رویداد۲۴ قاسم محبعلی مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه در تحلیل خود از نتایج دور اخیر مذاکرات، عنوان کرد: «در دور اول دولت جدید ایران، تیم مذاکرهکننده ما یک اشتباه تکنیکی کرد و باعث شد یک واکنشیهایی ایجاد شود و آن هم دادن دو سند به صورت یکجا بود. اما به تهران که برگشتند با هماهنگیهایی که انجام شد، تصحیحی در مواضع خود دادند و این منجر به گشایشهایی شد.»
وی در توضیح این گشایشها، عنوان کرد: «یکی اینکه پذیرفته شد آژانس بیاید در سایت کرج، دوربینها را مجددا نصب کند و آن چند مسئلهای که باقی مانده و آژانس مدعی بود که ممکن است در آن سایتها آلودگی وجود داشته باشد را رسیدگی کند. دوم آنکه پذیرفته شد مبنای قبلی که در دولت پیشین مذاکره شده بود، در این دور از مذاکرات هم ادامه پیدا کند و آن مواردی که توافق نشده یا طرفین نسبت به آن مسئله داشتند، مورد مذاکره قرار گیرد. این خود یک پیشرفتی در مذاکرات محسوب میشود. همچنین اینکه موضوع مذاکرات بازگشت به برجام ۲۰۱۵ و تحریمهای مربوط به آن است. حال آنکه چه میزان روی این موارد میتوان به توافق رسیدند، روشن نیست.»
بیشتر بخوانید: تهران غیر از برجام دیگر چه میخواهد؟
محبعلی در پاسخ به این پرسش که علی باقریکنی، اظهار کرده بود که در مذاکرات تیم دکتر ظریف، امریکاییها چارچوب بحث تضمین و راستیآزمایی را پذیرفته بودند، این تضمین به چه صورت بوده و تضمینی که ایران در این دور میخواهد به چه شکل است، گفت: «آقای ظریف گزارششان را پیشتر به مجلس داده بودند. بحث تضمین در برجام، چارچوبش مشخص است؛ در مورد ایران کاملا روشن است و آژانس به طور مرتب گزارش تهیه میکند و به شورای حکام و شورای امنیت ارائه میدهد. در مورد امریکا هم طبیعی است که مفهوم تضمین یک مقدار مبهم است چراکه نهاد فرادستی وجود ندارد که رسیدگی کند. وقتی توافق شد، مثلا انتقال پول و فروش نفت اگر باز شود، در عمل روشن میشود.»
او ادامه داد: «اینکه این گامها را چگونه تعریف کنند مهم است. همچنین همزمانی اقدام ایران و اقدامی که امریکا باید انجام دهد یا اینکه طرفین یکجا به برجام برگردند اهمیت دارد. بعلاوه، بر سر تحریمهایی که باید برداشته شود، میبایست توافق شود.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل در مورد بحث تضمین و راستیآزمایی، گفت: «اگر تضمینی که ایران مطرح میکند، مفهومش این است که امریکا از برجام خارج نشود، این قابل تضمین نیست یعنی حتی اگر روی کاغذ هم نوشته شود، نمیتوان تضمین محسوبش کرد. در مورد راستیآزمایی هم شیوهاش هم در مورد ایران مشخص است و هم درمورد امریکا. وقتی خزانهداری امریکا اعلام کرد و سیستم باز شد، طبیعتا همه چیز روشن میشود؛ بنابراین عملا این موارد، پیچیده کردن کار مذاکرات است. ولی همانطور که اشاره کردم، تضمین را نمیتوان محاسبه کرد و فقط با اعتماد میان طرفین مشخص میشود که طبیعتا در شرایط فعلی اعتمادی وجود ندارد.»
محبعلی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا انطور که غربیها ادعا میکنند، تنها چندین هفته برای احیای برجام زمان باقی مانده است، اظهار کرد: «منظور این بوده که طبق برجام اگر ایران میخواست از برنامه هستهایش گریز کند، یک سال زمان ببرد، ولی به نظر اروپاییها این مدت براساس خروج ترامپ و اقدامات جدیدی که ایران انجام داده، کوتاه شده و به چند هفته یا چند ماه رسیده است.»
وی درباره اینکه با توجه به این امر که ایران پیشنویس شش دور گذشته را پذیرفته و غرب هم قبول کرده است که پیشنهادات جدید را در کنار این پیشنویس بررسی کند، اساسا تا به حال مذاکرات درمورد اینکه کدام متن مبنا باشد، مورد بحث بوده است، عنوان کرد: «در دور هفتم مذاکرات ایران یک سندهایی ارائه داد که به طور مشخص از نگاه طرف قبلی نادیده گرفته شدن شش دور قبلی بود در حالیکه طبق گزارشی که آقای ظریف هم داد شاید بیش از ۸۰ درصد موارد مورد توافق طرفین بود و تنها یک سری نکاتی بود که هنوز تفاهم نشده بود و هنوز هم باید روی آن صحبت شود. از این طرف هم طبیعی است که طرفین یعنی چه ایران و چه طرفهای مقابل میتوانند تا زمانی که تفاهم نهایی صورت نگرفته و به امضا نرسیده است، نکات خود را مطرح کنند. فکر میکنم الان به این مرحله رسیدهاند که طرف ایرانی ضمن اینکه تفاهمهای قبلی پایه قرار گرفته است، میتواند نکات جدیدی را با توجه به شرایط جدید مطرح کند.»
