تعریف مدل انتخاباتی در جریان اصولگرا همچنان مورد بحث و نظر گرایش های مختلف قرار دارد، جبهه پیروان خط امام و رهبری معتقد به وحدت بر محور جامعه روحانیت مبارز است اما جبهه پایداری از وحدت در عین کثرت سخن می گوید؛ در این میان تحول خواهان (ایثارگران و رهپویان) موضع سکوت در پیش گرفتند و اظهارنظر را به زمانی در آینده موکول می کنند.
تحلیل پایداری ها این است که ضرورتی بر وحدت اصولگرایان روی یک نامزد در انتخابات ریاست جمهوری 29 اردیبهشت 96 وجود ندارد بلکه بهتر است همه گرایش ها نامزد معرفی کنند و نامزدهای اصولگرا علاوه بر طرح دیدگاه های خود در یک نقطه و آن نقد محکم و صریح دولت یازدهم با هم مشترک باشند. این مشی موجب کاهش آرای روحانی زیر حدنصاب می شود و انتخابات به دور دوم می کشد به طبع هر نامزدی که گفتمان قوی تری داشت می تواند رقیب روحانی در دوم باشد و همه اصولگرایان یکپارچه از او حمایت خواهند کرد اما عباس سلیمی نمین این نوع ورود و مشی انتخاباتی را متأثر از منیّتهای گروهی می داند و معتقد است: «رسیدن به قدرت تعارف بردار نیست چون بالاخره یک نفر همراه آقای روحانی به دور دوم خواهد رفت بنابراین هر نامزد اصولگرا می کوشد با نقد رقبای همسنخ خود آن فردی باشد که به دور دوم راه پیدا می کند. »
او که می گوید براساس شنیده ها تعداد نامزدهای اصولگرا بیش از انگشتان یک دست است این را هم تاکید دارد باید نظرات بر روی یک نفر متمرکز شود تا تشخیص برای هواداران سخت نشود.
مشروح گفتگوی این تحلیلگر مسائل سیاسی با خبرگزاری خبرآنلاین را در ادامه بخوانید.
***
جبهه پایداری برای انتخابات ریاست جمهوری سال 96 مدل "وحدت در عین کثرت" را مطرح می کند و معتقد است هر کدام از سلایق اصولگرا می توانند نامزد مطلوب خود را به میدان رقابت وارد کنند و آنها در یک آرایش هماهنگ عملکرد دولت یازدهم را موضوع اصلی نقدهای خود را قرار دهند تا آرای آقای روحانی در سال 92 ریزش کند و در سال 96 کمتر از حدنصاب شود، به این ترتیب انتخابات به مرحله دوم کشیده می شود، قاعدتا هر نامزد اصولگرایی که گفتمان مقبول تری داشت با روحانی در مرحله دوم به رقابت می پردازد و سایر گروه های اصولگرا نیز از او حمایت می کنند، شما چنین تحلیل و برداشتی از صحنه رقابت را تا چه میزان قرین به واقعیت می دانید؟
من این نوع ورود و مشی انتخاباتی را متأثر از منیّتهای گروهی می بینم تا براساس مصالح فکری و سیاسی؛ اینکه هر گروهی در طیف اصولگرا بخواهد نامزد خود را داشته باشد، قطعا به صلاح نیست و بدون تردید به اصولگرایان ضربه می زند چراکه این تنوع سلایق بیشتر خودشان را با هم درگیر خواهد ساخت حتی قادر نخواهند بود به طور متحد با رقیب در مقام چالش بر آیند. حتی اگر چنین مدلی به صلاح بود باید تحت یک مدیریت قوی "واحد" و نه "رهاشده" باشد. آنچه امروز بیان می شود به گونه ای توجیه فقدان مدیریت در کثرث است. اگر کثرتی به وجود بیاید و مدیریت وجود داشته باشد علی القاعده باید بتواند در آستانه رأی گیری دور اول انتخابات کثرت را تبدیل به وحدت کند. معتقدم این استدلال هم می خواهد آن ضعف را پوشش دهد و هم منیّت گروهی را توجیه کند.
وقتی به ادوار ریاست جمهوری بر می گردیم سال 80 این اتفاق افتاد که یک کثرت در عین وحدت بود نامزدهایی هم که از جناح اصولگرا به صحنه آمدند نقطه مقابل خودشان را آقای خاتمی قرار دادند اما آرای آقای خاتمی بیشتر شد به نظر شما تجربه چنین مدلی در سال 96 جواب خواهد داد؟
اگر نامزدهای اصولگرا وحدت داشته باشند و براساس یک برنامه ریزی به صحنه بیایند قطعا آرای آقای روحانی را کاهش می دهد چون آنها استدلال هایی را مطرح می کنند و توانمندی های خودشان را در مسیر آگاهی بخشی جامعه به کار می گیرند. قطعا نتیجه آن کاهش آرای آقای روحانی می شود اما اگر مدیریت نباشد هیچ تضمینی وجود ندارد اینها در مقام نقد هم بر نیایند.
