پس وقتی تعبیر شما این است که او در انتخابات در نهایت پیروز نخواهد شد، پس یک گام عقبنشینی میکنید. به امید دستاوردی و این دستاورد را شما جایی کسب میکنید که یک فصل مشترکی کشف کنید و در این میان مشخصا آقای روحانی این استعداد را برای اصلاحطلبان داشت.
نکته دوم اینکه مفهوم اصلاحطلبی به شما یک آموزه و درس بزرگی میدهد و آن هم این است که نزد اصلاحطلبان، اصلاحطلبی از اصلاحطلبان مهمتر است. چون آن موضوع اصلاحطلبان است و آن مصداقی است برای تحقق موضوع. پس با توجه به اینکه امر اصلاحطلبی عبارت است از یک امر متحولانه، امر رو به توسعه و رو به رشد، آرام، قانونمند و موثر، میتواند در هر شرایطی، این ظرفیتی را که تعریف میکنیم، در وجود یک شخص یا تیمی متبلور کند و شما از آن بهره ببرید.
تعریفی که اصلاحطلبان در آن مقطع به صورت اقتضائی از سیاست داشتند این بود که آقای عارف با همه صلاحیتهایی که میتواند داشته باشد و اگرچه تجربه آقای عارف در بدنه اصلاحات یک تجربه روشن و دقیقی است اما دیدگاه اصلاحطلبان، به این علت که بیش از ۲۰ گروه بودند، متفاوت از گروه همسو و معتقد با خودشان داشت. اما آنچه نزد همه این گروهها تقریبا به ضرس قاطع روشن بود این بود که با هویت مستقل آقای عارف به عنوان نماد اصلاحطلبان، احتمال پیروزی تقریبا در حد صفر ارزیابی میشد؛ لذا به اتکای این عقیده و این نظریه عقلی یا به اتکای این فرمایش حضرت علی(ع) که فرمودند:«به دست آوردن اندک بهتر از، از دست دادن همه است» حتی اگر آقای عارف واجد همه صلاحیتهایی بود که همه اصلاحطلبان را قانع میکرد اما چون به نتیجه نمیرسید و از دست میرفت، آنها هم آقای عارف را قبول نکردند.
دست بر قضا امروز با برآوردی که از آقای روحانی میشود، به ما نشان داده شد که از طریق تجربه عملی، آن رویکرد اصلاحطلبان دقیقا درست بوده است. چون رضایت و تصویر و ارزیابی که امروز اصلاحطلبان از آقای عارف دارند به مراتب واقعیتر، عمیقتر و دلپذیر از سال ۹۲ است.