رویداد۲۴ علیرضا نجفی: ایران و عربستان دو قدرت اصلی منطقه خلیج فارس هستند. این دو کشور به دلیل تفسیرهای متفاوت از اسلام، تمایل برای رهبری جهان اسلام، سیاستهای نفتی متضاد و رابطه با امریکا همواره دارای روابط شکنندهای بودهاند.
در آستانه آغاز قرن ۱۴ شمسی و مشخصاً در سال ۱۳۰۰ ملک عبدالعزیز بنیانگذار پادشاهی عربی سعودی به منطقه نجد در عربستان مسلط شد و خود را پادشاه نجد نامید. او در سال ۱۳۰۴ به حجاز حمله کرد و شریف علی پادشاه حجاز را شکست داد و با سرنگونی پادشاهی حجاز تقریباً تمام عربستان را تحت سیطره خود درآورد. در همان زمان و در ایران رضا شاه پهلوی پس از کودتای سوم اسفند و انقراض سلسله قاجار به سلطنت رسید و سلسلهی پهلوی را بنیان نهاد.
درباره روابط دولتهای مستقر در ایران و عربستان در دوران سلسله قاجار در ایران و پادشاهی حجاز در عربستان اطلاع زیادی در دست نیست و باید گفت این روابط به رسیدگی وضع حجاج ایرانی محدود بوده است. در آن زمان ایران در منطقه عربستان سفیری نداشت و امور مربوط به عربستان از طریق سفارت ایران در مصر انجام میگرفت.
دولت ایران در سال ۱۳۰۳ منتخبالدوله را برای سرپرستی حجاج ایرانی معرفی کرد. دولت حجاز نیز در نامهای ضمن تشکر از این اقدام، همکاری خود را با این شخص اعلام کرد و به طور ضمنی گسترش روابط و حمایت ایران از این دولت را خواستار شد.
منتخبالدوله نیز در ملاقات با شریف حسین پادشاه حجاز ضمن حمایت از او درخواست دولت ایران را مبنی بر اعزام هیاتی به ایران اعلام کرد. با گسترش درگیریها در عربستان، شریف حسین از ایران خواست سفیری به حجاز بفرستد.
عبدالملک خطیب نماینده دولت حجاز در مصر از قول شریف حسین گفته بود که دولت حجاز ضمن ابراز اشتیاق نسبت به روابط میان ایران و آن دولت، به طور کل آمادگی دارد روابط خارجی خود را گسترش دهد.
همچنین شریف حسین از ملک فیصل پادشاه عراق خواسته بود به توسعه روابط با ایران بپردازد و با روزنامههای عراقی که مطالبی علیه ایران مینویسند برخورد کند. دولت حجاز نیز تصمیم گرفت فواد الخطیب وزیر امور خارجهاش را به ایران بفرستد تا زمینه ایجاد معاهده بین دو دولت را فراهم کند. این سفر به دلیل افزایش تنش در عربستان هرگز انجام نشد.
وقتی شریف حسین وقتی ناتوانی خود را در برابر آل سعود احساس کرد، فرزندش شریف علی را به پادشاهی برگزید و از قدرت کنار رفت. شریف علی نامهای به سفیر ایران در مصر نوشت که حاوی اطلاعات مفصلی درباره وضعیت عربستان و دگرگونیهای سیاسی آنجا و همچنین شرح اعمال آل سعود در آن کشور بود.
در قسمتی از این نامه، تخریب اماکن مقدس شیعیان در قبرستان بقیع توسط وهابیها به اطلاع دولت ایران رسید. در پی تخریب بقیع بیش از دویست پیام ابراز همدلی با شیعیان ایران از خارج به مجلس شورای ملی فرستاده شد.
به گزارش رویداد۲۴ نخستین موضع ایران در فضای رسمی توسط میرزا محمدرضا شریعتمدار دامغانی نمایندهی شاهرود در مجلس شورای ملی مطرح شد. او وهابیها را مردمانی خواند که «معتقد به هیچ دیانتی نیستند» و «با کلیه ادیان طرف هستند» پس از آن پیوسته در مجلس و مطبوعات و از جانب دولت نسبت به اقدامات آل سعود و پیشرویهایش اعلام انزجار و نگرانی میشد.
