رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر ثبت شده در آبانماه سال ۱۳۵۸ که حمله یک گروه مسلح سلفی اسلامی به مسجدالحرام و گروگانگیری حجاج توسط آنها را نشان میدهد.
نیمه دوم قرن بیستم اخبار جهان بیشتر از همه جا درباره منطقه غرب آسیا گزارش پخش میکردند. از زمان پایان جنگ جهانی دوم و با وجود آغاز و گسترش دوران جنگ سرد، کشورهای غربی در آرامش نسبی رفته بودند و از دهه هشتاد به بعد اروپا و آمریکا شاهد رشد اقتصادی گسترده، گسترش دموکراسیهای لیبرال و روند کاهشی انواع خشونت، از خشونتهای فردی تا اجتماعی بودند اما در همین دوران خاورمیانه در آتش بود؛ جنگهای اعراب و اسرائیل، شرارتهای صدام حسین، ناسیونالیسم پانعرب جمال عبدالناصر، نزاع مجاهدین و کمونیستهای افغانستان، ترور انور سادات، انقلاب ایران و رخدادهایی اینچنینی خاورمیانه را محل بر راس اخبار برده بود.
یکی از اتفاقات جنجالی دهه هشتاد خاورمیانه حمله مسلحانه به مسجدالحرام بود. محمد بن عبدالله القحطانی که فردی عربستانی الاصل بود و تحت تاثیر اخوان المسلمین به اسلام سلفی گرایش پیدا کرده بود، در سال ۱۴۰۰ هجری قمری ادعا کرد که همان مهدی موعود است و اکنون ظهور کرده تا جهان را نجات دهد.
پیش از این بسیاری از رهبران محلی همچون محمد احمد المهدی که در بریتانیا وی را «ملای دیوانه» مینامیدند، ادعا کرده بودند امام موعود است و به واسطه این ادعا توانسته بود خود را به عنوان رهبر مبارزات ضد استعماری معرفی کند. اما به نظر میرسد القحطانی تحت تاثیر سخنان دیگران به چنین باوری رسیده بود و آن دیگران عبارت بودند از اسلامگرایان سلفی.
قحطانی در سال ۱۹۷۶ در کویت با جماعت سلفی آشنا شده و ضمن بریدن از مذاهب اربعه، فاصله میان سلفیها را با اخوان المسلمین مصر و جماعت تبلیغ دریافته، سپس به ریاض آمده و مشغول کار شده بود. اخوانیهای ریاض(اخوان المسلمین که همراه جریان جماعت تبلیغ دو جریان فعال اسلامگرا بودند) خود به دو گروه تقسیم میشدند. یکی پیروان سید قطب که متفرق بودند و دیگری بنّائیّون یا طرفداران حسن البناء که بیعت با ولی امر را لازم میدانستند و متحد بودند.
علاوه بر آنها در ریاض هر مسجدی با امام خود یک دسته خاص بودند و افکاری داشتند و بسیاری از این افکار سلفی و ارتجاعی بود. ناصر الحزیمی که یکی از اعضای سابق گروههای سلفی عربستان بوده است، کتاب درخور توجهی از چگونگی تشکیل این گروهها نوشته و ماجرای دیدار خود با مهدی قلابی را در آن شرح داده است.
حزیمی مینویسد «من از محمد بن عبدالله القحطانی پرسیدم آیا تو مطمئن هستی که مهدی هستی؟ او در جواب گفت: من اول درباره آنچه اخوان درباره مهدی بودن من میگفتند قانع نشدم. اما بعد از مدتی از آنها جدا شده و بارها از خداوند طلب خیر کردم و در یک شب سینه من برای این عمل انشراح پیدا کرد. من از او پرسیدم: چه کسی برای بار اول اشاره کرد که تو مهدی هستی؟ او گفت: قبل از اینکه ما به اخوان بپیوندیم این فکر در نزد بعضی از اخوان در مسجد الرویل وجود داشت و گاهی آن را بیان میکردند و من در درون خود به این حرفها میخندیدم و آن را شوخی تلقی میکردم تا اینکه رؤیاها به حد تواتر رسید و از آن زمان آنها را جدی گرفتم»
شوهر خواهر قحطانی که جهیمان العطیبی نام داشت جزو نخستین کسانی بود که به وی ایمان آورد. جهیمان در اواخر سال ۱۹۷۸ این دلایل را برای اثبات مهدی بودن شوهر خواهرش چنین بیان داشت: «اولاً نام او، همسان پیامبر اکرم (ص)، محمد بن عبدالله است. ثانیا او از ذریه رسول الله است. ثالثاً ویژگیهای ظاهری او با توصیفاتی که در احادیث از مهدی موعود آمده، کاملاً همسان و مطابق است!» به این تریتب او به زودی با جمعآوری حدود ۵۰۰ مجاهد گروه خطرناکی را تشکیل داد که باور خود از مهدی موعود دستور میگرفتند. سپس جهیمان با یارانش به صحرا رفت و در بیایانهای مکه و مدینه، آنها را تحت آموزشهای نظامی قرار داد؛ سلاح نیز از یمن برایشان قاچاق میشد.
پیروان جهیمان از کشورهای عربستان، مصر، یمن، سودان، عراق و کویت بودند. جهیمان به دستور قحطانی نقشه حمله به مسجدالحرام را کشید و چند روز پس از اینکه دنیا در شوک اخبار گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران فرو رفته بود، حمله مسلحانهای به مسجدالحرام را ترتیب داد.
