مشاوران نخستوزیر عراق هم مانند رئیسشان صدای انفجار را در خیابان منتهی به فرودگاه بغداد بعد از یک نیمه شب شنیده بودند و تلفنشان دائم زنگ خورده بود. هر تماس تلفنیای بخشی از واقعیت شوکه کننده را برایشان افشا میکرد: قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران و مرد پرنفوذ منطقه و عراق ترور شده بود. در ۱۷ سالی که از سقوط صدام گذشته کمتر خبری به اهمیت این خبر در عراق وجود داشت.
از دست دادن سلیمانی و همراهانش، از سنگرهای بیروت گرفته تا میدانهای نبرد در شمال سوریه و خیابانهای عراق را تحت الشعاع قرار داده و بر تحرکات ایران در منطقه و فعالیتهای سپاه قدس تاثیرگذار بود.
قاسم سلیمانی نقش برجستهای در ساختار نفوذ ایران در منطقه و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بازی میکرد و در نتیجه نباید تاثیر این اتفاق را بر رویدادها و تحولات منطقه نادیده گرفت.
به خاطر داشته باشید که قاسم سلیمانی سالها به عنوان شخصیتی در سایه فعالیت میکرد و رسانهای شدن فعالیتهای وی تصمیمی بود که یک زمانی سپاه بر اساس برخی محاسبات و با دقت اخذ کرده بود.
این زمان دقیقا زمانی بود که سپاه نیاز داشت چهرهای قدرتمند از ایران در منطقه بسازد و شخصیتی بهتر از قاسم سلیمانی برای این منظور وجود نداشت. سلیمانی شبکه در هم تنیده و پیچیدهای از روابط با سران دولتها، مقامات دولتی، سیاست مداران و فرماندهان نظامی داشت که به طور مستقیم ایران را به عراق، سوریه و لبنان متصل میکرد. او بین غزه، بیروت، دمشق و بغداد دائما در سفر بود.
محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران در فایل صوتی افشا شده از یک مصاحبه در اسفند ماه گذشته حاکمیت نظامیان در جمهوری اسلامی و نفوذ قاسم سلیمانی در سیاست خارجی را تایید کرده و گفت دیپلماسی بارها به دلیل فشارهای او فدای میدان جنگ و نظامی شده است.
ظریف در این مصاحبه اذعان کرده بود که «هیچ زمانی در دوران کار من، نتوانستم به فرمانده میدان [نظامی] بگویم کاری را انجام بده، چون در دیپلماسی نیاز دارم... تقریبا هربار که من برای مذاکره رفتم این سلیمانی بود که میگفت میخواهم تو این خاصیت یا نکته را بگیری. من برای موفقیت میدان مذاکره میکردم.»
بیشتر بخوانید: جزییات فایل صوتی ظریف درباره سردار سلیمانی و دستگاه دیپلماسی/ انتشار سخنان ظریف چه پیامدی دارد؟
وزیر خارجه سابق ایران چندین نمونه از نفوذ سلیمانی در سیاست خارجی را بیان کرده و گفته در مذاکرات وزارت امور خارجه با سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه، سلیمانی فهرستی از امتیازاتی را که باید گرفته میشد تحویل میداده.
ظریف در ادامه سخنانش درباره اعمال نفوذهای سلیمانی برای نخستین بار اشاره کرد که پس از رفع تحریمهای هواپیمایی ملی ایران (هما) از سوی آمریکا جان کری، وزیر وقت وزارت خارجه ایالات متحده، در خرداد ۱۳۹۵ به او تذکر داد که پروازها از ایران به سوریه شش برابر شده است. او گفته «مثلا اینکه من به او (سلیمانی) بگویم از هواپیمای ایرانایر در مسیر سوریه [حین درگیریهای نظامی] استفاده نکن، او زیر بار نمیرفت.» وزیر امور خارجه همچنین گفت وقتی در دیدارش با سلیمانی از او خواست که به جای هما با ماهان پروازها انجام شود، سلیمانی به او پاسخ داد: «هما امنتر است.»
علی اکبر صالحی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی هم بر نفوذ بیبدیل قاسم سلیمانی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی صحه گذاشته. او در مصاحبهای که اخیرا با یک رسانه انجام داده اذعان کرده در زمان وزارت خارجه او در دولت احمدینژاد اقدامات این وزارتخانه در دوره موسوم به «بهار عربی» و همچنین تعیین سفرای ایران در برخی کشورها با هماهنگی قاسم سلیمانی انجام میشده.