رضاشاه پهلوی نیز که در آن زمان نخست وزیر بود در مجلس حضور یافت و ضمن ابراز نگرانی از اقدامات آل سعود از مجلس خواست کمیسیونی تشکیل دهد و وضعیت را بررسی کند تا دولت در این زمینه اقدامی کند. این کمیسیون متشکل بود از مستوفی الممالک، دکتر محمد مصدق، فرجالله نهاوندی، عبدالعلی دیبا، عبدالعزیز مفتی، اسماعیل عراقی و رضا قمی. همچنین احمد بهبهانی نماینده تهران از دولت خواست با همکاری ترکیه، مصر و افغانستان در عربستان وارد عمل شوند و حاکمیت حجاز را به دست شورایی متشکل از نمایندگان دولتها و ملتهای مسلمان بدهند.
او هم خواستار تشکیل کمیسیونی دوازده نفره در مجلس شد که با همکاری دولت و مشورت با روحانیون «در قضیه ظهور وهابیه در حجاز و تجاوزات مستقیم و غیرمستقیم آنها به مقدسات ملل اسلامی به خصوص ایران و تعیین تکلیف قطعی آتیه خطه مزبوره مطالعات لازمه نموده، نتیجه را به اسرع اوقات تقدیم مجلس شورای ملی بنماید و لدیالاقتضا با نمایندگان سیاسی ممالک اسلامی ترکیه افغانستان، مصر در این خصوص کنفرانسهایی برای تبادل نظر تشکیل بدهد»
بهبهانی طرح خود را برای تشکیل کمیسیون دوازده نفری در قالب طرحی دو فوریتی به مجلس داد که به تصویب رسید. تنها نمایندهای که در مخالفت با این طرح سخن گفت، سید یعقوب انوار نماینده شیراز بود که استدلالش این بود که این طرح باعث خشم وهابیها و شدت عمل آنان علیه شیعیان خواهد شد.
جمعی از تجار کشور هم برای درخواست اقدام فوری در خصوص تخریب بقیع به مجلس رفتند و خواستند که «دولت و ملت ایران خاموش ننشسته و با مسلمین دنیا مذاکرات را ادامه دهند تا به وسایل ممکنه، موجبات بناى بقاع متبرکه سابقه را فراهم نمایند»
سرانجام دولت ایران به عینالملک پدر امیرعباس هویدا ماموریت داد تا به همرا سفیر ایران در مصر به عربستان سفر کند و از اوضاع آن منطقه گزارشی تهیه کند. ملک عبدالعزیز در دیدار با عینالملک از بحثهایی که دربارهی تخریب بقیع و آزار شیعیان توسط آل سعود در ایران انتشار یافته بود، شکایت کرد و با اشاره به قیمومت فرانسه بر سوریه و لبنان گفت: «خیلی اسباب حیرت است که مسلمانان علام فقط برای تخریب چند قبر که قبل از ورود من به دست این بدویهای جاهل مهدوم شده، اینهمه اظهار غیرت و حمیت و دردمندی نمودند و در مجامع و منابر و روزنامهها مرا لعن و تکفیر کردند و عالم را بر سر من شوراندند و بدنام خواندند، ولی حالیه که فرانسویهای متمدن عالم با این بیرحمی و قساوت شهرهای اسلام را خراب و ویران میکنند و زن و اطفال و رجال بیگناه اسلام را میکشند و زیر آوار میپسندند و شهر و خانهها و قریهها را با طیاره و توپهای سنگین بمبارده مینمایند، این اسلام غیور چرا ساکت و صامت شدهاند و احتجاج نمینمایند و نماینده برای تحقیق نمیفرستند و یوم الاحزان برپا نمیکنند و در منابر سب و لعن نمینمایند»
قبلاً دولت ایران شرکت در مراسم حج را لغو کرده بود. ملک عبدالعزیز از جمله ایران خواست اعزام حجاج را از سر بگیرد. با آغاز سلطنت رضا شاه، دولت سعودی به او تبریک گفت. با استقرار دولت آل سعود و گسترش حاکمیت این خاندان در عربستان، دولت ایران مشروعیت این حکومت را به رسمیت شناخت و با آن رابطه دیپلماتیک برقرار کرد.
