مسئولان بیمارستانی در تهران شهریور سال ٩١ به پلیس خبر دادند زنی جوان با ضربه چاقو جان خود را از دست داده است.
مأموران از شوهر مقتول تحقیق کردند و این مرد گفت همسرش خودکشی کرده و او در زخمیشدن زنش نقشی نداشته است، اما گفتههای اولیای دم مقتول و خواهرانش ظن پلیس را به شوهر مقتول برانگیخت و مرد جوان بازداشت شد.
او در هیچیک از مراحل بازجویی به قتل اعتراف نکرد و مدعی شد همسرش خودکشی کرده است، اما اصرار اولیای دم مبنی بر قاتلبودن متهم منجر به صدور کیفرخواست و محاکمه مرد جوان بعد از چهار سال در شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد.
بعد از اینکه کیفرخواست علیه او خوانده شد، نماینده دادستان اعلام کرد با توجه به اینکه دختر مقتول به عنوان یکی از اولیای دم به سن قانونی نرسیده است و باید مطابق قانون از سوی رئیس قوه قضائیه تعیین تکلیف میشد، بنابراین دیه قانونی از سوی رئیس قوه قضائیه درخواست شده است.
سپس خانواده مقتول به عنوان اولیای دم دیگر پرونده، درخواست قصاص را مطرح کردند. سپس دختر مقتول که حالا هشتساله است، در جایگاه قرار گرفت، او گفت: من پدرم را دوست ندارم؛ چون مادرم را به قتل رساند. او روز حادثه با چاقو به مادرم حمله کرد و او را زد و بعد هم من از ترس در اتاق مخفی شدم. پدرم همیشه مادرم را کتک میزد.
سپس خواهر مقتول در جایگاه حاضر شد. او گفت: یک روز از شوهرم ناراحت بودم و برای گلایه از او به خانه خواهرم رفتم و درباره شوهرم با او صحبت میکردم که به من گفت شوهر او هم کتکش میزند، بدنش را به من نشان داد که جای کبودی و زخم داشت و معلوم بود بارها کتک خورده است. خواهرم آنقدر از سوی شوهرش اذیت میشد که بین همسایهها مشهور شده بود. ضمن اینکه همسایهها هم گفتهاند همیشه صدای داد و فریاد از خانه خواهرم میشنیده است و روز حادثه هم صدای جیغهای او را شنیدهاند.
سپس نوبت به متهم رسید. او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: روز حادثه همسرم به خاطر اینکه ماشینم را به نام برادرم کرده بودم، از من ناراحت بود. به همین خاطر هم با من مشاجره کرد و همسایهها هم آن صدا را شنیدهاند و علیه من شهادت دادهاند. چند ساعت بعد به من گفت میخواهد گوشت بخرد از من پول گرفت و رفت. وقتی برگشت داشت در آشپزخانه گوشت خرد میکرد که صدای فریادش را شنیدم و دیدم خودش را با چاقو زده است و او را به بیمارستان رساندم. دخترم چهار سال است با خانواده همسرم زندگی میکند او من را ندیده و بهشدت تحت تأثیر آنهاست به همین خاطر هم علیه من شهادت داده است.
با پایان جلسه رسیدگی هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.