اینکه مجازات تعیین شده برای جرمی که آینده یک کودک را گاه دستخوش تغییرات جبران ناپذیر میکند تا چه اندازه بازدارنده است، نکتهای است که قانونگذار در مقام حقوقی و قانونی درباره آن تصمیم گیری کرده است. اما مباحث قانونی هرچند هم جدی و قابل توجه باشند، بر اساس آنچه در آمار روزانه دیده میشود، بازدارندگی کافی و لازم را ندارند.
این درحالیاست که بر اساس آمار منتشرشده از سوی حریرچی، عضو شورای علمی سلامت روان پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی، سال گذشته حدود ۸۰۰۰ کودک آزاری در ایران ثبت شده است. نکته قابل توجه درباره غیرواقعی بودن آن است چرا که بسیاری از انواع آزار و خشونت را نمیشناسیم یا عمل به آنها را جزو سنتها همچون تربیت کودک محسوب میکنیم.
فاطمه قاسمزاده، روانشناس کودک و استاد دانشگاه درباره وضعیت کودک آزاری در کشور به
رویداد۲۴ میگوید: «در میان عواملی که در کودکان تاثیرات عمیق منفی میگذارد هیچ نکتهای به اندازه آزارهای دوران کودکی، بزرگسالی را تحت تاثیر قرار نمیدهد.»
کودک آزاری یک چرخه معیوب است
به گفته قاسمزاده، «کودک آزاری و تبعات آن در بزرگسالی چرخه معیوبی است که مدام شاهد تکرار آن هستیم. فردی که در کودکی مورد اذیت و آزار قرار میگیرد به دلیل آسیبهای روانی و مشکلاتی که با آن در کودکی مواجه شده است، به طور قطع فرد سالمی در جامعه نخواهد بود. از همین رو کودک آسیب دیده تبدیل به بالغی آسیب زننده خواهد شد. شاهد این موضوع افزایش میزان آسیبهای اجتماعی است.»
در شرایطی که کودک آزاری آبشخور آسیبهای اجتماعی در بزرگسالی است، اما شاهد آن هستیم که کودکان نه تنها مورد آزار و اذیتهای روانی و جسمی از سوی خانوادههای خود قرار میگیرند، بلکه، سهم بزرگی از این آزار و اذیتها از سوی والدین و مخصوصا پدران انجام میشود.
خانواده که در تعالیم اخلاقی و اجتماعی باید جایگاهی امن، برای زندگی کودکان باشدگاه تبدیل میشود به پایگاهی امن برای پدرانی که کودکان خود را مورد آزار و اذیتهای روانی و گاه جسمی قرار میدهند. مشکل اساسی در افزایش آمار کودک آزاری شاید عدم حمایت از آسیب دیده و مجازات قانونی آسیب زننده است.
این روان شنناس کودک همچنین با اشاره به بیتوجهی به لایحه حمایت از کودکان و طولانی شدن زمان معطل بودن این لایحه در مجلس شورای اسلامی تاکید میکند، «در بخشهایی از این لایحه به مبحث کودکان قربانی خشونت هم اشاره شده است. حال آنکه اگر این لایحه هر چه زودتر در مجلس مورد بررسی قرار بگیرد هنوز هم میتوان به بهبود وضعیت کودکان امیدوار بود.»
تحقیر بیش از تنبیه جسمی آسیب زننده است
آزارهای پنهان کودک بسیار خطرناکتر از آزار و اذیتهای مشهود است. از همین رو در آینده فرد تاثیرات مخرب و جبران ناپذیری خواهد گذاشت. برای مثال تحقیر، بزرگترین خشونت و آسیب به کودکان است. این آزار در قالب مقایسه شکل میگیرد و اغلب در حوزه دانشآموزی رخ میدهد. در این میان معلمان و والدین بزرگترین مسوولان این شیوه از آزار هستند.
