صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 11
کد خبر: ۲۸۲۴۶
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۱ - ۲۱ مهر ۱۳۹۵

بدل گلزار در خانه مجردي يك زن دستگيرشد

خوش گذرانی و ارتباط با زنان نامحرم، مرا از مسیر صحیح زندگی خارج کرد؛ آن قدر در گرداب گناه و خلاف غرق شده بودم که هیچ وقت به عاقبت کارهایی که می کردم نمی اندیشیدم اما حالا که به تحمل 15 سال زندان محکوم شده ام و باید سال های جوانی ام را پشت میله های زندان بگذرانم تازه می فهمم که...»
رویداد۲۴- خوش گذرانی و ارتباط با زنان نامحرم، مرا از مسیر صحیح زندگی خارج کرد؛ آن قدر در گرداب گناه و خلاف غرق شده بودم که هیچ وقت به عاقبت کارهایی که می کردم نمی اندیشیدم اما حالا که به تحمل 15 سال زندان محکوم شده ام و باید سال های جوانی ام را پشت میله های زندان بگذرانم تازه می فهمم که...»

اینها بخشی از اظهارات جوان 25 ساله ای است که به عنوان یکی از اعضای باند سیانوری ها به اتهام زورگیری از زنان سالخورده دستگیر شده است.

این جوان که مدعی بود فریب یکی از بستگانش را خورده است، در اتاق بازجویی دایره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی به بیش از 70 فقره سرقت و زورگیری طلا از پیرزنان اعتراف کرد.
وی گفت: پدرم از مهاجران افغانستانی بود که با زنی ایرانی ازدواج کرد. وی کارگر بود و زندگی معمولی داشت من هم که از نوجوانی ترک تحصیل کرده بودم، به شغل سنگ کاری ساختمان روی آوردم و زندگی آرامی را در کنار پدر و مادر و دوخواهرم سپری می کردم اما کم کم دوستی با خلافکاران و روابط با زنان و دختران نامحرم، مسیر زندگی ام را تغییر داد. من برای به دست آوردن پول بیشتر به پاتوق های قمار کشیده شدم. در همین سال ها بود که خواهرم با پسر همسایه ازدواج کرد و روابط من با برادرشوهر خواهرم نزدیک تر شد.

 دوستانم به خاطر زیبایی چهره ام به من لقب «گلزار» داده بودند. در این میان برادرشوهر خواهرم پیشنهاد کرد در سرقت طلا از سالخوردگان با او همکاری کنم. من هم به خاطر ولخرجی های زیاد و بدهکاری که بر اثر قماربازی داشتم، این پیشنهاد را قبول کردم؛ چرا که «متین» چند بار در شمال کشور از این سرقت ها انجام داده بود. از آن روز به بعد به مرکز شهر می رفتیم و داخل کوچه های بن بست و خلوت سر صحبت را با زنان سالخورده ای که طلا به همراه داشتند، باز می کردیم و چنین وانمود می‌کردیم که برای تحقیق درباره دختری برای ازدواج آمده ایم. پیرزن ها هم که تحت تاثیر چرب زبانی من قرار می گرفتند سعی می کردند دختران همسایه خود را به ما معرفی کنند؛ در همین هنگام متین از پشت سر به آنان حمله می کرد و با دست دهانشان را می گرفت تا سر و صدا نکنند من هم با قیچی باغبانی طلاهایشان را می بریدم که در این میان برخی از آن ها نیز مجروح می شدند؛ اگرچه اوایل دچار عذاب وجدان می شدم ولی بعد عادت کردم خودروهای مدل بالا سوار می شدم اما باز هم همه پول هایم را در قمار از دست می دادم. وقتی فهمیدم تحت تعقیب پلیس قرار دارم به منزل زنی در شهریار رفتم که 10 میلیون تومان از پول های مسروقه را به او داده بودم ولی 25 روز بعد مرا در منزل آن زن دستگیر کردند و او هم پول هایم را بالا کشید.
نظرات شما