رویداد۲۴،مازیار وکیلی- سال 95 به لحاظ فروش سالی متفاوت برای سینمای ایران بود. شروع طوفانی تمام فیلمهای اکران شده در نوروز، نوید سالی استثنایی را برای سینمای ایران میداد. این روند بعد از نوروز هم ادامه پیدا کرد و فیلمها فروش خوبی داشتند و عموماً به سوددهی رسیدند. بعد از پشت سر گذاشتن فصل بهار و ماههای ابتدایی تابستان به ماه مبارک رمضان رسیدیم. در اواخر این ماه بود که یکی از شانسهای مسلم اکران امسال اکرانش را به عنوان پیش درآمد اکران عید سعید فطر آغاز کرد.
دراکولا ساخته رضا عطاران. دراکولا که عطاران در آن بازی میکرد و خودش هم سازنده آن بود در هفته اول با فروشی خیرهکننده روبهرو شد و بلیطهایش در تمام سینماها زودتر از موعد فروش رفت. اما این فروش خیرهکننده به مرور اُفت شدیدی کرد تا دراکولا نتواند به فیلمی رکوردشکن تبدیل شود. فیلم میان فانتزی و کمدی گیر کرده بود و مشخص نبود چه روندی را طی میکند به همین خاطر لحن فیلم مداماً میان این دو گونه سینمایی در نوسان بود و این نوسان باعث سردرگمی تماشاگر میشد.
فیلم قصه خوبی هم نداشت و در اکثر دقایق سرهم بندی شده به نظر میرسید. فیلم در نهایت با فروش سه میلیارد و هفتصد و شصت و دو میلیون تومانی به کار خود پایان داد. فروشی که در ظاهر خوب به نظر میرسید اما برای عطارانی که در نوروز فروش بالای چهارده میلیارد تومان را تجربه کرده بود دستاوردی محسوب نمیشد. عطاران امسال تجربه متفاوت دیگری را هم از سر گذراند. ایفای یک نقش جدی در فیلم آبنبات چوبی محمد حسین فرحبخش. این دومین نقش آفرینی جدی عطاران بعد از دهلیز بود که به نتیجه درخوری منجر نشد. فیلم انقدر ضعیف و بدساخت بود که به فروش چندانی دست پیدا نکند.
علیرغم ظاهر و محتوای جنجالی فیلم، ساختار کار انقدر ضعف داشت که توجه چندانی را به خودش جلب نکند. فیلم یک میلیارد سیصد و بیست و دو میلیون تومان فروخت تا بر خلاف نوروز امسال، عطاران در تابستان و پاییز چندان موفق نباشد. بعد از عطاران نوبت به بررسی دو کمدی ساده و سهلالوصول اکران امسال یعنی ناردون و زاپاس میرسد. کمدیهایی که نه به سیاق کمدیهای میانه دهه هشتاد فاجعه بودند و نه انقدر درخشان بودند که بتوان آنها را در زمره آثار ماندگار کمدی سینمای ایران به حساب آورد.
آثاری بودند ساده و راحت و تا حدی صمیمی که به فروشی بیش از انتظار دست پیدا کردند. ناردون سه میلیارد و نهصد و بیست و پنج میلیون تومان فروخت و زاپاس چهار میلیارد و هشتصد و پانزده میلیون تومان. ارقامی که از ابتدا برای این دو فیلم پیشبینی نمیشد و رسیدن به این میزان فروش؛ این دو فیلم را در زمره موفقترین فیلمهای اکران امسال قرار داد. در کنار این فیلمها بارکد به فروش آرام خود ادامه داد تا با عبور از مرز یازده میلیارد تومان رکورد خوبی را از خود به جای بگذارد و بدل به پنجمین فیلم جدول اکران به لحاظ فروش شود. دیگر فیلم اکران شده چند ماه اخیر سینمای ایران من سهیل بیرقی بود.
