رویداد۲۴ این دو نقطه اشتعال خطرناک در اروپا و آسیا می تواند ایالات متحده، روسیه و چین را وارد یک درگیری آشکار کند. بحران اوکراین و تایوان قابل حل است، اما همه طرفها باید به منافع امنیتی مشروع دیگران احترام بگذارند. تصدیق عینی این منافع زمینه را برای تنش زدایی پایدار فراهم می کند.
اوکراین را در نظر بگیرید. اگرچه بدون شک حق حاکمیت و ایمنی در برابر تهاجم روسیه را دارد، اما این حق را ندارد که امنیت روسیه را در این فرآیند تضعیف کند. بحران کنونی اوکراین نتیجه زیاده خواهی روسیه و ایالات متحده است. زیاده خواهی روسیه در الحاق کریمه در سال 2014، اشغال مرکز صنعتی اوکراین در دونتسک و لوهانسک و تلاش مستمر برای وابسته نگه داشتن اوکراین در زمینه ی انرژی، نهاده های صنعتی و بازارها به مسکو تبلور یافت. اوکراین منافع مشروعی در ادغام بیشتر با اقتصاد اتحادیه اروپا دارد و برای این منظور توافقنامه همکاری با اتحادیه اروپا امضا کرده است. کرملین اما نگران است که عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا بتواند پله ای برای پیوستن این کشور به ناتو باشد. ایالات متحده نیز در ارتباط با اوکراین افراطی عمل کرده است. در سال 2008، دولت جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور ایالات متحده خواستار دعوت از اوکراین برای پیوستن به ناتو شد، اقدامی که حضور ائتلاف را در مرز طولانی روسیه با اوکراین تثبیت می کند. این پیشنهاد تحریک آمیز موجب اختلاف میان متحدان ایالات متحده شد، با این وجود ناتو تأیید کرد که اوکراین می تواند در نهایت به عنوان یک عضو ناتو پذیرفته شود و روسیه نیز هیچ حق وتویی در مورد عضویت اوکراین در این ائتلاف ندارد. هنگامی که روسیه در سال 2014 کریمه را با خشونت به روسیه ضمیمه کرد، یکی از اهدافش اطمینان از این موضوع بود که ناتو هرگز نمی تواند به پایگاه و ناوگان دریایی روسیه در دریای سیاه دسترسی پیدا کند. بر اساس متن علنی گفتگوهای جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در این ماه می توان این طور نتیجه گیری کرد که گزینه ی گسترش ناتو به اوکراین همچنان روی میز باقی مانده است. اگرچه فرانسه و آلمان ممکن است تهدید دیرینه خود را مبنی بر وتوی چنین پیشنهادی برای عضویت حفظ کنند، مقامات اوکراین و ناتو هر دو تکرار کرده اند که انتخاب پیوستن به این کشور با اوکراین است.
علاوه بر این، یک نماینده بلندپایه استونیایی هشدار داده است که عقب نشینی از حق اوکراین برای پیوستن به ناتو مساوی با مماشات بریتانیا با هیتلر در سال 1938 خواهد بود. با این حال، رهبران آمریکایی که استدلال میکنند اوکراین حق انتخاب در مورد ائتلاف نظامی خود را دارد، باید به تاریخ طولانی کشورشان در مخالفت قاطع با دخالت خارجی در نیمکره غربی فکر کنند. این موضع برای اولین بار در دکترین مونرو در سال 1823 بیان شد و در واکنش خشونت آمیز ایالات متحده به چرخش فیدل کاسترو به سمت اتحاد جماهیر شوروی پس از انقلاب کوبا در سال 1959 کاملاً نمایان شد.
در آن زمان، دوایت آیزنهاور، رئیس جمهور ایالات متحده اعلام کرد که کوبا به عنوان ابزاری برای تضعیف موقعیت ما در آمریکای لاتین و جهان به اتحاد جماهیر شوروی تحویل داده شده است. او به سیا دستور داد تا نقشه هایی برای حمله طراحی کند. نتیجه شکست در نبرد خلیج خوک ها در زمان رئیس جمهور جان اف کندی بود که آغازگر بحران موشکی کوبا در سال 1962 شد.
