رویداد۲۴ محمد غرضی در آستانه ۸۰ سالگی است، روزگاری وزیر پست و تلگراف ایران بود که حالا دیگر از این وزارتخانه تنها نامی باقی مانده است. او سالهای بسیاری را در دولت و نهادهای دیگر مشغول به کار بوده و به صراحت سخن میان فعالان سیاسی معروف است. غرضی حالا نقدهایی به دولت ابراهیم رئیسی دارد و بزرگترین ضعف او و کابینه انتخابیاش را کم اطلاعی از چگونگی دولت مداری و ضعف تجربه کار اجرایی میداند. غرضی بر این باور است که اقدامات دولت سیزدهم مورد اقبال اجتماعی قرار نگرفته و برای نمونه، استقبال کم مردم از طرح مسکن ابراهیم رئیسی را مثال میزند و تاکید میکند در چنین شرایط اجتماعی موجود، احتمال موفقیت کابینه سیزده برای مهار الرچالشها و چالشهای ملی اندک است و حتی یکدست شدن قدرت هم نمیتواند، مددکار آنان باشد. گفتوگوی محمد غرضی با خبرآنلاین را بخوانید:
دولت ابراهیم رئیسی، حالا بیش از صد روز است مستقر شده. عملکرد دولت سیزدهم را در مدت سپری شده چگونه میبینید؟
دولت، هنوز در درس اول است و درسهای دوم و سوم مانده و نمیتوان از او املا گرفت. آقای رئیسی عضو دولت نبودند و تنها مشکلات دولت را شنیدهاند و در حال یادگیری مشکلات دولت هستند؛ بنابراین در مقطع بیش از ۱۰۰ روزی که از دولت رئیسی گذشته، زمان مناسبی برای قضاوت کردن نیست. مشکل اصلی آقای رئیسی این است که همکارانش و کابینه او هم اکثرا تجربه حضور در دولت و سابقه وزارت ندارند؛ بنابراین تا برنامههای شان به مرحله حل مشکلات مردم برسد، طول میکشد، زیرا دولتمردان، ابتدا باید کار کردن در دولت را یاد بگیرند.
پس شما به چینش کابینه نقد دارید. در مورد انتصابات فامیلی هم به رئیسی انتقادهای فراوانی شد ...
همین که آقای رئیسی در این زمینه خیلی صحبتی نکردند، نشانه این است که این نوع گرفتاریها برای دولت دردسر میشود. قاعدتا، اگر وزرا و اعضای کابینه از قوم وخویشِ خودشان را سر کار بیاورند، به وجه و چهره دولت سیزدهم و حتی دولتهای قبلی، لطمه بزرگی خواهند زد، زیرا مردم فکر میکنند دولتهای پیشین نیز همین رویه را داشته اند و فامیلهای خود را سر کار آورده اند و این نگاه منفی را به دولتهای بعدی هم گسترش میدهند.
رئیسی را رئیسجمهوری مستقلی میدانید؟
او در دوره رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری، اصولگرا بودن خود را تایید و تکذیب نکرد. اما او سالهای سال در دستگاه قضایی بوده و به همین دلیل دراصولگرایی ایشان شکی نیست و این واقعیت حتی برای مردم عادی هم احراز شده است.
برنامهها و اقدامات دولت سیزدهم در حوزه معیشتی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بنده سالهای سال در حوزه مسکن فعال بودم و سازمان نظام مهندسی را من تشکیل دادم. من از مطلعترین افراد در حوزه مسکن هستم. فکر میکنم عزیزانی که راجع به مسکن صحبت میکنند، مسائل مسکن را نمیشناسند.
مردم از طرح نهضت ملی مسکن هم آن چنان استقبالی نکردند ...
در هیچ کدام از پیشنهادهای دولت در زمینههای اجتماعی از طرف مردم استقبال نشده. در زمینه مسکن این عدم استقبال که روشن است و در موارد دیگر نیز به مرور زمان مشخص میشود که کارها و پیشنهادهای دولت کارشناسی نیست و از آنها استقبالی نخواهد شد.
