبال را میدید. به خاطر منیت و خودخواهی کار به اینجا رسید، ولی ما دلمان میسوزد و سرباز جامعه هستیم و تمام تلاشمان را میکنیم که والیبال رشد کند. بهنام محمودیها برای والیبال زحمت کشیدند و امثال داورزنی در والیبال میآیند و میروند، ولی ما هستیم و بنده هم دنبال پست و سمت نیستم و میخواهم والیبال بدرخشد.