واقعیت این است که کشورها نمی توانند به سادگی ائتلاف نظامی خود را انتخاب کنند، زیرا چنین انتخاب هایی اغلب پیامدهای امنیتی برای همسایگان آنها دارد. پس از جنگ جهانی دوم، از آنجائیکه پیوستن اتریش و فنلاند به ناتو خشم شوروی را بر می انگیخت، هر دو استقلال و رفاه آینده خود را با نپیوستن به این ائتلاف نظامی تضمین کردند. اوکراین امروز باید همان احتیاط را از خود نشان دهد. مسائل در تایوان نیز مشابه است. تایوان بر اساس مفهوم سیاست "چین واحد" که از زمان ریچارد نیکسون و مائو تسه تونگ بستر روابط چین با ایالات متحده بوده است، حق برخوردار از صلح و دموکراسی را دارد. ایالات متحده حق دارد به چین نسبت به هرگونه اقدام نظامی یکجانبه علیه تایوان هشدار دهد، زیرا این امر امنیت و اقتصاد جهانی را تهدید می کند. با این حال، همانطور که اوکراین حق پیوستن به ناتو را ندارد، تایوان نیز حق جدایی از چین را ندارد. اما می بینیم که در سالهای اخیر، برخی از سیاستمداران تایوانی نسبت به اعلام استقلال از چین ابراز تمایل کردهاند و برخی از سیاستمداران آمریکایی نیز اظهاراتی برخلاف اصل «چین واحد» داشته اند. دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا در دسامبر 2016 عقب نشینی ایالات متحده از سیاست چین واحد را آغاز کرد، زمانی که گفت: من کاملاً سیاست چین واحد را درک می کنم، اما نمی دانم چرا باید به این سیاست متعهد باشیم، ما با چین در زمینه های دیگری از جمله تجارت معامله می کنیم.
جو بایدن، رئیسجمهور فعلی آمریکا نیز در اقدامی تحریک آمیز، تایوان را در اجلاس سران دموکراسی در ماه جاری وارد کرد. در همین ارتباط به حمایت اخیر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده برای مشارکت قوی تایوان در سازمان ملل متحد نیز می توان اشاره کرد. این گونه اقدامات آمریکا تنش ها با چین را به شدت تشدید کرده است. باز هم، آن دسته از تحلیلگران امنیتی ایالات متحده که استدلال می کنند تایوان از حقوق خود برای اعلام استقلال برخوردار است، باید در تاریخ آمریکا تأمل کنند. ایالات متحده یک جنگ داخلی بر سر مشروعیت جدایی داشت و تجزیه طلبان شکست خوردند. واقعیت این است که دولت ایالات متحده حمایت چین از یک جنبش جدایی طلبانه در کالیفرنیا را تحمل نمی کند و همچنین کشورهای اروپایی مانند اسپانیا نیز حمایت پکن از جدایی طلبان باسک و کاتالونیا را بر نمی تابند. خطر تشدید تنش نظامی بر سر تایوان با اعلام اخیر ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو مبنی بر اینکه منطق آینده این ائتلاف شامل مقابله با چین خواهد بود، تشدید می شود. اتحادی که برای دفاع از اروپای غربی در برابر تهاجم یک قدرت اروپایی که اکنون از بین رفته، ایجاد شده است، نباید به عنوان یک اتحاد نظامی به رهبری ایالات متحده علیه یک قدرت آسیایی تغییر کاربری دهد.
بحران اوکراین و تایوان را می توان به صورت مسالمت آمیز و مستقیم حل و فصل کرد. ناتو باید عضویت اوکراین را منتفی اعلام کند و روسیه نیز باید هرگونه تهاجم علیه اوکراین را کنار بگذارد. اوکراین باید آزاد باشد تا سیاست های تجاری خود را هر طور که صلاح می داند جهت دهد، مشروط بر اینکه اصول سازمان تجارت جهانی را رعایت کند.
به همین ترتیب، ایالات متحده باید یک بار دیگر به صراحت اعلام کند که سرسختانه با جدایی تایوان مخالف است و هدفش مقابله با چین، به ویژه با تغییر جهت ناتو نیست. به نوبه خود، چین باید از اقدام نظامی یکجانبه علیه تایوان صرف نظر کند و اصل دو سیستم را که بسیاری از تایوانی ها معتقدند پس از سرکوب در هنگ کنگ در معرض تهدید قریب الوقوع است، مجدداً تأیید کند. باید در نظر داشته باشیم که هیچ ساختار جهانی صلحی نمی تواند باثبات و امن باشد، مگر اینکه همه طرف ها منافع امنیتی مشروع دیگران را به رسمیت بشناسند. بهترین راه برای دستیابی به این هدف، انتخاب مسیر تفاهم متقابل و کاهش تنش بر سر اوکراین و تایوان است.