تغییر در وزارت ورزش کابینه روحانی بهانهای شده تا خانه نشستههای ورزش با چوب و چماق به جان محمود گودرزی بیفتند.
محمود گودرزی رفت. شاید اگر
قرار بود دولت این قدر مدارا نداشته باشد، بعد از بازی ایران و آرژانتین،
روزی که رئیسجمهور خیلی صریح خواستههایش در ورزش قهرمانی را تشریح کرد و
مانیفستی صادر کرد که کاملا در تعارض با منویات ذهنی محمود گودرزی بود، او
خودش باید میرفت و به دانشگاه برمیگشت. با این وجود روحانی و کابینهاش
بهدرستی کشورگردانی را به مانند یک دوی امدادی میدانستند. اینکه هر عضو
از کابینه تا توان دارد و تا جایی که میتواند ، مسیر را طی میکند و سپس
جایش را به نفر بعدی میدهد. حذف یکی دلیل بر انکار توانمندیهایش نیست و
طرد نمیشود.
دولت جراحی نکرده و غده بدخیمی را از درونش خارج
نکرده، موج تغییرات را ترمیم نام نهاده. گودرزی شاید انتخاب اول دولت برای
وزارت ورزش نبود و بعد از 3 بار رای نیاوردن گزینههایش، اتفاقا از دل
دنیای آکادمیک ورزش، از قطب علمی کشور به هیات دولت معرفی شد. با این وجود
حالا نگاه کابینه به او، یک مدیر ناکام نیست که چنین نگاهی به علی جنتی هم
وجود ندارد. فقط میگویند آنها ماموریتشان به پایان رسیده است.
دولت
در زمان انتخاب گودرزی بعد از پروژههای ناکامش در گرفتن رای
اعتماد،خواست نهایت علمگرایی در ورزش نشان دهد. همان طور که روحانی وعده
داده بود، برای ورزش یکی از خانواده ورزش را انتخاب کرد. رئیس دانشکده
تربیت بدنی دانشگاه تهران، یعنی علمیترین کرسی ممکن در ورزش به کابینه
آمد.
گودرزی اما شاید مهر تائیدی بود بر یک واقعیت نانوشته. تفاوت
میان کرسی مدیریتی با کرسی علمی. آقای دکتر روابطش را بر پایه معلم و
شاگردی بنا کرده بود. رابطه عمودی بالا به پایین. او البته روی کاغذ خیلی
از تئوریهایش درست بودند و منطق درستی داشتند اما در عمل آنی نبودند که
افکار عمومی از ورزش میخواهند. بیشک مبارزه با ریخت و پاش در فوتبال یک
خواست عمومی است و تک به تک هواداران استقلال و پرسپولیس دنبالش هستند و
شاکی از دو ریز این همه پول در فوتبال، اما وقتی فصل نقل و انتقالات
میشود، همانها اگر بدانند تیمشان به دلیل اصرار وزیر برای جلوگیری از
ریخت و پاش نمیتواند چند ستاره اسمی بگیرد، این قدر برآشفته میشوند که تا
اینستاگرام وزیر میروند و هرچه دل تنگشان میخواهد، مینویسند.
درست
عین همین مسئله را گودرزی در برخورد با کارلوس کیروش و تیم ملی داشت. او
شاید همان باوری را داشت که خیلی از ما داریم. پرداخت حدود 30 میلیارد
تومان برای 4 سال به مربی بزرگی مثل کیروش در فوتبالی که هشتش گروی نهش
مانده، نمیتواند منطقی باشد. فرق اما این بود که او میخواست فوتبالی را
که همه جایش نابود است با حذف کیروش درست کند اما هم رئیسجمهور و هم خیلی
از عقلای فوتبال و ورزش کشور سعی کردند وزیر را به این باور برسانند باید
تعامل داشت، بخشی را که خوب کار میکند و مردم دوستش دارند نیازی نیست
ویرانه کرد تا شاید باقی بخشها، ضعفهایشان به چشم نیاید.
گودرزی
در این سه سال نتوانست در ترسیم چهرهای مثبت از خود موفق باشد. مدام در
برخورد با ستارهها، تنش ایجاد کرد و این التهابزاییهایش را تا جایی پیش
برد که ناچار شد حتی علیه بدنه دولت موضع بگیرد. او اما خیلی ضعیفتر از
همسلفان پیش از خود بود؟
آیا ورزش را تبدیل به ویرانه کرده بود؟
نه نگاه دولت و نه آمار موجود در ورزش، چنین برآیندی را به دوره کاریاش
نشان نمیدهد. او همین حالا میتواند تا ابد ببالد که توانسته مشکل فروش
استقلال و پرسپولیس به «غیر» را برای همیشه حل کند. میتواند سینه سپر کند و
بگوید با تلاشهای گروه حقوقی وزارتخانهاش، عدهای که میخواستند ورزشگاه
ملی آزادی را به نام خود کنند، نقش جهان را تصاحب کنند، ورزشگاه وقفی تختی
را بالا بکشند، پیستهای اسکی ملی را تصاحب کنند، در دادگاه محکوم کرده و
حق یک ملت را به آنها برگردانده است. میتواند بگوید بعد از دوران اصلاحات،
تنها دولتی بوده که آزادی را دوباره نوسازی کرده است. نقش جهان را که
اصفهانیها باور داشتند تا ابد آماده نمیشود به بهرهبرداری رسانده و
یادگار را هم بعد 20 سال ترمیم اساسی کرده است.
او اما در شراطی از
دولت رفت که برای تلاش بیپایانش در خشن نشان دادن دوران کاریاش،صف
تشکرهای عظیم در پای صفحات فضای مجازی رئیسجمهور شکل گرفته است. دولت
بیشک نکات مثبت دوران کاری گودرزی را در ذهن دارد اما بهدرستی به این
حقیقت رسیده است، زمان نشستن دکتر روی نیمکت و کمک گرفتن از نیرویی
تازهنفستر است.
البته این تغییر فرصتی شده برای عدهای خانهنشین
در ورزش تا با بیل به جان وزیر مستعفی بیفتند. وزیری که حالا دربارهاش
میگویند ورزش را ویرانه کرده اما از نظر دولت بیشک او متهم به تخریب ورزش
نیست، تنها ماموریتش به پایان رسیده و آنهایی که حالا کلنگ در دست دارند،
البته بسیاریشان همانهایی هستند که در ادامه مسیر هم راهی برای بازگشت
دوباره به ورزش ندارند که تاریخ مصرفشان سالهاست سر آمده و گلستانی که
پیشتر برای ورزش ایران ساخته بودند، همه یادشان هست.