در بامداد اول محرم سال ۱۴۰۰ قمری برابر با ۲۹ آبان ۱۳۵۸ (۲۰ نوامبر ۱۹۷۹) هنگامی که حدود ۵۰ هزار زائر مکه در مسجدالحرام برای نماز صبح آماده میشدند، پیروان قحطانی در عملیاتی هماهنگ دست به اسلحه بردند و مسجدالحرام (کعبه) را در شهر مکه تصرف کردند.
مهاجمان درهای مسجدالحرام را بستند و عدۀ زیادی از زائران را به گروگان گرفتند. خبر به نیروهای امنیتی رسید. حدود ۱۰۰ پلیس برای بازپس گرفتند مسجدالحرام اعزام شد، اما خیلی زود با دادن تلفات سنگین شکست خوردند. ملک خالد، شاه عربستان برای خواباندن غائله تقسیم مسئولیت کرد و بیدرنگ از پاکستان و فرانسه درخواست کمک کرد.
بیشتر بخوانید:سلفی گری چیست و خاستگاه آن کجاست؟/ با تاریخچه افراطیون مذهبی آشنا شوید
به گزارش رویداد۲۴ در بامداد اول محرم سال ۱۴۰۰ قمری برابر با ۲۹ آبان ۱۳۵۸ (۲۰ نوامبر ۱۹۷۹) هنگامی که حدود ۵۰ هزار زائر خانۀ خدا در مسجدالحرام برای نماز صبح آماده میشدند، حدود پانصد نفر در عملیاتی هماهنگ دست به اسلحه بردند و مسجدالحرام را تصرف کردند.
مهاجمان درهای مسجد الحرام را بستند و عدۀ زیادی از زائران را به گروگان گرفتند. خبر به نیروهای امنیتی رسید. حدود ۱۰۰ پلیس برای بازپس گرفتند مسجدالحرام اعزام شد، اما خیلی زود با دادن تلفات سنگین شکست خوردند. ملک خالد پادشاه وقت عربستان برای خواباندن غائله تقسیم مسئولیت کرد و بیدرنگ از پاکستان و فرانسه درخواست کمک کرد.
مهدی القحطانی به هنگام تصرف مسجدالحرام مطالبات خود را اعلام کرد. اولا حکومت سعودی به دلیل اینکه در عربستان سیاست «غربیسازی» را پیاده کرده بود باید سرنگون میشد، همۀ خارجیها باید از عربستان میرفتند، صادرات نفت به آمریکا باید قطع میشد و روابط با کشورهای غربی باید متوقف میشد.
با شکست پلیس عربستان، نیروهای امنیتی فرانسه وارد میدان شدند. پیش از هر چیز برای بهکارگیری اسلحه در مسجدالحرام به فتوای علما نیاز بود، زیرا دست بردن به سلاح در آنجا حرام بود. این فتوا صادر شد. از دیگر سو، نامسلمانان اجازه نداشتند وارد مسجد شوند، پس کماندوهای فرانسوی به طور صوری شهادتین گفتند و مسلمان شدند.
در ابتدا نیروهای امنیتی از هر دری وارد میشدند ناموفق میماندند. سرانجام از طریق تونلهای زیرزمینی و ورود به دالانهای زیر مسجد توانستند مهاجمان را از مواضع خود بیرون بکشند، اما همزمان تعداد زیادی از گروگانها نیز کشته شدند.
کماندوها به اتاقهای زیرزمینی گاز پمپاژ کردند، اما احتمالاً به خاطر تو در تو بودن اتاقها، گاز هم بیتاثیر بود و مقاومت ادامه یافت. با بالا رفتن تلفات، نیروهای سعودی اقدام به حفر سوراخ در حیاط مسجدالحرام کردند و به درون اتاقهای زیرزمینی نارنجک انداختند. این امر باعث کشته شدن شمار زیادی از گروگانها شد، اما توانست شورشیان را به مکانهای بازتر فراری دهد تا هدف گلوله قرار گیرند.
پس از دو هفته شورشیان باقیمانده به دلیل اتمام آب و غذا تسلیم شدند. در این حادثه ۱۲۷ تن از نیروهای امنیتی و ۲۵۰ تن از نیروهای شورشی کشته شدند. این نبرد خونین بیش از دو هفته طول کشید و رسما اعلام شد در جریان درگیریها ۳۳۰ نفر از مهاجمان، نیروهای امنیتی و گروگانها کشته شدند. یکی از کشتهها خود قحطانی بود، اما جهیمان زنده ماند و به همراه دهها نفر دیگر از مهاجمان در نهایت بازداشت شد. این مهاجمان همگی چندی بعد به اعدام محکوم شده و گردن زده شدند.
مهدی تدینی در مقالهای مینویسد: «حاکمان سعودی چاره را در این دیدند که جامعه را به آن شکلی درآورند که محافظهکاران متدین و ضدغرب دوست دارند. مظاهر غربی تا حد امکان برچیده شد، پولهای بیشتری به حسابهای واعظان و علمای دینی تزریق شد. بسیاری از محدودیتهایی که امروز در عربستان برچیده میشود از آن زمان در عربستان اِعمال شد. شگفتانگیز اینکه، چون این خبر به دلیل ملاحظات امنیتی به درستی در جهان اسلام پخش نشد این شایعه سر زبانها افتاد که آمریکا به کعبه حمله کرده است، در ایران نیز همین شایعه شنیده شد. برای همین در بسیاری نقاط جهان مسلمانان علیه آمریکا راهپیمایی کردند و حتا در اسلامآباد سفارت آمریکا را آتش زدند!»