رویداد۲۴ این زن که به دست مردی جوان به قتل رسیده است. با او وارد رابطهای پنهانی شده بود.
ابتدای امسال وقتی زنی در تهران خانه اش را ترک کرد و گم شد پلیس وارد عمل شد و پرده از راز قتلی شیطانی برداشت!
چند روز بعد ماموران به شوهر فهیمه خبردادند جسدی در قزوین پیدا شده است که مشخصات همسر او را دارد. وقتی شوهر فهیمه به قزوین رفت جسد را شناسایی و تایید کرد که جسد متعلق به همسرش است.
بر اساس گزارش پزشکی قانونی فهمیه براثر وارد آمدن ضربات متعدد چاقو به بدنش جانش را از دست داده بود.
شوهر این زن درباره اینکه چرا همسرش در قزوین بوده است گفت: من هیچ حدسی نمیزنم ما کسی را در قزوین نداریم و اصلا نمیدانم چرا باید جسد همسرم در آنجا باشد.
این در حالیست که گزارش کشف جسد نشان میداد جسد فهیمه یک روز بعد از گزارشی که شوهرش از مفقود شدن او داده در یکی از خرابههای اطراف شهر قزوین کشف شده است. به این ترتیب پلیس در شاخهای دیگر از تحقیقات خود تلفن همراه مقتول را مورد بررسی قرار داد و متوجه شدند که او با یک شماره تلفن در ساعاتی خاص از روز تماس داشته است. شمارهای که شوهر فهیمه نیز صاحب آن را نمیشناخت. به این ترتیب صاحب خط تلفن شناسایی و بازداشت شد. او که مردی جوان به نام امیر است در بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت: من با فهیمه در میدان خراسان آشنا شدم. ما سوار اتوبوس بودیم وقتی پیاده شدیم به او گفتم با من دوست میشوی. او هم قبول کرد. شماره تلفنم را گرفت و شماره خودش را هم داد. چند ساعت بعد من به او پیام دادم و جواب داد و اینطور بود که رابطه ما شکل گرفت. من از او درباره وضعیت زندگیاش پرسیدم و او هم گفت که چندماهی است از شوهرش طلاق گرفته و تنها زندگی میکند. حتی به من نگفت که فرزند دارد.
به این ترتیب رابطه ما شروع شد و رابطه خوبی هم بود بیش از یک ماه بود که ما با هم رابطه داشتیم در هفته چندبار همدیگر را میدیدم و تریاک میکشیدیم و مشروب میخوردیم و رابطه برقرار میکردیم. من آنقدر عاشق فهیمه شده بودم که میخواستم به او پیشنهاد ازدواج بدهم.
متهم درباره روز حادثه گفت: روز حادثه او را سر قرار در تهران سوار موتور کردم و با هم برای گشت و گذار به قزوین رفتیم در آنجا در خانه یکی از آشناهای من نشسته بودیم و داشتیم تریاک میکشیدیم و مشروب میخوردیم که فهیمه گفت باید برگردد و در حالت مستی به من گفت که شوهردارد.
من از روز اول به او گفته بودم با زن شوهردار کاری ندارم و چنین گناهی مرتکب نمیشوم. اما او به من دروغ گفت. وقتی موضوع را فهمیدم عصبانی شدم به فهیمه گفتم برای چه به من دروغ گفتی اول سعی کرد وانمود کند اشتباه کرده است و اشتباهی حرفی زده است، اما بعد که اصرار و عصبانیت من را دید گفت حرفش درست است و شوهردارد. بعد به من گفت به تو ربطی ندارد و این مساله من است. سر این موضوع با هم جرو بحث کردیم و من که از شدت عصبانیت کنترل خودم را نداشتم با چاقویی که آن اطراف بود ضرباتی به فهیمه زدم. خون از بدنش جاری شده بود و میدانستم دیگر جانی در بدن ندارد.
جسد را با ماشین دوستم به بیابانهای اطراف قزوین منتقل کردم و بعد خودم به تهران برگشتم.
بعد از اعترافات متهم پرونده با اتهام قتل عمدی به دادسر فرستاده شد و متهم یکبار دیگر حرفهایش را در مقابل بازپرس تکرار کرد.
شوهر فهیمه ضمن شکایت از متهم از طرف خودش و فرزندانش گفت: من و فهیمه هیچ مشکلی با هم نداشتیم من صبح زود از خانه بیرون میرفتم و تا ساعات پایانی روز سرکار بودم، چون باید خرجی زن و بچهام را میدادم. برای اینکه بتوانم زندگی آرامی برای فهیمه درست کنم مجبور بودم چند شیفت کار کنم.
اگر فیهمه من را دوست نداشت طلاقش میدادم، اما هیچ وقت درباره اینکه من را دوست ندارد با من صحبت نکرد و نمیدانم چرا اینکار را کرده است.
به هر حال من و فرزندانم از قاتل فهیمه شکایت داریم و درخواست رسیدگی به این پرونده را دارم.
با پایان تحقیقات مقدماتی در مرحله دادسرا و بازسازی صحنه جرم کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
قرار است متهم در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران به زودی پای میز محاکمه برود.