مبنای این رابطه «عهدنامه مودت» بود که در شهریور ۱۳۰۸ میان مخبرالسلطنه هدایت نخست وزیر ایران و شیخ عبدالله فضل و شیخ محمد عبدالرئوف فرستادگان پادشاه حجاز و نجد به تهران، امضا شد. در این عهدنامه تاکید شده بود که «بین مملکت شاهنشاهی ایران و مملکت حجاز و نجد و ملحقات آن و بین اتباع دولتین صلح خللناپذیر و دوستی صمیمانه دائمی برقرار خواهد بود»
حکومت سعودی در این عهدنامه تعهد داد که «نسبت به حجاج ایرانی از هر حیث مثل سایر حاجیها که به بیتاللهالحرام میروند معامله و رفتار کرده و اجازه ندهد که نسبت به حجاج ایرانی در ادای مناسک حج و فرایض دینی آنها هیچگونه مشکلاتی ایجاد شود و نیز تعهد مینماید که وسایل امنیت و آسایش و اطمینان آنها را فراهم نماید»
بیشتر بخوانید: مقایسه توان نظامی ایران و عربستان+ جدول
پیمان مودت شروع همکاری بین دو کشور بود. در سال ۱۳۰۹ ایران اقدام به ایجاد سفارت در عربستان نمود و عینالملک را با توصیه عبدالحسین خان تیمورتاش وزیر وقت دربار، به عنوان اولین سفیر خود در این کشور برگزید. پس از مدتی نیز کنسولگری ایران در نجد به ریاست محمدعلی لاری تشکیل شد. در مقابل آل سعود نیز رشیدپاشا را برای نمایندگی در ایران انتخاب کرد.
رشیدپاشا نماینده آل سعود در عراق هم بود. یکی از نقاط اوج مناسبات دولت ایران و پادشاهی حجاز و نجد، سفر فیصل بن سعود به ایران بود. فیصل بن سعود برادر ملک عبدالعزیز پس از مسافرت به اروپا از طریق شوروی به ایران آمد. از اقدامات ایران به جهت پذیرایی از وی دستور مقامات وزارت خارجه به کنسولگری ایران در باکو، تفلیس و باطوم برای استقبال از این مقام بلندپایه عرب بود.
همچنین به دستور تیمورتاش، عینالملک از عربستان به ایران دعوت شد موقع ورود فیصل به ایران در مراسم استقبال از وی حضور داشته باشد. از فیصل بن سعود ولیعهد حجاز در طول سفر شش روزهاش به ایران پذیرایی شایانی شد و پس از خروج وی از ایران، نشانهایی به وی و همراهانش اعطا شد.
در سال ۱۳۱۴ ماموریت عینالملک در عربستان پایان یافت و محمدعلی مقدم به عنوان سفیر به آنجا رفت. ملک عبدالعزیز در نامهای خطاب به رضاشاه ضمن اظهار رضایت از ماموریت عینالملک، خواستار گسترش روابط بین دو کشور شد. در این دوران ایران سعی داشت پادشاهی حجاز و نجد را هم به پیمان سعدآباد بیفزاید. پیمانی که بین چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و افغانستان منعقد شده بود و این دولتها ضمن تعهد در مقابله با کمونیسم متعهد به عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر میشدند و قرار بود در کلیه اختلافات بینالمللی که با منافع آنها در ارتباط بود، مشورت بکنند و علیه یکدیگر، عملیات متجاوزانهای انجام ندهند. این پیمان با آغاز جنگ دوم جهانی بیاعتبار شد.
مسئلهای که روابط دو کشور را تحتالشعاع قرار میداد، تداوم آزار حاجیان ایرانی توسط وهابیها بود. در سال ۱۳۱۵ ایران تصمیم به تعطیل کردن سفارت خود در حجاز و نجد گرفت. به همین جهت مقدم را طی حکمی به بالکان فرستاد و مجدداً مسئولیت امور عربستان بر عهده سفارت ایران در مصر قرار گرفت.
احمد راد به عنوان سفیر ایران در مصر و مسئول امور عربستان منصوب شد. وزارت امور خارجهی ایران دلیل این کار را این طور عنوان کرد: «کنسولگری [ایران در نجد] هم میتواند کار سفارت را انجام دهد.» با خروج سفیر ایران از عربستان روابط بین دو کشور نیز کاهش یافت.
پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰ و آغاز سلطنت محمدرضا شاه، به دلیل وقوع جنگ دوم و ناامنی راه حاجیان، عزیمت ایرانیان به عربستان ممنوع شد. ولی برخی ایرانیها پنهانی و غیرقانونی راهی حج میشدند. در سال ۱۳۲۲ اتفاقی افتاد که منجر به تنش میان ایران و عربستان شد و آن قتل یکی از حجاج ایرانی به نام ابوطالب افخمی اردکانی در ملاء عام بود. این جوان ۲۲ ساله که حال مزاجی مساعدی نداشت در جوار کعبه استفراغ کرد و به جرم آلوده کردن خانه خدا به طرز فجیعی کشته شد. در پی این حادثه دولت ایران اعتراض خود را به گوش عربستانیها رساند.