صالحی همچنین گفته از قاسم سلیمانی خواسته بود در پیش بردن مذاکرات مخفیانه با آمریکا در عمان و کم کردن فشارها بر وزارت خارجه کمک کند و سلیمانی وعده داد، اما دیگر دولت پایان یافت. این مذاکرات در سالهای پایانی دولت احمدینژاد و با اجازه رهبری توسط تیمی که با روی کار آمدن حسن روحانی به وزارت خارجه منتقل شدند، انجام شد.
نشریه گاردین انگلیس، سال گذشته به مناسبت نخستین سالگرد قاسم سلیمانی یادداشتی منتشر کرد و مدعی شد که ایران بعد از شهادت سلیمانی تصمیم گرفته بیشتر به صورت مستقل و با تکیه بر نفوذ مستقیمش در منطقه و به ویژه سوریه برای تثبیت قدرتش عمل کند تا اینکه بخواهد به شراکتهای شکننده تکیه کند.
دلیل این تصمیم هم این بود که بخش قابل توجهی از نفوذ ایران در منطقه بعد از شهادت سلیمانی غیر قابل بازگشت بود و مخزن اسرار بسیاری بود.
هرچند گاردین در گزارش خود به نقل از یک مقام آگاه ایرانی مدعی شده بعد از ترور، یکی از اعضای خانواده سلیمانی با مقامات تماس گرفته و خواستار تحویل چمدانی حاوی یادداشتها و خاطرات شخصی او شده. ظاهرا سلیمانی همه چیز را یادداشت میکرده و در برخی موارد حتی صدای خود را در کاستهایی ضبط کرده بوده. هرچند بازیابی این اطلاعات زمانی زیادی میبرد.
در وهله نخست ترور قاسم سلیمانی نورافکن را بر روابط پیچیده ایران و دولت عراق انداخت. در همان روزهای نخست ابهامات و اتهاماتی در ارتباط با چگونگی ترور سلیمانی مطرح شد. کمتر از چهار ماه بعد از ترور سلیمانی اختلافات در میان احزاب سیاسی عراق بالا گرفت و عادل عبدالمهدی نخستوزیر پیشین عراق مجبور به استعفا شد؛ جمهوری اسلامی هنوز نتوانسته گروههای شیعه نزدیک به خود را در مورد توافق بر سر یک نخستوزیر جدید متحد کند و مصطفی الکاظمی جای عبدالمهدی را گرفت.
هنگامی که او نامزد پست نخستوزیری شد، کتائب حزبالله عراق، گروه شبهنظامی شیعه مورد حمایت ایران، او را متهم به همدستی با آمریکا برای کشتن قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه و رهبر این حزب ابو مهدی المهندس در بغداد کرد. اما الکاظمی بدون حمایت ایران موفق به دریافت رای اعتماد پارلمان عراق شد. الکاظمی در زمان ترور سلیمانی ریاست دستگاه اطلاعاتی عراق را برعهده داشت.
کاظمی تقویت نیروهای ارتش و جمع آوری سلاح از گروههای شبهنظامی را از برنامههای خود اعلام کرده بود. اقدامی که به طور بالقوه منجر به تضعیف گروههای شیعه مورد حمایت ایران و تقویت حکومت مرکزی یعنی جلوگیری از نفوذ ایران در عراق میشد.
از سوی دیگر مجلس عراق بلافاصله بعد از ترور سلیمانی لایحه خروج نیروهای آمریکایی از کشور را تصویب کرد، اما این قانون عملا هیچ ضمانت اجرایی ندارد و آمریکا دست کم ۲۵۰۰ نیرویش را تا آینده نا معلومی در عراق نگه داشت.
از سوی دیگر نتایج نخستین انتخابات پارلمانی عراق بعد از ترور سلیمانی فاجعه بار بود. عراق کمترین مشارکت انتخاباتی را تجربه کرد و تنها ۴۴.۵ درصد واجدان شرایط در اعتراض به شرایط کشور پای صندوق حاضر شدند. در نهایت جریان مقتدا صدر بیشترین کرسیها را از آن خود کرد و همه تشکلهای سیاسی مورد حمایت ایران را شکست داد.