این دیپلمات پیشین اضافه کرد: «نکته مهم این است که در تفاهم قبلی همانطور که آقایان روحانی و ظریف اشاره کرده بودند، طرفین به نقطهای رسیده بودند که نیاز به تصمیم سیاسی داشتند. اینکه آن موقع چرا ایران و امریکا تصمیم سیاسی اتخاذ نکردند، به خصوص ایران که محول کرد به دولت بعدی، باید ببینیم چه نکاتی بود که ایران علاقهمند بود که به آن تفاهمات اضافه شود که احتمالا هیئت جدید اینها را دنبال میکند.»
محبعلی در پاسخ به این سوال که منظور از تصمیم سیاسی چیست، بیان کرد: «بعضی از تفاهمات احتیاج به تصمیم سیاسی مقامات عالی دو کشور داشت. بدان معنا که مذاکرات در سطح کارشناسی و طبیعی است که آن تصمیمات هم در ایران و هم در امریکا به دیگران محول میشود. مثلا بعضی از تحریمهایی که باید امریکا بردارد در چارچوب برجام ۲۰۱۵ نمیگنجد و باید رئیسجمهور امریکا یا کنگره تصمیم بگیرند یا در طرف ایران در سطح وزارت خارجه یا رئیس جمهور قادر نیستند تصمیم بگیرند و باید شورای امنیت یا حتی بالاتر در مورد آن تصمیم گیرند. در آن موقع طرف ایرانی آمادگی چنین تصمیم سیاسی را نداشت و به الان موکول شد.»
این کارشناس سیاست خارجی، درمورد اینکه اختلافات اصلی ایران و امریکا بر سر چیست مطرح کرد: «مسئله بازگشت امریکا به برجام و برداشتن تحریمها است. تحریمها در حال حاضر، بیش از آن تحریمهایی بوده که در سال ۲۰۱۵ وجود داشت؛ چه هستهای و چه غیر هستهای. دولت ترامپ تحریمهایی را وضع کرد که بسیاری از آنها اگر چه عناوینش متفاوت است، اما در حقیقت با تحریمهایی که در برجام پیشبینی شده که برداشته شود، همپوشانی دارد. طبیعتا اینکه بقیه باید چگونه برداشته شود بحثهای مختلفی میطلبد.»
محبعلی ادامه داد: «از این سو هم آنچه در مواضع طرف ایرانی تناقض دارد، این است که ضمن اینکه از بازگشت به برجام ۲۰۱۵ صحبت میکند، ولی در عین حال علاقهمند است دستاوردهایی که در این فاصله و خصوصا بعد از خروج ترامپ در برنامه هستهای به دست آورده را حفظ کند. اینها مشکلاتی است که فاصله مواضع بین طرفین را افزایش میدهد. یعنی اینکه ایران بگوید کل تحریمها برداشته شود عملا در اختیار رئیسجمهور آمریکا نیست و اینکه امریکاییها انتظار داشته باشند که ایران به نقطه ۲۰۱۵ برگردد، بسیارمشکل است.»
مدیر کل پیشین خاورمیانه، خاطرنشان کرد: «نکته دیگری که به نظر میرسد با ۲۰۱۵ تفاوت دارد، این است که بر خلاف دولت اوباما که مذاکرات را محدود کرده بود و ایران هم توافق کرد که مذاکرات صرفا به برنامه هستهای ایران محدود شود، دولت بایدن برجام را مقدمهای برای مذاکره پیرامون سایر مسائل میداند و در کنارش با اسرائیل و کشورهایی همچون عربستان در ارتباط است. این بدان معناست که آنها هم در حاشیه مذاکرات قرار دارند، اگرچه بر سر میز نیستند، ولی در روند مذاکرات تاثیر میگذارند و این مسئله را پیچیدهتر میکند.»
وی با بیان اینکه مذاکرات غیرمستقیم ایران و امریکا چطور مذاکرات را پیچیدهتر میکند، گفت: «مذاکره غیرمسقیم روند را طولانی میکند. با توجه به اینکه واسطه ها، منافع بعضا متفاوتی دارند، به جای اینکه پیشرفت مذاکرات را آسانتر کنند، با مشکل مواجه کنند. چراکه بعضی از طرفین شاید علاقهمند نباشند که مذاکرات به سرعت به نتیجه برسد یا منافع آنها نادیده شود.»