رویداد۲۴- تقاضای بازگشت بازیگران مهاجرت کرده به شبکه جم تیوی فضای مجازی را تسخیر کرده است. مهاجرتی که با سفر رابعه اُسکویی شروع شد و به سفر تعدادی دیگر از بازیگران سینما و تلویزیون انجامید.
البته مهاجرت بازیگران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه طولانی دارد. اولین بازیگری که بعد از پیروزی انقلاب در فیلمهای متفاوت سینمای نوپای ایران درخشید و ناگهان تصمیم به مهاجرت گرفت سوسن تسلیمی بود. بعد از او کم و بیش این روند متوقف شد تا اینکه با مهاجرت گلشیفته فراهانی سر و شکل تازهای به خود گرفت.
اگر سوسن تسلیمی بعد از مهاجرت فعالیت هنری خود را محدود کرد و چندان در محافل هنری ظاهر نشد، در عوض گلشیفته فراهانی با در پیش گرفتن رفتارهای هنجارشکنانه به مهاجرت بازیگران سینمای ایران ابعاد تازهای بخشید.
حضور هنجارشکنانه فراهانی در محافل و فیلمهای نه چندان معتبر سینمایی باعث شد تا یک بدبینی عمومی نسبت به نفس حضور بازیگران ایرانی در آثار خارجی به وجود بیاید. هرچند قبل از گلشیفته فراهانی همایون ارشادی حضوری موقر و در چهارچوبهای هنجارهای جامعه در این آثار داشت و پیمان معادی هم توانست با رعایت تمامی موازین در سینمای اروپا و آمریکا برای خود جایگاهی دست و پا کند.
اما ماجرای بازیگران مهاجرت کرده به شبکه جم تیوی مسئلهای یک سر متفاوت بود. انتخاب آنها انتخابی صرفاً شخصی نبود، بلکه مجموعهای از شرایط باعث شد آنها راه مهاجرت را در پیش بگیرند و به حضور در آثار شبکه جم تیوی تن دهند.
دلیل اول این مهاجرت به فضای عمومی سینما و تلویزیون بر میگردد. بر خلاف ظاهر امر که تولیدات سینمایی و تلویزیونی زیادی در طول سال انجام میگیرد، اما بیکاری اکثر بازیگران مسئلهای غیر قابل چشمپوشی است.
حضور مکرر تعدادی از بازیگران در تولیدات سینمایی و تلویزیونی باعث شده دایره انتخابها محدود شود و بسیاری از بازیگران کاری برای انجام نداشته باشند. هر چند نمیتوان کارگردانان و تهیهکنندگان را محکوم کرد که چرا کسی را بر میگزینند و دیگری را خیر.
به هر حال سرمایهگذار و تهیهکننده که در اثری هنری سرمایهگذاری میکند توقع دارد سرمایهاش بازگردد و به سوددهی نیز برسد. پس آنها ناگزیر به انتخاب چهرههایی هستند که مردم را به خرید محصولشان راغب کند. چنین فضایی باعث میشود بسیاری از افراد از دایره انتخاب کارگردانها بیرون بمانند. این بازیگران یا باید کنج عزلت اختیار کنند و یا برای ادامه کار خودشان چارهای بیاندیشند. مهاجرت یکی از راههای ادامه فعالیت هنری است.
نکته بعدی که باعث مهاجرت این بازیگران میشود محدودیتها و اعمال سلیقههای دورهای برخی مدیران فرهنگی است که منجر به بیکاری این دسته از بازیگران میشود.
این محدودیتها اغلب سلیقه مدیر وقت است و با تغییر مدیریتها لغو میشود. اما همان چند سال محدودیت باعث میشود بازیگر از فضای عمومی سینما و تلویزیون دور بماند و نتواند بعد از رفع محدودیت به روند سابق کاری خود برگردد.
نکته سوم بیشتر یک مسئله شخصی است. برای کسانی که زمانی طعم شهرت را چشیدهاند سخت است که از فضای عمومی سینما دور بیفتند و نتوانند در کاری حضور داشته باشند. اکثر این بازیگران زمانی چهرههای مطرحی بودند که مورد توجه مردم و رسانهها قرار داشتند. اما بعد از گذشت مدتی به دلایلی که ذکرش رفت و انبوهی از دلایل دیگر نتوانستند در فضای عمومی سینما و تلویزیون حضور داشته باشند.
این عدم حضور مداوم باعث شده که این بازیگران از شهرت سالهای گذشته برخوردار نباشند و دچار یک انزوای ناخواسته شوند. این بازیگران برای فرار از انزوا و قرار گرفتن در مدار شهرت دست به چنین انتخابهایی میزنند.
اما سوال اصلی این است که چرا این هنرمندان بلافاصله بعد از مهاجرت و حضور در شبکه تلویزیونی جم تقاضای بازگشت کردهاند؟ این سوال پاسخ مشخصی دارد. برای بازیگران ایرانی نقشهای ویژهای در خارج از کشور وجود ندارد. اکثر بازیگران ایرانی که به خارج از کشور مهاجرت میکنند، یا باید نقشهایی هنجارشکن و خارج از عرف عمومی جامعه ایران را بازی کنند یا باید به نقشهای درجه دو و سه در قالب مهاجران عرب و هندی و افغان تن در دهند که افتخاری برای کارنامه هیچ بازیگری نیست.
مواردی مثل پیمان معادی و همایون ارشادی استثناهای این عرصه هستند. نکته بعدی شرایط سخت معیشتی بازیگران مهاجرتکرده است. مطالبی که درباره زندگی سخت و مشقتبار بازیگران مهاجرتکرده منتشر شد مشتی نمونه خروار از این قبیل مسائل است. بازیگران ایرانی اگر بر اساس یک برنامهریزی دقیق به حضور در آثار خارجی مبادرت نکنند از آنجا رانده و از اینجا مانده میشوند.
واقعیت این است که بر خلاف مشاغل دیگر سینما و تلویزیون بازیگر قدرت خاصی در اعمال نفوذ بر شرایط کلی کار ندارد و صرفاً یک مجری است. شخص اجراکننده هم باید به بسیاری از موارد ذکر شده در متن تن دردهد.
مسئله بعدی کیفیت نازل آثار شبکه جم نسبت به بسیاری از تولیدات داخلی سینما و تلویزیون ایران است. حضور در چنین آثاری به هیچ وجه افتخاری برای کارنامه هنری یک بازیگر محسوب نمیشود. بازگشت این بازیگران و ابراز ندامت آنها بار دیگر این نکته را اثبات میکند حضور بیقاعده و احساسی در چنین فضاهایی نتیجهای جز شکست ندارد.
حال باید دید با بازگشت این بازیگران نادم چه برخوردی با آنها صورت میگیرد و آیا میتوان بار دیگر شاهد حضور این بازیگران در عرصه عمومی سینما و تلویزیون بود یا خیر.