وزارت امور خارجه عربستان، با استناد به کمکهای این دولت به برخی ایرانیان در بین راه و همچنین قانونی خواندن حکم دادگاه این کشور گفت: «اگر تفضل خداوندی و اقدامات احتیاط کارانه دولت عربی سعودی نبود، عده زیادی از حجاج ایرانی در نتیجه رفتار خجالتآوری که در خانه خدا میکنند، به قتل میرسیدند»
وزارت خارجه عربستان عمل زائر ایرانی را محاربه با خدا و پیغمبر و فساد در زمین شمرد و با استناد به آیهای از قرآن، حکم گردن زدن او را مشروع شمرد. عطاءالملک روحی نمایندهی جیرفت در مجلس به بیعملی دولت اعتراض کرد و محمد ساعد مراغهای نخستوزیر را به مجلس فراخواند و گفت: «شما تصور میفرمایید اگر با اینها قطع روابط میکردید مهمترین راه اقتصادی ما از بین میرفت؟ ببینید از چند سال به این طرف یک من خشکبار یا یک قالی از شما خریدهاند؟ آیا با شما تجارت داشتهاند که ترسیدید از این راه به اقتصادیات کشور ضرر وارد بیاید؟ از آن طرف ما از آنها چه استفاده میکنیم؟ ترسیدید که منابع حیاتی ما خشک شود؟ اگر قطع روابط میکردید چه میشد؟ من هیچ نمیفهمم چه طور دولت در مقابل یک همچو عمل فجیعی ایستادگی نکرد و هیچ جواب نداد؟»
روحی همچنین خواستار شد از آن پس دولت کسی را به عنوان امیرالحاج مسئول همراهی با حجاج و رسیدگی به امور آنان کند. از آن پس رابطه ایران با عربستان سعودی به مدت چهار سال قطع و سفر حج ممنوع شد. در سال ۱۳۲۷ ملک عبدالعزیز با ارسال نامهای به دولت ایران خواستار ارتباط مجدد با ایران شد. در آن زمان عبدالحسین هژیر نخستوزیر ایران بود و رابطه با عربستان دوباره برقرار شد.
به گزارش رویداد۲۴ با از سرگیری رابطه دو کشور، اعزام حجاج ساماندهی شد و هر ساله یکی از مقامات به عنوان امیرالحاج، سرپرستی حجاج را به فرمان شاه به عهده میگرفت. در زمان پهلوی دوم هم دولت ایران پیگیری زیادی کرد تا مقامات سعودی را وادار به بازسازی اماکن مقدس بقیع کند.
در سال ۱۳۳۰ دولت سعودی به امیر مدینه دستور داد دیوار قبور چهار امام شیعیان را بازسازی کند و سایبانی در این محل احداث کند و یک مهندس ایرانی را در این کار شرکت دهد. دولت ایران اما احداث دیوار و سایبان را کافی ندانست. با مرگ ملک عبدالعزیز فرزندش ملک سعود به حکومت رسید.
در سال ۱۳۳۲ محمدرضا شاه پهلوی نشان پهلوی و حمایل آن را به ملک سعود و نشان درجه یک تاج را به فیصل بن عبدالعزیز ولیعهد عربستان اعطا کرد. در سال ۱۳۳۵ ملک سعود به ایران سفر کرد و توسعه روابط بین دو کشور را خواستار شد. اما مسئله بحرین از مباحث مورد مناقشه ایران و عربستان بود.
دولت ایران در دوران قاجار و اوایل پهلوی تقریباً تبعیت بحرین از انگلستان را پذیرفته بود. اما در آن زمان سعی میکرد بحرین را دوباره به ایران ضمیمه کند. به این منظور در سال ۱۳۳۶ مجلس طرح الحاق بحرین به ایران به عنوان استان چهاردهم را تصویب کرد و ایران بر حاکمیت خود بر این جزیره تاکید کرد ولی شایعه شده بود که دولت عربستان در صدد تاسیس اتحادیهای است که در آن بحرین نیز به عنوان کشوری مستقل شناخته میشود.