فیلمی متفاوت و پیچیده با ساختاری غریب و تازه که از شمایل بازیگر اصلی و کلیشههای ژانر توامان آشنا زدایی میکرد و به نظر نمیرسید به علت چنین ساختاری به فروش چندانی دست پیدا کند. اما من با همین ساختار سنگین و دیرهضم توانست فروشی بالای دو میلیارد را تجربه کند. من تا به این لحظه دو میلیارد و دویست و سی و سه میلیون تومان فروخته است. دیگر فیلمی که بدون المانهای معمول آثار تجاری توانست فروش قابل قبولی داشته باشد و در جدول فروش جایگاهی غیر قابل پیشبینی را اشغال کند، دختر میرکریمی بود. فیلمی به ظاهر ساده و خلوت با داستانی که بیشتر متکی به فضاسازی بود تا روایت توانست فروشی بالای سه میلیارد تومان را تجربه کند و با سه میلیارد و پنجاه و پنج میلیون تومان رسوایی2 را پشت سر بگذارد.
حتی فیلمی کم سر و صدا مثل دزد و پری که در ژانر کم رونق کودک ساخته شده بود با فروش هقتصد و شصت و یک میلیون تومانی توانست تا حدی توجهها را به خود جلب کند و موفقیتی هر چند کوچک را به دست آورد. اما شکست خورده اصلی جدول فروش امسال بدون شک امکان مینا کمال تبریزی بود که تنها با چهارصد و بیست و سه میلیون تومان فروش حتی از آثاری مثل خندههای آتوسا، ننه نقلی و سایههای موازی کمتر فروخت تا بار دیگر این نکته اثبات شود که برخی ژانرها در تخصص تبریزی نیست. سایههای موازی و مرگ ماهی هم دیگر شکست خوردهگان اکران امسال بودند.سایههای موازی انقدر بی سرو صدا اکران شد که کسی چندان متوجه اکرانش نشد و با چهارصد و پنجاه میلیون تومان فروش به کار خود پایان داد. مرگ ماهی حجازی هم که بعد از ساخت آثار خوب قبلی برای کارگردانش چندگام به عقب محسوب میشد تنها پانصد و هفتاد و پنج میلیون تومان فروخت.
فروشی که با توجه به تیم بازیگران و داستان به ظاهر جذابش یک نااُمیدی مطلق بود. اما بدون شک جنجالیترین اکران این چند ماه به لانتوری و فروشنده تعلق دارد. درمیشیان بعد از توقیف عصبانی نیستم تمام توانش را جمع کرده بود تا فیلم پر سر و صدای دیگری بسازد و به این وسیله جبران مافات کند. درمیشیان با لانتوری موفق شد هم گیشه پر رونقی داشته باشد و هم رضایت نسبی منتقدان را جلب کند.در هفتههای ابتدایی اکران لانتوری رکورد پشت رکورد شکسته میشد و بلیطهای تمامی سانسها زودتر از موعد فروخته میشد. اما این تب و تاب اولیه بعد از دو هفته فروکش کرد و لانتوری مدام با اُفت فروش مواجه شد. اما این اُفت فروش باعث نشد فیلم مرز شش میلیارد تومان را رد نکند.
فیلم با شش میلیارد و هفتاد و یک میلیون تومان فروش پشت سر بادیگارد قرار گرفت تا از این حیث موفقیت درخوری برای درمیشیان رقم بخورد. اما فروشنده بدون شک جنجالیترین فیلم اکران شده امسال است. فیلم آشکارا از ضعیفترین آثار فرهادی است اما باز هم از بسیاری از فیلمهای سینمای ایران جذابتر است و علاوه بر آن یک اصغر فرهادی را به عنوان برند پشت سر خودش میبیند. باز هم شاهد صفکشیهای متداول بین هواداران و مخالفان فرهادی بعد از اکران فیلم بودیم.
این بار این مخالفتها بسیار شدیدتر بود و موافقان هم با تمام قوا به صحنه وارد شدند و با یکدیگر به بحث و مجادله پرداختند. فیلم فروش خیرهکنندهای داشت و توانست با دوازده میلیارد و صد و بیست و دو میلیون تومان تا به این لحظه سومین فیلم جدول فروش و پرفروشترین فیلم غیر کمدی سال باشد. فروشنده نماینده ایران در اُسکار هم هست و کمکم آماده اکران جهانی میشود. محرم امسال هم طلسم رستاخیز نشکست تا شاهد اکران بیرمق و آرام چند فیلم باشیم که نتوانستند به موفقیت چندانی در جدول فروش دست پیدا کنند. به نظر میرسد رونق سینما تا پایان پاییز هم ادامه دارد و فیلمهای متفاوتی مثل خشکسالی و دروغ و سیانور میتوانند مردم را در سالنهای سینما حفظ کنند و موفقیت سال 95 را بیش از گذشته تثبیت نمایند.