برخی کارشناسان، طرح مسکن ابراهیم رئیسی را ادامه دو دولت گذشته میدانند...
در دو دولت قبلی هم کار کارشناسی نشده بود. حالا هم ادامه شعارهای آقای احمدینژاد و آقای روحانی است و دیدید که هیچ کدام از آن طرحها به نتیجه نرسید. قیمت مسکن از تورم بالاتر رفته است چرا که در ۸ سال گذشته به جمعیت اضافه شده و این جمعیت به ازدواج نزدیک شدند در حالی که ساختمانی ساخته نشده است.
ریشه بی اعتمادی مردم به طرح و برنامههای دولت رئیسی چیست؟
برای اینکه رئیس دولت و وزرا، سابقه حضور در دولت را نداشتند. دولت یک واحد بزرگ اجتماعی باسابقه است و یک یا دومیلیون نفری که در دولت بودند و فعالیت داشتند، دائما مشغول حل مسائل دولت بودهاند، اما از آنها استفادهای نشده است. دولتهای هشت ساله در دور دوم، از مردم فاصله زیادی گرفته اند، زیرا به ویژه در دوره اول فعالیت خود، اهداف و برنامههایی را برجسته سازی و تبلیغ میکنند که پشت سد واقعیتهای اجرایی میمانند، حالا تکرار همین تجربه تاریخی را را در اوایل کار رئیسی شاهد هستیم.
ساختار قدرت حالا یکدست و در اختیار اصولگراهاست. این یکدستی چقدر به کمک آنها میآید؟
این یکدستی قدرت، کمکی به اصولگراها نمیکند. مانند زمان اصلاحطلبها. در زمان خاتمی همه نهادها در اختیار اصلاحطلبها بود و قوه قضاییه نیز با دولت آقای خاتمی همراهی میکرد، اما نهایتا، روند به نفع دولت نشد. این که لقمه را بزرگ بگیریم، هضم آن را مشکلی میکند. این همه قدرت را در اختیار گرفتن، نتیجه خوبی نخواهد داشت. باید با کار کارشناسی اقبال مردم را به دست آورد که امری غیر ممکن است.
یعنی برای حل مشکلات فعلی به اصولگراها امیدوار نباشیم؟
اصولگراها، وظیفه بسیار بسیار بزرگی بر دوش دارند و میبینیم که جریان اجتماعی هم خیلی از آنها استقبالی نمیکند. استدلال من این است که با معیار قرار دادن وضعیت اجتماعی و رویکرد مردم به دولت، احتمال موفقیت دولت در حل ابرچالشها و چالشهای ملی، تقریبا، غیرممکن است. دولت باید مدیریت کند نه این که، چون کلید خزانه را در اختیار دارد، فکر کند صاحب منابع مالی بی پایانی است و میتواند، بی حساب و کتاب ولحرجی کند. اگر چنین کند، اقبال عمومی را بیش از پیش از دست میدهد.
یعنی نباید منتظر اتفاقهای خوب ماند؟
هنوز برای گفتن این حرف زود است. اجازه دهید یک سال بگذرد تا همه وزرا، امتحان خود را به افکار عمومی پس دهند تا بتوان از کارنامه عملکرد آنان قضاوت واقع بینانهای داشت. اما تا الان، هنوز، دولت نتوانسته حرف و طرح کارشناسی جدیدی مطرح و نظر و همراهی افکارعمومی را جلب کند. علت آن هم گفتم، آقای رئیسی تجربه کار در دولت را ندارد. روزنامهنگاران و مطبوعاتیها هم دقت کنند تا زمانی که جریان اجتماعی از کارهای دولت حمایت نکرده، مراقب اخبار تولیدشده در دفتر وزرا باشند. حفظ استقلال مطبوعات مهم است، به هرحال، مطبوعات، جریانی اجتماعی هستند، اما دولت یک جریان سیاسی است؛ بنابراین، رسانه ایها باید ارزیابی واقع بینانهای از کارنامه دولت به مردم ارائه دهند تا به تبلیغ مناروای دولت، متهم شوند.