منوچهر اقبال نخستوزیر وقت در جواب یکی از نمایندگان مجلس درباره این شایعه گفت: «ما روابط سیاسی خود را با هر دولتی که سعی میکند پیمانی با بحرین ببندد تا ابد قطع خواهیم کرد. اینگونه اقدامات را روشی خصمانه نسبت به خود شناخته و تجاوزی علیه حق حاکمیت خویش میدانیم و تا آخرین قطرهی خون خود با آن مبارزه خواهیم کرد.»
با وجود این اظهارات در همان زمان دولت عربستان با حاکم بحرین موافقتنامهای را در مورد اکتشاف و بهرهبرداری از منابع نفت خلیج فارس امضا کرد. وزارت خارجه ایران نسبت به این موضوع اعتراض کرد و آن را تجاوز به حقوق ایران و غیر معتبر خواند.
در سال ۱۳۴۷ نیز عربستان از امیر بحرین به عنوان رئیس یک کشور استقبال کرد. محمدرضا شاه در اعتراض به این اقدام سفر خود را به عربستان لغو کرد. ولی این اعتراض به نتیجه نرسید و پس از انجام مذاکراتی، شاه در همان سال و بهطور رسمی به عربستان سفر کرد. به هر حال دولت ایران پس از مدتی ادعای خود را در مورد مالکیت بحرین مسکوت گذاشت. در مرداد ۱۳۵۰ بحرین اعلام استقلال کرد.
در پی پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران و روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی، آیتالله خمینی بنیانگذار انقلاب از مردم کشورهای عربی خواست علیه پادشاهان مورد حمایت آمریکا قیام کنند. این اقدام با واکنش کشورهای عربی بهخصوص عربستان سعودی همراه بود.
در حج سال ۱۳۶۵ محمولهای از مواد منفجره در لوازم حجاج ایرانی کشف شد. این گروه از حجاج به روایتی ۱۱۳ نفر و به روایتی ۱۵۰ نفر بودند. آن زمان شایعه شده بود در ساکهای این افراد ۱۵۰ یا ۳۱۴ کیلوگرم مواد منفجره برای خرابکاری و با هدف ناامن کردن مراسم حج و مقصر دانستن پادشاهی سعودی جاسازی شده بود.
یک سال بعد و در حج سال ۱۳۶۶ واقعه کشتار حجاج ایرانی رخ داد. در این واقعه ۲۷۵ نفر از حجاج ایرانی، ۸۵ عربستانی از جمله نیروی پلیس و ۴۵ نفر از حجاج دیگر کشورها کشته شدند. مقامات ایران اعلام کرده بودند که یک راهپیمایی یا تظاهرات صرفاً ایرانی برای «برائت از مشرکین» کافی نیست. آنها خواستار این بودند که دولت سعودی به زائران ایرانی اجازه ورود به مسجدالحرام را بدهد.
سرانجام اجازه داده شد که تظاهرات تا پانصد متر قبل از مسجدالحرام به پایان برسد. تظاهرات آغاز شد و تا مکان پیشبینی شده بدون مشکل انجام گرفت. اما برخی ایرانیها خواستار ادامه تظاهرات و ورود به مسجدالحرام شدند. با شروع این اتفاقها اوضاع متشنج شد و درگیریها شکل گرفت. این واقعه ضربه شدیدی به روابط دوجانبه ایران و عربستان وارد کرد.
آیتالله خمینی در یکی از سخنرانیهایش گفت: «حتی در صورتی که احتمال بخشش صدام وجود داشته باشد، هیچوقت نمیتوان خیانت عربستان سعودی به اسلام را فراموش کرد.» با آغاز ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، او تلاش کرد روابط ایران و عربستان را اصلاح کند.
هاشمی سفرهای متعددی به عربستان انجام داد و جایگاه خاصی نزد مقامات عربستانی پیدا کرد. با روی کار آمدن سیدمحمد خاتمی و ایده گفتگوی تمدنها که اساس سیاست خارجی وی را تشکیل میداد، روابط ایران و عربستان بیش از گذشته تقویت شد. البته این سالها نیز بدون چالش همراه نبود. بمبگذاری برجهای خُبَر در عربستان و حمله به کنسولگری ایران در افغانستان دو اتفاق حاشیهساز در این دوران بود. همچنین با حمله امریکا به عراق تنش جدیدی در روابط دو کشور ایجاد شد.