همچنین قاسمزاده با اشاره به ناشناخته بودن آزارهای روانی کودکان درباره ایجاد رقابت در بین کودکان و مقایسه انها با یکدیگر میگوید: «نباید از این موضوع غافل بود که تحقیر روانی کودک بیش از کتک زدن، او را دچار مشکل و چالش میکند. متاسفانه اما معلمها هم با وجود اینکه توقع میرود به سلامت روانی کودکان توجه کنند، در مواردی با تحقیر و مقایسه و رفتار نامناسب با کودکان باعث میشوند تا کودک از حضور دوباره در محیط آموزشی اجتناب کند.»
وی با بیان تجربیات اخیر خود، از آغاز سال تحصیلی جدید تا امروز میگوید: «در یکی از مواردی که در روزهای اخیر برای مشاوره مراجعه کرد، شاهد مقاومت کودکی در مدرسه رفتن بودیم که معلم به دلیل تکرار استفاده کودک از سرویس بهداشتی او را در مقابل دیگر دانش آموزان تحقیر کرده بود.»
وقتی یک معلم با بیتوجهی به اصول اولیه روانشناسی، دانش اموز را در مقابل دیگران تحقیر میکند، این موضوع مصداق بارز کودک آزاری است. اگرچه به مصادیق کودک آزارری توجه نمیشود اما هر روز شاهد وقوع و تکرار آن هستیم و چنین مواردی نشان دهنده عدم بازدارندگی مناسب قوانین در راستای کودک آزاری است.
همچنین قاسمزاده معتقد است اگر معلم با دانش آموز همدل باشد دچار چنین مشکلاتی نخواهیم شد. در حالی که تهدید، مقایسه و تحقیر دانش آموز از سوی معلم و خانواده، پایههای آسیبهای اجتماعی را در کودکان شکل میدهد و در ادامه نه تنها آمار آزار و اذیت کودکان بالا میرود بلکه آسیبهای اجتماعی در بلند مدت عمیقتر و وسیعتر خواهد شد.
آیا فعالان حقوق کودک مطالبه گران موفقی بودهاند؟
بر اساس ماده ۶ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان «کلیه افراد و مؤسسات و مراکزی که به نحوی مسؤولیت نگاهداری وسرپرستی کودکان را بر عهده دارند مکلفند به محض مشاهده موارد کودک آزاری مراتب راجهت پیگرد قانونی به مقامات صالح قضایی اعلام کنند. تخلف از این تکلیف موجب حبس تا شش ماه یا جزای نقدی تا پنج میلیون (۰۰۰ ۰۰۰ ۵) ریال خواهد بود.»
هر چند قوانین مصوب در مجلس شورای اسلامی کشور نشانگر حمایت قانون گذار از کودک است اما، ضعف فرهنگی و عدم آموزشهای مناسب به خانوادهها موجبات آن را فراهم کرده است که کودکان تا امروز بیرون از چتر حمایتی قانون زندگی کنند.
این در حالیست که بارقههای روشنی در راستای توجه به کودکان، همسو با تلاشهای موسسات مردم نهاد و مطالبه گریهای فعالان حقوق کودک شکل گرفته است.
از سویی دیگر قاسمزاده، با ابراز نگرانی نسبت به خانوادهها و معلمها میگوید: «متاسفانه فعالان حقوق کودک نتوانستهاند از خانوادهها و معلمها کمکی در راستای بهبود وضعیت حقوق کودک بگیرند. دلیل آن هم شاید رشد نکردن خانوادهها و آموزش و پرورش همگام با مطالبات به روز حقوقی کودکان است.»
آسیب روانی کودک اولین گام به سوی جامعه بیمار
در دنیای توسعه یافته و فعالیتهای جامعه مدنی مهمترین و اصلیترین آرمان؛ حقوق انسانی است. حقوق انسانی اما محقق نخواهد شد، مگر با تحقق حقوق اولیه کودکان. ماجرای حقوق کودکان اما با توجه به همه مشکلاتی که این روزها از کودکان کار و خیابان، تا کودکانی که در خانه و مدرسه مورد آزار و اذیتهای نزدیکان قرار میگیرند وسعت پیدا کرده است. آمارهای آسیبها و آزار و اذیتهای کودکان هر روز افزایش مییابد و در رسانهها منتشر میشود. کودکان اما هنوز هم مورد آزار و خشونت قرار میگیرند.