بسیاری از ناظران پیروزی صدر را عامل برهم خوردن توازن سنتی نیروهای شیعه (شامل ائتلاف فتح و متحدانش) بعد از سقوط صدام خوانده و از تضعیف نفوذ ایران در عراق خبر دادند. مقتدا صدر در سخنرانی خود بعد از پیروزی احزاب بازنده در انتخابات به ویژه نیروهای نیابتی ایران در عراق را به «برهم زدن روند دموکراتیک در عراق» متهم کرد و خواستار انحلال این گروهها و تحویل سلاحهای آنها به ارتش ملی عراق شد.
به گزارش رسانههای عربستانی، دی ماه سال گذشته برگزاری اولین سالگرد قاسم سلیمانی در صنعا منجر به ایجاد اختلافات شدیدی میان رهبران و فرماندهان شبه نظامیان حوثی از یک سو و حسن ایرلو سفیر ایران در صنعا شده بود.
بیشتر بخوانید: سرگذشت اسرارآمیز حسن ایرلو سفیر ایران در یمن / حاکم مطلق سرزمین حوثیها و مرد تحت تعقیب آمریکا
نشریه العربیه عربستان مدعی شده بود که بعد از درگذشت سلیمانی اختلافات میان مهدی المشاط یکی از رهبران برجسته حوثیها و حسن ایرلو سفیر ایران تشدید شده. در نهایت به گفته منابع رسانههای محلی، به رغم اصرار حسن ایرلو برای حضور مهدی مشاط در مراسم سالگرد، اما او از ترس حمله عربستان به مقر برگزاری مراسم، از شرکت در آن خودداری کرده بود.
آذر ماه امسال حسن ایرلو سفیر ایران در یمن که گفته میشود یکی از فرماندهان ارشد سپاه قدس بوده در اثر آنچه ابتلا به کرونا خوانده شده درگذشت. چند روز قبل از درگذشت ایرلو روزنامە وال استریت ژورنال در گزارشی نوشته بود شبه نظامیان حوثی میخواهند حسن ایرلو، سفیر ایران در یمن، خاک این کشور را ترک کند. درخواستی که نشان دهنده بروز اختلاف میان حوثیها و جمهوری اسلامی ایران بود.
گاردین در گزارشی با استناد به مصاحبههایی با ۷ نفر از مقامات ایرانی و عراقی بعد از شهادت سلیمانی مدعی شده ایران بعد از این حادثه سراغ سید حسن نصرالله رفته است.
براساس این گزارش بعد از درگذشت قاسم سلیمانی، محمد الهاشمی، رئیس دفتر سابق نخست وزیر عراق که روابط تنگاتنگی با قاسم سلیمانی داشته به بیروت فرستاده شده تا نصرالله را قانع کند خلا قاسم سلیمانی را پر کند.
دو تن از مقامات آگاه در بیروت به گاردین گفتهاند که سید حسن نصرللله قبول کرده خلا سلیمانی در کارهایی که از عهدهاش بر میآمده پر کند، اما مشکل اینجاست که او در ۱۴ سال گذشته از ترس اتفاقی که برای قاسم سلیمانی افتاد در سایه زندگی کرده و هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم او مصون است. از سوی دیگر، سفر دائمی به عراق یا سوریه برای بسیج نیروهای تحت حمایت برای سید حسن نصرالله تقرییا غیر ممکن بود.
اسماعیل قآانی رئیس جدید سپاه قدس معاون و دوست نزدیک قاسم سلیمانی بود. روایات زیادی درباره نقش قآانی در شکلگیری گروههای مانند فاطمیون و افغانستان وجود دارد. اما یکی از دلایل موفقیت سلیمانی، چهره فراجناجی او در سالهای اخیر بود.
نام قآنی نخستین بار در کنار نام قاسم سلیمانی در نامه اعتراضی ۲۴ فرمانده سپاه به سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور اصلاحات در سال ۷۸ رسانهای شد. در این نامه درباره برخورد با اعتراضات توصیههایی به خاتمی شده بود.
در جریان سفر بشار اسد به تهران که به استعفای محمد جواد ظریف به دلیل بیخبری دولت از سفری در این سطح انجامید، سردار قاآنی در کنار رئیس جمهور سوریه در تصاویر دیده میشد. قآنی در بیانیهای که بعد از این سفر منتشر شد گفت: بشار اسد را نیروی قدس سپاه به تهران آورد و آنهایی که باید بدانند، میدانستند و آنهایی که نباید، نمیدانستند؛ بالاخره یک کار حساسی بود.