در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد به مرور تنشهای بین دو کشور به اوج خود رسید. عربستان در زمان دولت اول احمدینژاد چهار بار میزبان او بود، ولی در زمان دولت دومش فقط یکبار از او میزبانی کرد. احمدینژاد در سخنانش کشورهای عرب منطقه را در مسئلهی فلسطین مقصر میدانست. در مقابل عربستان نگران نفوذ ایران در دولت عراق بود.
حمایت عربستان از گروه تروریستی جندالله، جنگ یمن، متهم شدن ایران به اقدام برای ترور سفیر عربستان در آمریکا، درگیریهای داخلی لبنان، ترور دانشمندان هستهای ایران، اعتراضات در عربستان سعودی و جنگ سوریه نمونههایی از برخوردهای سیاسی و نظامی مستقیم و غیرمستقیم دو طرف در خلال این سالهاست.
در سالهای بعد نیز گفته شد عربستان به آمریکا توصیه کرده با حمله به ایران جلوی پیشرفت برنامهی اتمی جمهوری اسلامی را بگیرد. بعد از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور ایران، ملک عبدالله به او تبریک گفت و برایش آرزوی موفقیت کرد. روحانی نیز در پاسخ به این ابراز امیدواری کرد ایران و عربستان با کمک یکدیگر بتوانند ثبات را به منطقه خاورمیانه بازگردانند.
روحانی در نخستین نشست خبریاش نیز عربستانیها را برادر خود خواند و از روابط سیاسی با این کشور استقبال کرد. زمانی که مذاکرات هستهای بین ایران و ۱+۵ در حال پیگیری بود، برخی مقامات دولتی و افراد سرشناس عربستانی نارضایتی خود را از امضای توافقنامه بین این کشورها ابراز کردند. البته در این میان عنوان شد عربستان در کاهش قیمت نفت و تاثیر آن بر اقتصاد ایران نقش داشته است.
در فروردین ۱۳۹۴ و با تعرض ماموران بازرسی فرودگاه جده به دو نوجوان ۱۴ و ۱۵ ساله ایرانی تنش در روابط دوجانبه ایران و عربستان مجدداً بالا گرفت. ایران موقتاً تصمیم به لغو حج عمره گرفت. در مراسم حج همان سال حادثه شوم منا بر اثر ازدحام جمعیت رخ داد. این حادثه مرگبارترین رخداد تاریخ حج است.
بر اساس مجموع آمار استخراجشده از گزارشهای کشورها، تعداد جانباختگان این حادثه ۲۴۳۱ نفر بودند. ایران با ۴۶۴ جانباخته، بیشترین کشته شناساییشده را در این حادثه داشتهاست. این حادثه منجر به برآشفتگی روابط میان ایران و عربستان شد.
در دی ۱۳۹۴ بعد از اعدام شیخ نمر باقر النمر روحانی شیعه مخالف دولت عربستان، گروهی از طرفداران حکومت جمهوری اسلامی به سفارت عربستان در تهران حمله کردند و ساختمان سفارت را آتش زدند. در پی این اقدام، دولت عربستان سعودی اعلام کرد که روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرده و از هیات دیپلمات ایرانی خواست تا ظرف ۴۸ ساعت خاک این کشور را ترک کنند. این قطع رابطه شامل پایان یافتن تمامی مناسبات تجاری و همچنین لغو پروازها بین دو کشور شد، اما مراسم حج را در بر نگرفت.
با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی، او در نخستین نشست خبری خود گفت که بازگشایی سفارت دو کشور ایران و عربستان از نظر جمهوری اسلامی هیچ مانعی ندارد. او در عین حال از عربستان سعودی خواست که بلافاصله مداخله نظامی در یمن را متوقف کند. در مقابل وزارت خارجه عربستان اعلام کرد: «از نگاه ما، سیاست خارجی ایران در هر صورت تحت نظر رهبر جمهوری اسلامی است و بنابراین ما بر اساس عملکرد ایران، نوع واکنش و رویکردمان را تعریف میکنیم و به همین ترتیب نیز درباره دولت جدید ایران قضاوت خواهیم کرد، فارغ از آنکه چه کسی دولت را در اختیار دارد»
در حال حاضر مذاکره بین دولتهای ایران و عربستان برای احیای روابط در جریان است و در عین حال هر کدام از این دو کشور در پی تبدیل شدن به رهبر جهان اسلام هستند.