یعنی شما معتقدید قدرت تعارف بردار نیست؟
قطعا همین طور است. وقتی تصور ایجاد شود آنها به ریاست جمهوری خیلی نزدیک هستند می کوشند نیروهای همسنخ خود را هم نقد و با آنها چالش کنند. بالاخره یک نفر همراه آقای روحانی به دور دوم خواهد رفت باید افراد همسنخ خودشان را هم نقد کنند تا بتوانند آن فردی باشند که به دور دوم راه پیدا می کند. طبیعی است که این بحث آنها را به نقد همدیگر می کشاند. اگر کثرت نامزد براساس یک برنامه و تحت مدیریت واحدی باشد تکثر در اینجا خوب است و می تواند جمع استدلال ها و توانمندی ها را در روشنگری و آگاهی بخشی به وجود آورد و سپس به خاطر تشکیلات داشتن به وحدت بیانجامد یعنی کار به آنجا نمی کشد که نامزدهای اصولگرا با هم رقابت کنند. در دوم خرداد کاندیداهای اصولگرا با هم رقابت جدی داشتند.
یعنی آقای زواره ای، ری شهری و ناطق نوری با هم رقابت جدی کردند؟
بله آقای ری شهری به شدت آقای ناطق را نقد می کرد. یعنی اصلا شاید در این زمینه مساوی ببنیم نقدی که او به آقای ناطق و آقای خاتمی داشت. در واقع به هر دو نقد جدی کرد. هرگز این طور نبود آنجا این کثرت موجب شود که هر دو نامزد آقای خاتمی را نقد کنند. نمی خواهم ترازو در این موضوع بگذارم ولی آقای ری شهری به شدت آقای ناطق را نقد می کرد و نقدش هم بسیار موثر بود.
یعنی معتقدید مدیریت در حوزه اصولگرایی وجود ندارد که بتواند کثرت را مدیریت کند و جمع استدلال ها را در روشنگری به وجود آورد؟
من نمی گویم این مدیریت وجود ندارد اما برای تبدیل شدن بالقوه به بالفعل نیاز به ریسک پذیری و فحش خوری و تحمل سختی ها دارد. در ارتباط با این نوع کارها از آنجا که باید با منیّت های گروهی و شخصی مقابله شود مقداری کار دشواری است که بسیاری از آقایان ترجیح می دهند وارد عرصه سخت واکنش برانگیز و فحش خوری نشوند.
منظورتان از آقایان، بزرگان اصولگرا است؟
این منحصر به یک جریان نیست، در سایر جریانات هم همین طور است. بسیاری از نخبگان وقتی شرایط سخت می شود ترجیح میدهند خودشان را کنار بکشند با نیروهایی که سطح شان پایین است و ملاحظه شخصیت ها را نمی کنند و گاها پرده دری نیز میکنند درگیر نشود بنابراین من توان بالقوه را در اصولگرایان می بینم اما به بالفعل در آمدنش نیاز به این دارد که برخی سختی ها را آقایان تحمل کنند و دشواری ها را به جان بخرند.
به نظر شما اصولگراها در مجموع با چند نامزد وارد عرصه انتخابات 96 می شوند؟
معلوم نیست، الان نمی شود دقیق راجع به این موضوع صحبت کرد.
برخی شخصیت ها و تحلیل گران اصولگرا معتقدند که تکثر نامزدها در جریان اصولگرا اتفاق خواهد افتاد، برخی هم معتقدند اگر وحدتی شود در دور دوم حاصل می شود، دیدگاه شما چیست؟
دور دوم که وحدت نمی خواهد (خنده). چون افراد ناگزیر هستند که معلوم و روشن هم نیست انتخاب شان کیست. براساس شنیده ها و این طور که می بینیم شاید تعداد نامزدهای اصولگرا از انگشتان یک دست بیشتر باشد اما این نوع استدلال های آقایان مقداری تأمل برانگیز است. این استدلال ها می تواند ناشی از مسائل مختلف باشد که قطعا به دلیل پایبندی به مصالح نیست یعنی در این تردید نمی توان داشت که تشخیص اینکه چه چیزی به مصلحت است خیلی دشوار نیست. نیازی به این نوع استدلال های خیلی بی مبنا نیست تشخیص خیلی ساده است که ما اگر می خواهند به شفاف سازی مسائل انتخابات کمک کنند باید از منیّت ها و سهم خواهی ها بگذرند. اگر نگذرند قطعا صحنه برای طرفداران خیلی شفاف نمی شود بلکه آنها را سرگردان می کند. در واقع هر نوع سرگردانی در میان نخبگان کار تشخیص را برای هواداران سخت تر خواهد کرد. طبیعی است اگر بتوانیم درباره یک فرد متجمع شویم این کار را برای پایگاه اجتماعی ما آسان تر و هموارتر خواهد کرد چون معادلات انتخابات شفاف تر خواهد شد اما هرچه در گیری ها گسترده تر باشد تشخیص ها سخت تر می شود. می خواهیم درباره چند شخصیت به جمع بندی برسیم در حالیکه اگر صف آرایی ها محدود به نماینده ای از آن طرف و نماینده ای از این طرف باشد مردم می توانند متمرکز شوند و راجع به برنامه هر کدام از نامزدها اطلاعات بیشتری در سبد آگاهی های خود قرار می دهند اما اگر تفرق وجود داشته باشد این مسئله کار را برای آنها بسیار بسیار سخت می کند.